- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 14 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
از آن روز که دشمنان دین حنیف اسلام و متعصبان نابخرد، بنای عداوت را با تشیع – روح حقیقی اسلام – گذاشتند و برای وارونه جلوه دادن این مکتب حیات بخش و شور آفرین همه تیرهای خشم و کینه خود را به سوی معارف بلند و تابنک آن نشانه رفتند،
و از آن زمان که باران طعنه های جهل و تعصب بر سر شیعه باریدن گرفته است، هماره مردانی بلند همت و راست قامت از سلاله پکان تاریخ بوده اند که سینه ستبر خویش را در برابر تیر دشمنان سپر کرده اند و در راه دفاع از ناموس عقاید شیعه لحظه ای تردید به خود راه نداده اند.
عالم ربانی، دانشمند فرزانه، سید جلیل، خطیب شهید، مدافع حریم تشیع، خادم مخلص و عاشق پکباخته مرام اهل بیت علیهم السلام، مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج سید محمد سلطان الواعظین شیرازی(قدس سره)، از زمره حامیان و مدافعان مرزهای خونرنگ حرم تشیع است.
آن بزرگوار در طول عمر پر برکت خود با جدیت و اخلاص تمام، دمی از تبلیغ و ترویج و سعی در اعتلای مذهبِ حقه شیعه نیاسود و همه توان خود را در راه این آیین پک صرف کرد. کنون شرح مختصری از زندگی آن گرامی را بر می رسیم.
تولد
مرحوم سلطان الواعظین در سال ۱۳۱۴ ه’ . ق در تهران چشم به جهان گشود.(۱) این تاریخ تولد با فرموده خود ایشان – با توجه به مقدمه ای که بر شب های پیشاور نوشته اند و در آن سال سفر خود به این شهر را در سن سی سالگی ذکر کرده اند – نیز تأیید می شود.(۲)
خانواده و اجداد
خانواده ای که مرحوم سید محمد در آن به دنیا آمد از مهمترین و معتبرترین سادات ایران به شمار می رود. نسب شریف وی چنان که مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی نگاشته اند، با ۲۵ واسطه به حضرت موسی بن جعفر، امام کاظم(ع)، می رسد.(۳) باری، این افتخاری بس بزرگ است که وی از دودمانی سر برآورده است که همگی زندگی خویش را بر بنای ولایت استوار می ساخته اند
اولئک آبای ء فجئنی بمثلهم
اذا جمعتنا یا جریر المجامعُ
ایشان پدران من هستند؛ ای جریر! (تو هم اگر می توانی) زمانی که در مجالس گرد هم می آئیم مانند ایشان را بیاور.
این سلسله شریفه در ایران – که به حضرت سید امیر محمد عابد فرزند بلاواسطه امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) ختم می شود – دارای احترام خاصی در طول تاریخ بوده است. مهاجرت آنها به ایران در زمان مأمون و حضور حضرت ثامن الائمه، حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، در مرو صورت گرفته است، بدین شرح که سید امیر محمد عابد به همراه حضرت سید امیر احمد (شاه چراغ) و جمع کثیری از بنی هاشم، از مدینه طیبه به قصد زیارت حضرت رضا(ع)، به سوی ایران حرکت می کنند. قافله ایشان به دستور مأمون، خلیفه عباسی، در شیراز متوقف می گردد. پس از این کاروانیان در سراسر ایران متفرق می شوند و هر یک دیاری را برای خویش بر می گزینند.
حضرت سید امیر محمد عابد فرزندان عالی قدری داشته است که افضل آنها در علم و زهد و تقوی، حضرت سید ابراهیم مجاب بوده است. نوادگان او در قرون اخیر به مجابی شهره گشته اند. یکی از این سادات جلیل القدر مجابی، مرحوم آقا سید حسن واعظ شیرازی می باشد. وی جد بزرگ مرحوم سلطان الواعظین است. (آقا سید حسن) در مسیر سفری که به مشهد مقدس داشته است، به تقاضای فتحعلی شاه قاجار در تهران اقامت گزیده و به وعظ و خطابه و تبلیغ مشغول می شود. وی در سال ۱۲۹۱ ه’ . ق در گذشت. بعد از او فرزندش آقا سید قاسم بحر العلوم که به زهد و تقوی مشهور بود ریاست (نقابت) سلسله جلیله سادات شیرازی را به دست گرفت؛ تا آن که ایشان نیز در سال ۱۳۰۸ ه’ . ق به رحمت ایزدی پیوست و در کنار پدر ارجمندش در کربلای معلی مدفون گردید. بعد از ایشان ریاست این خاندان به مرحوم حاج سید علی کبر اشرف الواعظین پدر صاحب ترجمه، مرحوم سلطان الواعظین رسید.
پدر
خطیب ارجمند و سید جلیل القدر مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج سید علی کبر اشرف الواعظین شیرازی، پدر گرامی سلطان الواعظین، شیخ الطائفه و رئیس جمعیت بسیاری از سادات شیراز از پرچمداران دیانت و مروجین مذهب و شریعت بود. ایشان سال ها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن که حوادث مشروطه پیش آمد.
در این ایام که اختلاف های بین گروه های مختلف و روحانیت فزونی یافته بود و هر روز حادثه ای رخ می داد، مرحوم اشرف الواعظین به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد. او در کرمانشاه قدرت و نفوذ بسیاری یافت و در برابر دشمنان دین و معاندین سدی استواری گشت. وی در ترویج شرع انور و جلوگیری از انحرافات و ایستادگی در برابر ارباب تفکرهای گمراه کننده، نهایت سعی خود را مبذول داشت.
آن عالم بزرگوار و غلام با اخلاص درگاه حضرت سید الشهداء(ع)، همواره مورد احترام و توجه مراجع و علمای عصر، همچون آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی، آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، صاحب عروه، آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه بود. وی بعد از تقریباً هشتاد سال زندگی پک و سراسر خدمت به دین و مردم، در سپیده دم روز سه شنبه ۲۱ شعبان سال ۱۳۵۱ ه’ . ق در کرمانشاه بدرود حیات گفت.
مردم قدرشناس کرمانشاه که سال های طولانی از محضر آن واعظ دردمند استفاده کرده بودند، بعد از درگذشت وی نیز تجلیل خوبی از ایشان به عمل آوردند. آنان با تشییع کم نظیری پیکر پکش را برای انتقال به عتبات عالیات عراق بدرقه نمودند.
جنازه ایشان به کربلای معلی منتقل شد و از آنجا که آن مرحوم سوابق طولانی در منطقه عراق داشت، در کربلا نیز استقبال مفصلی به وسیله مردم و علما از جنازه ایشان به عمل آمد. بعد از تشییع وی را در مقبره خانوادگی خودشان، جنب جد گرامیش حضرت سید ابراهیم مجاب، به خک سپردند.
به مناسبت درگذشت مرحوم سید علی کبراشرف الواعظین از سوی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(قدس سره) دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و مجلس ترحیمی نیز از سوی ایشان در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) برگزار گردید.(۴)
تحصیلات و اساتید
سلطان الواعظین در همان اوان کودکی در خدمت پدر ارجمندش مشغول فراگیری معارف دینی شد و سپس در مدرسه پامنار تهران از محضر اساتید و علمای دیگر بهره مند شد. ایشان پس از مدتی، در سال ۱۳۲۶ ه’ . ق، راهی عتبات عالیات شد و در جوار بارگاه سید و سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) در کربلای معلی اقامت گزید و با استعانت از آن وجود شریف، مشغول تحصیل علوم دینی گردید.
