- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
با نگاهی اجمالی به زندگانی سراسر نور دو الگوی بزرگ انسانیّت می یابیم که چنین سخنی در زندگانی آن بزرگواران هرگز راهی نداشته است. امام علی و زهرای مرضیه «علیهماالسلام» به نص قرآن کریم معصومند آنجا که می فرماید:« إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(۱) واز معصوم نیز جز افعال معصومانه صادر نخواهد شد. امام علی«علیه السلام» در سورۀ آل عمران نفس پیامبر«صلی الله علیه وآله» تلقی شده است:« فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»(۲) همان پیامبری که دارای خلق عظیم است:«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم»[۳]و در این خلق عظیم نزدیکترین افراد به آن عصارۀ خلقت، امام علی و فاطمه «علیهما اسلام» بوده اند، همچنان که امیرالمؤمنین«علیه السلام» در خطبۀ قاصعه راجع به خویش فرمودند:
«و لقد کنت أتبعه اتباع الفصیل أثر أمه یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به»(۴) و من در پی او (پیامبر صلی الله علیه وآله) بودم در سفر و حضر چنانکه شتر بچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت.
وفاطمه «علیهاالسلام» نیز به نص روایات، پارۀ تن پیامبر« صلی الله علیه وآله »معرفی شده؛ به گونه ای که غضب او، غضب پروردگار، و خوشنودی او، خوشنودی و رضایت حق را در بر دارد، همان شخصیّتی که حقیقتش بهشتی، و حوریّه ای در لباس بشر بود، به گونه ای که هرگاه رسول خدا « صلی الله علیه و آله » مشتاق بهشت و نعمتهای بهشتی(۵)می شد، او رامی بوسید و می فرمود: « هرگاه فاطمه را میبوسم، بوی درخت طوبی را از وی استشمام میکنم »(۶).
فاطمه«علیهاالسلام» مظهر جلال و جمال و «جلوه نور» الهی بود که در ادب همتایی جز پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله»و علی«علیه السلام»نداشت.
در اینجا اخباری را بیان می کنیم که اشاره به گفتار و رفتار و عملکرد آن دو اسوۀ بزرگ بشریت نسبت به یکدیگراست:
۱- اصبغ بن نباته میگوید:« از امیرالمومنین«علیهالسلام»شنیدم که می فرمود:«والله، لاتکلمن بکلام لا یتکلم به غیری الّا کذاب، ورثت نبی الرحمه، و زوجتی خیر نساء الامه، و انا خیرالوصیین.»(۷) به خدا قسم، سخنی را میگویم که هیچ کس غیر از من به آن سخن لب نمیگشاید، مگر دروغگو. وراثت از پیامبر رحمت از آن من است، و همسر من بهترین زنان امت است، و من نیز بهترین اوصیا هستم.
۲- در حدیث سوید بن غفله آمده است که: چون علی«علیهالسلام» چشمش به فاطمه «علیهاالسلام»افتاد، فرمود:«بابی انت و امی.»(۸) پدر و مادرم به فدای توباد.
۳- در حدیثی آمده است که امام علی«علیهالسلام» فرموند:
«فوالله، ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امر، حتی قبضها الله- عزوجل- و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا، و لقد کنت انظر الیها، فتنکشف عنی الهموم و الاحزان»(۹) به خدا قسم، تا گرفته شدن روح او به وسیله خداوند- عزوجل- هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم، و او را بر کاری مجبور نکردم. و او نیز هرگز مرا به غضب در نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد. هرگاه به او نظر میکردم، غصه ها و ناراحتی هایم برطرف می شد.
۴- در ابتدای وصیت فاطمه«علیهاالسلام» در ایام کسالتش به امیرالمومنین «علیهالسلام»آمده است:
«یا ابن عم، ما عهدتنی کاذبه و لاخائنه، و لا خالفتک منذ عاشرتنی».ای پسر عمو، هیچگاه مرا دروغگو و خیانتکار ندیدی، و از آن زمان که با من زندگی کردی، با تو مخالفت نکرده ام.
حضرت علی«علیهالسلام» فرمود:
«معاذ الله، انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله (من) ان اوبّخک بمخالفتی…»(۱۰) پناه به خدا، تو عالمتر به خدا و نیکوکارتر و پرهیزگارتر و گرامیتر و خوف تو از خدا بیشتر از آن است که من تو را به نافرمانی از خود سرزنش کنم…
۵- در حدیث تشریف فرمایی پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله»در صبح زفاف به خانه علی (علیهالسلام) آمده است: حضرت، از علی«علیهالسلام» پرسیدند:«کیف وجدت اهلک؟» همسرت را چگونه یافتی؟عرض کرد:«نعم العون علی طاعه الله!»[۱۱]خوب یاوری است بر طاعت و بندگی خدا.
