- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 2 نظر
شبهه
برخی از جمله وهابیان کتابی را که محدث نوری نوشته است دلیل بر این می گیرند که شیعه قائل به تحریف قرآن است.
پاسخ
کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب» کتابی است که محدث نوری در این کتاب روایاتی را جمع آوری نموده که دلالت بر تحریف قرآن دارند. لکن همه این روایات ضعیف و خبر واحد اند. علاّمه مجلسی درباره روایات تحریف گفته است که آنها همگی اخبار آحاد اند.[۱] و مصححین بحار در پاورقی یحار نوشته که همه احادیثی که در تحریف قرآن وارد شده اند خبر واحد اند که نه موجب علم می شوند و نه موجب عمل بلکه راویان این احادیث توسط نجاشی و سایر علماء رجالی تضعیف شده و مورد قدح قرار گرفته اند.[۲]
این کتاب فقط برای یک بار در سال ۱۲۹۸ ق در نجف اشرف به چاپ رسیده است که بعد از انتشار مورد اعتراض علما امامیه آن عصر قرار گرفت.[۳] ازاین بعد از آن چاپ آن متوقف گردیده است
توجه به این مطلب ضروری است که این کتاب بیانگر عقیده شیعه نیست و شیعه نه از مرحوم نوری طبرسی پیروی می کند و نه از هیچ کسی دیگر؛ بلکه شیعه پیرو قرآن و اهل بیت است. ثانیا علمای شیعه و مفسرین قرآن کریم همگی متفق بر این هستند که قرآن کریم موجود در میان مسلمانان کاملا همان قرآنی است که بر پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- نازل شده نه چیزی از آن کم شده و نه چیزی بر آن افزوده گردیده است.
به هر حال خود میرزا حسین نوری نیز در این مورد اظهار نظر نموده و بر طبق نقل شیخ محمود تهرانی گفته است که من در نام گذاری این کتاب اشتباه نمودم و بهتر بود اسم آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می گذاشتم؛ زیرا در این کتاب ثابت نموده ام که قرآن شریفی که امروز در دست مسلمانان است و در تمام عالم منتشر می باشد، تمام آیات و سوره های آن وحی الهی است و هیچ تغییری به زیادی یا کمی در آن ایجاد نشده چرا که مجموع قرآن به تواتر قطعی به دست ما رسیده است. لکن من مراد خود را در این کتاب تصریح نکرده ام و به علت مهمل گذاشتن مقصودم، مورد عتاب و ملامت قرار گرفته ام. میرزای نوری خودش مانند سایر علماء امامیه برای روایاتی که در مورد تحریف قرآن در این کتاب جمع آوری شده است، هیچ قیمت و ارزشی قائل نیست بلکه آنها را خبر واحد و روایات ضعیف و غیر معتبر می داند.[۴]
بنابراین هیچ یکی از مفسرین، فقهاء و متکلمین شیعه امامیه قائل به تحریف قرآن نیست و سخنان علمای بزرگ شیعه در این رابطه قابل توجه است که به برخی از آن ها اشاره می گردد:
علاّمه طباطبائی (ره) مفسر بزرگ قرآن می فرماید: قرآنی که خداوند آن را بر پیامبرش ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نازل فرموده و آن را به «ذکر» وصف نموده است، همان گونه که نازل شده محفوظ مانده است. و از هر گونه زیادی و کمی و تغییر و تبدیل با صیانت الهی مصون می باشد.[۵]
سید ابو القاسم خویی رحمه الله یکی از فقهاء بزرگ شیعه می فرماید: سخن از تحریف قرآن سخن گزاف و خیال است. از تحریف قرآن جز کسی که عقلش ضعیف باشد و یا کسی که تأمّل به حق در اطراف آن ندارد، سخن نمی گوید.[۶]
شیخ لطف الله صافی یکی از مراجع تقلید شیعه در این رابطه می گوید: قرآن معجزه پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد و آن کتابی است که از هیچ راهی، باطل به آن راه ندارد. تمام فصحاء از آوردن مثل آن یا یک سورۀ آن و یا یک آیه آن عاجز مانده اند و بعد از گذشت چهارده قرن کسی نتوانسته مثل آن را بیاورد و هیچ کسی در قرن های بعدی هم قدرت بر آوردن آن را نخواهد داشت. در این قرآن موجود چیزی از کلام بشر وجود ندارد. تمام سوره ها و آیات آن متواتر قطعی است.