ایشان در این شهر از محضر اساتیدی همچون آیت الله فاضل مرندی و آیت الله شهرستانی کسب فیض نمود.(۵) وی پس از مدتی به تهران بازگشت و بعد از درگذشت پدر گرامیش در سال ۱۳۵۱ ه’ . ق از آنجا به قم آمد. او از محضر برخی بزرگان حوزه علمیه قم نیز استفاده نمود.(۶) که برخی از آنها عبارتند از
۱ – استاد الفقها آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره)
ایشان در سال ۱۲۷۶ ه’ . ق در مهرجرد یزد متولد شد. بعد از تحصیل مقدمات و سطح به عتبات عالیات رفت. در آنجا خرمن دانش اساتیدی همچون حضرات آیات عظام میرزای بزرگ شیرازی، سید محمد فشارکی و میرزا محمد تقی شیرازی توشه برگرفت. حاج شیخ در سال ۱۳۴۰ ه’ . ق به قم آمد و به درخواست و اصرار مردم و علما در این شهر مقدس مقیم شد. او مؤسس حوزه علمیه است و عده کثیری از فضلاء و مجتهدین معاصر، از صدقات جاریه آن مرحوم به شمار می روند. ایشان در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ ه’ . ق دار فانی را وداع گفت و در جوار کریمه اهل بیت علیهم السلام حضرت فاطمه معصومه(س)، به خک سپرده شد. از آثار ایشان کتاب دُرر الفوائد در اصول است و همچنین کتاب النکاح که تقریرات درس ایشان به قلم آیت الله آقا میرزا محمود آشتیانی می باشد.
۲ – آیت الله العظمی حاج سید محمد حجت(ره)
ایشان در شعبان ۱۳۱۰ ه’ . ق در تبریز چشم به جهان گشود. درسال ۱۳۳۰ ه’ . ق برای تکمیل مراتب علمی به نجف اشرف رفت و از محضر حضرات آیات عظام سید محمد کاظم یزدی «صاحب عروه»، میرزای نائینی، شریعت اصفهانی آقا ضیاء عراقی، سید محمد فیروز آبادی و دیگران استفاده کرد. در سال ۱۳۴۹ ه’ . ق به قم آمد و کرسی تدریس را بر عهده گرفت. ایشان به صفای باطن و پکی قلب و عشق وافر به درس و بحث مشهور بودند، از آثار به جای مانده اش، علاوه بر تربیت شاگردان بسیار، ساخت مدرسه مبارکه حجتیه قم است. او در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۷۲ ه’ . ق به رفیق اعلی پیوست.
۳ – آیت الله العظمی آقا سید محمد تقی خوانساری(ره)
آن بزرگوار در رمضان ۱۳۰۵ ه’ . ق در خوانسار متولد شد. در سن ۱۷ سالگی عازم عتبات عالیات شد و از درس حضرات آیات عظام ملا محمد کاظم خراسانی «صاحب کفایه»، سید محمد کاظم یزدی، «صاحب عروه» بهره برد. او همگام با میرزا محمد تقی شیرازی و سید ابوالقاسم کاشانی، در جنگ جهانی اول، در مبارزه با استعمار انگلیس شرکت جست و پس از سقوط عراق دستگیر و به هند و چین تبعید شد و بعد از مدت چهار سال در اسارت بود. پس از آزادی به ایران آمد و در قم رحل اقامت افکند.
او از علمای معروف و مشهور حوزه علمیه به شمار می رفت و خدمات زیادی را نجام داد تا اینکه در هفتم ذیقعده ۱۳۷۱ ه’ . ق رخ در نقاب خک کشید.
۴ – آیت الله آقا میرزا محمد علی شاه آبادی(ره)
آن دانشمند فرزانه در سال ۱۲۹۲ ه’ . ق در اصفهان پا به عرصه وجود نهاد. مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت و سپس به تهران رفت.از حوزه درس مرحوم آیت الله العظمی حاج میرزا حسن آشتیانی فقه را فرا گرفت، فلسفه و عرفان را نیز از محضر حکیم میرزا هاشم گیلانی و حکیم میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. وی مدتی در نجف اشرف در محضر میرزا محمد تقی شیرازی کسب فیض کرد و سپس به تهران آمد و خود به افاضه پرداخت. آن بزرگوار در سال ۱۳۴۷ ه’ . ق به قم آمد و به تربیت طلاب پرداخت؛ اما بعد از هفت سال بار دیگر به تهران بازگشت. روح بلند آن استاد مسلم اخلاق و عرفان در سال ۱۳۲۸ ه’ . ق به کوی دوست پر کشید.
سلطان الواعظین حدود پنج سال در قم از محضر اساتید فوق استفاده کرد و سپس به تهران بازگشت.
ایشان از عده ای از مراجع و بزرگان حوزه اجازه روایت حدیث و کتب روایی را داشت
حضرات آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ عبدالله مامقانی، آقا ضیاء الدین عراقی، حاج سید ابوالقاسم طباطبائی غروی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی،قدس سرهم صورت همه این اجازه نامه ها در پایان کتاب شریف شبهای پیشاور به چاپ رسیده است.
سفر به پیشاور و تشکیل جلسات مناظره
سلطان الواعظین سفرهای متعددی به خارج از ایران داشت، وی در همه این مسافرت ها علاوه بر مجالس وعظ و منبر و تبلیغ، با علمای بزرگ فرق و مذاهب نیز به گفتگو و تبادل نظر می پرداخت و آراء و عقاید حقه شیعه را با ایشان مطرح می ساخت.
او سفرهایی را به مصر، سوریه، لبنان، اردن، فلسطین و هندوستان انجام داد، و مهمترین آنها – که مناظره معروف او در آن تحقق یافت و باعث شهرت وی گشت – سفر به پیشاور بود. ایشان در ربیع الاول سال ۱۳۴۵ ه’ . ق که تنها سی سال از عمرشان می گذشت، پس از سفر به عتبات و استعانت از سلطان الاولیا حضرت امیرالمؤمنین(ع) راهی هندوستان شد.
در کراچی، بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد و بسیاری نقاط دیگر هند مورد استقبال و احترام مسلمان ها و غیر مسلمان ها واقع شد و جلساتی از بحث و مناظره را برقرار کرد. بعد از آن ایشان را به دهلی نو دعوت کردندو جلسه مناظره با عده ای از علمای هند را بر ایشان فراهم ساختند. در بعضی از این جلسات که در دهلی انجام می شد، رهبر بزرگ هند مهاتما گاندی نیز شرکت می کرد.(۷)
بعد از این جلسات سلطان الواعظین به دعوت محمد سرور خان که از متنفذین خاندان قزلباش هندوستان به شمار می رفت، برای سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شد. این مجلس با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و حومه آن و نیز عده ای از علمای فریقین (شیعه و سنی) در امام باره (حسینیه) مرحوم عادل بیک برقرار شد. سلطان الواعظین در این جلسات مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان یکی از این سخنرانی ها دو تن از علمای کابل نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضا می کنند در ارتباط با سخنان او با ایشان مناظره کنند. این دو نفر به نام های حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام از آن شب به بعد، پس از نماز مغرب و عشاء در حضور جمع زیادی از علما و رجال و مردم شهر، پیرامون مسائل مورد اختلاف با سلطان الواعظین به گفتگو می نشستند.
این جلساتِ پرشور که از شب جمعه ۲۳ رجب ۱۳۴۵ ه’ . ق شروع شد، تا ده شب به طول انجامید. جلسه مناظره هر شب بعد از نماز مغرب و عشا تا ۶ یا ۷ ساعت و گاهی نیز تا اذان صبح ادامه می یافت.
در پیشاور وشهرهای اطراف آن، چون فرق مسلمین در کنار هم زندگی می کنند و با یکدیگر در ارتباط هستند، لذا چنین محفلی با استقبال زیادی رو به رو گردید و صورت مذکرات هر شب، توسط روزنامه های محلی منتشر می شد.
در این مباحثات مسائلی از قبیل دلالت آیات و روایات بر مقام شیعه، عقاید فرق مختلف شیعه، ظلم و ستم خلفا در طول تاریخ نسبت به شیعه، مذاهب اربعه اهل سنت، احادیث مختلف در فضیلت حضرت امیر(ع)، دلالت آیات مختلف بر شأن و منزلت حضرت امیر(ع)، مسأله سقیفه، شوری، بدعت های معاویه، قیام و شهادت حضرت سیدالشهداء(ع) و بسیاری از مباحث تاریخی و اعتقادی دیگر مطرح شده است. استدلال مرحوم سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از کتب و منابع اهل سنت می باشد، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع روائی و تفسیری عامه است. این احاطه تا جایی است که در برخی موارد موجب حیرت علمای اهل سنت حاضر در مجلس می شود و تحسین ایشان را برمی انگیزد. به راستی حضور ذهن و قدرت حافظه ایشان در ذکر منابع و کتب مختلف برای یک مطلب، حیرت انگیر است.
سید در این مناظره طولانی و کم نظیر چنان با صلابت، قدرت و منطق قوی وارد بحث شد که پس از مدت کوتاهی یکه تاز میدان گردید و آقایان بیشتر به مستمع تبدیل شدند، بی آن که بتوانند سخنی بگویند.
در پایان مذکرات و شب دهم، تعدادی از رجال و بزرگان حاضر در مجلس به مذهب حقه تشیع مشرف شدند؛ ولی آنچه ثمره جاوید این مناظره پر ارج به شمار می آید، همان کتاب ارجمند «شبهای پیشاور» است.
مؤلف محترم مشروح مذکرات را که روز بعد از جلسه توسط جراید محلی چاپ می شد مجدداً بررسی کرده است و پس از تنظیم در کتابی قطور به چاپ رسانده است.
اخلاق
مرحوم سلطان الواعظین انسانی سلیم النفس، بلند همت و با اراده بود.در بیان بسیار شیوا و صریح اللهجه و در عین حال مؤدب وعفیف بود.
دانشمند محقق، مرحوم محمد شریف رازی، درباره وینوشته است
«او با نگارنده محبت تام داشت و گاه گاهی موفق به زیارتش می شدم، وی را عالمی بلند همت، منیع الطبع و کریم النفس می دیدم.»(۸)
او عشق سرشاری به اهل بیت علیهم السلام عصمت و طهارت داشت، و این محبت و شیفتگی را با هیچ متاعی مقابله نمی کرد. وی عمری را خالصانه در راه تعظیم، تکریم و ترویج خاندان عصمت و طهارت با قلم و بیان خویش جهاد نمود و دمی از این کوششِ مدام، را نیاسود.
حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی – دامت معالیه – می فرمودند
«برخی از موثقین نقل می کردند، مرحوم سلطان الواعظین در اواخر عمر – که به بیماری قلبی شدیدی مبتلا بود – نیاز به معالجه پیدا کرد. فرزند او با یکی از یهودی های متمکن تهران آشنا بود. این شخص یهودی که از طریق فرزند، پدر دانشمندش را می شناخت، یک چک سفید به او می دهد و می گوید این را به پدرت بده و بگو به هر کجا که می خواهند برای معالجه بروند. من تمام هزینه آن را خواهم پرداخت .پسر سلطان الواعظین مراتب را به عرض پدر می رساند. سید در جواب می گوید
من که یک عمر نوکر حضرت سید الشهدا(ع) بوده ام، حالا بیایم و از یک یهودی برای معالجه مریضی ام پول بگیرم؟ و چک سفید را به صاحب آن پس می دهد.»
آن مرحوم عاشق و شیفته پیشوای بزرگ مردان تاریخ، حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع) بود و در همه تألیفات و بیانات خود، سعی بلیغی در ارائه شناخت بهتر و روشنتر شدن مقام، منزلت و فضیلت آن امام مظلوم داشت.
فاضل محترم، آقای کیائی طالقانی از آن مرحوم نقل کردندکه فرموده بود
«اگر تمام کتب شیعه هم از بین برود، بنده می توانم با اتکا به کتب و منابع عامه خلافت و ولایت حضرت امیر(ع) را اثبات بنمایم.»
