- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
«و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین»(۷)
ترجمه: ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی به زمین میگذارد، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش، سی ماه است، تا زمانی که به قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمت را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایستهای انجام دهم که از آن خوشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان، من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و من از مسلمانم.
در این آیه شریفه، نخست به وضع و حال نیکوکاران پرداخته و از نیکی پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمهای است برای شکر پروردگار آغاز میکند و میفرماید: «و وصینا الانسان بوالدیه احسانا». توصیه به معنی مطلق سفارش است، و معنی و مفهوم او تنها انحصار به سفارشهای بعد از مرگ ندارد روی جهت است که بعضی از مفسرین آن را به معنی امر و دستور تفسیر کردهاند.
بعد از بیان نیکی به پدر و مادر به حق شناسی مادر پرداخته و با دلیل آن را مطرح میکند و میفرماید: مادر او را با اکراه و ناراحتی حمل میکند، و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتن او سی ماه است. «حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا».
در این مدت، بزرگترین فداکاری و از خودگذشتگی را مادر درباره فرزند دلبندش از خود به نمایش میگذارد او را در جای نگهداری و بزرگ میکند و رشد میدهد که هیچ کسی دیگری را در آن جا نگهداری نمیکند و از شیره ی جان و مغز استخوان او را تغذیه میکند.
از روزی که نطفه ی او منعقد میگردد، حالت مادر دگرگون میشود و ناراحتی یکی پشت سر دیگری به او رخ میدهد هر قدر جنین بیشتر رشد و نمو میکند مواد بیشتری از شیره ی جان مادر میگردد تا آنجا که روی استخوان و اعصاب مادر تاثیر انکارناپذیری میبخشد. گاه خواب و خوراک و استراحت و آرامش او فدای فرزند میگردد و در دوران آخر، زمان حمل حتی نشست و برخواست برای او مشکل میشود اما مادر به واسطه عشق به فرزندی که به زودی دیده به جهان میگشاید و بر چهره دلربای مادر، لبخند جانانه میزند این ناملایمات و مشکلات طاقت فرسا را تحمل میکند.
سختترین لحظات زندگی زندگی مادر، همان لحظه است که لحظه وضع حمل فرا میرسد خیلی از مادران در این لحظات حساس، جان به قربان فرزند میکنند و زنده ماندن خود را فدای زنده ماندن فرزند میکند به هر صورت آنگاه که مادر این بار سنگین را زمین گذاشت و فرزندش دیده به جهان گشود، دوران سخت دیگری برای او شروع میشود.
دوران مراقبت دائم و شبانه روزی از فرزند، دوران که به تمام نیازهای فرزند باید جواب گفت آن هم نیازهای کودکی که هیچ گونه قدرت به بیان آنها ندارد اگر دردی دارد، ناراحتی دارد، نمیتواند آن را بیان کند. اگر گرسنه است و یا تشنه و یا گرمازدگی و سرما خوردگی داشته باشد، اصلاً توان و قدرت بیان آنها را ندارد آنچه او ابراز میکند ناله و فریاد است و اشک ریختن این مادر است که باید با حوصله و بردباری تمام و کامل این نیازها را تشخیص دهد و مانند یک دکتر حازق و دلسوخته، نیازهای و را برآورده سازد.
فرزندان کوچولو نیاز به نظافت دارد و این خود، مشکل دیگری از مشکلات مادر است. نوزاد در این دوران، گرفتار بیماریهای مختلفی میشود این مادر است که شکیبایی فوقالعاده و استثنایی به مقابله آنها برخیزد و فرزند عزیزش را نجات بخشد.
قرآن در اینجا تنها از ناراحتیها و مشکلات مادر سخن میگوید و از مشکلات و گرفتاریهای پدر سخن به میان نمیآورد و این گونه سخن گفتن باری تعالی، برای بیاهمیت نشان دادن زحمات و مشکلات پدر نیست بلکه پدر در بسیاری از این مشکلات، شریک مادر است ولی مادر سهم بیشتر در سختی و گرفتاری دارد لذا روی او بیشتر تکیه شده است.
خداوند منان در ادامه آیه مورد بحث میفرماید: حیات انسان هم چنان ادامه مییابد تا زمانی که به کمال قدرت و نیروی جسمانی رسد و به مرز چهل سالگی وارد گردد «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه».
حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی میفرماید: ظاهر این است که بلوغ اشد اشاره به بلوغ جسمانی و رسیدن به اربعین سنه (چهل سالگی) اشاره به بلوغ فکری و عقلانی است، چرا؟ برای این که معروف است: انسان غالباً در چهل سالگی به مرحله کمال عقل میرسد و گفته اند: غالب انبیاء در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند. (۸)
در مورد این که سن بلوغ جسمانی چه سنی است؟ در بین علماء و بحث و گفتگو است. بعضی سن بلوغ جسمانی همان سن معروف بلوغ را میداند ولی روایات بعضش تصریح دارد که سن هجده سالگی همان سن بلوغ جسمانی است.
این هم مانع ندارد که این واژه در موارد مختلفی معنی متفاوتی داشته باشد البته این معانی متفاوت به واسطه قرائن که در کلام وجود دارد روشن میشود.
به هر صورت قرآن کریم بعد از مطرح کردن اشد بلوغ و بلوغ اربعین سنه میفرماید: این انسان با ایمان و لایق، زمانی که به چهل سالگی رسید از خدای منان سه چیز را میخواهد:
۱- پروردگارا! به من الهام کن و توفیق عنایت فرما تا شکر نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به جا آورم. «قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی»(۹)؛ در چنین سن و سالی انسان موحد و با ایمان هم از عمق و وسعت نعمتهای خدا برای خودش آگاه میگردد و هم از خدمات که پدر و مادر برای او انجام داده که تا به این حد رسیده چرا؟
برای این که خودش در این سن و سال طبق معمول پدر و مادر میشود و زحمات طاقت فرسا و بیشائبه و ایثارگرانه ی آنها را با چشم سر مشاهده میکند و میبیند وانگهی بیاختیار به یاد آنها میافتد و به نیابت آنها خدا را شکر گذاری میکند.
۲- در مرحله دوم تقاضای او از خدایش این است: «و ان اعمل صالحاً ترضاه»؛ بارالها به من توفیق ده تا عمل صالح به جا آورم که تو از آن خوشنود باشی.
۳- تقاضای سوم او به این صورت مطرح میشود «و اصلح لی فی ذریتی» خداوندا! اصلاح و درستکاری را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش. کلمه «لی» که در این جمله آمده، بیانگر این است که این صلاح و درستکاری، طوری باشد که نتایج آن عائد من نیز بشود.
شگفتی این چند جمله ی از دعا، در این است که در دعای اول، پدر و مادر را شریک قرار میدهد و به دعای سوم، فرزندان و ذریه خود را، ولی در دعای دوم، برای خودش دعا میکند. آری انسانهای صالح و ملکوتی، هرگز تنها خود را در نظر نمیگیرند بلکه اگر با چشمی خود را مینگرد، با چشم دیگر به افرادی که بر او حق دارند مینگرند.
آنگهی در پایان، دو مطلب خیلی مهم را اعلام میدارد که هر کدام بیانگر یک برنامه ی اعلای عملی است:
یک: «انی تبت الیک» پروردگارا! من در این سن و سال، به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و به جا و حد رسیدهام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد و خط سیر من تا آخرین مرحله ی زندگی من مشخص گردد، راستی من به مرز چهل سالگی رسیدهام و برای عبدی چون من، چه قدر زشت و زننده است که به سوی تو باز نگردم و خود را از گناهان با آب گوارای توبه نشویم.
دو: برنامهای دومش این است که میگوید: «و انی من المسلمین»؛ خدایا! من از مسلمین هستم.
در واقع این دو جمله، پشتوانه ی است برای آن دعاهای سه گانه و معنایش این است چون من توبه کردم و تسلیم مطلق در برابر فرمان توام، خدایا تو نیز بزرگواری و مرا مشمول آن نعمتها بفرما.
آیه بعدی که آیه ۱۶ از سوره احقاف است اجر و مزد این گروه از مومنان شکرگزار را بیان میکند که میفرماید: «اولئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا» (۱۰)
فعلاً مجال وارد شدن به این بحث نیست لذا از آن صرف نظر میکنیم و آن را به فرصت دیگری واگذار میکنیم و من الله توفیق.