شیعه امامیه قائل به این است که هیچ چیزی از قر آن کم نشده است تا چه رسد که بر آن افزوده شده باشد و هیچ کسی در آن شک نخواهد داشت جز جاهل و یا کسی که به کم فکری و عقب ماندگی ذهنی مبتلا باشد.[۷]
روایات بیشماری در کتب معتبر اهل سنت در مورد تحریف قرآن وجود دارد[۸]، چنانکه مفسر بزرگ اهل سنت، سید محمود آلوسی بعد از ذکر پارهای از آنها میگوید «والروایات فی هذا الباب اکثر من ان تحصی الا انها محموله علی ما ذکرناه» روایات در این موضوع [تحریف قرآن] بیش از آن است که به شمار آید جز اینکه آنها به آنچه ذکر کردیم [نسخ قرآن] حمل میشوند[۹]. و این روایات دلالت بر ۲۵ مورد تحریف لفظی دارند[۱۰]، و شامل انواع تحریف میگردند که جهت اختصار بعضی از آنها ذکر میشوند:
الف: تحریف به نقصان:
۱ـ نابودی بسیاری از قرآن: جلال الدین سیوطی و آلوسی از پسر عمر چنین نقل کردهاند «و لا یقولون احدکم قد اخذت القرآن کله ما یدریه ما کله؟ قد ذهب منه قرآن کثیر و لکن لیقل قد اخذت ما ظهر منه» کسی از شما نگوید کل قرآن را گرفتم بلکه بگوید مقداری را که ظاهر است گرفتم، چه میدانید کل قرآن چه قدر است؟ قطعاً بسیاری از آن نابود شده است[۱۱].
۲ ـ حذف سورهای شبیه سوره توبه: زرکشی در البرهان از صحیح مسلم از قول ابوموسی اشعری چنین نقل میکند: «انا نقرأ سوره نشبهها فی الطول و الشده ببراءه فانسیتها غیرانی احفظ منها « لو کان لابن آدم وادیان من مال لا تبغی واو یا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و کنا نقرأ سوره نشبهها باحدی المسبحات فانسیتها غیر انی حفظت منها «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تقعلون فتکتب شهاده فی اعناقکم فتسألوه عنها یوم القیامه» یعنی ما سورهای را که در طول و شدت شبیه برائت (توبه) بود قرائت میکردیم من آن را فراموش کردم و فقط از آن این را حفظ دارم که «ولو کان لابی» و سورهای را شبیه یکی از مسبحات میخواندیم که آنرا فراموش کردم، مگر این آیه «یا ایها الذین …»[۱۲].
۳ـ تحریف سورۀ احزاب و آیه رجم: زر بن جیش گوید: ابی ابن کعب پرسید: سورۀاحزاب را چند آیه میدانی؟ گفتم ۷۲ یا ۷۳ آیه، گفت معادل سوره بقره بود و ما در آن آیه رجم را قرائت میکردیم، پرسیدم آیه رجم کدام است؟ گفت: «اذا زنی الشیخ والشیخه فارجموهما البته نکالا من الله والله عزیز حکیم[۱۳]».
۴ـ جلال الدین سیوطی روایات زیادی مبنی بر حذف سورههای حفد و فلع از قرآن آورده است[۱۴].
۵ ـ روایاتی که دوسوم یا سه چهارم سورۀ توبه را محذوف میدانند[۱۵].
ب) تحریف با زیاده:
۱ـ طبق نقل جلال الدین سیوطی ابن عباس و ابن مسعود معوذتین را جز قرآن نمیدانستهاند[۱۶]. ۲ـ طبق نقل ایت الله خوئی و دکتر محمدی از صحیح مسلم، سنن نسایی و مسند احمد، قتاده از انس بن مالک نقل میکند که گفت: پشت پیامبر – صلی الله علیه و آله – ابی بکر و عثمان نماز خواندهام و از هیچ یک نشنیدم که «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخوانند[۱۷].