درگذشت
آن مدافع حریم ولایت، پس از سال ها تلاش خستگی ناپذیر، واپسین سال های عمر خویش را با بیماری شدید قلبی می گذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانه نشین شد. روح پک وی سرانجام روز جمعه ۱۷ شعبان المعظم ۱۳۹۱ ه’ . ق، برابر با ۱۶ مهرماه ۱۳۵۰ ه’ . ش در تهران از کالبد خویش گسست و به ملاء اعلی پرکشید. آقای شاهرودی تاریخ فوت ایشان را در وفیات العلماء، بیستم شعبان دانسته اند و روی جلد شب های پیشاور چاپ دارالکتب نیز همین تاریخ نوشته شده است؛ ولی برابر نوشته حک شده بر سنگ مزار ایشان این تاریخ را ۱۷ شعبان ذکر کرده اند. پیکر ایشان پس از انتقال به قم، با تشییع با شکوهی توسط علماء و فضلای حوزه علمیه، در جوار بارگاه نورانی حضرت فاطمه معصومه(س) در قبرستان ابوحسین به خک سپرده شد. مرحوم رازی نوشته اند
«بعد از فوت سلطان الواعظین، آیت الله حائری تهرانی، مرحوم حاج سید جواد سه دهی را – که از منبری های برجسته تهران بود – در خواب می بینند که در باغ بسیار بزرگی با وضع خوشی مقیم است. می پرسد آقای سه دهی چطوری؟ می گوید بسیار خوبم. از وقتی که آقای سلطان الواعظین آمده است، به هر کدام ما (اهل منبر) یک درجه داده اند.»(۹)
تألیفات
مرحوم سلطان الواعظین، اگر چه بیشتر عمر خویش را صرف تبلیغ، وعظ و خطابه کرد و در این جهت هم به حق موفق بود، باز از تألیف و تدوین کتب سودمند و نافع برای جامعه اسلامی غافل نماند. این آثار مکتوب عبارتند از
۱ – شبهای پیشاور
این کتاب که مهمترین تألیف سلطان الواعظین است، در نوع خود از بهترین آثار در موضوع مربوطه به شمار می آید. سید در این کتاب – که مشروح مذکره و مناظره او در طول ده شب با بعضی از علمای اهل سنت در پیشاور است – اهم موضوعات مورد اختلاف را مطرح نموده و با استدلالی قوی و با استفاده کامل از منابع روائی و تاریخی اهل سنت، مبانی و معتقدات شیعه را به اثبات رسانده است.
این کتاب در عین این که مطالب دقیق و تخصصیِ اختلافی را آورده است، با نثری شیوا و روان برای همه اقشار علمی قابل استفاده می باشد. مطالعه دقیق آن به خصوص برای جوانان، باعث تحکیم مبانی مذهبی و روشن شدن عقاید حقه شیعه می گردد.
این کتابِ شریف و ارزشمند، چندین بار در زمان حیات مؤلف محترم و ده ها بار بعد از ایشان، به چاپ رسیده است. این اثر به تازگی با همت سید حسین موسوی به عربی ترجمه شده، و با تحقیق و تعلیقِ مترجم، به وسیله مؤسسه البلاغ در بیروت تحت عنوان «لیالی بیشاور» به چاپ رسیده است.
۲ – گروه رستگاران
این کتاب در دو جلد قطور به چاپ رسیده است. موضوعات آن نیز مانند شب های پیشاور، بیشتر حول محور اثبات حقانیت شیعه است. مؤلف محترم در جلد دوم کتاب به پاسخ ء نوشته های شهرستانی در ملل و نحل و رد ادعاهای او درمورد شیعه می پردازد. وی سپس تفاوت های گوناگون شیعه و سنی را به اختصار تشریح کرده و
صفحه ۱۵۳
عقاید آنها را مطرح می سازد. او بخش پایانی جلد دوّم در عقاید شیعیان را، با اتکا به مبانی قرآن و حدیث اثبات می کند.
۳ – صد مقاله سلطانی
چنان که مؤلف محترم خود در مقدمه گفته است این کتاب مجموعه صد مقاله ای است که آنها را پیرامون تورات، انجیل و قرآن کریم، برای درج و چاپ در نشریه دینی پرچم اسلام (۱۰) نگاشته و مقالات مزبور از این نشریه جمع آوری شده و پس از تدوین و به وسیله خود مؤلف به چاپ رسیده است. سلطان الواعظین حدود پنجاه مقاله اول را به بررسی تحریف های صورت گرفته در تورات و انجیل اختصاص داده است. حدود پنجاه مقاله دیگر را نیز در اثبات مراتب اعجاز و حقانیت قرآن کریم نگاشته است. به هر حال این کتاب، در نوع خود اثر ارزشمندی به شمار می رود.
