- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حدیث ثقلین حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) درباره جایگاه قرآن کریم و اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در دین اسلام پس از آن حضرت. بر اساس این حدیث، پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، برای هدایت باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو، همواره در کنار یکدیگرند.
صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتابهای حدیثی خود آوردهاند. شیعیان با تکیه بر این حدیث، معتقد به لزوم امامت و عصمت امامان(علیه السلام) و نیز دوام امامت در همه زمانها هستند.
حافظ حموینى در «فرائد السمطین» به سندش از سلیم بن قیس نقل کرده که گفت: على(علیه السلام) را در مسجد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در زمان خلافت عثمان مشاهده کردم، در حالى که جماعتى با هم سخن مى گفتند…
آن گاه به مفاخره بین مهاجرین و انصار اشاره مى کنند، در حالى که حضرت على(علیه السلام) ساکت بود و او و اهل بیتش هیچ گونه حرفى نمى زدند.
مردم رو به حضرت کرده و عرض کردند: اى ابوالحسن! چرا سخن نمى گویید؟ حضرت فرمود: هر کدام از این دو قبیله فضیلت خود را ذکر کرد و به حق هم گفت. آن گاه بعد از ذکر جمله اى از فضایل فراوان خود که همگى به آن ها اقرار مى کردند، فرمود: «انشدکم الله! اتعلمون انّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قام خطیباً لم یخطب بعد ذلک فقال: یا ایها الناس انى تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتى اهل بیتى فتمسکوا بهما لن تضلّوا، فانّ اللطیف الخبیر اخبرنى و عهد الىّ انّهما لن یفترقا حتى یردا علىّ الحوض. فقام عمر بن الخطاب شبه المغضب فقال: یا رسول الله! اکلّ اهل بیتک! قال: لا، و لکن اوصیائى منهم، اوّلهم اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى فى امّتى و ولىّ کل مؤمن بعدى هو اولهم، ثم ابنى الحسن، ثم ابنى الحسین، ثم تسعه من ولد الحسین، واحد بعد واحد حتى یردا علىّ الحوض. هم شهداء الله فى ارضه و حجّته على خلقه، و خزّان علمه و معادن حکمته. من اطاعهم اطاع الله و من عصاهم عصى الله. فقالوا کلّهم: نشهد انّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال ذلک»؛(۱) «شما را به خداوند سوگند مى دهم آیا به یاد دارید که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ایستاده خطبه اى خواند که بعد از آن چنین خطبه اى نخواند، و فرمود: اى مردم! همانا من در میان شما دو چیز گران بها قرار مى دهم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم، پس به آن دو تمسک کنید که هرگز گمراه نخواهید شد؛
زیرا ]خداوند[ لطیف خبیر مرا خبر داده و به من عهد کرده که هرگز این دو از یکدیگر جدا نمى شوند تا بر من در کنار حوض وارد شوند. عمر بن خطّاب در حالى که شبیه شخص غضبناک شده بود.
گفت: اى رسول خدا! آیا تمام اهل بیت تو مراد است؟ حضرت فرمود: خیر، ولى اوصیایم، که اول آن ها برادرم و وزیرم و وارثم و خلیفه من در میان امتم و سرپرست هر مؤمنى بعد از من است. او اول آنان است. سپس فرزندم حسن سپس فرزندم حسین، سپس نه نفر از اولاد حسین، یکى پس از دیگرى تا بر من در کنار حوض وارد شوند.
آنان گواهان خدا در روى زمین و حجت هاى خدا بر خلق و خزینه داران علم و معدن هاى حکمت خدایند. هر کس آنان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کس آنان را نافرمانى کند خدا را نافرمانى کرده است.
تمام کسانى که در آن مجلس حاضر بودند، گفتند: ما گواهى مى دهیم که رسول خدا(علیه السلام)چنین فرمود.»(۲)
این حدیث در منابع مختلف دیگر اهل سنت نیز آمده است:
سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت، این حدیث را چنین نقل میکند:
«… کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض…»۳
ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.
پی نوشت ها
۱. فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲.
۲. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(۲)، ص ۳۳۳.
۳. نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.