ج) تحریف به تغییر و تبدیل: ابن الخطیب سنی روایات زیادی از کتب معتبر اهل سنت در این مورد ذکر کرده است[۱۸]. و مدعی شده است که حجاج ابن یوسف سقفی ۱۲ مورد تحریف به تغییر در آیات قرآن را انجام داده است[۱۹].
توجه به این مطلب لازم است که نسخ تلاوت عین تحریف به نقصان است و بلکه بالاتر و زشت تر از آن است. زیرا نسخ تلاوت یا توسط پیامبر – صلی الله علیه و آله – صورت گرفته یا توسط خلفاء بعد از او و وقوع توسط پیامبر – صلی الله علیه و آله – نیاز به اثبات دارد و با روایات واحده وحتی به اعتقاد شافعی و برخی دیگر از عامه با روایات متواتر نیز نمی توان آنرا اثبات کرد و اگر توسط خلفاء بعد از پیامبر – صلی الله علیه و آله – صورت گرفته دقیقاً معنایش تحریف است[۲۰] و با اسم عوض کردن واقعیت تغییر نمیکند و چون روایات دال بر تحریف را به جای رد، توجیه کردهاند قول به نسخ تلاوت بدتر از قول به تحریف میباشد و به همان ادلهای که تحریف را مردود می شمارند ، نسخ تلاوت هم باطل است. و به همین جهت ابن الخطیب سنی شدیداً آن را غیر معقول میداند و قائلان آن را بی عقل و … معرفی میکند[۲۱]. و طبق نقل استاد معرفت، شیخ محمد خضرمی در کتاب تاریخ التشریع الاسلامی، دکتر مصطفی زید در «النسخ فی القرآن الکریم» و دکتر حمد سعاد و … این نوع نسخ را قبول ندارند[۲۲]. و علمای شیعه نیز این نوع نسخ را قبول ندارند و اگر برخی از آنان آنرا ممکن دانستهاند مرادشان امکان ذاتی آن است نه امکان وقوعی آن و این در مقابل معتزله است که امکان ذاتی آن را هم منکرند[۲۳].
اما اینکه امام علی (ع) قرآن را جمع آوری کرده باشد دلیل بر کفر هیچ کسی نمی باشد، زیرا در زمان رسول خدا(ص) بسیاری از اصحاب رسول خدا برای جمع آوری قرآن همت گماشتند و یکی از آنان امام علی (ع) بود. این مطلب در کتابهای اهل سنت به وضوح منعکس شده است.
بر اساس دلائل نقلی فراوانی که حتی در منابع اهل تسنن نیز آمده است، نخستین کسی که بعد از رحلت جانسوز پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ اقدام به جمع آوری قرآن کریم کرد و آن را تدوین و تنظیم نموده حضرت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ بود.
برخی از روایات اسلامی که ثابت می کند حضرت علی ـ علیه السلام ـ قرآن کریم را بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ جمع آوری کرد عبارتند از:
ابن سیرین می گوید، علی ـ علیه السلام ـ فرمود:«وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ رحلت کرد، سوگند خوردم که ردایم را جز برای نماز جمعه به دوش نگیرم، تا آن که قرآن را جمع نمایم.»[۲۴]
محمد بن سیرین از عکرمه نقل کرده است که: پس از بیعت مردم با ابوبکر، علی بن ابی طالب در خانه نشست، به ابوبکر گزارش دادند که او از بیعت با تو کراهت دارد، ابوبکر آن حضرت را خواست و گفت از بیعت با من سرباز زدی؟ علی ـ علیه السلام ـ فرمود: دیدم در کتاب خدا چیزهایی افزوده می شود، پس با خودم گفتم که جز برای نماز ردا بر دوش نگیرم، تا آن که قرآن را جمع نمایم. ابوبکر گفت: چه کار شایسته ای!
محمد بن سیرین می گوید: «از عکرمه پرسیدم آیا دیگران قرآن را به ترتیب نزول تألیف نمودند؟ وی پاسخ داد:«اگر جن و انس جمع گردند تا تألیفی مانند تألیف علی ابن ابی طالب داشته باشند،توانایی آن را نخواهند داشت.[۲۵]
البته مصحفی که امام علی ـ علیه السلام ـ تدوین و جمع کرد آن را به مردم ارائه کرد. ولی به دلائلی که در جای خود بحث شده، مورد پذیرش قرار نگرفت، و آن مصحف به عنوان ودیعۀ امامت بعد از حضرت علی ـ علیه السلام ـ به امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ یکی پس از دیگری رسیده است.