از آثار مرحوم سلطان الواعظین شیرازی تنها سه اثر فوق به چاپ رسیده است؛ ولی ایشان تألیفات دیگری نیز دارند که متأسفانه آنها را به زیور طبع نیاراسته اند. این آثار به شرح ذیل می باشد(۱۱)
۱ – عقاید سلطانی در یک جلد.
۲ – سرادقات سلطانی در صفات و علائم مؤمنین، در ۴ جلد.
۳ – فضایح الصوفیه در حالات و مناشی پیدایش اهل تصوف.
۴ – مجموعه سلطانیبه صورت کشکول در ۱۲ جلد.
۵ – توحید سلطانی در معرفت الهی و صفات ثبوتیه و سلبیه، در ۲ جلد.
۶ – معراجیهدر بیانِ دلایل عقلیه و نقلیه بر اثبات معراج جسمانی.
۷ – راهنمای اهل توحید در صفات و شرایط نبوت و راهنمایان توحید، در دو جلد.
۸ – المآل البینه در اثبات وجود امام عصر(ع).
۹ – راه سعادت در تشریح ساختار معنوی انسان (اخلاق و صفات حمیده) در ۲ جلد.
۱۰ – حکمت الهی حدیث، در دو جلد.
۱۱ – اثبات الحجّه در شرایط و صفات امامت و حالات ائمه اطهار، در ۲ جلد.
مقالاتی نیز از آن عالم ربانی در مجلات مانند معارف جعفری، پرچم اسلام و… به چاپ رسیده است.
قلم شیوا و روان ایشان، مطالب علمی را برای توده مردم قابل درک و فهم می کند شایسته است اهل فضل و تمکن، بعضی از تألیفات سودمند ایشان را که هنوز به چاپ نرسیده است، به زیور طبع بیارایند.
منابع و مأخذ
۱- اعیان الشیعه، الامام سید محسن امین.
۲ – نقباء البشر، علامه آغا بزرگ تهرانی.
۳ – زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند.
۴ – دانشمندان و سخن سرایان فارس، محمد حسین رکن زاده آدمیت.
۵ – وفیات العلما یا دانشمندان اسلامی، حسین جلالی شاهرودی.
۶ – آثار الحجه یا دایره المعارف حوزه علمیه قم، محمد شریف رازی.
۷ – گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی.
۸ – معجم مؤلفی الشیعه، علی الفاضل القاینی النجفی.
۹ – شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی.
۱۰ – گروه رستگاران، سلطان الواعظین شیرازی.
۱۱ – اثر آفرینان، انجمن آثار و مفاخر ایران، زیر نظر سید کمال حاج سید جوادی.
پی نوشت ها
۱ – زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج ۴، ص ۱۵۴ .
۲ – شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، ص ۹۲ .
۳ – شبهای پیشاور، بخش تصاویر و اسناد در پایان کتاب .
۴ – آثار الحجه، مرحوم شیخ محمد رازی، ج ۱، ص ۱۵۰ .
۵ – زندگینامه رجال و مشاهیر ایران حسن مرسلوند، ج ۴، ص ۱۵۴ .
۶ – آثار الحجه، مرحوم محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۱۵۱ .
۷ – شبهای پیشاور، سلطان الواعظین، ص ۹۳ .
۸ – گنجینه دانشمندان، مرحوم شیخ محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۳۷۶ .
۹ – گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۷۶ .
۱۰ – هفته نامه دینی – طبی پرچم اسلام بین سال های ۱۳۳۰ – ۱۳۲۵ ش به مدیریت دکتر سید عبدالکریم فقیهی شیرازی در تهران منتشر می شد شخصی که به سوی محمد رضا شاه تیراندازی کرد خبرنگار این نشریه بود رجوع کنید به شناسنامه مطبوعات ایران مسعود برزین، ص ۱۰۵ .
۱۱ – برگرفته از مقدمه کتاب گروه رستگاران .
نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی