- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
به دلیل اهمیت و ضرورت وجود الگوی عملی، جایگاه رفیع امام در مذهب شیعه به قدری برجسته و پررنگ است که اصل امامت به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه در کتاب های اصول عقاید ذکر گردیده است.(۲۳) اصل امامت چنان نقشی اساسی و بنیادی و مقامی رفیع در مذهب شیعه دارد(۲۴) که اساسا مذهب شیعه در بین مذاهب دینی اسلام به عنوان مذهب «امامیه» شهرت دارد.
اهمیت مقام امامت و الگوسازی برای رفتارهای عملی امّت تا آن جاست که علاوه بر این که پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در طول تاریخ، همواره امامان و رهبرانی برای هدایت و راه نمایی امّت از طریق الگوسازی وجود داشته اند، در خود دین اسلام نیز سازوکار الگوسازی به شکل بسیار زیبایی برای همیشه نهادینه شده است. رجوع مردم در مسائل دینی پس از زمان غیبت به ولیّ فقیه و مرجع تقلید و ضرورت نصب امام جمعه و جماعت با رعایت شرایط از سوی ولایت فقیه حکایت از سازوکار مذکور میکنند.
بر اساس ضرورت وجود همین الگوهای عملی مشهود در بین جامعه است که امام باقر(علیه السلام) اقدام به الگوسازی میکنند و خطاب به ابان بن تغلب، یکی از شاگردان خود، که در زمینه مسائل فقهی تخصص داشت، فرمود: «اجلس فی مسجدِ المدینه و اَفتِ الناسَ فانّی احبّ ان یری فی شیعتی مثلک»؛(۲۵)(ای ابان بن تغلب) در مسجد مدینه بنشین و درباره مسائل شرعی مردم فتوا بده. من دوست دارم در بین شیعیانم افرادی مثل تو مشاهده شوند.
نکته ظریف در روایت مزبور واژه «یری» است که به یادگیری مشاهده ای از الگو اشاره دارد.
در روایت دیگری نیز با تأکید بر اهمیت یادگیری مشاهده ای از الگوهای رفتاری، این گونه نقل شده است: «کونوا دعاهً للناسِ بالخیرِ بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهادَ و الصدق و الورع»؛(۲۶) مردم را به سوی کار خیر با غیر زبان هایتان، از طریق عمل دعوت کنید.
پس دیگران باید در شما سعی و تلاش در انجام کارهای خوب، راست گویی و ورع را مشاهده کنند. روایت مزبور از دو نوع دعوت و تبلیغ زبانی و عملی، تبلیغ عملی و مشاهده ای را مؤثرتر میداند؛ زیرا در تبلیغ عملی، مخاطب با دیدن و مشاهده انجام کار نیک به طور غیر مستقیم و ناخودآگاه به سوی آن جذب میشود. برخلاف روش تبلیغ زبانی و قولی که مربی خود را به متربّی نزدیک میکند، در روش تربیت الگویی و عملی، متربّی(متأسّی) به صورت ناخودآگاه خود را به مربّی(اسوه) نزدیک میکند.(۲۷)
بنابر آنچه گذشت، میتوان گفت: اصل امامت شیعی بر اساس یادگیری مشاهده ای از الگوی رفتاری شکل گرفته است. از این رو، «امام» به معنای پیشوا و رهبر، کسی است که در پیشاپیش و جلوی امّت حرکت میکند، به گونه ای که امت نیز وی را بینند و به دنبال وی برای الگوگیری از ارزش های عینی متجسّم در وی تلاش و کوشش نمایند.
این نوع روش یادگیری از الگوهای عملی مشهود که در متون اسلامی مورد تأکید قرار گرفته، دارای امتیازات متعددی است که برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از:
۱- برخلاف آموزش نظری، یادگیری از الگوی عملی بسیار سریع صورت میگیرد.
۲- برخلاف آموزش نظری مرسوم که به صورت مستقیم متربّی مورد خطاب و آموزش قرار میگیرد، و احیانا باعث فشار ذهنی و روانی بر وی میگردد، در روش یادگیری الگویی، آموزش به شکل غیر مستقیم و بدون هیچ گونه فشار ذهنی واقع میشود.
