- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
(مفقود الاثر ۱۳۹۸ هـ.ق)
ولادت
سید موسی صدر در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۰۷ ش در قم دیده به جهان گشود.
تحصیلات
پدر وی سید صدر الدین صدر در زمان تحصیل خود در نجف اشرف حرکتهای مترقی و نوجویانه را در عراق رهبری می کرد. نام او هنوز نهضت ادبی آن کشور همراه است وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سکونت گزید. اندکی بعد به دعوت بنیانگذار حوزه علمیه قم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به منظور معاونت وجانشینی ایشان به شهر قم هجرت کرد وپس از سالها تلاش وخدمت، در همانجا دار فانی را وداع گفت.
هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان به دروس حوزوی نیز اشتغال سید موسی در قم بیش از یک دهه به طول انجامید. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه شرکت جست.
سید موسی صدر خود در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش شرح لمعه را برای شاگردانی چند که در حوزه از بر جستگی خاصی برخوردار بودند، تدریس می کرد و در ارائه مسائل مهم و پیچیده آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا می داشت. او در سایه پشتکار شبانه روزی توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزه علمیه قم جای دهد و پس از چندی به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه بپردازد.
او در کنار تحصیل و تدریس درسهای حوزه، برای ورود به دانشگاه در آزمون کنکور سراسری شرکت می جوید و پس از موفقیت در دانشکده حقوق تهران مشغول تحصیل می شود و در نهایت به اخذ درجه لیسانس حقوق اقتصادی نایل می آید.
وی همچنان از روح بلند و استعداد سرشار خود کمک می گیرد و علاوه بر تسلط کامل به دو زبان فارسی و عربی، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی همت می گمارد و در این راه نیز پیروز و سربلند بیرون می آید. او فرصتهای طلایی دوران جوانی را به آسانی از دست نمی دهد و از لحظه های هر چند کوتاه آن استفاده های بلند و پایدار می کند وی در سال ۱۳۳۲ ش. پدر گرانقدر خود را از دست می دهد، در همان سال از قم هجرت آغاز کرده، وارد حوزه علمیه نجف می شود.
اساتید
از استادان معروف دروس سطح و خارج او این فرزانگان را می توان نام برد:
۱ـ مرحوم علوی اصفهانی
۲ـ مرحوم سید محقق داماد
۳ـ مرحوم سید رضا صدر
۴ـ مرحوم سید احمد خوانساری
۵ـ مرحوم حجت کوه کمره ای
۶ـ مرحوم سید صدر الدین صدر (پدر)
۷ـ مرحوم علامه طباطبایی
آغاز هجرت:
سید موسی در سر هوای زیارت داشت. زیارت کانونهای عشق و عاطفه خفته در عراق، «عتبات عالیات». و این در حالی بود که از رحلت جانسوز مجاهد بزرگ عبد الحسین شرف الدین حدود دو سال می گذشت. هنوز مردم لبنان سروسامان نیافته بودند و به دنبال یافتن رهبری مجاهد و آگاه لحظه شماری می کردند. آنها هر چند گاهی با سید موسی تماس می گرفتند و در این اواخر نیز با ارسال نامه ای به طور رسمی از وی برای سفر به لبنان دعوت به عمل آورده بودند. از طرف دیگر در همین زمان نامه دیگری از سوی رهبر شیعیان جهان، مرحوم سید حسین بروجردی، به سید موسی صدر رسید و آن عالم درد آشنا ایشان را برای قبول آن مسوولیت خطیر مکلف کرد.
همه اینها نشان می داد که دیگر عذری برایش باقی نمانده و از هجرتی ناگزیر گریزی نبوده است. از این رو مسافرت به عراق را نمی توان تنها یک سفر زیارتی نامید: زیرا او به دنبال این سفر، سری به کشور لبنان زد تا از نزدیک با مردم سخن گوید و با موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها بیش از پیش آشنا شود و آن وقت تصمیم نهایی خود را در مورد ماندن در آن کشور، بگیرد.