حضرت از فاطمه «علیهاالسلام» نیز همین سوال را پرسید، فاطمه عرض کرد:
«خیر بعل» بهترین شوهر است.
۶- ابیسعید خدری میگوید:« علی بن ابیطالب(علیهالسلام) که یک روز را با گرسنگی به سر برده بود، (نزد فاطمه علیهاالسلام آمد) و پرسید:« ای فاطمه، آیا نزد تو غذایی هست تا رفع گرسنگی کنم؟ »عرض کرد: « خیر، قسم به آنکه پدرم را به نبوت و تو را به وصایت گرامی داشت، نزد من چیزی نیست، دو روز بود از غذایی که نزد ما بود، تو را بر خود و بر دو پسرم حسن و حسین مقدم میداشتم.» حضرت فرمود: «ای فاطمه: چرا به من نگفتی تا چیزی برای شما فراهم کنم. »عرض کرد:
«یا اباالحسن، انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لاتقدر علیه.»(۱۲) ای اباالحسن، من از خدای خود شرم دارم که تو را در چیزی که توانش را نداری، به زحمت بیندازم…
توجه به این نکته لازم است که فاطمه (علیها السلام) شرم می کند از امام چیزی را طلب کند که جزو نیازهای اصلی و بدیهی یک زندگی است چه رسد به مسائل غیر ضروری وپیش پا افتاده که منشاء اختلافات خانوادگی است.
با توجه به مطالب فوق گمان اینکه میان این دو انسان الهی که برگزیدۀ خداوند متعالند و از هر رذیله اخلاقی بدورند، اختلافی صورت پذیرفته باشد، گمانی باطل و خلاف واقع است.
پی نوشت ها:
[۱] .احزاب/۳۳؛«جز این نیست که خداوند (به اراده تکوینى خاص) مىخواهد از شما اهل بیت (پیامبر) هر گونه پلیدى (در عقاید و اخلاق و اعمال) را بزداید و شما را به همه ابعاد پاکى پاکیزه گرداند».
[۲] .آل عمران/۶۱«پس هر کس با تو درباره او (عیساى مسیح علیه السّلام) پس از آنکه تو را علم آمده محاجّه و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (کسانى را که مانند جان ماست) فرا خوانیم، آن گاه به یکدیگر نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (پیامبر در این قصه حسنین را به عنوان ابناء و فاطمه را به عنوان نساء و على را به عنوان نفس خود به مباهله آورد و کفار تسلیم شدند).
[۳].قلم/۴؛«و همانا تو بر ملکه نفسانى بزرگى (که همه اخلاق فاضله انسانى در آن جمع است) استواری».
[۴] .نهج البلاغه،خطبۀ ۱۹۲«قاصعه».
[۵] .«فکان النبی صلى الله علیه وآله وسلم إذا اشتاق إلى الجنه قبّل فاطمه»؛الروض الفائق، علامه شیخ شعیب ابومدین بن سعد مصری ،ص۲۱۴، چاپ قاهره.
[۶] .«کان رسول الله صلى الله علیه وآله یکثر تقبیل فاطمه(علیهاوعلى أبیه او بعلها و أولادها ألف ألف التحیه والسلام)فأنکرت ذلک عائشه فقال رسول الله صلى الله علیه وآله: یا عائشه إنی لما اسری بی إلى السماء دخلت الجنه فأدنانی جبرئیل من شجره طوبى وناولنی من ثمارها فأکلته فحول الله ذلک ماء فی ظهری، فلما هبطت إلى الارض واقعت خدیجه فحملت بفاطمه فما قبلتها قط إلا وجدت رائحه شجره طوبى منها»؛ تفسیر القمی،ج۱ص۳۶۵؛ بحار الانوار،ج۴۳ص۶٫
[۷] . بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۴۳؛کشف الغمه، ابی الفتح الاربلی، ج۲ص۱۰۲٫
[۸] .بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۳، از روایت ۱۰٫
[۹] . بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۴؛ کشف الغمه، الاربلی،ج۱ص۳۷۳؛ مناقب موفق الخوارزمی،ص۳۴۵٫
[۱۰] . بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۱، از روایت ۲۰٫
[۱۱].بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۱۷٫
[۱۲].بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۹، روایت ۵۱٫
نویسنده:محمد رضا صفا سایت معلم میسوزد