«و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر» (۱۱)
ترجمه: «ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را باناتوانی روی ناتوانی حمل کرد، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد. آری به او توجه کردیم که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت همه به سوی من است».
در این آیه ی شریفه نخستین چیزی که مطرح میشود سفارش به پدر و مادر است و این خود بیانگر اهمیت حقوق پدر و مادر نسبت به فرزندان است و این گونه بیان الهی، زنگ خطری است برای فرزندان که این حقوق را همیشه نصب العین داشته باشند. و برای اولین بار میفرماید: «و وصینا الانسان لوالدیه» ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم و آنگاه به زحمات فوقالعاده ی مادر میپردازد و میفرماید: «و حملته امه وهنا علی وهن». مادر او را حمل کرد و در حالی که هر روز ضعف و سستی تازهای بر ضعف او افزوده میشد.
از نظر علمی این مطلب روشن و ثابت شده و تجربه نبز حاکی از این است که مادران هنگام بارداری، شدیداً گرفتار وهن و سستی میشوند، چرا؟ برای این که: شیره ی جان و مغز استخوان خود را برای پرورش و رشد فرزند که در آینده ی نزدیک قره العین برای او میشود اختصاص میدهد.
بدین لحاظ مادران در دوران بارداری گرفتار کم بود انواع ویتامینها میشود و آنها باید جبران گردد و الا برای مادران خطرناک است و ممکن است بدین جهت، سر به بالین مرگ نهند و این وهن و سستی حتی در دوران رضاع و شیردهی نیز ادامه دارد چرا؟
برای این که شیر، شیره ی جان مادر است لذا به دنبال بارداری بلافاصله قرآن کریم دوران شیردهی را مطرح میکند و میفرماید: «و فصاله فی عامین» پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است. و در سوره بقره آیه ۲۳۳ نیز میفرماید: «و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند. البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است گاهی ممکن است کمتر از آن باشد.
به هر صورت در این مدت سی و سه ماه، مادر بزرگترین فداکاری و خودگذری را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی و هم از نظر خدمات درباره فرزندش انجام میدهد و به دنبال توصیه به پدر و مادر خداوند منان میفرماید: «ان اشکر لی و لوالدین» شکر مرا به جا آور که من خالق و منعم اصلی تو هستم.
یعنی این منم که تو را به این هیئت و شکل زیبا قالب زدم و به تو شعور، درک، عقل دادم و نعمتهای فراوانی در اختیار تو قرار دادم که قابل شمارش نیست این منم که تو را گل سرسبد عالم هستی قرار دادم و به پاس این نعمتها مرا شکرگذار باش و هم چنین لازم است که شکر پدر و مادر را بنمایی چرا؟ برای این که: آنها واسطه این فیض و عهدهدار انتقال نعمتهای من به تو میباشند.
آری، در این جا شکر پدر و مادر در کنار شکر الهی قرار گرفته و این خود به نوبهاش بیانگر اهمیت شکرگزاری برای پدر و مادر است و این خیلی نکته جالب است و انسان باید با درک این حقیقت با خود ببالد که شکر پدر و مادر او در قبال شکر الهی قرار گرفته و آن را هم کسی دیگری نه بلکه ذات اقدس الهی خود شکر پدر و مادر را در کنار شکر خود هم ردیف آن قرار داده است.
در قسمت پایان آیه، قادر لایزال و در عین حال رئوف و مهربان، با لحن که خالی از تهدید و هشدار نیست میفرماید: «الی المصیر» بازگشت همه ی شما به سوی من است» بله در این مورد اگر کسی سستی و یا کوتاهی کند در پیش گاه الهی و در روز محشر تمام این حقوق و زحمات مورد بررسی قرار میگیرد و مو به مو محاسبه میگردد و باید از این حساب و کتاب که رباره شکر نعمتهایش و هم چنین از شکر نعمتهای وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بیآلایش آنها بر آئید و الا مورد عقاب او قرار خواهد گرفت.
احترام به پدر و مادر و اطاعت فرزندان از پدران و مادران یکی از مسائل عمده و اساسی اسلامی است ولی از آنجا که توصیه به احترام پدر و مادر و اطاعت از آنها ممکن است این توهم را به وجود بیاورد که حتی در مسئله اعتقادی از قبیل ایمان و کفر نیز به آنها مماشات کرد و حرف آنها را پذیرفت این مسئله استثنایی دارد و آن هم استثنایی محترمانه لذا قرآن کریم میفرماید:
«و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما»(۱۲)
ترجمه: «هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن (حداقل) آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن».
این آیه شریفه، دستور قاطعانه میدهد رابطه انسان با پدر و مادر هرگز مقدم بر رابطه او با خداوند نباشد، و عواطف خویشاوندی هرگز نباید حاکم بر مسائل اعتقادی و مکتبی او گردد. جمله ی «جاهداک» اشاره به این حرف دارد گاهی پدر و مادر به گمان این که سعادت و خوش بختی فرزند را میخواهند، تلاش و سعی میکنند او را رهنمایی نموده به عقیدهای انحرافی خود سوق دهند و این طرز عمل کرد در مورد همه ی پدران و مادران دیده شده و میشود وظیفه ی فرزندان هم در هم چه مواردی این است:
هرگز در برابر فشار و خواسته آنها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را محفوظ نگه دارد و وارد هیچ گونه معالمهای نگردد. توحید و عقائد توحیدی را با چیز دیگری معاوضه نکنند. ممکن است فرمان «فلاتطعهما» باز این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل و بیحرمتی به خرج داد بلافاصله اضافه میکند عدم اطاعت از آنها در مسئله کفر و شرک دلیل بر قطع رابطه ی مطلق با آنها نیست بلکه فرمان میدهد «و صاحبهما فی الدنیا معروفا»(۱۳)
با آنها در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن. از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و محبت و ملاطفت داشته باش و از نظر مسائل اعتقادی و برنامههای مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباش پس این گونه عمل کردن خود نقطه ی اصلی اعتدال است که تمام حقوق پدر و مادر در آن جمع است لذا بعداً میفرماید: «و اتبع سبیل من اناب الی»(۱۴)
راه آنهایی را پیروی کن که به سوی من بازگشتهاند و آن راه پیامبران و مومنان راستین است چرا؟ برای این که:
«ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون»(۱۵)
بازگشت همه ی شما به سوی من است و من شما را از آن چه در دنیا عمل میکردید آگاه میسازم و بر طبق آن اجر و پاداش و کیفر میدهم.
این قسمت آیه نیز هشدار است برای عملکرد ما در دنیا و باید متوجه آن باشیم به هر صورت لازم است یادآور شویم که آیه فوق کاملاً شبیه چیزی است که در آیه ۸ سوره ی عنکبوت بیان شده است و افراد علاقمند میتوانند در آن جا مراجعه کنند.
پینوشتها
۱-اسری/ ۲۳،
۲- تفسیر نمونه/ج۱۲/ ص ۹۶، ناصر مکارم شیرازی، انتشار ۱۳۸۵: ناشر دارالکتب الاسلامیه- تهران
۳- بقره/ ۸۳، تفسیر نمونه/ج۱/ ص ۳۸۲ـ ۳۸۷
۴- نساء/۳۶، تفسیر نمونه/ج۳/ ص ۴۷۹
۵- انعام/ ۱۵۱، تفسیر نمونه/ج۶/ ص ۴۳ـ ۴۸
۶- تفسیر نمونه/ج۱۲/ ص ۹۰-۹۱،
۷- احقاف/ ۱۵، تفسیر نمونه/ج۲۱/ ص ۳۴۲،
۸- تفسیر نمونه/ ج۲۱/ ص ۳۴۴،
۹- اوزعنی از ماده ی انزاع است که به معنی الهام و توفیق عشق و علاقه و بازداشتن از انحراف است.
۱۰- احقاف/۱۶
۱۱- لقمان/۱۴، تفسیر نمونه/ج۱۷/ ص ۵۲،
۱۲- لقمان/ ۱۵، تفسیر نمونه/ج۱۷/ ص ۵۴،
۱۳- لقمان/ ۱۵،
۱۴- همان.
۱۵- همان.
منابع
قرآن
تفسیر نمونه/ج۱۲/ ص ۹۶، ناصر مکارم شیرازی، انتشار ۱۳۸۵: ناشر دارالکتب الاسلامیه- تهران
منبع: اختصاصی راسخون؛ نویسنده: غلامعلی دانش