- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در خانوادهای که مهر و محبت وجود دارد و زوجین با آرامش، آسایش و علاقهمندی به یکدیگر در آن زندگی میکنند با توانمندی بیشتری میتوانند به تربیت فرزندان خود بپردازند. وقتی فرزند در کانون پر از محبت و عاطفه پرورش یابد، روح او نیز آرام است و بهتر رشد میکند و با الگوگیری از والدین خود، در آینده همسری مهربان و کارآمد خواهد بود و خانوادهای کارآمد نیز تشکیل خواهد داد. این کارآمدی، نسل به نسل منتقل میشود و جامعهای پر از شور و نشاط و کارآمد شکل میگیرد.
آنچه سبب ناکارآمدی خانواده و طلاق عاطفی میشود، نبود و یا کمبود محبت بین اعضای آن است. وقتی محبت نباشد، اعضای خانواده به خانه و یکدیگر دلبستگی پیدا نمیکنند و از نظر روانی جدای از یکدیگر زندگی میکنند. محبت، مانند قانون جاذبه زمین در این جهان است.
همانطوری که این جهان، از اتم گرفته تا کهکشانها ـ بر اساس قانون جاذبه پابرجاست، خانه و خانواده نیز بر اساس قانون محبت استوار میگردد. همان گونه که اگر یک لحظه قانون جاذبه از جهان برداشته شود، نظم آن به هم میخورد و بهطور کلی جهان طبیعت نابود میشود، اگر در خانه نیز محبت نباشد، آن خانه نابودشدنی است.
اگر محبت در خانواده نباشد و اعضای آن نیاز خود به محبت را ارضا نکنند، هیچ یک از اعضا نمیتوانند وظایف مطلوب خود را انجام دهند و در نتیجه کارکرد خانواده و کارآمدی آن به ناکارآمدی تبدیل میشود. همانگونه که اجزای یک ساختمان بدون ملاط به هم نمیچسبد و ساختمان پابرجا نمیشود، بنا و نظام خانواده نیز چنین است و ملاط آن محبت و رحمت است مرد یا زنی که کمبود محبت داشته باشد، برای تأمین سعادت و رفاه خانوادهاش فداکاری و کوشش نمیکند و انرژی خود را صرف اموری میکند که ممکن است زمینهساز ناهنجاری و فساد در خانواده و جامعه شود.
یکی از اموری که سبب کارآمدی میشود، اعتماد متقابل زوجین و وفاداری نسبت به یکدیگر است و زمانی که محبت در کار نباشد احساس وفاداری و اعتماد تحقق نمییابد.
همچنین باید توجه داشت که محبت و دوستی قلبی کافی نیست و این که گفته شود من از صمیم قلب همسرم را دوست دارم، ولی در عمل و رفتار مشاهده نشود، کارآمدی را تضمین نمیکند. بلکه باید این محبت هم در رفتارها دیده شود و هم این که بر اساس آموزههای دینی به زبان آورده شود و به همسر اعلام شود که من تو را دوست دارم.
اعلام دوستی سبب استوارتر شدن آن و محبت بیشتری میشود. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «وقتی کسی را دوست داری، به او بگو دوستت دارم».۲۳ همچنین رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «این سخن مرد که به همسرش میگوید واقعاً تو را دوست دارم، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد».۲۴
تکریم و کارآمدی خانواده
از آموزههای مهم دین اسلام در برخورد و برقراری رابطه با انسانها، توجه به کرامت و ارزش آنان، و تعلیم آن به دیگران است؛ تا جایی که نسبت به غیرمؤمنین و غیرمسلمانان نیز به این امر اهتمام داشتهاند.
این اخلاق نیکوی پیامبر و امامان معصوم(علیهمالسلام) باعث شده بود که افراد لجوجی که جاهلانه با پیامبر و دین مخالفت میکردند، به سبب اخلاق بزرگوارانه پیامبر و اهل بیتش شیفته آنان شده، به دین اسلام مشرف شوند. رعایت این ادب اسلامی در خانواده که اجتماعی کوچک و نقشآفرین است، آثار مهمی بر جای میگذارد و در ایجاد فضایی سالم و کارآمد کارساز است.
به طور کلی، رفتارهای اجتماعی و روابطی که انسانها با هم برقرار میکنند، تابع دو مبنا است:
الف) مبنای «کرامت»
ب) مبنای «اهانت»
بر اساس این دو نوع نگرش، روابطی که انسانها و اعضای خانواده با هم دارند، یا مبتنی بر «تکریم» و گرامیداشتن یکدیگر است و یا مبتنی بر «استخفاف» و حقیر شمردن. در نگاه اول، همسر و فرزندان موجوداتی با ارزش، شریف و صاحب کرامت ذاتیاند۲۵ و در نگاه دیگر، آنان بیارزش، حقیر و فاقد کرامت ذاتی هستند.
رفتار ما با اعضای خانواده خود تابع مبنای فکری ما است؛ انسان را هر گونه تلقی کنیم، همانگونه با او برخورد میکنیم؛ اگر انسان را موجودی صاحب کرامت بدانیم، تلاش میکنیم این کرامت را در او تقویت کنیم و به عکس؛ اگر دیگران را بیکرامت بدانیم، آنان را کوچک شمرده، مورد اهانت و تحقیر قرار میدهیم. بنابراین، میتوان گفت در برخورد با دیگران دو دیدگاه وجود دارد:
۱– دیدگاه «دینی» که انسان را باکرامت میداند و نحوه برخورد او با دیگران را، برخورد همراه با تکریم میخواهد؛
۲– دیدگاه «غیر دینی» که کرامتی برای انسان قائل نیست و تنها برای این که از او بهرهبرداری کند، با او رابطه برقرار میسازد و برخوردش تحقیرآمیز است.
گروه اول، در سیره و رفتار خانوادگی خویش، تکریم و احترام به حقوق اعضای خانواده را روش و منش خویش قرار دادهاند و از خانوادهای کارآمد و بالنده برخوردارند. اما گروه دوم، توجهی به کارآمدی خانواده خود ندارند و تنها به دنبال دستیابی به اهداف و خواستههای خود هستند. اعضای این خانواده، افزون بر تحمل رنج تحقیر، از بهداشت روان مناسب نیز برخوردار نیستند.
در این بخش به چند نمونه از رفتارهای کریمانهای که تأثیر زیادی در برقراری روابط سالم خانوادگی و ایجاد امنیت روحی و روانی در بین اعضای خانواده و کارآمدی آن دارد، اشاره میشود. امید است با الگوگیری از ائمه هدی(علیهمالسلام) بتوانیم رفتارهای کریمانه را الگوی اعمال، رفتار و گفتار خود قرار دهیم و خانوادهای کارآمد و بالنده تشکیل دهیم و روزبهروز بر بالندگی آن بیفزاییم.
الف. احترام متقابل
تمام انسانهای بهنجار، خود و تمام جنبههای وجودی خود را دوست دارند و خدشهدار شدن آن را تحمل نمیکنند و به عواملی که یکی از جنبههای وجودی آنان را مورد تعرض قرار دهد، واکنش منفی نشان میدهند و برای حفظ آن از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.
شخصیت و حرمت، خود یکی از جنبههای اصیل و اساسی وجود هر فردی است که به شدت به آن علاقه دارد و میخواهد که دیگران ـ بهویژه همسر و اعضای خانواده ـ آن را محترم بشمارند و اگر کسی به شخصیت او احترام نگذارد، رشته محبت خود را با او قطع کرده و میان آنان فاصله ایجاد میشود. در حقیقت، حفظ حرمت و شخصیت اعضای خانواده در گرو احترامی است که در برخوردها نمایان میشود.
رعایت احترام متقابل سبب استحکام روابط و نزدیکی افراد میشود. نیاز به احترام، در زن و مرد تفاوتی ندارد و هر دو نیاز دارند که دیگری به او احترام بگذارد و هرگز نباید به سبب ارتباط دوستانه، نزدیک و بسیار خصوصی که زوجین با هم برقرار میکنند، از احترام به یکدیگر غفلت کنند. به همین دلیل، و برای این که روابط آنان به ارتباطی عادی و سرد تبدیل نشود، موظف به رعایت احترام متقابل و حفظ جایگاه شخصیتی یکدیگر هستند. در منابع دینی، رعایت احترام زن توسط مرد جزو حقوق او شمرده شده است۲۶ و زنی که احترام همسر خود را رعایت نکند، مورد لعنت قرار گرفته است.۲۷
در خانوادهای که رفتارهای اعضای خانواده احترامآمیز و از روی ادب باشد، روابط صمیمانه و نزدیک خواهد بود. روابط صمیمی، مانع بروز بسیاری از ناهنجاریها و نابسامانیها میشود. چنین خانوادهای با نشاط و علاقه به اداره زندگی خود میپردازد و بدین ترتیب زمینه شکوفایی استعدادها و بالندگی اعضا و کارآمدی آن فراهم میشود.
از سوی دیگر، بیاحترامی به افراد، در آنان احساس حقارت به وجود میآورد. احساس حقارت در اعضای خانواده، زمینهساز ناکارآمدی و مانعی بر سر راه بالندگی و کمال است. امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «انسانی که حقارت نفس پیدا کرده، دیگر انتظار خیر از او نمیرود. کسانی که نفسشان پست و خوار باشد، به خیرشان امیدی نداشته باش».۲۸
از انسانهای پست، انتظار خیر و صلاح نمیرود؛ زیرا که از پست، پستی خیزد و از تحقیر شده، بدی. همچنین امام هادی(علیهالسلام) فرمود: «انسانی که نفسش خوار شود، از شر او ایمن مباش».۲۹ حتی خودبینی و خودخواهی و تکبر که سرآغاز تباهیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است، معلول حقارت نفس است. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هیچکس به خوی (ناپسند) تکبر مبتلا نمیشود، مگر به سبب خواری و ذلتی که در درون خود احساس میکند».۳۰
ب. مدارا با یکدیگر
مدارا با دیگر انسانها نیز در پرتو توجه به تکریم آنان معنا پیدا میکند. امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) در وصف مدارای پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: «پیامبر همیشه (و با همه افراد) خوشرو و خوشخوی بود، و خشونت و درشتخویی در رفتارهای ایشان مشاهده نمیشد».۳۱
امام علی(علیهالسلام) که دستپرورده مکتب رسول خدا و پیرو سنت و سیره ایشان بود، مدارا را سرلوحه برنامههای عملی و سیره خانوادگی و اجتماعی خویش قرار داده بود و میفرمود: «کسی که در امور خویش، سیره مدارا و سبک رفق و ملایمت و نرمی را پیش گیرد، به آنچه از دیگران انتظار دارد خواهد رسید»؛۳۲ زیرا مدارا رفتاری اخلاقی، اجتماعی و اسلامی است که از گسترش مخالفتها، دشمنیها و کینه و حسادت جلوگیری میکند. با رفق و مدارا، شدّت مخالفها کاهش مییابد.۳۳
آن حضرت معتقد بود تحقق زندگی شیرین و خانوادهای کارآمد، در گرو مدارا با یکدیگر است۳۴ و نیز فرمود: «انسان عاقل و با تدبیر کسی است که از این موضوع بهره کامل بگیرد»۳۵ و با استفاده عاقلانه و مدبرانه از مدارا در روابط خود با همسر و فرزندانش، زندگی درست، منظم و سالمی را پیریزی کند.
سلام کردن و کارآمدی خانواده
در میان همه ملتها و فرهنگها، مردم به هنگام ملاقات و دیدار با یکدیگر، برای ابراز احساسات و عواطف خود و خرسندی و رضایت از دیدار و نیز خوشامدگویی و برای شروع گفتوگو با یکدیگر، راه و روش خاصی ابداع کردهاند و برای این منظور با واژهها و حرکات ـ به صورت قراردادی ـ این مقصود را میرسانند.
در سنت اسلامی، برای تأمین این منظور سلامکردن به یکدیگر، مصافحه(دستدادن) و معانقه(یکدیگر را در آغوشکشیدن) در نظر گرفته شده است. امام صادق(علیهالسلام) در این باره میفرماید: «سلام، تحیت و درود ملت ما است».۳۶ سلام کردن، از دستورات الهی قرآن کریم است. خداوند میفرماید: «هرگاه به خانهها وارد شدید، به یکدیگر سلام کنید و این تحیت و درودی پاک و مبارک از جانب خداوند است».(نور:۶۱)
در آموزههای دینی بر این امر مهم، و جایگاه آن در سلامت و امنیت روحی و روانی و کارآمدی خانواده و جامعه انسانی تأکید شده است که اولین گام ارتباط، با سلام شروع میشود. در اسلام، به مؤمنان سفارش و تأکید شده است که به یکدیگر سلام کنند. پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به زنان و کودکان نیز سلام میکردند.
سلام با سلامتی همخانواده است و مفهومش این است که هیچ خطر و تهدیدی از سوی سلامکننده، متوجه مخاطب او نیست. این شعار اسلامی که اعضای خانوادههای مسلمان به منزله تحیت و تعارف ـ به هنگام روبهرو شدن و ملاقات ـ با هم دارند، در دیگر اقوام و ملتها به گونههایی دیگر است. سفارش اسلام به سلام، در ابتدای ارتباطات انسانی و بهویژه خانوادگی، منطبق و سازگار با فطرت انسان است.
زندگی در دنیای کنونی اغلب با دلهره و اضطراب توأم است. بنابراین، در اولین برخورد دو انسان، مطلوبترین نوع برقراری ارتباط، دادن امنیت و آرامش به مخاطب خویش است تا مطمئن شود که از طرف مقابل ضرری متوجه او نیست. اهمیّت سلام تا آنجاست که یکی از نامهای مبارک خداوند سلام میباشد. یکی از نامهای بهشت که خانه آرامش و آسایش انسان است، دارالسلام نامیده شده است. بدیهی است که چنین ارتباط و آرامشی، زمینههای کارآمدی خانواده و رشد اعضای خود را فراهم میسازد.
در واقع، سلام که یک تحیت و تعارف رسمی اسلامی است، به معنای دعا و درخواست همین امنیت، سلامتی و آرزوی موفقیت و کمال مخاطب است. از این روی، در قرآن کریم، در برخی موارد واژه سلام با کلماتی که معنای امنیت دارند، همراه است که این تقارن لفظی، خود قرینه تقارن مفهومی سلام و امنیت است؛ «اوست خدایی که جز او خدایی نیست. او سلطان مقتدر جهان است؛ پاک از هر عیب و آلایش است؛ امنیتبخش و نگهبان جهانیان و قاهر و مقتدر و جبّار است».(حشر: ۲۳)
در آیه دیگری میخوانیم که در روز قیامت به مؤمنان گفته میشود: «با سلامتی و در حال امنیت وارد بهشت شوید».(حجر: ۴۶) احساس امنیت و آرامش است که انسان را به کار و تلاش وادار میکند. بدون آرامش و تلاش، هیچگاه مسیر حرکت به سوی کمال هموار نمیشود. کارایی و کارآمدی در هر زمینهای نیازمند آرامش و آسایش است و خانواده به عنوان کانون آرامش ـ با احساس امنیتی که در اعضای آن ایجاد میشود ـ میتواند به سوی کمال حرکت کند و کارآمدی خود را تضمین کند.
دلسوزی و مهربانی و کارآمدی خانواده
رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمود: «آن که نسبت به دیگران ترحم و رحمت نداشته باشد، مورد رحمت خدا قرار نمیگیرد»؛۳۷ «و آن که اهل رحمت نباشد، انتظار رحمت نداشته باشد»۳۸ مناسبات خانوادگی و اجتماعی در فضای ارتباطی همراه با محبت و از سر رحمت اصلاح میشود. او رسول رحمت بود و مؤکداً میفرمود: «آنکه نسبت به کوچک (کودکان) ما رحمت نداشته باشد و بزرگ ما را گرامی ندارد، از ما نیست».۳۹
رفتار محبتآمیز، روح و روان انسان را از هر گونه گرد و غبار و پلیدی پاک و تطهیر و سلامت آن را تأمین میکند انسان در پرتو این طهارت و سلامت، با آسایش و آرامش، همت خویش را برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی بهکار میبندد و در مقابله با آسیبهای روانی و اخلاقی، چون دژی محکم و استوار میایستد و اجازه ورود بیگانه را به زمینه جانش نمیدهد.
امام صادق(علیهالسلام) به نقل از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «کسی که مؤمنان را با کلمات محبّتآمیز خویش احترام نماید و اندوه او را بزداید، تا زمانی که این حالت و احساس در او باقی است، پیوسته در سایه رحمت خدا خواهد بود».۴۰
ادامه دارد…