- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
یکی از شبهات وهابیت بر علیه شیعه این است که پیامبر اسلام از دیدگاه شیعه در رسالت خود موفق نبوده و به همین علت به جز چند نفر سایر صحابه را خوب تربیت نتوانست (جزوه وحدت و شفت صحابه و اهل بیت با یکدیگر تألیف شخ صالح درویش ص۶)
پاسخ شبهه
در این شبهه دو ادعا نهفته است.
۱. ادعای اول: از نگاه شیعیان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در رسالت خویش ناموفق بوده است!
۲. ادعای دوم: طبق اعتقاد شیعه رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- نتوانسته است که به تعداد انگشتان دست اصحابش را تربیت کند و این دلیل بر نا موفق بودن پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- در رسالتش می باشد.
ادعای اول که شیعیان معتقدند که پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- (العیاذ بالله) در رسالت خویش ناموفق بوده است، تهمت و افترای بیش نیست، در هیچ کتاب منتسب به شیعه چنین چیزی درج نشده و هیچ یک از عالمان برجسته و حتی معمولی شیعه چنین چیزی را بیان نداشته است؟ این از آن ادعاهای است که مؤنه لازم ندارد، هر کسی که فاقد تقوای علمی باشد، میتواند به راحتی بنویسد و یا به زبان جاری نماید.
از دیدگاه شیعه موفقیت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در رسالت شان هیچ ارتباط با عدالت همه صحابه ندارد، زیرا قرآن عظیم الشأن به صراحت تمام ملازمه بین آنها را نفی کرده است. قرآن از یک سو با نص صریح اکمال دین خاتم که توفیق پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- را در رسالت آن حضرت نشان میدهد بیان میکند:« الیوم أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[۱] و از سوی دیگر با همان صراحت میفرماید:« وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکُورُ».[۲]
این دو آیه مبارکه در کنارهم خیلی از مطالب را روشن میسازد، اگر شیعیان بنابر مستندات مسلم تاریخی که بیشتر در منابع اصیل و معتبر اهل سنت وجود دارد، میگوید تمام اصحاب رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- مثل هم نبودهاند، ایمان و عمل آنها شدّت و ضعف داشته است، برخی آنها چون سلمان، ابوذر غفاری، مقداد، عمار یاسر و… که از ایمان لبریز و در عمل نیز هیچگاه از صراط حق منحرف نشدند و به همان عهدی که با خدا و رسولش بستند باقی ماندند و تا پای جان از آرمانهای والای دین دفاع نمودند، تعداد این گونه از اصحاب زیاد است، شهدای بدر، احد، حنین و…همه از این تبارند. که جان خودشان را در راه دین بذل نمودند. این تعداد گر چه زیادند ولی نسبت به کل اندک است، از این جمله است:«وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیم؛[۳] از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آنان که به نیکى از پىشان رفتند، خدا خشنود است و ایشان نیز از خدا خشنودند. برای آنان بهشتهایى که در آنها نهرها جارى است و همیشه در آنجا خواهند بود، آماده کرده است. این است کامیابى بزرگ».
در عین حال در میان صحابه کسانی بودند که وقتی به آنها گفته میشد به جهاد بروید این کار برای آنها به گونهی سنگینی میکرد گویا به زمین میچسپیدند:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْض[۴]، اى کسانى که ایمان آوردهاید، چیست که چون به شما گویند که براى جنگ در راه خدا بسیج شوید، گویى به زمین مىچسبید».
کسانى دیگر از صحابه بودند که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را به هنگام نماز جمعه رها کردند و براى خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند این دسته از طرف خداوند شدیدا مورد ملامت قرار میگیرد: «هنگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مىشوند و به سوى آن مىروند، و تو را ایستاده (در حالى که خطبه نماز جمعه مىخوانى) به حال خود رها مىکنند«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.»[۵]
فخر رازی در تفسیر این آیه میگوید همه رفتند، جز دوازده نفر، پیامبر اسلام فرمود اگر این دوازده نفر نمیماند خداوند بر آنها از آسمان سنگ نازل میکرد«فقال علیه السلام: لولا هؤلاء لسومت لهم الحجاره».[۶]
حتی طبق گزارش قرآن کریم در میان صحابه افراد فاسق بودهاند آنجا که تأکید مىکند که مؤمنان از پذیرش خبر انسان فاسق بپرهیزند و بدون تحقیق و بررسى سخن او را نپذیرند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ»[۷]؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى آگاهى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.
مفسران شیعه و سنى گفتهاند که این آیه درباره «ولید بنعُقبه» نازل شده و او را فاسق خوانده است. همچنین قرآن کریم از وجود افراد فاسق و فاجرى در میان صحابه خبر مىدهد که به همسر رسولخدا – صلی الله علیه و آله و سلم- تهمت زدند[۸]: «إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ[۹] ؛ به یقین کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند، گروهى [متشکّل و توطئهگر] از شما بودند»
افزون بر این انسانهاى دوچهرهاى نیز در میان اصحاب پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- بودند که به واقع به اسلام و پیامبراکرم ایمان نداشتند، اما به ظاهر از اصحاب شمرده مىشدند: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لَاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَینِ ثُمَّ یرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِیمٍ؛[۱۰] و از [میان] اعراب بادیهنشین که اطراف شما هستند، جمعى منافقاند؛ و از اهل مدینه [نیز]، گروهى سخت به نفاق پاىبندند. تو آنها را نمىشناسى، ولى ما آنها را مىشناسیم. بهزودى آنها را دوبار مجازات مىکنیم [مجازاتى در زمان حیات و مجازاتى به هنگام مرگ]. سپس بهسوى مجازات بزرگى [در قیامت] فرستاده مىشوند.
روشن است هنگامى که رسولخدا- صلی الله علیه و آله و سلم- منافقان را نمىشناخت، مسلمانان نیز آنان را نمىشناختند و از صحابه راستین و واقعى به شمارشان مىآوردند.
رسولخدا بر پایه روایتى که از امیرالمؤمنین على- علیه السلام- ، «امسلمه» ، «عبدالله بن عباس» ، «ابوذر غفارى» ، «انس بن مالک» و «عمران بن حصین» نقل شده است، ملاک شناخت «مؤمن» را از «منافق» ، دوستى «على – علیه السلام-» دانست و فرمود: «على را دوست نمىدارد مگر مؤمن [و] دشمن نمىشمارد مگر منافق». این حدیث در زمان پیغمبر خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- شایع و زبانزد همه مردم بود.
«ابوذر غفارى» مىگوید: «مَا کُنَّا نَعْرِفُ المنافقینَ اِلّا بِتَکْذیبهِمُ اللهَ وَ رَسولَه وَ التخلُّفِ عَنِ الصَّلواتِ وَ الْبُغضِ لِعَلی بْنِ أبیطالب».[۱۱]
بنابراین، کسانى در میان صحابه و مسلمانان زمان پیامبر، زندگى مىکردند که دوچهره، بیماردل و فاسق بودند. ازاینرو، همه صحابه را نمىتوان عادل و الگوى عملى خود دانست و مقصود آیات و روایاتى که به ستایش صحابه مىپردازد، صحابه راستین و واقعى است نه همه آنها.
پاسخ ادعای دوم نیز از مطالب فوق روشن میگردد. یعنی همه صحابه رسولالله- صلی الله علیه و آله و سلم- آنگونه که رسول خدا میخواسته اند تربیت نشده اند و این دلیل بر ضعف پیامبر اسلام نیست؛ بلکه دلیل بر ضعف برخی صحابه است و این آنان بوده اند که قلوب شان برای تربیت تمام و کامل مستعد نبوده و از تربیت بی عیب و نقص پیامبر اسلام تأثیر کامل نپذیرفته است. این مطلب در رسالت تمام انبیاء الهی به وضوح دیده می شود. امت هیچ پیامبری آن گونه که انبیاء می خواسته اند تربیت نشده و در ایمان و عمل خود نقص و عیبی داشته اند. مثلا امت و قوم حضرت نوح- علیه السلام- بعد از نه صد سال تبلیغ آن حضرت به جز عده ای معدودی حتی هدایت نشدند و دینش را نپذیرفتند تا چه رسد که تربیت شوند و به انسانهای بی عیب و نقص تبدیل گردند. خداوند این مطلب را چنین منعکس نموده است: «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا * فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا * وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آَذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا»[۱۲]؛ (نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوى تو) دعوت کردم، امّا دعوت من چیزى جز فرار از حقّ بر آنان نیفزود! و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند!»
در عین حال از دیدگاه شیعه از میان تعداد اصحاب رسوالله- صلی الله علیه و آله و سلم- که در هنگام فوت آن حضرت، یکصد و چهارده هزار نفر بودهاند،[۱۳] تعداد زیادی مُخلص، مؤمن، فداکار بودهاند که همراه و در کنار ائمه اهل بیت- علیه السلام- چون امام علی- علیه السلام- و امام حسن- علیه السلام- و امام حسین- علیه السلام- از دین و آموزههای آن با جان و مال دفاع نمودند و در همه حال و در بدترین شرایط از حق و حقانیت دفاع کردند، که تعداد زیادی به فیض شهادت نائل شدند، در تاریخ آمده است که هزاران نفر در کنار امام علی- علیه السلام- در جنگ جمل و صفین و نهروان با جبهه باطل از امام علی- علیه السلام- دفاع می نمودند، آیا معقول است که شیعیان آنانها را از اصحاب تربیت شده ای رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- نداند و بگوید که از اصحاب رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- به تعداد انگشتان تربیت شده اند. عده ای از اصحابی که در غزوه های متعدد رسول خدا شرکت کرده و به شهادت رسیدند همگی از اصحاب تربیت شدهای رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- بوده اند.
بنابراین سخن شیعیان مبنی بر اینکه همه اصحاب رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- تربیت شده کامل نبوده و حتی در میان آنان منافق وجود داشته دلیل بر این نمی شود که پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- العیاذ بالله در رسالت خود کوتاهی نموده و آن را درست انجام نداده اند؛ بلکه این برخی از اصحاب بوده اند که از دستور و هدایات او تمرد و رزیده و نخواسته اند تربیت نبوی را در قلب شان جای دهند.
واژگان کلیدی: پیامبر، صحابه، تربیت، شیعه، نوح، فاسق، فاجر، شهدای بدر، احد.
پی نوشت:
[۱]. مائده، ۳.
[۲] سباء، ۱۳.
[۳]. توبه، ۱۰۰.
[۴]. توبه، ۳۸.
[۵]. جمعه، ۱۱.
[۶]. فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۳۰، ص۵۴۴، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۲۰ ق.
[۷]. حجرات، ۶.
[۸]. سید محمود آلوسی، روح المعانى، ج۱، ص۱۴۴، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵ ق.
[۹]. نور،۱۱.
[۱۰]. توبه، ١٠١.
[۱۱]. حاکم نشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک للصحیحین، ج۳، ص۱۲۹، بیروت، دار الکتب العلمیه ،۱۴۱۱ق؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ص۹۱، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
[۱۲]. نوح، آیات: ۵، ۶و۷.
[۱۳]. أبو الفضل أحمد ابن حجر العسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه،ج۸، ص۴ ، بیروت، دار الکتب العلمیه ، ۱۴۱۵ ق.
نویسنده: حمیدالله رفیعی