۳- آموزش از طریق الگوی عملی یکی از ساده ترین راه ها برای تربیت و هدایت متربّی است. علاوه بر اهمیت و تأثیر تربیتی یادگیری مشاهده ای در متون اسلامی، امروزه روان شناسان نیز با انجام تحقیقات به اهمیت و ویژگی های روش یادگیری مشاهده ای از الگوهای رفتاری پی برده اند که به برخی از نظرات آن ها اشاره میگردد:
طرحی بین روان شناسان غرب تهیه و تأیید شد که در آن ادعا شده بود: استعداد جوان ها در حال رشد است، ولی آداب و رسوم محیط، و بخصوص افراد بزرگ تر، مانع رشد آن میشوند؛ باید آن ها را آزاد گذارد. در جلسه ای، برتراند راسل، خلاصه گزارش را ذکر، و ضمن مقاله ای با عنوان «تربیت در جهانی دشوار» ماجرا را این گونه بیان کرد: در تمام دانشگاه ها و مجامعی که جوانان در آن اکثریت دارند، طرح آزادی جوانان اعمال شود، به گونه ای که آن ها را آزاد بگذارند و مانع تحوّلات فکری و روحی آن ها نشوند و پس از ده سال، نتایج را با آمارهای دقیق، مجددا مطالعه و بررسی کنند.
وی میگوید: پس از مدت مزبور، وقتی بررسی صورت گرفت، دیدیم وضع جوان ها به شکل عجیبی درآمده است؛ بدین معنا که هیچ گونه حال همسازی و هماهنگی با هنجارهای قانونی و اجتماعی ندارند. معتقد بودیم اگر آن ها آزاد گذاشته شوند، خود راه کمال و صلاح را پیدا میکنند، اما چنین نشد. فکر کردیم که چه کنیم.
آخرین نظر و طرحی که تصویب شد این بود که ما بدون این که به جوان ها بگوییم میخواهیم آن ها را به شکل خاصی درآوریم، زندگی بهترین الگوها از بزرگان اخلاق و انسانیت، افراد متفکر و دانشمندان باارزش را به صورت فیلم، نمایش تلویزیونی و عکس درآوریم و یا شرح حال آن ها را در کتاب های جیبی، داستان ها و سخنرانی ها نقل و مجسّم کنیم و در کلاس ها و مجامع گوناگونی که جوان ها حضور دارند، بدون هیچ گونه ابراز نظری که بفهمند غرض از این کار چیست، به معرض دید و شنود آن ها بگذاریم و فقط حالات، روحیات، افکار و نمایش زندگی آن ها را بنمایانیم.
اعتقاد ما این است که آدم و زندگی آدم میتواند درس آدمیت بیاموزد. با این طرح، در عین حال که به جوان چیزی نگفته ایم و او را سرکوب نکرده ایم؛ نمای یک انسان خوب و مورد علاقه را هم برای او ترسیم کرده ایم.
او میگوید: اگر نمونه های عالی انسانیت را به جوان بنماییم، او خود به خود به سمت آن ها میرود، خودش را شبیه آن ها میسازد، همپای آن ها میشود، همفکر آن ها میگردد و یکسره خود را در مقابل صفات عالی آن ها میبازد.(۲۸)
بدون شک، از مؤثرترین روش های تربیتی، روش الگویی و القای پیام به صورت غیر مستقیم است. در روش الگویی و غیر مستقیم، مخاطبانْ خود فرصت مییابند که با انگیزه و تمایل قلبی به موضوع مورد نظر توجه کنند و بدون کم ترین فشار ذهنی و روانی پذیرای پیام شوند.(۲۹)
پایدارترین و در عین حال، خوشایندترین یادگیری ها، یادگیری غیر مستقیم یا مشاهده ای است. در این نوع یادگیری، یادگیرنده مطابق رغبت ها و انگیزه های خود، آگاهانه و بدون هیچ گونه فشار روانی، همه حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر میکند و با نوعی احساس خوشایند و عاری از دشواری بر دانسته ها و تجارب شناختی خویش میافزاید.
بنابراین، اگر اولیا و مربیان بتوانند بسیاری از رفتارهای مطلوب و احساسات خوشایند را به طور غیر مستقیم و یا ضمنی از طریق بهره گیری از وجود الگوهای رفتاری در کودکان و نوجوانان به وجود آورند، فوق العاده ارزشمند و مؤثر خواهد بود.
در یادگیری غیر مستقیم و الگویی، به دلیل آن که یادگیرنده آگاهانه و داوطلبانه در موضوع یا رفتار خاصی دقت میکند، از نگرش مثبت و انگیزه قوی و غنی برخوردار است و کمتر دچار فشار ذهنی و خستگی شده، از دامنه توجه وسیع تری بهره میبرد، در حالی که در آموزش های مستقیم، همیشه چنین نیست و ممکن است یادگیرنده نسبت به موضوع یادگیری رغبت و انگیزه ای از خود نشان ندهد و زودتر خسته شود.(۳۰)
اثری که در دیدن هست، در شنیدن نیست؛ باید تصویرها باز هم در جلوه گاه ذهنی ما نقش ببندند تا هر کس به تناسب استعدادش متناسب با حال خود، از آن درس بگیرد و هر فرد در هر مرحله از حال و کمال که هست، اثری بردارد و قدمی فراتر گذارد.
درسِ دیدنی، درسی است جامع، همگانی و متناسب با همه حال ها و همه اندیشه ها که جایش را هرگز تعلیم پر نتواند کرد. به همین دلیل، به ما دستور داده اند احوال اهل بیت علیهم السلام و پیشوایان کاروان دیانت و کمال انسانیت را برای مردم بازگو کنیم و سپس آن ها را به تفکر و تعمق در آن واداریم.(۳۱)
با توجه به مطالب یادشده تقلید و پی روی از الگوهای مطلوب و شایسته دارای آثار و فواید مثبت متعددی است که برخی از مهمترین آن ها عبارتند از:
۱- اسوه های مطلوب و برجسته عامل تحرّک انسان ها به سوی کمال و تعالی هستند.
۲- وجود اسوه های عملی مطلوب و مفید امکان الگوپذیری دیگر علاقه مندان را فراهم میکند.
۳- الگوهای عملی مطلوب و مفید در زمینه های گوناگون، انجام کارهای سخت در زمینه های متفاوت را تسهیل میبخشند.
۴- اسوه های مطلوب و حسنه عامل پیشگیری از انحراف هستند.
۵- وجود الگوهای عملی شایسته در مکتب و نظام فکری اسلام دلیل حقّانیت و درستی آموزه های آن مکتب است که به طور صریح، امکان پای بندی به آموزه های آن را اعلام میدارد.(۳۲)
علاوه بر فواید عام و کلی یاد شده، الگوهای شایسته به طور خاص و جزیی برای جوانان دارای آثار مثبت فراوانی هستند که برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از:
الف. گرایش جوانان به الگوهای برجسته، افکار آنان را منظّم کرده، به آن ها تمرکز میبخشد تا بدین طریق بر ویژگی مهم دوران جوانی یعنی بحران هویّت به خوبی فائق آیند؛ زیرا همگرایی فکری زمانی پدید میآید که آدمی درصدد همانند سازی با شخصیتی برتر از خود برآید.
ب. الگو گرایی، نسل جوان را به تعالی روح و همت های والا فرامی خواند. آشنایی با چنین الگوهایی جوانان را به نوعی تحسین وامی دارد و آن ها برای دست یابی به منزلت رفیع الگوها، از هدف های محدود و زندگی روزمرّه فراتر رفته، به نوعی حیات معقول و معنوی سوق مییابند.
ج. شناخت الگوهای رشید و بالنده موجب به کار افتادن استعدادهای راکد و ظرفیت های پراکنده جوانان میشود. حالت جذب و انجذابی که در پرتو تماس و آشنایی با الگوها به جوانان دست میدهد چنان نیرومند است که توانایی به جریان انداختن توانایی های مکنون و بلااستفاده جوان را دارد.(۳۳)
حال که آشکار گشت تقلید و الگوپذیری امری ضروری، مهم و دارای فواید متعدد است، پرسش مهم این است که شرایط و ویژگی های یک الگوی شایسته و مطلوب چیست؟
پاسخ پرسش مزبور این است که از نظر آموزه های اسلامی، تقلید و پی روی از الگوها شرایط خاصی دارد؛ مثل این که فرد مورد پی روی که به عنوان الگو انتخاب میگردد، فردی صالح و رشید باشد. بنابراین، افراد فاقد رشد و فاسد شایستگی الگو قرار گرفتن را ندارند.
آیات متعددی از قرآن به مطلب مزبور اشاره دارند؛ از جمله:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ»؛(هود: ۹۷)؛ موسی را با آیات و حجت روشن برای رسالت، به سوی فرعون و اشراف قومش فرستادیم و مردم، موسی را گذاشته و پیرو امر فرعون شدند، با آن که میدانستند که هیچ هدایت و رشدی در امر فرعون نیست.
«أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»؛(انعام: ۹۰)؛ آن ها(پیامبران) کسانی بودند که خدا آنان را هدایت نمود. تو(ای پیامبر) نیز به هدایت آنان اقتدا کن.
«وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»؛(اعراف: ۱۴۲)؛ موسی به برادر خود، هارون گفت: تو پیشوای قوم و جانشین من باش و راه صلاح پیش گیر و پیرو اهل فساد مباش.
«فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُورا»؛(انسان: ۲۴)؛ بر اطاعت حکم پروردگار صبور باش و هیچ از مردم بدکار کفرکیش اطاعت مکن.
«وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا»؛(کهف: ۲۸)؛ و از آنان که ما آن ها را از یاد خود غافل کرده ایم و تابع هوای نفس خود شدند و به تبه کاری پرداختند، متابعت نکن.