مصحف امام علی ـ علیه السلام ـ از نظر تعداد آیات، سوره ها و کلمات، هیچ تفاوتی با مصحف کنونی نداشت، تنها سوره ها به ترتیب نزول تنظیم شده بودند و بر اساس قرائت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بود و شأن نزول آیات و سوره ها و نام افرادی که آیات و سوره های در شأن آن ها بود ذکر شده بود و … .[۲۶]
پی نوشت:
[۱].مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار ، ج۸۹، ص۷۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳ ق.
[۲] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹، ص ۱۹۳، بیروت، موسسه الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ ق.
[۳] . مستدرک الوسائل،ج۱، ص ۵۰.
[۴] . مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۵۰ و ۵۱.
[۵] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ۱۲/۱۰۷، قم، منشورات جامعه مدرسین، بی تا.
[۶] . خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۲۵۹، بیروت، دار الزهراء، ۱۳۹۵ ق.
[۷] . کورانی عاملی، علی، تدوین القرآن، ص ۴۶، دار القرآن الکریم، اول، ۱۴۱۸ ق.
[۸] . بخاری، صحیح البخاری، شرح الکرمانی، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،۱۴۰) ، ج ۲۳. ص ۲۱۴، مسلم بن الحجاج، النیشابوری ، صحیح مسلم، (بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۳۷۵، هجری قمری) ج ۳، ص ۱۳۱۷. الامام الحافظ، (ابوعبدالله، الحاکم النشابوری، (بیروت، دارالمعرفه، بی نوبت چاپ، بیتا) ، ج ۴، ص ۳۵۹- ۳۶۰، جلال الدین، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، (قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی نوبت چاپ، ۱۴۰۴) ، ج ۱، ص ۱۰۴ ـ ۱۰۶، ج ۶، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۲ و ۴۱۶، احمد بن حنبل، مسند احمد، (بیروت، دار صادر. بی نوبت چاپ، بیتا) ج ۱، ص ۲۳، ج ۲، ص ۴۳، ج ۵، ص ۱۳۲ و ۱۸۳، ج ۲، ص ۵۰ و … .
[۹] . سید محمود، آلوسی، روح المعانی، (مصر، اداره الطباعه المنیربه، چاپ دوم، بیتا) ، ج ۱، ص ۲۴، سطر ۱۸.
[۱۰] . محمد هادی معرفت، پیشین، ص ۱۵۹ ـ ۱۸۸.
[۱۱] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۶، الاتقان (دار بن کثیر، چاپ دوم، ۱۴۱۴)، ص ۷۱۷ ـ ۷۱۸ ، سید محمد آلوسی، پیشین، سطر ۱۷.
[۱۲] . زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ( بیروت، دارالفکر، بی نوبت چاپ، ۱۴۰۸) ج ۲، ص ۴۳ ـ ۴۴.
[۱۳] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، الاتقان، پیشین، ص .
[۱۴] . جلال الدین ، عبدالرحمن، السیوطی، الدر المنثور، پیشین، ج ۶، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۲.
[۱۵] . الدر المنثور، پیشین، ج ۳، ص ۲۰۸، مستدرک حاکم، پیشین، ج ۲، ص ۳۳۱.
[۱۶] . الدر المنثور، پیشین، ج ۶، ص ۴۱۶.
[۱۷] . آیت الله سید ابولقاسم خوئی، البیان، پیشین، ص ۴۴۳، دکتر فتح الله المحمدی، پیشین، ص ۱۰۹.
[۱۸] . ابن الخطیب، الفرقان، (بیروت، دارالکتاب العلمیه، بی نوبت چاپ، بیتا) ص ۴۱ ـ ۵۲.
[۱۹] . همان، ص ۵۰ ـ ۵۲.
[۲۰] . سید ابولقاسم خوئی، پیشین، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶.
[۲۱] . ابن الخطیب، پیشین، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷.
[۲۲] .محمد هادی معرفت، پیشین، ص۳۰.
[۲۳] . دکتر فتح الله محمدی، پیشین، ص ۱۵۷، ۲۰۱ و ۲۰۵.
[۲۴] . ر.ک، جلال الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، دمشق، دار ابن کثیر، دارالعلوم الانسانی، ۱۴۱۴ قمری،جلد ۱، صفحه ۱۸۳.
[۲۵] . ر.ک، الاتقان، همان، تاریخ القرآن، همان،صفحه ۴۸.
[۲۶] . برای آگاهی بیشتر ر.ک،محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید، ۱۳۷۸ شمسی.
منبع: نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
سلام علیکم، بنده متن کامل فصل الخطاب رو طی شش سال بر اساس سه نسخه خطی موجود از آن تحقیق و تدوین و چاپ کرده ام، همین پاراگرف اول مطلب شما نشانگر کذب واضحی ست که به علامه مجلسی نسبت داده اید، اولاً علامه مجلسی والد و ولد جزو قائلین به تحریف و مدافعین وقوع آن هستند و به صراحت در این باره إظهار نظر کرده اند، علامه مجلسی ولد در مرآه العقول پس از آنکه اظهار عقیده خویش نموده نقل سخن شیخ مفید را نموده فی الواقع مطلبی که شما به علامه نسبت داده اید سخن شیخ مفید هست.
دیگر اینکه این کتاب سه نسخه داره نسخه ۱۲۹۲ هجری قمری بخط مؤلف نسخه ای با خط حاج محمد نهاوندی و نسخه ای با خط سید احمد اردستانی ۱۲۹۸ که از روی همین نگارش طبع و نشر شد.
اینکه گفته اید شیعه پیرو طبرسی و دیگران نیست سخن درستی هست ولی چرا در بیان وقوع عدم تحریف شما سخنان علمای شیعه محالف تحریف و سخنان علمای اهل سنت رو بیان می کنید ولکن سخن دهها عالم شیعی و صدها روایت تاریخی رو که مصرح بر وقوع تحریف هست رو بیان نکرده اید شیعه اگر پیرو اهل بیت هست همان اهل بیت قائل به تحریفند شیعه اگر پیرو عقله عقل پس از جمع بندی و شنیدن حقایق تاریخی و سخنان اهل بیت فرمان به صحت وقوع تحریف می دهد.
دیگر اینکه شما گفته اید میرزا از نوشتن کتاب پشیمان شده
با سلام و احترام به شما دوست گرامی، از نکته اصلاحی که اشاره کردید سپاسگزاریم، در پارورقی اعمال شد. در ادامه توجه به نکاتی ضروری است:
۱-علامه مجلسی در بحارالانوار دیدگاهی کاملا متفاوت با نظر خود در مرآه العقول دارد که البته این در بین عالمان دارای آثار متعدد، امری متداول و طبیعی است. ایشان علیرغم جلالت علمی و عملی، معصوم و مصون از خطا نبوده و تا پایان عمر شریف خود، مسیر رشد و تکامل علمی را طی می کردند لذا نظر ایشان در مراه العقول وحی الهی نیست.
۲-مقالات سایت به علت چارچوب های فنی تعریف شده، دارای حجم نوشتاری محدودی است؛ لذا شایسته است پیش از قضاوت و نقد مطالب نویسنده، سایر مقالات منتشر شده وی در سایت پیرامون موضوع تحریف (در منابع شیعه و سنی) به دقت مطالعه و بررسی شده و سپس اظهار نظر شود.
۳-گفتگو و بحث در فضای علمی، نیازمند کنترل احساسات و اندیشه ورزی است تا در پرتوی آن بتوان به سخن و راه حق رسید. از این رو، اگر پیرو عقل و منطق باشیم، در انتساب هر دیدگاه و سخنی به اهل بیت (علیهم السلام)، تابع دلایل علمی و استدلال های معتبر می باشیم. روایات ناظر به تحریف قرآن، از نظر سند و دلالت فاقد اعتبار و وجاهت علمی است و به همین دلیل نزد اکثر عالمان شیعی، مردود می باشد.
مشروح پاسخ به همراه لینک مقالات مرتبط با پاسخ ما به ایمیل شما ارسال گردید. موفق باشید
واحد پشتیبانی وبسایت علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه