- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
زنان راوى غدیر
شواهد موجود در کتب تاریخى گویاى این حقیقت است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از آغاز رسالت با رویکرد عمده زنان به آیین توحیدى روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، (۱) اولین شهیده (سمیه) (۲) و بانوانى که از سابقین و مهاجران شمرده مى شدند (۳) نمونه روشنى از مشارکت زنان در عرصه هاى اجتماعى را به نمایش مى گذارند.
حضور زنان در حجه الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنه هاى اجتماعى است. اخبار فراوانى که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویاى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از این میراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم مى شود:
الف. اخبار زنان صحابى
در سال دهم هجرى، با اعلام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤمنان بسیارى از شهرهاى مختلف به سوى مدینه روان شده، در حومه شهر مسکن گزیدند و به انتظار موسم حج نشستند؛
حجى که بعدها به حجه الوداع، حجه الاسلام، حجه البلاغ، حجه الکمال، حجه التمام شهرت یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روز شنبه، پنج یا شش روز قبل از آغاز ذى حجه، از مدینه حرکت کرد. در این سفر همه زنان و اهل بیت پیامبر با وى همراه بودند. (۴) گروهى از این بانوان حدیث غدیر را نقل کرده اند؛ که نام و روایتشان چنین است:
-
حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) یگانه یادگار رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است، که همچون دیگر اهل بیت(علیهم السلام) بارها به یادآورى واقعه غدیر پرداخت. نگاهى به سخنان آن بزرگوار جایگاه وى در عرصه اخبار غدیر را آشکار مى سازد:
گروهى از انصار، براى توجیه خطاى خویش، به ایشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت با دیگران مى شنیدیم با غیر على بیعت نمى کردیم. حضرت فرمود:
آیا پدرم در روز غدیر براى کسى جاى عذر باقى گذاشت؟ (۵) و نیز در جواب محمود بن لبید که پرسیده بود: آیا از سخنان پیامبر دلیلى بر امامت على دارید؟
فرمود: شگفتا، آیا روز غدیر را فراموش کردید؟!
محمود بن لبید گفت: آن روز چنان بود ولى از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگویید.
حضرت فرمود: خدا را شاهد مى گیرم، شنیدم [پیامبر] فرمود: على بهترین کسى است که در میان شما جانشین خود قرار مى دهم. على(ع) امام و جانشین بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین امامان نیک اند. اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزید، تا قیامت اختلاف در میان شما حاکم خواهد بود.
روایتى با سند بسیار دقیق و مشهور بیان مى دارد که دختر بزرگوار پیامبر حدیث غدیر را چنین بیان فرمود:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «من کنت ولیه فعلى ولیه و من کنت امامه فعلى امامه.» (۷)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که من سرپرست اویم على سرپرست اوست و هر که من امام او هستم على امام اوست. احتجاجى از فاطمه زهرا به وسیله چند تن از زنان به این صورت روایت شده است:
قالت: انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله: انت منى بمنزله هارون من موسى علیهما السلام. (۸)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم را فراموش کرده اید، که فرمود: هر که من مولاى او هستم على مولاى اوست و آیا سخنش را فراموش کرده اید که فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عمر خویش را در راه اثبات ولایت امیرمؤمنان به انصار و مهاجرین صرف نمود و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید و سیده شهیدان ولایت نام گرفت.
-
ام سلمه
حضور زنان پیامبر، از جمله ام سلمه (۹) در مراسم غدیر، در کتب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. (۱۰) صاحب روضه الصفا مى گوید: «چون حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه » در شان امیرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خیمه خاص خود نشست و فرمود که امیرمؤمنان در خیمه دیگر بنشیند.
بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خیمه على(رض) رفتند و زبان به تهنیت على(ع) گشادند. چون مردم از این امر فارغ شدند امهات مؤمنین به فرموده آن حضرت نزد على رفتند و او را تهنیت دادند». (۱۱)
ام سلمه یکى از دو زن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است که حدیث غدیر را روایت کرده است. او ماجراى غدیر را چنین باز مى گوید:
اخذ رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بید على بغدیر خم فرفعها حتى راینا بیاض ابطیه فقال «من کنت مولاه فعلى مولاه » ثم قال «ایها الناس انى مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى و لن یفترقا حتى یردا على الحوض ». (۱۲)
در غدیر خم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دست على(ع) را بالا برد، تا آنجا که سفیدى زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هر که من مولاى او هستم پس على مولاى اوست.
بعد فرمود: اى مردم، من دو چیز گرانبها در میان شما بر جاى مى گذارم کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتى در حوض به من برگردند.
ام سلمه از معدود کسانى است که بعد از وفات نبى اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خط ولایت امیرمؤمنان باقى ماند. او به فرزنش چنین وصیت کرد. «یا بنى الزمه فلا و الله ما رایت بعد نبیک صلى الله علیه و آله اماما غیره »؛ پسرکم، همراهش [على] باش. به خدا قسم، بعد از پیامبرت امامى غیر او ندیدم. (۱۳) ام سلمه روایات دیگرى نیز، در باره امیرمؤمنان، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است. (۱۴)
-
اسماء بنت عمیس
او به دلیل تقرب به اهل بیت روایات فراوانى نقل کرده است؛ تنها حدود شصت روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که بسیارى از آنها در منزلت امیرمؤمنان است. (۱۵) اسماء از سابقین در اسلام است و از جمله افرادى است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ایمان بیاورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پیامبر آمد و اسلام اختیار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد.
بعد از شهادت جعفر طیار به عقد ابوبکر در آمد و از وى صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خلیفه دوم بود توطئه قتل وصى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را با هوشیارى و ایثار تمام خنثى نمود.
وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از جمله زنان على(ع) شد. فرزندش محمد را چنان تربیت کرد که از مریدان و مخلصان امیرمؤمنان شد.
زمانى که در حجه الوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بن ابى بکر نیز در مسیر حجه الوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولایت حدیث غدیر را از او روایت کرده است. (۱۶) اسماء همچنین از راویان حدیث ردالشمس (۱۷) به شمار مى رود.
-
ام هانى بنت ابى طالب (سلام الله علیه )
او فاخته نام دارد (۱۸) و خواهر امیرمؤمنان(ع) است. ام هانى از راویان (۱۹) و اصحاب (۲۰) پیامبر اکرم بود پیامبر ضمن حدیثى او را «یکى از بهترین مردم » خواند. (۲۱) این بانوى گرانقدر احادیثى چون ثقلین (۲۲) و غدیر را از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است. او در باره واقعه غدیر مى گوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از حج بازگشت، تا در غدیر خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماى سوزان چنین گفت: [اى مردم هر که من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر که با او دشمنى کند، دشمن بدار؛ هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را یارى کند، یارى کن]. (۲۳)
-
عایشه دختر ابى بکر
او در شمار زنان پیامبر اکرم (۲۴) و حاضران در حجه الوداع جاى داشت. در کتب مختلف اهل سنت روایت غدیر از وى نقل شده است. ابن عقده در «حدیث ولایت » روایت او را نیز ذکر مى کند. (۲۵)
بررسى موضع گیری هاى وى و تطبیق آن با عملکرد ام سلمه همسر دیگر پیامبر گرامى که در تاریخ از خود بر جاى نهاده و تحقیق در انگیزه ها، تعیین جهت گیری ها و موقعیت هاى آن دو مى تواند براى بانوانى که امروز در مقابل امواج سهمگین و بنیانکن سیاست بازى تبلیغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاى برخاسته از مطامع نفسانى و دنیوى دنیاداران قرار دارند نمونه هایى تجربه شده و تاریخى و الگویى عملى و آکنده از راهکارهاى مذهبى و سیاسى باشد.
-
فاطمه دختر حمزه بن عبدالمطلب
او از صحابه مشهور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و ابن عقده و منصور رازى حدیث غدیر را از وى نقل کرده اند. (۲۶)
-
همسر زید بن ارقم
از جمله کسانى که حدیث غدیر را روایت کرده اند زید بن ارقم و نیز همسر وى مى باشد علامه طباطبایى ضمن نام بردن از گروه کثیرى که روایت (من کنت مولاه فعلى مولاه) را نقل کرده اند به ایشان نیز اشاره مى کند. (۲۷)
ب. روایات زنان تابعى و …
در میان روایات غدیر روایتى با ده سند به چشم مى خورد که همه راویانش زن هستند. نام این بانوان چنین است:
-
الشیخه ام محمد زینب ابنه احمد بن عبدالرحیم المقدسیه.