همان گونه که از آیات مزبور استفاده میگردد، در خصوص الگوهای دینی که با سعادت دنیوی و اخروی ارتباط دارند، شرایط متعدد و متعالی ذکر گردیده است.(۳۴) برای نمونه، در خصوص مرجعیت دینی در روایتی نقل شده است: «فامّا مَن کانَ مِن الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقُلّدوه و ذلک لا یکون الاّ بعض فقهاء الشیعه لا جمیعهم»؛(۳۵)
پس هر یک از فقها و مجتهدان که نگهدار نفس خود و حافظ دین خود و مخالفت کننده با هوای نفس خود و اطاعت کننده امر مولای خویش باشد، پس بر عوام و انسان های غیر متخصص در مسائل دینی است که از او تقلید کنند، و این گونه افراد همه فقها نیستند، بلکه بعضی از آن ها هستند.
در روایت یاد شده، صلاحیت های علمی و اخلاقی(۳۶) و به تعبیر امروزی، دو شرط کلی «تخصص» و «تعهد» برای افراد شایسته تقلید و الگو پذیری ذکر گردیده است.
علّامه طباطبایی درباره شرایط و ویژگی های کلی یک الگوی تقلید دارای صلاحیت این گونه فرموده اند: «قضاوت عمومی و فطرت به جواز تقلید یا لزوم آن در جایی است که انسان جاهل بوده و توانایی اعمال نظر و بررسی فکری مسأله را نداشته باشد و مرجع تقلید و پیشوای مفروض مرجع صلاحیت دار باشد؛ یعنی در مساله مفروضه، صاحب نظر و قابل اعتماد و وثوق بوده باشد. در غیر این صورت، تقلید قابل ذم و نکوهش است».(۳۷)
روانشناسان نیز معتقدند دو عنصر اصلی ارزیابی پیامگیر از پیام دهنده عبارتند از: اعتبار و جذّابیت.
«اعتبار»، یعنی درجه مورد قبول بودن پیام دهنده که بستگی دارد به مقدار تخصصی که به نظر میرسد وی در موضوع مورد بحث دارد، و نیز به این که آیا وی قابل اعتماد و بی غرض به نظر میآید یا نه. سیاست مداران و کارگزاران تبلیغ و آگهی دست کم به همان اندازه که مساعی خود را صرف مطلب مورد تبلیغ میکنند، در زمینه قانع سازی نسبت به اعتبار خود نیز کوشا هستند. «جذابیّت» نیز یعنی این که پیامگیر تا چه اندازه از پیام دهنده خوشش میآید.
اعتبار و جذابیت تا حدی متفاوت عمل میکنند. اعتبار موجب تغییر نگرش میشود؛ به این دلیل که مردم استدلال های یک منبع معتبر را جدّی تر از استدلال های یک منبع غیر معتبر تلقّی میکنند. اما جذابیت ظاهرا از طریق ساز و کار همانندسازی عمل میکند. مردم غالبا سعی دارند همانند یا شبیه کسی شوند که مورد علاقه یا تحسین آن هاست و این خود به اقتباس از باورها و نگرش های فرد مورد علاقه میانجامد.(۳۸)
بنابراین، هر قدر الگوهای بزرگ سال برای بچه ها مطلوب تر و محبوب تر و جذّاب باشند، میزان تأثیرپذیری بیش تر و پایدارتر میشود. بچه ها رفتار الگوهای مطلوبشان را بسیار دوست دارند و میخواهند که با آنان همانندسازی کنند و رفتاری همسان با رفتار الگوهای خود داشته باشند. کودکان عمیقا نسبت به رفتار الگوهای مطلوبشان علاقه مند و کنجکاو هستند و در سر، اندیشه بازنمایی چنان رفتاری را پرورش میدهند.
برای مثال، وقتی نوجوانان الگوهای رفتاری مطلوب خویش را در شرایط و موقعیت های گوناگون، در حالت اقامه نماز مشاهده میکنند، احساس خوشایندی سراسر وجودشان را فرا گرفته، عمیقا نسبت به رفتار آن ها کنجکاو میشوند و با توجه به این که خود فطرتی مستعد و نیازمند نیایش دارند، با شور و شوق و احساس زیبا و توصیف ناپذیر به نماز میایستند.
مشاهده رفتار معلمان و دبیران محبوبی که هنگام اذان در مدرسه بی هیچ شائبه ای نماز را اقامه میکنند و نیز مشاهده گروه دیگری از الگوهای رفتاری موفق و شاخص در جامعه همچون متخصصان گوناگون، استادان دانشگاه، پزشکان، مهندسان، دانشجویان، خلبانان، ورزشکاران، شعرا، نویسندگان و هنرمندان که به هنگامه شنیدن طنین سرود وارستگی و آزادگی اذان، در مسجد و خانه و دانشگاه و بیمارستان و میدان ورزشی به نماز میایستند، بدون تردید حس کنجکاوی و همانندسازی نوجوانان را بر میانگیزد و در آنان احساس خوشایندی نسبت به نماز به وجود میآورد یا آن را تقویت مینماید.(۳۹)
ادامه دارد…