- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
بهائیان برای عوام فریبی و جذب برخی از طبقات جامعه شعارهایی را از اصول دین خود قرار داده که به علت نادانی سران آنان بسیار ناشیانه در این موارد اظهار نظر نموده اند. یکی از این شعار ها اتحاد و مساوات بین زنان و مردان است. در این نوشته این اصل بهائیت مورد نقد قرار گرفته است.
اتّحاد و مساوات زنان و مردان
از تعالیم عمومی رهبران بهائیت شعار تساوی کامل بین زن و مرد است[۱] آنان که این شعار را از نهضت های فمنیستی قرن نوزدهم گرفته اند رهبرشان را مبدأ آن میدانند و میگویند : « از جمله تعالیم حضرت بهاء الله ، وحدت نساء و رجال است که عالم را دو بال است. تا عالم نساء متساوی عالم رجال در تحصیل فضائل و کمالات نشود و نجاح چنان که باید و شاید ممتنع و محال است».[۲]
شوقی افندی در راستای تثبیت این شعار میگوید: « اما در خصوص کراهت بین زوج و زوجه از هر طرفی کراهت واقع، حکم تربص جاری و در این مقام حقوق طرفین مساوی و امتیاز و ترجیحی وجود ندارد »[۳]
نقد
بهائیت با این شعار تحت عنوان اصل دینی خواسته است تمایل زنان و کسانی را که مایل به شکستن مرز بین زن و مرد هستند، به خود جلب کند. در اینکه زن و مرد هردو بالسویه حق زندگی و بهره گیری از امکانات مادی و معنوی و علمی دارد هیچ تردیدی و شکی وجود ندارد. اما از برخی تفاوتها هم نمی توان چشم پوشی نمود زیرا:
اولا در تمام ادیان حتی غیر توحیدی این تفاوت و عدم تساوی در تمام شئونات به چشم میخورد و بسیاری از سنت های مذهبی و نظریات فلسفی معتقد به تفوق مردان بر زنان در بعضی از وجوه می باشند.[۴] و حتی از نظر عرف و عقلاء در برخی از امور تکوینی و حقوقی و تکالیف اجتماعی و شرعی بین زن و مرد تفاوت وجود ندارد و از بین بردن این تفاوت ها امکان عقلی و برخی از آنها امکان وقوعی و اجرایی ندارد. بلکه در بسیاری از موارد تساوی مطلق در امور اجتماعی بین زن و مرد به ضرر زن و در نهایت به ضرر جامعه می باشد و آثار منفی اخلاقی و اجتماعی بر آن مترتب می گردد.
ثانیا : بهائیان باید دریابند که خلقت و طبیعت و فطرت زن مغایر با مرد است، و از لحاظ وظائف و تکالیف این دو طبقه استعداد های خاص خود شان را دارند و سیر و مشی هر یک از ایندو طائفه در امور اجتماعی از همدیگر جدا است. بنابراین زن نباید در خط مقدم امور زندگی قرار داشته باشد و باید از های و هوی و جارو جنجال و میدان مبارزه کنار برود، از اجتماع پر سر و صدا و پر از احساسات دوری کند، از خودنمایی و رجزخوانی و صف آرایی و از حضور در مکانهایی که که به آنها آسیب های اخلاقی و عفتی وارد می شود باید بپرهیزد.[۵]
ثالثا تساوی مطلق بین زن و مرد موجب اختلافات شدید و اخلال در نظام خانواده میشود از لحاظ تحقیقات علمی و همچنین روایات اسلامی زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی تفاوت دارند و ثابت شده است که احساس زنان بر رفتارشان حاکم است حال اگر اینگونه نباشد و تساوی حاکم باشد جایگاه هر یک از زن مرد به هم خورده و ظایف به صورت اصولی تقسیم نشده و کانون خانواده کانون لجام کسیخته خواهد شد حال اگر حق طلاق بر اساس تساوی بر عهده زن باشد زندگی بر اساس احساسات بی پایه و اساس بنا خواهد شد.
پی نوشت:
[۱] . ترابیان فردوسی، محمد ، حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی، ایران، صحیفه خرد،۱۳۸۳ص ۵۰۵.
[۲] . مکاتیب ، عبدالبهاء،چاپ خطی ، بیتا، ج۳ ص ۱۰۷
[۳].گنجینه احکام و حدود ، عبدالحمید اشراق خاوری ، بی جا ، موسسه یملی مطبوعات امری ، سوم ، ۱۲۸بدیع ص۲۲۵.
[۴] . دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ناشر : ویلیام س. هااچر و ج. دگالس مارتین. مؤسسه معارف بهائى,ص ۱۲۳.
[۵].محاکمه وبررسی در تاریخ و عقاید واحکام باب و بهاء، علامه مصطفوی، مرکز نشر علامه مصطفوی ، تهران ، ۱۳۸۷، ج۳ ص۱۹۷.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.