-
فاطمه دختر امام موسى بن جعفر(ع)
-
زینب دختر امام موسى بن جعفر(ع)
-
ام کلثوم دختر امام موسى بن جعفر(ع)
-
فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(ع)
-
فاطمه دختر محمد بن على(ع)
-
فاطمه دختر على بن الحسین(ع)
-
فاطمه دختر حسین بن على(ع)
-
سکینه دختر حسین بن على(ع)
-
ام کلثوم دختر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
این گروه از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل کرده اند که حضرت فرمود:
«انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله انت منى بمنزله هارون من موسى علیهما السلام.» (۲۸)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر را فراموش کردید، که فرمود: هر که من مولاى او هستم على مولاى اوست. و [آیا] گفتارش را [فراموش کردید که فرمود]: [اى على،] جایگاه تو در برابر من مانند جایگاه هارون در برابر موسى است.
-
عایشه بنت سعد
عایشه بیشتر روایت هایش را از پدرش سعد (۲۹) بن ابى وقاص نقل مى کند و نزد ابن حجر از راویان موثق به شمار مى رود. (۳۰) او روایت غدیر را، از زبان پدرش چنین بازگو مى کند:
«کنا مع رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بطریق مکه و هو متوجه الیها (کذا فى النسخ و الصحیح و هو: متوجه الى المدینه) فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بید على فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه ». (۳۱)
با رسول خدا در راه مکه بودیم و او به سوى مکه توجه داشت. (در نسخه هاى صحیح مى خوانیم که به مدینه توجه داشت.) وقتى به غدیر خم رسید، ایستاد؛ آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسیدند. مردم پیرامونش گردآمدند و حضرت فرمود:
اى مردم، سرپرست شما کیست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پیامبرش. آنگاه دست على را بلند کرد و فرمود: هر که خدا و رسول او سرپرستش هستند، این سرپرست اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست بدار و آن که با او دشمنى مى ورزد، دشمن بدار.
عایشه بنت سعد حدیث دیگرى نیز از پدرش روایت کرده، که ولایت على(ع) را آشکار مى سازد:
«سمعت ابى یقول: سمعت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یوم الجحفه فاخذ بید على فخطب فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس انى ولیکم قالوا صدقت یا رسول الله ثم اخذ بید على فرفعها فقال: هذا ولیى و یؤدى عنى دینى و انا موالى من والاه و معادى من عاداه.» (۳۲)
شنیدم پدرم گفت که، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز جحفه دست على(ع) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداى را سپاس گفت، ستایش کرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم.
گفتند: راست گفتى، اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم). سپس دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: این جانشین من است و دین مرا ادا مى کند. من دوست دار کسى هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسى هستم که با او دشمنى ورزد.
-
دارمیه حجونیه کنانیه
او از شیعیان معروف و بسیار مشهور حضرت امیرمؤمنان بوده به نحوى که آوازه اش تا بدان حد پیچیده بود که معاویه موقع ورود به مکه از وى سراغ گرفت .
این موضوع خود به خوبى مى تواند نمایانگر فعالیت هاى مؤثر و ارزنده این بانوى شیعه و محب اهل بیت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وى که مربوط به غدیر مى شود مى پردازیم) (۳۳) آنچه از گفتگوى او و معاویه بر جاى مانده است را زمخشرى در کتاب «ربیع الابرار» چنین باز مى گوید:
سالى معاویه به حج رفت و از زنى که به نام دارمیه حجونیه، که سیاه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسید: اى دختر حام، چگونه اى؟
گفت: خوبم، حام نیستم، از قبیله بنى کنانم.
گفت: راست گفتى، آیا مى دانى چرا تو را فرا خواندم؟
– سبحان الله! من غیب نمى دانم.
– خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ورزى؟
– آیا از پاسخ معافم مى دارى؟
– نه.
– حال که نمى پذیرى مى گویم؛ من على را به خاطر عدالتش و تقسیم یکسانش دوست داشتم و با تو دشمنى مى ورزم چون با آن که براى حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگیدى و در پى چیزى برآمدى که براى تو نیست.
با على دوستى ورزیدم به خاطر ولایتى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، در روز غدیر خم در مقابل چشم تو، براى او اقرار گرفت، به خاطر آنکه به بیچارگان محبت مى ورزید و دینداران را بزرگ مى داشت و …. (۳۴)