سید موسی صدر پس از زیارت عتبات عالیات، در زمستان سال ۱۳۷۹ قمری مطابق با سال ۱۳۳۸ ش. نخست برای یک باز دید سی روزه وارد کور لبنان شد. ولی پس از بررسی اوضاع آشفته آن کشور و مشاهده نابسامانیهای شیعیان و مسلمانان جنوب، بشدت احساس وظیفه نمود و بر خلاف میل باطنی خود تصمیم به ماندن گرفت.
سید موسی صدر پس از ورود به کشور لبنان، شهر صور را برای ایفای مسوولیت بزرگ خود انتخاب کرد و در مسجد جامع آن به اقامه نماز جماعت مشغول گردید. او با مطالعه دقیق اوضاع، بخوبی دریافت که ریشه اصلی همه این گرفتاریها فقر فرهنگی و اقتصادی است. از این رو، با یک برنامه ریزی اساسی نخست به جنگ فقر فرهنگی رفت و علاوه بر ایراد سخنانی، تشکیل کلاسهای منظم در دبیرستانها و مراکز فرهنگی و هنری دیگر، با جوانان روشنفکر آن سامان ارتباط نزدیک برقرار نمود.
وی با سخن رسا و روشنگرانه خود، پوچی فرهنگ غرب و مادیگری را بری آنان توضیح داد و با الهام از قرآن، سنت و مکتب اهل بیت علیهم السلام منطق اسلام را به مثابه قوی ترین و پر محتوا ترین منطق روز معرفی کرد. جوانان که تا آن روز ندیده و بار نمی کردند که یک روحانی و رهبر مذهبی این چنین با سیمایی گشاده در برابر آنها مانند پدری مهربان سخن بگوید، شیفته اش شدند. بعلاوه آنها به قدری از معارف اسلام و تشیع فاصله داشتند که نمی توانستند قبول کنند این سخنان از منابع دین مقدس اسلام و تشیع گرفته شده است.
سید موسی هر چند که در شهر صور سکونت داشت هفته ای دو روز برای سخنرانی در دبیرستان عاملیه به بیروت سفر می کرد و دبیران و دانش آموزان را نیز از سر چشمه زال شریعت محمدی صلی الله علیه و آله سیراب می نمود و با گفتار و کردار دلپسند خود همه را بی اختیار شیفته معارف الهی و مکتب امامان معصوم (علیه السلام) می کرد.
فعالیت ها
همزمان با نفوذ استعمار فرانسه در لبنان، وضع آموزش و پرورش آن کشور بسیار دگرگون و در آور گردید; به طوری که یکی از موفق ترین عوامل نشر فرهنگ بیگانگان وجود همین مراکز در آن کشور بود. چرا که برنامه درسی مدارس و دبیرستانها نیز از سوی آنان تنظیم می شد و جوانان مسلمان سخت تحت تاثیر آداب و رسوم دشمنان قرار داشتند.
در این حال (سال ۱۳۷۱ ه.ق) عالم دور اندیش سید عبدالحسین شرف الدین که همواره در این قبیل مسائل حالت تهاجمی داشت، حرکت کرد و در مقابل این تهاجم بزرگ فرهنگی نیز ایستاد.
با شروع فعالیت سید موسی صدر این مدارس نیز رونق بیشتری گرفت ; به گونه ای که تلاشهای وی پس از مدتی مدرسه عاملیه بیروت، به دانشکده تبدیل شد و به دانشکده عاملیه معروف گردید.
او در عین حالی که به سنگر مسجد اهمیت فراوان می داد از مراکز فرهنگی نیز غافل نبود و همچنان که گذشت با ذوق سرشار و به کارگیری روشهای جدید، سعه صدر و برخوردهای مناسب خود، در مدت کوتاهی مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها را تبدیل به سنگرهایی فولادین علیه فرهنگ بیگاه کرد و راه استاد برگ خود، عالم مبارز سید شرف الدین را ادامه داد.
