احتجاج امام علی (علیه السلام) بر طلحه و زبیر هنگام بیعت شکنی آن ها

احتجاج امام علی (علیه السلام) بر طلحه و زبیر هنگام بیعت شکنی آن ها

۱۴۰۱-۰۷-۰۶

256 بازدید

در این نوشتار بیانات حضرت علی (علیه السلام) در رابطه با بیعت شکنی و خروج طلحه و زبیر ذکر شده است.

سفر طلحه و زبیر به مکه

از ابن عباس نقل شده که گفت: «من نزد حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) نشسته بودم که طلحه و زبیر وارد شده و اجازه خواستند که براى انجام حج عمره خارج شوند و آن حضرت به آن دو اذن نفرموده و فرموند که شما تازه حج عمره را بجا آورده ‏اید و وقتى در تقاضاى خود اصرار ورزیدند به آن دو اجازه فرمود.

وقتى طلحه و زبیر خارج شدند حضرت (علیه السلام) روى به من کرده و فرمود: به خدا سوگند که آن دو قصد حج عمره ندارند و قصدشان تنها خیانت به من است. عرض کردم که پس به آن دو اجازه نفرمایید، آن حضرت نیز آن دو را پیش خود فراخوانده و فرمود: به خدا سوگند که شما از این حج تنها قصد شکستن بیعت با من و تفرقه میان امت را دارید، پس آن دو سوگند یاد کردند که منظورى جز عمره ندارند.

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز اجازه فرمود؛ سپس روى به من نموده و فرمود: بخدا سوگند که آن دو قصد عمره را ندارند، عرض کردم: پس چرا اجازه دادید؟ فرمود: براى اینکه نزد من به خدا سوگند یاد کردند. ابن عباس گفت: طلحه و زبیر از مدینه حرکت کرده و داخل مکه شده و بر عایشه وارد شدند و آنقدر با عایشه مذاکره کردند که در نهایت او را با خود به سوى بصره خارج ساختند.»

بیانات حضرت علی (علیه السلام) بعد از بیعت شکنی طلحه و زبیر

از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل است آنگاه که طلحه و زبیر بیعت او را شکستند و به سوى مکه رهسپار شدند تا عایشه را بر آن حضرت بشورانند، پس از حمد و ثناى الهى فرمود:

«اما بعد، همانا خداوند محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) را به سوى همه مردم برانگیخت و او را براى همه جهانیان رحمت قرار داد، پس آن حضرت به آنچه مامور شده بود بیان فرمود و پیام پروردگارش را رسانید و خداوند به وسیله او اوضاع گسیخته را منظم ساخته و [آن مردم‏] پراکنده را گرد آورد و به وسیله او راه ها را امنیت بخشید و خون ها را حفظ کرد و به سبب او میان کینه‏ توزان و دشمنان و آتش هاى افروخته از حقد و کینه و عداوت هاى پابرجاى در دل ها طرح دوستى و الفت افکند.

سپس جانش را گرفت در حالى که [کردارش‏] پسندیده بود و درباره سرانجام آنچه رساندن [احکام‏] به آن مى ‏انجامید کوتاهى نفرموده بود و آنچه کوتاهى در رساندن آن به خاطر میانه‏ روى بود پیرامون آن نگشته و آن را نرساند و پس از آن حضرت شد آنچه شد؛ از ستیزه و کشمکش درباره زمامدارى و فرمانروایی و ابوبکر زمامدار شد و پس از او عمر و سپس عثمان.

و چون سرانجام کار عثمان بدان جا که می دانید انجامید، نزد من آمده و گفتید با ما بیعت کن، من گفتم: بیعت نمى‏ کنم، گفتید: چرا [باید بکنى‏] من گفتم: نه و دستم را بستم، شما آن را باز کردید، من باز کشیدم؛ شما به سوى خود کشیدید و همچون شتران تشنه‏ اى که به گودال هاى آب رسند [براى بیعت کردن‏] بر سر من ریختید که من گفتم مرا خواهید کشت‏.

و از آن ازدحام خودتان نیز به هلاکت رسید، من نیز ناچارا دست خود باز کردم و شما از روى اختیار [و در نهایت آزادى‏] با من بیعت کردید و در پیشاپیش شما طلحه و زبیر آزادانه بدون هیچ ناچارى با من بیعت کردند، سپس چیزى درنگ نکردند که از من اجازه [رفتن به مکه و بجا آوردن‏] عمره خواستند.

و خدا مى ‏داند که اینان تنها قصدشان پیمان‏ شکنى بود، پس دوباره پیمان خود را در اطاعت نمودن و فرمانبردارى از خود تازه کردم و [از ایشان پیمان گرفتم که فتنه‏ اى را برپا نکنند و] براى امت موجبات نابودى و بلا پدید نیارند، و آن دو با من [این چنین‏] پیمانى بستند و سپس با من وفا نکردند و بیعت مرا شکسته، پیمان خود را به هم زدند.

شگفتا از اینان که در برابر ابوبکر و عمر رام شدند ولى با من به مخالفت برخاستند، در صورتى که من کمتر از آن دو مرد نیستم و اگر بخواهم بگویم، مى‏ گویم: «بار خدایا بخاطر این کارشان بر آنان غضب فرما و مرا بر آن دو پیروز گردان.»

امام علی (علیه السلام) فرمودند: «و این طلحه و زبیر نه از خاندان نبوت و پیغمبرى هستند و نه از فرزندان رسول خدا، و چون دیدند پس از سال ها خداوند حق ما (خلافت و زمامدارى) را به ما بازگرداند یک سال تمام بلکه یک ماه تمام درنگ نکردند تا اینکه مانند روش گذشتگان خود از جاى جستند که حق مرا ببرند و گروه مسلمانان را از دور من پراکنده و پخش کنند.» حضرت [این گفتار را فرمود] سپس بر آن دو نفرین کرد.

نتیجه گیری

طلحه و زبیر به جهت طمع به مال دنیا با امام علی (علیه السلام) بیعت نمودند و در ادامه برابر امام قرار گرفتند. آن ها به بهانه به جا آوردن عمره از مدینه خارج شدند و دست به شورش زدند امام علی (علیه السلام) در این احتجاج عملکرد آن دو را نقد می کند.

منبع

ابو منصور طبرسى- ترجمه از بهزاد جعفرى، الاحتجاج- ترجمه جعفرى‏، انتشارات اسلامیه، تهران‏، اول،۱۳۸۱ ش‏.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *