- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ابواسحق محمد مهتدی پسر واثق چهاردهمین خلیفه عباسی در بغداد بود که از سال ۲۵۵ تا ۲۵۶ هجری قمری (سال ۸۶۹ تا ۸۷۰ میلادی) در سرزمین های اسلامی فرمان راند. او چهاردهمین خلیفه عباسی بود؛ که بعضی وی را به دادگری و نیرومندی می شناختند. در آغاز خلافت وی، اهل بغداد سر به شورش برداشتند و از بیعت با او سرباز زدند؛ اما مهتدی توانست این شورش ها را فرونشاند.
علویان نیز شورش کردند، به ویژه در طبرستان، حسن بن زید علوی سر به شورش برداشت. احمد بن عیسی شیخ که پدرش ولایت فلسطین را داشت نیز شورید؛ اما تمام این شورش ها به تدبیر مهتدی سرکوب شد. وی در بین ترکان که در آن زمان نیرومندی بسیار به دست آورده بودند، شکاف افکند و جنگی در میان ایشان برانداخت. با توجه به این که شیعیان تولد آخرین امام خود را در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری می دانند، باید گفت که محمد بن الحسن العسکری (امام زمان عج) در دوران این خلیفه متولد شد.
مدت خلافت مهتدی یازده ماه و بیست و پنج روز بود. در نهایت در جنگ با سرداران ترک به دست احمد بن خاقان کشته شد. ابواسحاق (ابوعبدالله) محمد بن هارون (الواثق بالله) بن محمد (المعتصم بالله) بن هارون الرشید، چهاردهمین خلیفه عباسی بود و المهتدی بالله لقب داشت. مادرش کنیزی به نام قُرب بود. در سال ۲۲۲ق در ایام حیات جدش معتصم در سامرا زاده شد.
درگیری با سرداران ترک
پس از برکناری المعتزبالله از خلافت، با او به عنوان خلیفه بیعت شد؛ اما چندی نگذشت که سرداران ترک به رهبری موسی بن بغای کبیر در بغداد پیمان بیعتش را شکستند و از اطاعت او سر باز زدند؛ زیرا پی برده بودند خلیفه درصدد رهایی از چنگ آنان است.
خلیفه برای نبرد با آنان از شهر خارج شد و میان طرفین جنگی درگرفت که در پی آن، سپاهیان خلیفه (که آنان نیز ترک بودند) او را رها کرده، به دوستان خود پیوستند و مهتدی با گروهی اندک از یاران خود باقی ماند.
در این هنگام، خلیفه فریاد زد: «ای مسلمانان! من امیر مؤمنان هستم؛ از خلیفه خود دفاع کنید!»، ولی کسی پاسخ نداد. آن گاه احمد بن خاقان، سردار ترک به سوی او شتافت و تیری به او پرتاب کرد و با نیزه، ضربه ای کشنده به پهلویش زد که بر اثر آن جان سپرد.
وضعیت خلافت
مهتدی در اصلاح امور، روش عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی را پیش گرفت و دستور داد مطربان و خنیاگران را از سامرا بیرون کنند، جانوران درنده در کاخ سلطنتی را بکشند، رد مظالم کنند و به شکایات مردم برسند و برای شنیدن مشکلات مردم بارِ عام (رسمی است که در آن شاه و درباریان به گروهی از مردم اجازهٔ دیدار با شاه و دربار را می دهند) صورت گیرد. مدت خلافت مهتدی یازده ماه و بیست و پنج روز بود.
بحتری در جشن بیعت با او قصیدهای با مطلع ذیل سرود: «دوستان! کوتاه کنید که من نیز این چنینم. و کم گویید! که پرگویی سودی ندارد.»
وی در بخشی از این قصیده می گوید:
«خداوند برای خلیفه این پادشاهی را که تقدیر در اختیارش نهاده است، مبارک سازد. خداوند سیره و روش مهتدی را میدانست؛ لذا او را برای خواستهاش برگزید. خلیفه بر زیبایی خلافت فروغی افزود و او برای مردم چون خورشید است و خلافت چون روز. اینک مردم از دیدن تو شادمانند و مژده دیدار تو را می دهند. همگان میدانند تو میان آنان نعمتی هستی که تقدیر به فراهم شدن آن کمک کرده است. پس جانهای دیگر بلاگردان تو بادا! و از عمرهای دیگران کاسته و بر عمر تو افزوده شود!».[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]
همان گونه که اشاره شد مهتدی نسبت به سایر خلفای عباسی، رفتار و کردار بهتری ارائه داد و تلاش بلیغی به عمل آورد که نابسامانیهای خلافت عباسی را سامان بخشد و مردم را راضی نگه دارد. ولی امیران ترک نژاد دربار وی، مهلتش نداده و پس از یازده ماه خلافت، وی را با شورش بزرگ سربازان و اتراک مواجه نمودند.
مهتدی، خود به مقابله با شورش اتراک و سربازان برخاست. ولیکن در نبرد با آنان زخمی گردید و پس از دو روز بیماری سخت، در روز شانزدهم رجب سال ۲۵۶ قمری، وفات یافت.
پی نوشت ها
۱.زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۱۲۸.
۲.طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۹، ص۳۹۱-۳۹۲.
۳.طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۹، ص۴۵۶-۴۶۸.
۴.ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۹۸-۲۰۰.
۵.ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۴، ص۵۰-۵۱.
۶.ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۲۲.
۷.سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، ص۲۶۳.
۸.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۹۶.
۹.ابن عبری، گرگوریوس بن هارون، تاریخ مختصر الدول، ص۱۴۸.
منبع: عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۸۷-۸۸.