سید موسی صدر معتقد بود که فقر فرهنگی ارتباط تنگاتنگی با فقر اقتصادی دارد. همچنان که این دو بی ارتباط با مسائل سیاسی، نظامی، اخلاقی و اعتقادی نیز نمی توانند باشند. بنابراین باید همه آنها در کنار هم ارزیابی شده، برای هر کدام به طور همزمان در کنار هم چاره اندیشی کرد او می گفت:
(چقدر تعجب آور است! اسلام طلب علم را فریضه (واجب) بداند و بیسوادترین مردم مسلمانها باشند.
(یا اینکه) نظافت را از ایمان بشمارد، در حالی که کثیف ترین کوچه و بازار کوچه و بازارهای ما مسلمانها باشد … دعوت صحیح اگر توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوت کننده یا هم مذهبان او بد باشد، دعوت کم اثر خواهد بود. اصولا یکی از بزرگترین دلیلهای بطلان ادعای هر دعوت کننده، همان وضع اجتماعی اوست. آخر چطور ممکن است مردم ادعای مسلمانی را که اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت می داند باور کنند، در حالی که فقر، جهل، مرض و عدم بهداشت آنها را فراگرفته است ; اخلاق تجار، روش جوانان، کردار زمان و رفتار سیاستمداران همه فاسد و منحرف باشد؟! این خود سند بی اعتباری مدعای هر دعوت کننده ای است.)
او با توجه به همه این ریزه کاریها و برای حل نابسامانیهای ریشه دار در ابعاد مختلف، به سنگر مسجد و فعالیت در دبیرستانها و دانشگاهها اکتفا نکرد و اقدام به تأسیس مراکز اساسی تری نمود از جمله:
۱ ـ مدرسه صنعتی جبل عامل
اولین موسسه ای که وی در شهر صور بنیان نهاد مدرسه صنعتی جبل عامل بود. هدف او از ایجاد این مرکز آن بود تا فقر و جهل را که سالها سایه شوم خود را بر سر این مردم افکنده بود از میان بردارد.
۲ـ تأسیس جمعیت بر و احسان
این مرکز که به شکل تعاونی و به ابتکار و همت سید موسی ایجاد گردیده است دارای پنج کمیسیون جداگانه به نامهای تفتیش، برنامه، مالی، تبلیغات و مجالس مذهبی است، که هر کدام فعالیتهای خاص خود را دنبال می کنند. این جمعیت در نخستین سال تاءسیس خود، تنها بیش از یکصد و بیست نفر فقیر دوره گرد را از کوچه و بازار جمع کرد و علاوه بر کمکهای مالی، برای هر یک شغل آبرومندی ایجاد نمود.
۳ ـ تأسیس خانه دختران
زنان و دختران علاوه بر فعالیت در بخش بانوان جمعیت بر واحسان در سه موسسه مهم دیگر که باز به اهمیت سید موسی صدر، برای آنان راه اندازی شده بود، به کار و کوشش پرداختند. یکی از آنها مدرسه ای به نام بیت الفتاه (خانه دختران) بود. در این مکان به دختران بی سرپرست و فقیر هنرهای دستی دیگر آموزش می دادند.
۴ ـ آموزشگاه پرستاری
وی مرکز دیگری نیز برای بانوان دایر کرد به عنوان آموزشگاه پرستاری. در این آموزشگاه دخترانی که مدرک دیپلم گرفته بودند، پذیرفته می شدند و زیر نظر استادان با تجربه آموزش پرستاری می دیدند و پس از فارغ التحصیل شدن به مراکز بهداشتی، درمانی و بیمارستانها اعزام می شدند و در عین حالی که برای خود و خانواده مایه امید و زندگی بودند در آن مراکز در خدمت محرومان و بیچارگان قرار می گرفتند.
۵ ـ مرکز پزشکی
این مرکز به نام مدینه الطب شهرت یافته و تا به حال اقدامات وسیع و مهمی را در خصوص امور بهداشتی و درمانی به انجام رسانده و در بسیاری از قصبه های جنوب لبنان که سالها مردمش از همه چیز محروم بودند، درمانگاه و مرکز بهداشتی دایر نموده است.
۶ ـ موسسه قالیبافی
این مرکز آموزشی یکی از مراکز سرنوشت ساز برای بانوان و دیگر محرومان به حساب می آمد و به موجب همین اهمیت، زیر نظر شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران اداره می شد و بیش از ۳۰۰ دختر از منطقه جبل عامل در این مرکز آموزشی مشغول یادگیری قالیبافی بودند.
۷ ـ حوزه علمیه
یکی دیگر از حرکتهای مهم و ماندگار سید موسی صدر، راه اندازی مرکز فعال دیگری به نام معهد الدراسات الاسلامیه (مرکز بررسیهای) اسلامی بوده است.
البته موسسات و مراکز مختلفی را که به همت و رهبری سید موسی صدر ساخته شده، نمی توان در همین هفت مورد خلاصه کرد، چنانکه دو موسسه مهم دیگر به نامهای دار الایتام و سازمان زنان هم در نتیجه تلاشها و جانفشانیهای او به ثمر رسیده است. که توضیه و تفصیل این همه مجال دیگری را طلب می کند.
تدبیر تاریخی مردم شیعه لبنان که جمعیت اکثر آن کشور را تشکیل می دادند، احتیاج به مرکز سازماندهی قانونی برای خود داشتند، تا از حقوق طبیعی و شخصیت انسانی آنان بخوبی حراست نماید.
سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان رهسپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیتهای بزرگ سیاسی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تاءسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد. در این میان مخالفتها و کار شکنیهایی از طرف دولتهای عربی و برخی از شخصیتهای داخلی آغاز گردید. ولی او هیچ وقت از پای ننشست و به تلاشهای پیگیر خود ادامه داد.
۸ – تشکیل مجلس و انتخاب رهبر
بر خلاف کارشکنیها و مخالفتهای گوناگون، سرانجام تلاشهای مخلصانه سید موسی صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، به پیشنهاد وی یک طرح قانونی را تقدیم مجلس کردند که این طرح در روز سه شنبه ۶ صفر ۱۳۸۷ ه.ق به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهور لبنان رسید.
بر اساس این طرح قانونی شیعیان اجازه داشتند مجلسی را به نام المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی برای دفاع از حقوق حقه خود تاءسیس نمایند. پس از گذراندن مراحل قانونی، در تابستان سال ۱۳۸۹ ه.ق مجلس اعلای شیعیان درلبنان به طوررسمی وقانونی شروع به فعالیت کرد وباز با دستهای پرتوان سید موسی صدر صفحه درخشان دیگری برمبارزات تاریخی مردم شیعه لبنان اضافه شد.
۹ – سازمان «جنبش مستضعفان»
سید موسی صدر شخصیتی بود که دهها سال از زمان خود جلوتر بد و حوادث و مشکلات را قبل از وقوع شناسایی کرده، در پی علاج و پیشگیری بر می آمد. او در مدت چند سال اقامت خود در لبنان به این نتیجه رسیده بود که جوانان این کشور زمینه های مساعدی برای فداکاری و سلحشوری در راه تحقیق آرمانهای مقدس اسلامی دارند از این رو برای سازماندهی، تربیت و تشکل نیروهای بالقوه آنان و آگاهی هر چه بیشتر و بهتر جوانان از جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی اقدام به تأسیس سازمانی به نام حرکه المحرومین نمود، تا برای مبارزه اساسی با دشمنان اسلام در منطقه، از نیروهای کار آمد، با ایمان و جان بر کفی بر خوردار باشد.
شهید بزرگ دکتر مصطفی چمران که از طرف امام موسی صدر به مسوولیت سازماندهی این جنبش منصوب شده بود چنین می نویسد:
… شیعیان فوج فوج وارد این نهضت می شدند، احزاب را رها می کردند و به این سازمان می پیوستند. سازمانی مکتبی و برا اساس ایدئولوژی اسلامی، بر اساس خط علی و حسین علیهما السلام … نمی خواستیم سازمان به صورت دکان درآید و هر کس و ناکس و یا هر فکر غلطی وارد آن شود و خدای نکرده حزبی دیگر مثل احزاب فاسد لبنانی به وجود آید که کارشان دروغ و تهمت و کار چاق کنی و زدن اموال مردم و حکومت و تقسیم منافع است. از همان اول تأکید کردیم که ما ایجاد حرکت کرده ایم نه حزب، و حرکت از مبارزه با نفس تربیت نفس و اخلاق شروع می شود …
این سازمان برای اولین بار طلسم وابستگی را شکست و با شعار نه شرقی، نه غربی حرکت خود را آغاز کرد و با الهام از معارف ناب اسلامی در کوتاه مدت، کادرهای با ایمان، زبده و نمونه ای را تربیت نمود که هر یک در میدانهای مختلف علمی، صمعتی، مظامی اخلاقی و … الگو و سر آمد بودند.
در واقع می توان این بخش از فعالیت تأسیس حرکه المحرومین از سوی امام موسی صدر را دومین مرحله از سری مراحل سازماندهی شیعیان لبنان به حساب آورد. زیرا اولین مرحله آن را وی با تاءسیس مرکزی بزرگ به نام مجلس اعلای شیعیان شروع کرده بود.
۱۰- سازمان نظامی ( اَمَل )
پس از آنکه سازمانهای اداری، تشکیلاتی و عقیدتی با موفقیت کامل راه اندازی شد و با استقبال پرشور مردمی روز به روز پایه هایشان استوارتر گردید، نبوت به مرحله سوم سازماندهی چپ گرا و راست گرا هر کدام برای خود ارتشی کوچک تشکیل داده، برای تحقیق آرمانهای حزب متبوع خود، هر چند گاهی از آن استفاده می کردند. این ارتشها غالبا چون از انگیزه و آرمان دینی و مذهبی تهی بودند در برابر تهدیدات نظامی کشورهای بیگانه، از کارایی لازم برخوردار نبودند به همین علت امنیت مرزهای کشور لبنان به آسانی آسیب پذیر می شد.
برای از بین بردن چنین حالتی، و در پی ایجاد امنیت داخلی و خارجی کشور لبنان، تأسیس یک سازمان نظامی قوی، ضروری به نظر می رسید. سازمانی که افراد آن با داشتن آگاهیهای سیاسی، مذهبی و نظامی، پاسدار مرزهای عقیده و نظام باشند. از این تاریخ بود که پایه های یک سازمانی نظامی به نام افواج مقاومت لبنان (امل) پی ریزی گردید.
خصوصیات اخلاقی:
تواضع و بزرگواری
داستان بزرگواری و افتادگی وی زبانزد بود. او نه تنها در محیط کار با دوستان و همکاران، بلکه در همه جا و در برخورد با همه کس این خلق محمد صلی الله علیه و آله را از خود به نمایش می گذاشت. یکی از هم بحثهای معروف وی در نجف در این مورد چنین اظهار می دارد:
… در موقع کار و حمل اثاثیه سفر، بیشتر از همه کار انجام می داد و سنگین ترین وسایل، همیشه بر دوش وی قرار داشت. در وقت شوخی و مزاح، مزاحهای علمی و اخلاقی جالبی می کرد. خدا می دادند که ما در این سفر و در برخوردهای دیگری که داشتیم، همه اش محبت، تواضع، وقار و بزگواری دیدم. تمامی اوصافی که در روایات برای علما ذکر شده است، همه اش در آقا موسی صدر جمع شده بود.
گذشت و کرامت چهار بار دشمنان و مزدوران آنها نقشه کشیدند تا وی را ترور کنند ولی هیچ که موفق نگردیدند. در یکی از این عملیات نا موفق چند جوان شیعه عضو حزب کمونیست جبهه شعبیه به رهبری جرج حبش که فریب خورده و مأموریت یافته بودند تا امام موسی صدر را به شهادت برسانند، با آر پی جی بر سر راه وی کمین می کنند تا ماشین او را هدف قرار دهند. اما به خواست خدا، امام موسی صدر مدتی زودتر از همان راه گذشته بود.
پس از گذشت ساعاتی از این حالت جوانان امل منطقه را محاصره کرده و آنها را دستگیر می کنند و همه شان به مأموریت خود اعتراف می نمایند. سپس آنان را به حضور امام موسی صدر می برند. او نیز بلافاصله دستور آزادی آنان را صادر می کند.
مرد صلح و دوستی
امام موسی صدر با پیروان ادیان و مذاهب، روابط صمیمانه ای داشت. پیش از ورود وی به لبنان، میان مسیحیان و مسلمانان آن کشور بر اثر اختلافات موجود شکاف بزرگی پدید آمده بود و هر روز که می گذشت با نقشه های دشمنان این جدایی عمق بیشتری می گرفت. او پس از آمدن خود به این ناحیه مصمم شد با تلاش و استقامت خود این فاصله را از ایمان این دو طایفه بزرگ دینی بر دارد و آنها را با همدیگر دوست و مهربان سازد.
وی در مراسم جشن و سوگواری هموطنان مسیحی شرکت می کرد و در غم و شادی آنان خود را سهیم می دانست. در کلیساهای آنان حاضر می شد و معاشرت دوستانه ای با آنها داشت. بدین ترتیب در مدت کوتاهی این برخوردهای سنجیده، موجب گشت که جامعه مسیحیان یکپارچه شیفته امام موسی صدر شوند، به طوری که مکرر از وی دعوت به عمل می آورند تا در مراسم دینی و مذهبی آنان شرکت جسته، برای آنان سخنرانی کند.
سرنوشت مبهم
از نخستین روزهای جایگزین شدن امام موسی صدر در لبنان، دولت و رهبر لیبی یکی از سر سخت ترین دشمنان وی به شمار می رفت. در مرداد ماه ۱۳۵۷ امام موسی صدر قصد سفری به کشور الجزایر داشت. به دنبال آن تماسهایی حاصل شد و بلافاصله از طرف دولت لیبی دعوتی رسمی از امام موسی صدر برای سفر به آن کشور به عمل آمد. روز نوزدهم رمضان ۱۳۹۸ ه.ق وی از الجزایر وارد کشور لیبی شد.
در یکی از نشستها امام موسی صدر با عقاید جنون آمیز قذافی که خود را جانشین خدا در زمین می خواند بشدت مخالفت کرد و با شهامت، پیامدهای شوم این طرز تفکر انحرافی را وی گوشزد نمود.
بعد از یک هفته اقامت در لیبی امام موسی صدر تصمیم گرفت روز بیست و پنجم رمضان ۱۳۹۸ ه.ق (۹ شهریور ۱۳۵۷ ش / ۳۱ اوت ۱۹۷۸ م) آن کشور را به قصد لبنان ترک گوید تا ساعت ۲ و سی دقیقه بعد از ظهر همین روز، وی در جلو هتل محل اقامت خود مشاهده گردیده ولی بعد از آن با دو تن از همراهان خود شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین ناگهان ناپدید شده است.
هنگامی که خبر ربوده شدن امام موسی صدر انتشار یافت بی تابی و نگرانی جهان اسلام را فرا گرفت و ملتهایی که کوچکترین شناختی از وی داشتند به غم و اندوه فرو رفتند. مردم لبنان یکپارچه به هیجان درآمدند و اعتصاب سرتاسری همه جا را از تحرک باز داشت.
در این حال روزنامه های وابسته به دولت لیبی مانند «السفیر» در پی انحرافا افکار عمومی با تیترهای بزرگ و با آب و تاب فراوان اعلان کردند که: امام موسی صدر برای همکاری با انقلاب ایران و مبارزه بر ضد شاه مخفیانه به ایران سفر کرده است. ولی کسی به این حرفها گوش نمی داد. اعتراض و راهپیمایی همچنان ادامه داشت و هر روز بیش از روز گذشته بر شور و هیجان و اعتراض مردمی افزوده می شد.
حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رضوان الله علیه نیز پس از اطلاع از ربوده شدن امام موسی صدر بشدت ناراحت گشته، بی درنگ تلگرامی بدین شرح خطاب به یاسر عرفات مخابره کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادی بخش فلسطین
از سلامت جناب حجه الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچ گونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی این جانب است. از جناب عالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و این جانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جناب عالی را در اهداف اسلامی خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی