- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
یکی از مسائل چالش برانگیز اجتهاد صحابه است که در زمان اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از رحلت آن حضرت رایج گردید. اجتهاد صحابه به معنای اجتهاد فقهی و علمی(یعنى کوشش عالمانه با متد صحیح براى درک مقرّرات اسلام با استفاده از منابع: کتاب، سنّت، اجماع و عقل) نبوده بلکه به معنای اظهار رای و نظر نسبت به موضوعات و مسائل جدید پیش آمده بود که از کتاب و سنت برای آن نصی نمی یافتند. این نوع اجتهاد به اجتهاد به رای معروف است.
از نظر اهل سنت اجتهاد صحابه و و احکامی که از این اجتهاد به دست آورده مانند کتاب و سنت رسول خدا حجت است.
عاملی که جامعه اهل سنت را وادار به ابداع و پذیرش پدیده به نام اجتهاد صحابه نمود، پشت کردن آنان به عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت بود که طبق حدیث ثقلین[۱] عِدل و همتای قرآن معرفی شده، هدایت امت و نجات از گمراهی و ضلالت، در گرو تمسک به آن (در کنار قرآن) است؛ زیرا با رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امت اسلامی با سه رخداد مهم مواجه شدند:
نخست اینکه با رفتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از دار دنیا، دست امت اسلامی از منبع وحی کوتاه شد و مسلمانان دیگر نمی توانستند هم چون گذشته برای در یافت راه حل مشکلات فکری و فرهنگی خود مستقیما به رسول خدا مراجعه نموده و پاسخ دریافت کنند. از سوی دیگر جامعه اسلامی در اثر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، هر روز با حوادث و مسائلی جدید و نو ظهوری روبرو می گشتند که هرکدام پاسخ و راه حل در خور را می طلبیدند.
از جانب سوم با مراجعه به کتاب و سنت پیامبر نمی توانستند پاسخ و راه حل همه مشکلات را بیابند، زیرا هرچند کلیات و اصول احکام و مسائل در قرآن و سنت آمده بود اما ظرفیت تبیین همه جزئیات و حوادث نو پدید، قطعا در مدت کوتاه حیات پیامبر میسور نبوده بلکه به عهده راسخون در علم ( اهل بیت پیامبر) گذاشته شده بود که اهل سنت از آنان روی تافته بودند.
در نتیجه این سه رخداد، اهل سنت که شدیدا احساس خلاء می کردند خیلی زود در یافتند که با نصوص (قرآن و سنت پیامبر) نمی تواند به جنگ حل مشکلات فکری و فرهنگی جامعه اسلامی بروند و برای سوالات بی شمار زمان خود پاسخ در خور بیابند. این بود که بلا فاصله دست به کار شدند و منابع دیگری را (از قبیل قیاس، استحسان مصالح مرسله و…) در کنار قرآن و سنت برای خودشان دست و پا کردند.
از جمله چیزهایی که در آغازین روزهای پس از رحلت رسول اکرم به منظور توجیه و تاویل اعمال خلاف و نا مشروع، برخی از طرفداران دستگاه خلافت تئوریزه شد، نظریه رأی یا اجتهاد صحابه بود. دوالیبی یکی از علمای اهل سنت در کتاب المدخل الی علم اصول الفقه می گوید: «هرگاه قضایا و حوادثی برای اصحاب پیش می آمد و برای آن ها نصی خاصی از کتاب و سنت نمی یافتند و در مضیقه و تنگنا قرار می گرفتند، اجتهاد را ملجا و پناهگاه خود برای حل مشکل قرار می دادند و چنین عملی را رای می نامیدند و ابوبکر و عمر از جمله کسانی بودند که به همین شیوه عمل میکردند».[۲]
سوالات ما
۱. چرا اصحاب و به خصوص عمر و ابوبکر از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که در روایات صریح اهل سنت به عنوان مرجع دینی و علمی قرار داده شده بودند روگردان گردیده و به جای آن سخن و رفتار هزاران صحابه را حجت شرعی قلمداد کرده اندکه بر طبق رای خود شان حکم صادر می کردند؟
۲. اجتهاد صحابه چه خصوصیتی دارد که به عنوان مرجع دینی برای اهل سنت بسیار اهمیت دارد؟ در حالی پیامبر اسلام نفرموده که پس از او امتش به رای و اجتهاد صحابه مراجعه کنند؟
۳. اجتهاد مصطلح این است که یک مجتهد و عالم دین از منابع دینی یعنی قرآن، سنت، اجماع و همچنین عقل با مبانی علمی و مورد قبول شرع و عقل حکم خدا را به دست آورد، آیا اصحاب با مراجعه به منابع حکم خدا را به دست می آوردند؟
۴. اگر اجتهاد صحابه مبتنی با رای و نظر خود آنان بوده و هیچ تکیه گاهی به منابع دینی نداشته حکم آنان با کدام معیار حجت است؟ و آیا آنان پا را فراتر از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذاشته اند؟ زیرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز حکم الهی را بر طبق نظر خود نمی گفته اند بلکه مستند به وحی و الهام الهی بوده است.
۵. چگونه امکان دارد که هزاران صحابه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان حکم الهی هم رای باشند و چگونه پیروی از آراء مختلف آنان امکان پذیر است؟
نویسنده: حر
پی نوشت ها
[۱]. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، بیروت، دار إحیاء التراث العربی ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی. بیتا.
[۲] . جناتی، محمد ابراهیم ، مقاله رأی گرایی در اجتهاد. کیهان اندیشه، ۱۳۶۵ش، شماره۹.