- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
آیات فراوانی در قرآن کریم در فضائل امیر مومنان وبرتری وی بر دیگران نازل شده است . وبسیاری از علمای شیعه و سنی تا ۳۵۰ آیه را در این باره برشمردهاند که ما به نقل روایاتی از طریق اهل سنت در این باره اشاره می کنیم .
ابن عساکر ، از علمای بزرگ اهل سنت در تاریخ دمشق مینویسد :
عن ابن عباس ، قال : « نزلت فی علیّ ثلاثمائه آیه » .[۱]
ابن عباس می گوید :
۳۰۰ آیه از قرآن کریم در باره علی علیه السلام نازل شده است .
و همچنین خطیب بغدادی در تاریخ بغداد مینویسد :
عن ابن عباس قال : نزلت فی علی ثلاثمائه آیه . [۲]
و سیوطی از بزرگترین علمای تاریخ اهل سنت نیز مینویسد :
عن ابن عباس قال : نزلت فی علی ثلاثمائه آیه .[۳]
و در جای دیگر مینویسد :
قال ابن عباس : نزلت فی علی أکثر من ثلاثمائه آیه فی مدحه [۴].
بیش از سیصد آیه از قرآن کریم ، در ستایش از علی علیه السلام نازل شده است .
و ابن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقه که آن را در رد عقائد شیعه نوشته است ، در این باره مینویسد :
وروى سعید بن جبیر ، عن ابن عباس ، قال : ما نزل فی أحد من کتاب اللّه ما نزل فی علی .[۵]
و هم چنین او در جای دیگر و نیز سیوطی در تاریخ الخلفاء می نویسند :
أنّه ما نزل فی أحد من کتاب اللّه کما نزل فی علی [۶].
در حق هیچ کسی ، به اندازه علی علیه السلام ، در قرآن نازل نشده است .
و حتی بسیاری از علمای اهل سنت نقل کردهاند که یک چهارم قرآن در حق امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است .
حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت مینویسد :
عن الاصبغ بن نباته ، عن على قال : نزل القرآن أربعه أرباع : ربع فینا ، وربع فی عدونا ، وربع حلال وحرام وربع فرائض وأحکام ولنا کرائم القران[۷] .
اصبغ بن نباته از امیر مومنان نقل کرد که فرمودند قرآن چهار جزء نازل شد . یک چهارم در مورد ما ، یک چهارم در مورد دشمنان ما ، یک چهارم در مورد حلال وحرام و یک چهارم در مورد واجبات واحکام ؛ وآیات شاخص قرآن (کریمه به بهترین شیء در هر مجموعه گفته می شود) در مورد ماست .
و مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه در کتاب کافی در روایتی که سند آن صحیح است ، شبیه همین روایت را نقل میکند :
عن أبی بصیر ، عن أبی جعفر علیه السلام ، قال : نزل القرآن أربعه أرباع : ربع فینا ، وربع فی عدونا ، وربع سنن وأمثال ، وربع فرائض وأحکام .[۸]
اما مهمترین آیاتی که در قرآن کریم در باره ولایت امیر المؤمنین علیه السلام نازل شده ، از قرار ذیل است :
۱ . إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ . مائده / ۵۵ .
ولىّ شما ، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند : همان کسانى که نماز برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند .
مراد از « الذین آمنوا … » قطعاً امام امیر المؤمنین علیه السلام است ؛ زیرا این آیه در زمانی نازل شده است که امام علی علیه السلام در حال رکوع به فقیری که از مردم استمداد میکرد ، انگشتری خود را صدقه داد .
بنابر تصریح بسیاری از علمای اهل سنت ، این آیه در بارۀ امیر المؤمنین علیه السلام نازل شده است . قاضی عضد الدین الإیجی ، متوفای ۷۵۶ در این باره میگوید :
وأجمع أئمّه التفسیر أنّ المراد علی .[۹]
تمامی مفسرین جماع دارند که این آیه در بارۀ امام علی علیه السلام نازل شده است .
و سعد الدین تفتازانی نیز تصریح میکند :
نزلت باتّفاق المفسّرین فی علی بن أبی طالب ، رضی اللّه عنه ، حین أعطى خاتمه وهو راکع فی صلاته [۱۰].
[این آیه] به اتفاق مفسران در بارۀ علی بن أبی طالب (علیه السلام) هنگامی که در حال رکوع انگشترش را به فقیر نیازمند بخشید نازل شده است
و نیز علاء الدین علی بن محمد حنفی ، معروف به قوشجی در این باره میگوید :
إنّها نزلت باتفاق المفسّرین فی حق علی بن أبی طالب حین أعطى السائل خاتمه وهو راکع فی صلاته .[۱۱]
این آیه ، به اتفاق مفسران در حق علی بن أبی طالب (علیه السلام) نازل شده است . وآن هنگامی بودکه به سائل انگشتری اش را بخشید در حالی که در رکوع نماز بود .
و آلوسی نیز میگوید :
غالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیه نزلت فی علی کرّم اللّه وجهه .
غالب اخباری ها بر این عقیدهاند که این آیه در حق علی (علیه السلام) نازل شده است .
ابن مردویه از علمای بزرگ اهل سنت روایتی را در شأن نزول این آیه نقل می کند که بسیار جالب و خواندنی است .
عن ابن عباس ، بینما عبد الله بن عباس جالس على شفیر زمزم یقول : قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) إذ أقبل رجل ، متعمم بعمامه فجعل ابن عباس لا یقول قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) إلا قال الرجل : قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) فقال ابن عباس : سألتک بالله من أنت ؟ فکشف العمامه عن وجهه وقال
أیها الناس من عرفنی فقد عرفنی ومن لم یعرفنی فأنا جندب بن جناده البدری أبو ذر الغفاری سمعت النبی ( صلى الله عنیه وآله وسلم ) بهاتین وإلا فصمتا ، ورأیته بهاتین وإلا فعمیتا وهو یقول :
علی قائد البرره وقاتل الکفره ، منصور من نصره ومخذول من خذله .
أ ما إنی صلیت مع رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یوما من الأیام صلاه الظهر فسأل سائل فی المسجد فلم یعطه أحد ، فرفع السائل یده إلى السماء وقال : اللهم اشهد أنی سألت فی مسجد رسول الله فلم یعطنی أحد شیئا . وکان علی راکعا فأومى إلیه بخنصره الیمنى – وکان یتختم فیها – فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من ، خنصره ، وذلک بعین النبی فلما فرغ النبی ( صلى الله علیه وآله وسلم ) من صلاته رفع رأسه إلى السماء وقال :
اللهم إن أخی موسى سألک فقال : رب اشرح لی صدری ویسر لی أمری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی واجعل لی وزیرا من أهلی هارون أخی أشدد به أزری وأشرکه فی أمری فأنزلت علیه قرآنا ناطقا : (سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ ) اللهم وأنا محمد نبیک وصفیک اللهم فاشرح لی صدری ویسر لی أمری واجعل لی وزیرا من أهلی علیا أخی أشدد به أزری .
قال أبو ذر : فوالله ما استتم رسول الله [ صلی الله علیه وآله وسلم ] الکلام حتى هبط علیه جبرئیل من عند الله وقال : یا محمد هنیئا [ لک ] ما وهب الله لک فی أخیک . قال : وما ذاک جبرئیل ؟ قال : أمر الله أمتک بموالاته إلى یوم القیامه وأنزل قرآنا علیک : إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ . مائده / ۵۵ . ) .
مناقب علی بن أبی طالب (ع ) وما نزل من القرآن فی علی (ع ( ، ابن مردویه الأصفهانی ، ص ۲۹۳، ح ۴۶۰، بتحقیق عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین ، ط دار الحدیث بقم المقدسّه و تفسیر الثعلبی ، ج ۴، ص ۸۰، و تفسیر الکبیر ، الرازی ، ج۱۲ ، ص۲۶ و شواهد التنزیل ، الحسکانی ، ج ۱، ص ۲۲۹ – ۲۳۰، و مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ع) ، محمد بن طلحه الشافعی ، ص ۱۷۰، و الفصول المهمه فی معرفه الأئمه ،ابن الصباغ المالکی ، ج ۱، ص ۵۷۹ .
ابن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود و از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) حدیث نقل می کرد مردی که صورتش را با عمامه پوشیده بود نزدیک آمد و هرگاه که ابن عباس می گفت رسول خدا چنین فرمود ، او هم می گفت رسول خدا چنین فرمود ابن عباس گفت : تو را به خدا سوگند می دهم خودت را معرفی کن . پارچه را از صورتش برداشت و گفت :
ای مردم هرکس مرا می شناسد که می شناسد و آنان که نمی شناسند خودم را معرفی می کنم ، من جندب پسر جناده ابوذر غفاری از یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) در جنگ بدر هستم ، از رسول خدا با دو گوشم شنیدم و با چشم هایم دیدم که اگر غیر از این باشد کر و کور باشم ، فرمود: “علی پیشوای نیکوکاران و کشنده کافران است ، هرکس او را کمک کند پیروز است و آن که او را خار نماید ذلیل و بیچاره شود “.
بدانید که روزی از روزها هنگام ظهر برای اقامه نماز در مسجد خدمت رسول الله بودم مردی نیازمند وارد شد وتقاضای کمک کرد ؛ ولی هیچ کس به وی کمکی نکرد.
علی که در همان لحظه و در حال رکوع و مشغول نماز بود ، دست راستش را که انگشترش در یکی از انگشتانش بود جلو آورد تا آن را به مرد نیازمند هدیه کند ، مرد فقیر انگشتر را در آورد ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) این منظره را مشاهده نمود ، پس از پایان یافتن نماز دست به دعا بلند کرد و عرض کرد :
” خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا نمود تا به وی سعه صدر وگشایش در امور و بیانی رسا وشیوا و جانشینی برادرش هارون را عنایت فرمائی ، وتو ای خدا درخواستش را اجابت فرمودی ، واکنون من پیامبر وفرستاده و برگزیده ات ، درخواست می کنم تا شرح صدر وآسان شدن کارهایم را به من مرحمت فرمائی و نیز برادرم علی را وزیر و جانشین من قرار دهی تا همراه وکمک من در کارها و پشتیبان رسالتم باشد ” .
ابوذر می گوید:
هنوز سخن و تقاضای رسول خدا تمام نشده بودکه جبرئیل نازل شد و این آیه را از جانب خداوند بر وی تلاوت نمود
«همانا پیشوا ورهبر وفرمانده شما خد ورسول او و مومنان هستند ؛ همانها که نماز را برپا می دارند و در رکوع نماز ، زکات وصدقه می دهند . » .
۲ . یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ . النساء / ۵۹ .
اى کسانى که ایمان آورده اید ، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر خود را [ نیز ] اطاعت کنید .
در این آیه ، اطاعت از خداوند ، پیامبر و اولی الأمر واجب اعلام شده است و اولی الأمر غیر از ائمه معصومین کسان دیگری نمیتواند باشد .
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ . المائده / ۶۷ .
اى پیامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ کن ؛ و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى . و خدا تو را از [ گزند] مردم نگاه مى دارد .
طبق اعتراف بسیاری از علما و مفسران بزرگ اهل سنت ، این آیه در زمانی نازل شد که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در حال بازگشت از آخرین حج خود بود که خداوند به آن حضرت دستور میدهد که ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام را برای عموم مردم ابلاغ کند . ما عبارت چند تن از مفسران اهل سنت را در این باره نقل میکنیم :
فخر رازی مفسر معروف اهل سنت در باره شأن نزول این آیه مینویسد :
نزلت الآیه فی فضل علی بن أبی طالب علیه السلام ، ولما نزلت هذه الآیه أخذ بیده وقال : « من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه » فلقیه عمر رضی الله عنه فقال : هنیئا لک یا ابن طالب أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنه .
این آیه در برتری وشان علی(ع) نازل شده است زیرا پس از نزول آن پیامبر دست علی را گرفت وفرمود: هر کس من رهبر وفرمانده اوهستم علی رهبر اوست خدایا دوستدارش را دوست بدار و دشمنش را دشمن دار، عمر بدیدار علی(ع) شتافت وگفت: مبارک باشد بر تو ای علی تو از این لحظه مولی وفرمانده من وتمام مردان وزنان مومن هستی .
و سیوطی نیز می نویسد :
اخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال نزلت هذه الآیه یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب .
ابوسعیدخدری می گوید:
آیه بلاغ درغدیر خم بر رسول خدا(ص) نازل شد که درشان علی بن ابوطالب است .
وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم «یا أیها لرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ان علیا مولى المؤمنین وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس . »[۱۲]
از ابن مسعود نقل است که گفت:
درزمان پیامبر این آیه را این گونه قرائت می کردیم: ای رسول آنچه از جانب پروردگارت برتو نازل شده است که علی مولی وسرپرست وپیشوای مومنان است به مردم ابلاغ کن .
ابن عساکر ، تاریخ نویس معروف و بسیاری دیگر از علمای بزرگ اهل سنت این روایت را نقل کردهاند :
نزلت هذه الآیه : (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ) على رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.
تاریخ دمشق ، ج۴۲ ، ص۲۳۷ و أسباب نزول القرآن ، الواحدی ، ص۲۰۴ ، ح۴۰۳ ، ط الحلبى بمصر و۱۵۰ ط الهندیه بمصر و شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فى الآیات النازله فى أهل البیت ، الحاکم الحسکانى ، ج ۱ ، ص ۱۸۷ ، ح ۲۴۳ و۲۴۴ و۲۴۵ و۲۴۶ و۲۴۷ و۲۴۸ و۲۴۹ و۲۵۰ و ۲۴۰ ، ط ۱ بیروت و فتح البیان فى مقاصد القرآن ، العلامه السید صدیق حسن خان ملک بهوبال ، ج ۳ ، ص۶۳ ، ط مطبعه العاصمه بالقاهره و ج ۳ ص ۸۹ ط بولاق بمصر و الملل والنحل ، الشهرستانى الشافعى ، ج ۱ ، ص ۱۶۳ ، افست بیروت على ط مصر وبهامش الفصل ، ابن حزم ، ج ۱ ، ص ۲۲۰ افست على ط مصر ، فرائد السمطین للحموینى ، ج ۱ ، ص۱۵۸ ، ح۱۲۰ ، ط ۱ بیروت و الفصول المهمّه لابن الصباغ المالکى المکّى ، ص ۲۵ ط الحیدریه وص ۲۷ ط آخر و مطالب السؤول ، ابن طلحه الشافعى ، ج ۱ ، ص ۴۴ ، ط دار الکتب فى النجف و ص ۱۶ ط طهران و ینابیع الموده ،ا لقندوزى الحنفى ، ص ۱۲۰ و۲۴۹ ط اسلامبول وص ۱۴۰ و۲۹۷ ، ط الحیدریه و…
۴ . الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا . مائده / ۳ .
امروز کسانى که کافر شده اند ، از [ کارشکنى در ] دین شما نومید گردیدهاند . پس ، از ایشان مترسید و از من بترسید . امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آیین برگزیدم .
این آیه زمانی نازل شد که رسول گرامی اسلام در غدیر خم ، دست امیر المؤمنین علیه السلام را بلند کرد و او را رسماً به عنوان جانشین بعد از خودش تعیین کرد .
یعقوبی تاریخ نویس معروف اهل سنت می نویسد :
وقد قیل إنّ آخر ما نزل علیه « الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاسلام دیناً » وهی الروایه الصحیحه الثابته الصریحه وکان نزولها یوم النفر على أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات اللّه علیه بغدیر خم.[۱۳]
وگفته شده است که آخرین آبه ای که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است آیه” الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاسلام دینا ” بوده است واین همان روایت صحیح است ونزول آن در روز کوچ ( در مکه) در مورد امیر مومنان علی بن ابی طالب بوده است در غدیر خمً
و در جای دیگر می گوید
ولما کان یوم النفر دخل البیت ، فودع ونزل علیه : ( الیوم أکملت لکم دینکم ، وأتممت علیکم نعمتی ، ورضیت لکم الاسلام دینا ) .
وخرج لیلا منصرفا إلى المدینه ، فصار إلى موضع بالقرب من الجحفه یقال له : غدیر خم ، لثمانی عشره لیله خلت من ذی الحجه ، وقام خطیبا وأخذ بید علی بن أبی طالب فقال : «ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم ؟ قالوا : بلى یا رسول الله ! قال : فمن کنت مولاه ، فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه . ثم قال : أیها الناس أنی فرطکم وأنتم واردی على الحوض ، وإنی سائلکم ، حین تردون علی ، عن الثقلین فانظروا کیف تخلفونی فیهما . وقالوا : وما الثقلان یا رسول الله ؟ قال : الثقل الأکبر کتاب الله سبب طرفه بید الله وطرف بأیدیکم ، فاستمسکوا به ولا تضلوا ، ولا تبدلوا ، وعترتی أهل بیتی .[۱۴]
روزی که رسول خدا (ص) قصد بیرون آمدن از مکه را داشت وارد خانه خداشد وبا خانه وداع نمود این آیه نازل شد: امروز دین را برشما کامل ونعمتم را تمام نمودم واسلام را دین شما قراردادم،
رسول شبانه به طرف مدینه حرکت کرد، دربین راه ودر روز هیجدهم ذی حجه به مکانی نزدیک جحفه به نام غدیر خم رسید
درهمان روز ودرهمان سرزمین رسول خدا(ص) برای مردم خطبه خواند ودر بین خطبه دست علی را گرفت وفرمود: آیا من بر مومنان برتر ازجانشان نیستم همه گفتند: آری این چنین است ، فرمود: هرکس من مولی ورهبر وسرپرست او هستم علی نیز براو مولی ورهبر است،
خدایا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد ودشمن بدار آنکه علی را دشمن بدارد، سپس فرمود: ای مردم کنار حوض کوثر بر من وارد می شوید ازشما در باره دو یادگار وگوهر گرانبها سوال خواهم کرد پس مواظب باشید حق آندو را محترم دارید، پرسیدند : آندو گوهر چیست؟ فرمود : کتاب خدا قرآن که یک طرفش در دست خدا وطرف دیگرش در دست شماست، پس به آن چنگ زنید تاگمراه نشوید ودر آن دست نبرید، و یادگار وگوهر دوم خاندان وعترت من هستند،
پی نوشت ها
[۱] . تاریخ مدینه دمشق ، ج ۴۲ ، ص۳۶۴، تاریخ الخلفاء ، ص ۱۷۱ ، الصواعق المحرقه ، ۱۹۶٫
[۲] . تاریخ بغداد ، ج ۶ ، ص ۲۲۱ .
[۳] . تاریخ الخلفاء ، ص ۱۷۱ ، الصواعق المحرقه ، ص ۱۹۶٫
[۴] . تاریخ الخلفاء ، ص ۱۷۲، و السیره النبویّه ، زینی دحلان بهامش السیره الحلبیّه ، ج۲ ، ص۱۱ و الصواعق المحرقه ، ص ۱۲۵ ط . المحمدیّه و ۷۶ ط. المیمنه بمصر .
[۵] . الصواعق المحرقه ، ص ۷۶ ، الباب التاسع ، الفصل الثالث .
[۶] . تاریخ الخلفاء ، ص ۱۷۱ ، و الصواعق المحرقه ، ص ۱۲۷٫
[۷] . شواهد التنزیل ، ج ۱ ، ص۵۹ و ص۶۲ و تاریخ الیعقوبی ، ج ۲ ، ص۱۳۶ و ینابیع الموده ، ج ۱ ، ص۳۷۷٫
[۸] . الکافی ، ج۲ ، ص۶۲۷ ، ح ۴ .
[۹] . المواقف فی علم الکلام ، ص ۴۰۵ .
[۱۰] . شرح المقاصد فی علم الکلام ، ج ۵ ، ص۲۷۰ .
[۱۱] . شرح تجرید الاعتقاد ، ص ۳۶۸ .
[۱۲] . الدر المنثور ، ج ۲، ص ۲۹۸، فتح القدیر ، شوکانی ، چ۲ ، ص۶۰ و روح المعانی ، آلوسی ، ج ۶ ، ص۱۹۳ و تفسیر المنار ، رشید رضا ، ج ۶ ، ص۴۶۳ .
[۱۳] . تاریخ الیعقوبى ، ج ، ص۴۳۰ .
[۱۴] . تاریخ الیعقوبی ، ج ۲، ص ۱۱۲ .
منبع:ویکی فقه