- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
شبهه
برخی ازجمله « دره حداد » در باره قرآن شبهه کرده اند که قرآن از عهدین یعنی تورات و انجیل اقتباس شده و چیزی جدید نیاورده است. بنابراین محتوای قران بر آمده از اخبار غیبی نیست؛ زیرا محتوای قرآن محتوای تازه ای ندارد و میان اعراب مرسوم بوده و این محتوی برگرفته از یهود ساکن در حجاز است. همچنین عربها از ترجمه تورات به آنها دست یافته اند و اینها از آموزه های ورقه ابن نوفل به پیامبر است و قائلند: «اسلام و توحیدی که قرآن از آن تبلیغ می کند، همان اسلام و توحید برگرفته از تورات و انجیل است و افزون بر آن دو، دربردارندۀ نکتۀ جدیدی نیست و فقط تفاوت در این است که اسلام قرآن، نسخۀ عربی اسلام الکتاب است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با زبان عربی و برای مخاطبان عرب زبان خود به تبلیغ اسلام الکتاب می پردازد.[۱] و آن بخش از قصص قرآنی را که در تورات نیست، پیامبر اسلام آنها را از تلمود فرا گرفته است. [۲] همچنین پیامبر صلی الله عالم به علوم بوده در نتیجه بدان دست یافته است.[۳]
در پاسخ این شبهه بایستی به مواردی دقت شود:
وجود ادیان دیگر در میان بشر و در محیطی که دین اسلام در آن جا مبعوث گردیده است دلیل بر این نمی شود که دین اسلام از آنها گرفته شده است تا در نتیجه وحی و آورده شدن آن توسط جبرئیل امین بر محمد(ص) نفی گردد؛ زیرا اولا هیچ رابطۀ منطقی بین این دو مطلب وجود ندارد و ثانیا هیچ دلیلی تاریخیای وجود ندارد که بتواند این تأثیر و تأثر را ثابت کند. ثالثا دلایل متعدد غیر قابل انکار بر عدم این تأثر پذیری و بر وحیانی بودن دین اسلام وجود دارد. بنا براین این برداشت، تصور خود شبهه کننده است که برای نفی وحیانی بودن دین اسلام آن را القا نموده است و شبهه کننده حتی ضعیف ترین دلیل را نمیتواند بر این مدعای خود اقامه نماید.
همۀ کتب آسمانی منشأ وحیانی و از یک مبدأ صادر شده اند. از این رو در اصول و مسایل کلی مشترکند و اختلاف در مسائل فرعی و جزئی است.[۴] بنابراین وجود تعالیم مشابه در کتابهای آسمانی دلیل بر این نمی شود که قرآن از تورات و یا انجیل نسخه برداری شده است؛ بلکه طبع مسئله اقتضا میکند که باید شباهتهایی در آموزههای آنها وجود داشته باشد اگر این شبهاتها در این کتابها وجود نمیداشت دلیل بر این میشد که این کتابها از یک مبدأ صادر و نازل نشده است. چه اینکه شبهه گر در اینجا ناشیانه عهد جدید را هم در کنار تورات منشأ قرآن دانسته در حالی که آموزههای عهد جدید نه با محتوای تورات تحریف شده شباهت دارد و نه با آموزههای قرآن کریم؛ زیرا اناجیل و رسالههای عهد جدید هیچ ارتباطی با انجیل واقعی ندارد؛ بلکه توسط نویسندگان مربوط نوشته شدهاند.
افزون بر اینها شباهت محتوایی قرآن با عهدین از لحاظ علمی و عقلی درست نیست و این حکم بدون دقت و امعان نظر صورت گرفته است چرا که اگر شخصی ادنی دقتی نماید در میابد که بر هم منطبق نبوده و محتوی و هدفی که ترسیم می کند غیر عهدین است.[۵] علّامه بلاغی میگوید :« قرآن کریم در تاریخ نگاری، برخی از تاریخ گذشتگان را بیان می کند که تورات رایج نیز آنها را بیان کرده، اما تورات آنها را به همراه خرافات و مطالب کفرآمیز و بدون هماهنگی متنی و درونی نقل کرده، ولی قرآن آن مطالب را به شکل مهذب، و معقول و سازگار با یکدیگر گزارش میکند و در قالبی زیبا و پرفایده، که نشانگر وحی الهی بودن آن است.[۶]
پیامبر اسلام عبری نمی دانست[۷] و حتی بعضی اقرار دارند پیامبر (ص) از محتوای عهد عتیق و جدید بی اطلاع بوده[۸]، نه کتاب مقدس خوانده بود و نه نامی از اشعیا، ارمیا و حزقیل شنیده بود [۹] ونه وحی مضمون در اسفار و انجیل را به تفصیل می شناخت.[۱۰] بنابراین برگرفته شدن قرآن از عهدین توسط رسول خدا(ص) از ریشه منتفی می گردد.
اگر قرآن از عهدین گرفته شده باشد، در همان زمان شرایط موجود اقتضا میکرد که یهودیان و مسیحیان رسول خدا(ص) را زیر سوال می بردند و در مقام احتجاج برعلیه آن حضرت بر میآمدند و میگفتند که این چیزی تازه ای نیست که او آورده است؛ بلکه ترجمۀ عهدین است و یا از ورقه بن نوفل آموخته است. چه اینکه شخصیت ورقه ابن نوفل در هاله ای از ابهام است و موارد ضد و نقیضی در خصوص ایشان نقل شده است و هیچ مدرکی در خصوص تعلیم محتوای تورات از جانب او به پیامبر(ص) وجود ندارد.[۱۱] همچنین مشرکین نیز میتوانستند از این حربه استفاده کنند، در حالی که هیچ کسی از یهودیان و مسیحیان و مشرکین چنین برخوردی با رسول گرامی اسلام و قرآن آن حضرت نکردند. تاریخ زندگی پیامبر اسلام و چگونگی بعثت و گرفتن وحی و تبلیغ آن به مردم به قدری روشن است که هر گونه تأثیر پذیری پیامبر و دین او از هر دین و فرهنگی خارج از محدوده وحی الهی را نفی میکند و حتی در حد احتمال و تصور هم این پدیده قابل قبول نیست. زیرا دین اسلام و آموزههای آن در برابر دو دین یهودیت و مسیحیت قرار گرفت و آموزه ها و تعالیم انحرافی آنها را مردود شمرد و منسوخ اعلام کرد و در عین حال یهود و نصارا برای شکست و تضعیف دین جدید محمد(ص) از هر وسیلهای استفاده میکرد ولی هرگز در راستای مقابله با پیامبر نتوانستند ادعا کند که پیامبر از دین یهودیت یا مسیحت مطلبی را جمع آوری نموده و به عنوان وحی به خورد مردم میدهند. اگر چنین چیزی ممکن بود قطعا آنها لا اقل در حد احتمال به آن دامن میزدند.
آموزه ها و تعالیم قرآن و محتوای احادیث رسول خدا خود دلیل بر وحیانی بودن دین اسلام است. با توجه به اینکه پیامبر اسلام (ص) درس نخوانده و هرگز در برابر هیچ استادی شاگرد نبوده و برای مردم آن زمان این مطلب مثل آفتاب روشن بوده و تاریخ هم قطع به این مطلب دارد. پس ممکن نیست قرآن با این محتوای کامل و غنی و بدون هیچ عیب و نقصی در حوزه های اعتقادی، علمی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی و اخبار غیبی و پیشگویها، بدون وحی به دست رسول خدا رسیده باشد. و عدم تعارض مبانی و آموزه های قرآن با عقل و علم نیز دلیل بر این است که قرآن از طرف خداوند نازل شده و ساخته و پرداخته خود رسول خدا به صورت تأثیر پذیری از ادیان دیگر نمی باشد. اگر چنین چیزی ممکن بود کسانی دیگری هم می توانستند به این روش موسس دین جدید باشند و پیروانی برای خود جلب کند. البته در قرون اخیر بهائیت به این روش متمسک شده و ادیان گذشته را مستمسک خود قرار داده و دین جدیدی به وجود آوردند لکن آموزه ها و تعالیم و عقاید این آیین ساخت دست بشر آن قدر مضحک و بر خلاف مبانی عقل و عقلا است که حتی یک فرد درس نخوانده میتواند به بطلان آن گواهی دهد.
مهم ترین دلیل بر این که قرآن و اسلام کتاب و دین آسمانی است معجزات پیامبر اسلام به خصوص معجزه جاوید آن حضرت است که عبارت از خود قرآن باشد. قرآن خود در چند آیه مردم به ویژه دانشمندان و ادیبان زبان عرب را به تحدی و مقابله دعوت نموده و تا امروز هیچ کسی نتوانسته با قرآن معارضه کند و حتی یک آیه مثل قرآن بیاورد.[۱۲]
دنیز ماسون، پس از بررسی های دقیق در کتب آسمانی عنوان میدارد:« این وحی منزل (قرآن)، حاوی آموزه های دینی است که در تسلسل تاریخی، آخرین دین از سه دین توحیدی ابراهیمی به شمار می آید. آن گاه موقعیت قرآن را نسبت به عهدین چنین ترسیم می کند: محمد صلی الله علیه و آله ایمان قاطع داشت که از سوی خداوند مبعوث شده است تا آنچه را پیش تر بر موسی و عیسی نازل شده بود، تصدیق کند و تمامیت بخشد. اینچنین قرآن بیان تام و کلام الهی به زبان عربی است و کتابی است که درصدد به کمال رساندن آنها (تورات و انجیل) است».[۱۳]
محتوای شرک آلود تورات نیز ادعای برگرفته شدن قرآن از تورات را باطل میکند. تورات در مورد خدا دیدگاه غیرتوحیدی و خداشناسی انسان انگارانه(دروغ[۱۴]،بخل[۱۵]،… ) و تشبیه[۱۶]و، شرک[۱۷] و تجسیم[۱۸] را بیان می دارد در حالی که قرآن نه تنها هیچ یکی از اوصاف یادشده را به خداوند نسبت نمیدهد بلکه خداوند متعال را بری از صفات مخلوق می داند و صفات کمالی و جلالی را برای خداوند متعال اثبات می کند.[۱۹] همچنین دیدگاه تورات نسبت به انبیاء الهی کاملا با دیدگاه قرآن در تضاد است
عهدین بر پیامبر گناه نسبت می دهند به طور مثال لوط و نوح علیهم السلام را شراب خوار،[۲۰] ، حضرت ابراهیم را بی تفاوت نسبت به همسرش [۲۱] ، لوط علیه السلام آلوده به گناه با دخترانش [۲۲] ، یعقوب علیه السلام مکار و دروغگو[۲۳] ، داود علیه السلام را انسانی سفاک و زناپیشه و ناپسند نزد خدا [۲۴] ، سلیمان علیه السلام را بت پرست[۲۵] و حضرت عیسی علیه السلام را شراب ساز [۲۶] معرفی میکند.[۲۷] در حالی که قرآن پیامبران را بندگان صالح و مخلَصین و پاکیزه از هر نوع گناه معرفی می کند. به گفته علّامه طباطبائی، فطرت هیچ انسانی اجازه نمیدهد که این گناهان به افراد صالح معمولی نسبت داده شود تا چه رسد به پیامبران بزرگ خدا.[۲۸]
پی نوشت:
[۱] . وی برای اثبات مدعای خود، واژه های فصلت، مفصلا و تفصیل را که به ترتیب در آیات ذیل می آید، به معنای اعربت، معربا و تعریب معنا کرده است. بدین سان، قرآن را نسخۀ عربی الکتاب می داند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، نخست آموزه های آن را از علمای نصارا فرا گرفته و سپس، همان را با زبان عربی به عرب ها آموخته است: وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجْمِیا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَایاتُهُ… فصلت: ۴۴
[۲] . دره حداد قائل است« ما باید اعجاز را در تورات و انجیل، که از جانب خداوند نازل شده است بیابیم، نه در کتابی که از روی آنها، توسط ورقۀبن نوفل ترجمه گشته است و به حضرت محمد صلی الله علیه و آله آموزش داده است» دره حداد، یوسف، دروس قرآنیۀ، پیشین، ص ۵۷۶، ۶۵، ۱۸۵، ۳۵۱.
[۳] . دره حداد، یوسف، دروس قرآنیۀ، لبنان، منشورات المکتبه البولسیه،۱۹۸۲، صص ۵۴۰، ۱۷۲، ۵۴۳.
[۴] . إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَام؛ آل عمران: ۱۹
[۵] . علی الصغیر، محمدحسین، المستشرقون و دراسات القرآنیه، بیروت، دارالمؤرخ العربی،۱۴۲۰ق، ص ۷۶؛ عوض، ابراهیم، دراسۀ لشبهات المستشرقین و المبشرین حول الوحی المحمدی، قاهرۀ، مکتبۀ الزهرا الشرق،۱۴۱۷،ص ۱۰۷ـ۱۲۱؛ بروکلمان، کارل، تاریخ ملل ودول اسلامی، ترجمه هادی جزائری، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب،۱۳۴۶، ص ۲۶.
[۶] . بلاغی، محمدجواد، تفسیر آلاء الرحمن، قم، مکتبۀ وجدانی،۱۳۵۸، ص ۷.
[۷] . مغنیه، محمدجواد، شبهات الملحدین والاجابه عنها، بیروت، مکتبۀ الهلال، ۱۳۹۹ق، ص ۸۲.
[۸] . گرونبام، فن گوستاو، اسلام در قرون وسطی، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، البرز، ۱۳۷۳، ص ۷۵.
[۹] . آرمسترانگ، کرن، خداشناسی از ابراهیم تاکنون، ترجمه محسن سپهر، تهران، مرکز،۱۳۸۲، ص ۱۵۸.
[۱۰] . ماسون، دنیز، قرآن وکتاب مقدس، درون مایه های مشترک، ترجمه فاطمه سادات تهامی، تهران، دفتر پژوهش ونشر سهروردی،۱۳۷۹، ص ۳۸۶.
[۱۱] . رشید رضا، محمد، ۱۳۶۱، وحی محمدی، ترجمه محمد علی خلیلی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ص ۱۲۸.
[۱۲] . رک: اسراء، ۸۸؛ طور، ۳۴؛ هود، ۱۳؛ بقره، ۲۳-۲۴.
[۱۳] . ماسون، دنیز، قرآن وکتاب مقدس،پیشین،ص ۲۹ـ۳۲. مونتگمری وات، ویلیام، اسلام ومسیحیت در عصر حاضر، گامی برای گفت وگو، ترجمه خلیل قنبری، قم، پژوهشگاه علوم اسلامی،۱۳۸۹، ص ۲۶.
[۱۴]. خداوند دروغ می گوید: خداوند گفت از این درخت نخورید که می میرید ۲: ۱۷.
[۱۵] . خداوند بخل می ورزد: خداوند نمی خواست آدم و حوا از درخت علم و حیات بخورند و دانا شوند و زندگی جاویدان پیدا کنند
[۱۶] . فروم، اریک، همانند خدایان خواهید شد، ترجمه نادرپور خلخالی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۷، ص ۱۳۱؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تالیف مستر هاکس، تهران، اساطیر،۱۳۷۷، ص ۵۰.
[۱۷] . برخی صاحب نظران الهیات مسیحی معتقدند که اصل تثلیث به نحو تلویحی و به نوعی، آماده سازی بلندمدت در این جملۀ عهد عتیق بیان شده است ؛ ماسون، دنیز، قرآن وکتاب مقدس،پیشین،ص ۱۲۸؛ وجود شریک برای خداوند: آدم پس از خوردن از درخت نیک و بد مثل ما شده است
[۱۸] . نسبت جسمانیت به خداوند: عصر آن روز شنیدند خداوند در باغ راه می رود ۳: ۸
[۱۹] . ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۶۱،ص ۱۱۹.
[۲۰] . پیدایش۹: ۲۱و۳۲ـ۳۷
[۲۱] . همان ۱۲، ص ۱۰ـ۱۲
[۲۲] . همان ۱۹: ۳۰-۳۸
[۲۳] . همان ۲۷: ۱ـ۴۰
[۲۴] . دوم سموئیل۱۱: ۱ـ۲۶ و ۱۲: ۱ـ۱۲
[۲۵] . اول پادشاهان ۱۱: ۳ـ۸
[۲۶] . یوحنا ۲: ۱۱
[۲۷] . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله،تفسیرتسنیم، تنظیم و ویرایش علی اصلانی، قم، اسراء،۱۳۸۱، ج ۳، ص ۳ ۲۱؛ بلاغی، محمدجواد، تفسیر آلاء الرحمن، بلاغی،۱۳۵۸، ج ۱، ص ۹۲؛ رضوان، عمربن ابراهیم، بی تا، آراء المستشرقین حول القرآن وتفسیره، ریاض، دارالطیبۀ،۱۴۱۳ق،ج۱،ص۳۴۲.
[۲۸] . طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، پیشین، ج ۱، ص۸۷ ، ج ۲، ص ۱۸۷.