- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 18 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
متوفای ۱۲۱۶ هـ .ق.
اشاره
سه دهه پس از ظهور اسلام، کرمانشاه توسط مسلمانان فتح شد در آن دوران «دینور» مرکزیت علمی و سیاسی این منطقه را دارا بود. در قرن های اولیه اسلام عالمان بسیاری در این دیار می زیستند. بنابر تصریح نجاشی در کتاب رجال خود به کتاب جوابات اهل الدینور،([۱]) مردم این سامان با ائمه اطهار(علیهم السلام) در ارتباط بودند. و مسائل شرعی خود را از محضر مبارک آنان می پرسیدند.
پیکر «ابودجانه»، یار باوفای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و «احمد بن اسحاق»، از اصحاب امام حسن عسکری(علیه السلام) در این سرزمین مدفون است. و نیز مرقد عالم اصولی، علامه فاضل تونی در این سرزمین مطاف زائران است.
کرمانشاه به عنوان گذرگاه اصلی حرم های ائمه اطهار(علیهم السلام) هماره شاهد حضور بسیاری از دانشمندان دین بوده است. مهمان نوازی و علاقه مردم به عالمان دینی، موجب شده تا از آن عالمان برای اقامت دعوت به عمل آورند و این، راز اصلی اقامت گروهی از دانشمندان شیعه در کرمانشاه است.
در نیمه نخست قرن سیزدهم قمری، کرمانشاه شاهد یکی از فرازهای درخشان تاریخی خود بود آقا محمدعلی فرزند «علاّمه وحید بهبهانی» که به دستور پدر ـ به خاطر شیوع بیماری طاعون در عراق ـ ناگزیر به هجرت شده بود، در مسیر کرمانشاه با استقبال حاکم و مردم رو به رو می شود، دعوت مردم این دیار برای اقامت ایشان، نقطه عطفی در زندگی آقا محمدعلی و تاریخ کرمانشاه است لذا در این نوشتار، به فرازهایی از زندگی آقا محمدعلی کرمانشاهی پرداخته می شود.
وحید بهبهانی (۱۲۰۵ ـ ۱۱۱۷ ق.)
مطابق شجره نامه هایی که در دست فرزندان وحید و بزرگان فامیل ]آل آقا [است، سلسله نسب آن بزرگ مرد، با چهارده واسطه، به شیخ مفید می رسد… .
معروف است که از مرحوم وحید تا شیخ مفید، سلسله «اجتهاد» قطع نشده به این معنی که نیاکان وحید، پدر در پدر، مجتهد و مرجع تقلید شیعه بوده اند.
وحید بهبهانی از جانب مادر نیز نسبی بس بزرگ و شریف دارد. زیرا مادر وی نوه فقیه بزرگوار، ملاّ صالح مازندرانی (داماد علامه مجلسی اول) است و لذا در اجازات و کتب خود، از مجلسی اوّل و ملاّ صالح به جد و از مجلسی دوم به خال (دایی) تعبیر می کند.([۲])
وحید بهبهانی در بیان فقها و مجتهدان، و در کتب فقه و اصول و اجازات، همه جا «استاد کل» یا «استاد اکبر» خوانده می شود چرا که وی سرآمد تمام دانشمندان و استاد اساتید فقه و اصول در دویست سال گذشته است.([۳])
با این که آقا ]وحید[ در اصل اصفهانی بوده، با این حال، معروف به «بهبهانی» است به قسمی که اصفهانی بودن وی تحت الشعاع قرار گرفته و به کلّی فراموش شده است. بر اثر طولانی شدن مدت اقامت وی در بهبهان و نسبتی که با آن جا پیدا کرده، او را از علمای بهبهان به شمار آورده اند.
وحید بهبهانی در کربلای معلا به جوار رحمت حق پیوست و پیکرش در رواق حضرت امام حسین(علیه السلام)، پایین پای شهدا مدفون گردید.([۴])
از ولادت تا جوانی
آقا محمدعلی، فرزند ارشد وحید بهبهانی، در روز جمعه ۲۶ ذی حجه ۱۱۴۴هـ .ق. در شهر مقدس کربلا قدم به پهنه هستی گزارد.([۵]) وی پس از طی دوران کودکی، علوم شرعیه را در خدمت پدر بزرگوارش فراگرفت.
در فضائل آقا محمدعلی همین بس که در عصر پدر، مشهور آفاق گردید به گونه ای که پدرش در وصف او چنین گفت:
«محمدعلی ما، شیخ بهاءالدین این عصر است.»
فرزندش آقا احمد، صاحب مرآت الاحوال نیز می گوید:
بسیار از آن جناب شنیده ام که می فرمود: «من تقلید کسی را نکرده ام در اوّل تکلیف خود مجتهد بودم و احکام ضروریه را اجتهاد کرده بودم.»
و نیز آقا احمد در توصیف او گفته است که:
«در حسن بلاغت و نیکویی تقریر، رونق شکن سخنوران شیرین گفتار بود. و در هنگام موعظه، اگر چه سخنانش به طول می انجامید، ولی سررشته کلام را از آغاز تا پایان از دست نمی داد و مطالب گسسته نمی شد.»
و نیز از خصوصیات وی چنین یاد می کند که:
«میان دو صفت متضاد جمع نموده بود یکی حُسن صحبت و بشاشت و دیگری رعب و هیبت. چنان که حکام همیشه از هیبت او در هراس بودند و بدین سبب، رعایا در عصر او در مهد امن و امان بودند.»([۶])
آقا محمدعلی در دوران جوانی به حج مشرف شد، و مدت دو سال در مکه و مدینه اقامت کرد. در طی اقامت، به خاطر تقیه، فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت را تدریس می نمود و بسیاری از طلاب اهل سنت از محضر او استفاده می بردند. پس از دو سال، به عتبات عالیات بازگشت. وی در این مدت، دو رساله نیز در احوال مکه معظمه و مدینه منوّره نوشتند. آقا محمدعلی بار دیگر به سفر حج مشرّف شد و سپس به عتبات عالیات مراجعت نمود.
مهاجرت به ایران
در آن زمان، در کربلا و نجف و آن حدود، بیماری طاعون شایع شد به گونه ای که در وصف آن، «طاعون بزرگ» گفته اند. در آن ایام آقا محمدعلی به کاظمین مشرّف شد و چون بیماری طاعون به بغداد نیز رسید، علامه بهبهانی به او دستور داد تا به سمت ایران حرکت کند.
آقا محمدعلی که دل کندن از عتبات عالیات برایش مشکل بود، درنگ می کرد تا این که پدر برایش نوشت که: «برو، برو! اگر نروی، عاقی عاق!» و پسر به حکم شرعی و دستور پدرش راهی ایران شد.
پس از رسیدن آقا محمدعلی به کرمانشاه، بزرگان آن دیار مقدمش را غنیمت شمرده و با عزّت و احترام از وی استقبال نمودند. در آن هنگام «الله قلی خان زنگنه» حاکم کرمانشاه بود او در مهمانداری از آقا محمدعلی نهایت احترام را رعایت نمود و او را به اقامت در کرمانشاه فراخواند. آقا محمدعلی نیز قبول کرده و به تدریس و ترویج دین مبین اسلام مشغول شد.
وی پس از مدتی اقامت در کرمانشاه، بنابر خواهش الله قلی خان زنگنه، با صبیه اللهوردی بیگ ازدواج نمود.
مدتی گذشت تا این که بیماری طاعون به کرمانشاه نیز سرایت کرد لذا آقا محمدعلی به سمت سعدآباد و سنقر رفته و پس از خفیف شدن طاعون، مراجعت کرد.
در سفر آقا محمدعلی به رشت، هدایت الله خان گیلانی مقدمش را گرامی داشت. وی در مدت اقامت در رشت بنابه درخواست حاکم و برخی بزرگان، دختر یکی از بزرگان آن جا را به ازدواج خود درآورد. کتاب معروف «مقامع الفضل» یادگار دوران اقامت وی در رشت است.
آقا محمدعلی به همراه همسرش از رشت عازم دارالمؤمنین، قم شد در قم نیز محمدعلی خان، حاکم قم، در حقّ این دانشمند دینی نهایت خدمتگزاری و مهمانداری را به جا آورد و از وی درخواست کرد تا در قم سکونت نمایدو از آن جا که قم به سبب وجود مرقد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و امامزادگان عالی تبار، به عتبات عالیات شبیه است، سکونت در قم را برگزید و همسر کرمانشاهی و بستگانش را از کرمانشاه به قم فراخواند.
مدّت اقامت وی در قم، تقریباً سه سال بود. در این مدت، علی مراد خان زند ـ که نسبت به الله قلی خان زنگنه بدبین شده بود ـ با شفاعت آقا محمدعلی، جان و آبروی خود را حفظ کرد. الله قلی خان هم دعوتنامه هایی برای آقا محمدعلی ارسال داشت از این رو، وی به درخواست های ایشان پاسخ مثبت داده و همراه خانواده اش کرمانشاه را به عنوان محلّ سکونت انتخاب کرد.([۷])
برکات حضور
سکونت آقا محمدعلی در کرمانشاه، خیر و برکت هایی همراه داشت. یکی از مهم ترین خدمات آقا محمدعلی، گسترش تشیّع در غرب ایران است، به گونه ای که در کتاب «تاریخ تشیّع در کرمانشاه» از خاندان «آل آقا» به عنوان مهم ترین خاندان شیعی کرمانشاه، به تفصیل بحث شده است.
در هر حال، خاندان «آل آقا» نه فقط یکی از خاندان های شیعی کرمانشاه، بلکه یکی از خاندان های مهم و پرآوازه ایران به شمار می رود و مجتهدان بسیاری از این خاندان برخاسته اند. جالب این که شهید آیت الله صدوقی، خاندان آیت الله یثربی در کاشان، شهیدان واحدی از فدائیان اسلام و آیت الله سید مرتضی نجومی همگی از نوادگان دختری آقا محمدعلی کرمانشاهی محسوب می شوند.
نفوذ معنوی این دانشمند فرزانه در بین توده های مردم و دستگاه حکومتی، باعث تحوّلات گوناگون بود از قبیل:
۱. عمران و آبادی کرمانشاه.
۲. وفور انواع کالاهای ضروری.
۳. گسترش و زیبایی شهر.
۴. رشد شهر به گونه ای که از بلاد بزرگ محسوب می شد.
۵. ساخت مسجدها و مدرسه ها.
۶. گردآمدن اصحاب معرفت و طلاب در آن.
۷. ساخت حمام عمومی.
۸. ساخت کاروان سرا.([۸])
بی شک تحوّلِ فرهنگی و گسترش «حوزه علمیه کرمانشاه»، ثمرات بی شماری در پی داشته که از آن جمله هجرت دانشوران است. یکی از نویسندگان در این باره می گوید:
«افاضل و علمای بسیاری در خدمتش به استفاده علوم مشغول بودند و از آن جمله اند:…سید محمدمهدی طباطبایی و میر سید علی طباطبایی.»([۹])
موضعگیری در مقابل صوفیه
یکی از بزرگ ترین خدمات آقا محمدعلی، مبارزه علمی با «صوفیه» است که به اختصار به آن می پردازیم.
بنابر آنچه که در لغت نامه دهخدا آمده، قدمت صوفیه در اسلام، به قرن دوم هجری باز می گردد ـ که البته این فرقه در ادیان دیگر هم وجود داشته است ـ و خود صوفیه نیز به فرقه های متفاوتی تقسیم می شود.
استاد علی دوانی می نویسد:
«صوفیه کفر، الحاد، خرافات، فسق و فجور بسیاری را وارد اسلام کرده و موجب گمراهی ها شدند.»([۱۰])
همچنین باید دانست که در طول قرن های گذشته، عالمان دین با صوفیه مبارزه کرده و آثار ارزشمندی را هم در این زمینه تألیف کرده اند که از آن جمله، می توان به علامه مجلسی(رحمه الله) اشاره کرد. یکی از تاریخ نگاران معاصر می گوید:
«بعد از رحلت علامه مجلسی تا اواخر عهد کریم خان زند، تقریباً صوفیگری فراموش شده و نامی از آن نبود ولی در آن موقع که تازه، بعد از نادرشاه، مملکت ایران سر و سامانی پیدا کرده بود و کریم خان…در صفحات جنوب و فارس، دولت نیرومندی تشکیل داده و مردم در مهد آسایش به سر می بردند، سر و کلّه شخص مرموزی ـ که خود را «سید معصوم علیشاه هندی»، مرید، «شاه علیرضا دکنی» می نامید ـ در شیراز پیدا شد.
وی مدعی بود که شاه علیرضا او را به ایران فرستاده تا مردم گمراه را، که از صوفیگری بویی استشمام نکرده اند، ارشاد کند و به مشرب تصوّف آشنا سازد. معصوم علی مانند اغلب جوکیان هند، مردی مرتاض و در «اعمال غریبه» استاد بوده است. همین امر موجب اشتباه مریدان وی گشته و چنین می پنداشتند که او، از اولیاءالله است و این کارهای عجیب و غریب، از راه کشف و شهود برای او حاصل شده. نخستین کسی که دست ارادت به وی داد، فیض علی شاه و بعد از او، پسرش نورعلی شاه بود.
ـ…معصوم علی و جماعت او را از شیراز بیرون کردند چون در منزل مورچه خورت اصفهان گوش آن ها را بریدند، به تهران، کرمان و خراسان رفتند. در خراسان، مرحوم میرزا مهدی خراسانی جلو معرکه آن ها را گرفت و دستور داد گیسوان نورعلی شاه را ـ که چون زلف مجعّد زنان طنّاز به اطراف روی زیبایش سایه افکنده بود ـ بریدند و با رسوایی آن ها را از مشهد بیرون کردند.
معصوم علی از آن جا به طرف هرات رفت تا از آن جا به کابل و هندوستان برود ولی پادشاه افغانستان آن ها را به ایران برگردانید و اجازه ورود به آن ها نداد.([۱۱])
معصوم علی دوباره به کرمان برگشت… سپس از آن جا به همدان، کرمانشاه و عراق رفتند و پس از چندی، دوباره به ایران مراجعت نمودند.
ـ… کار به آن جا رسید که علمای شهرها هم کم کم از بیم کثرت مریدان معصوم علی و نور علی، در مبارزه با آن ها، احتیاط می کردند ]در آن هنگام،[ آقا محمدعلی قدم به میان گذارد. چون در آن ایام، معصوم علی به دعوت صوفیان کرمانشاه مخفیانه به آن شهر رفته بود… آقا محمدعلی او را گرفته، محبوس ساخت و بعد از آن که او را توبه داد و توبه نکرد، فتوای قتلش را صادر کرد و او را به قتل رسانیدند و جسدش را به رودخانه قره سو ـ واقع در حومه کرمانشاه ـ انداختند. و بدین گونه، با کشتن او و مظفر علی و معطر علی و فوت نور علی شاه، دودمان صوفیه را ]در زمان خود [برانداخت و دامن ملت و مملکت را از آن آلودگی ها مبرّا ساخت.([۱۲])
ضمناً در آن ایام که معصوم علی محبوس بود، آقا محمدعلی بنابر احتیاط، نظر سایر مجتهدان را نیز جویا می شود از قبیل: علامه بحرالعلوم، صاحب ریاض و آقا سید محمدمهدی شهرستانی. وی همچنین به فتحعلی شاه و حاجی ابراهیم شیرازی صدراعظم نامه نوشت و نظرات آنان را از حیث سیاسی، جویا شد.([۱۳]) که بی تردید همه این کارها از دیانت و کیاست آقا محمدعلی حکایت می کند.
در این رابطه چنین آمده است:
در زمانی که اشتهار صوفیه در ایران به نهایت رسیده بود… آقا محمدعلی آن ها را قلع و قمع و گروهی را توبه داده و به مذهب تشیّع برگردانید و بدین وسیله، آتش فتنه را خاموش و موجب نجات چندین هزار نفر شدند.([۱۴])
پیامدهای مبارزه وی با صوفیه عبارت است از:
۱. شکست سخت صوفیه.
۲. توبه کردن بسیاری از پیروان صوفیه.
۳. فرار بسیاری از پیروان پر و پا قرص صوفیه به هند ـ همچنان که در لغت نامه دهخدا بدان اشاره شده ـ و نیز به عراق همانند نورعلی شاه که به موصل گریخت و در آن جا مرد. ([۱۵])
۴. جلوگیری از گسترش صوفیه.
در ضمن اقدام شجاعانه آقا محمدعلی موجب شد تا دشمنان خطرناکی از صوفیه برای او پدید بیاید. این گروه در اشعار خود به هجو آقا محمدعلی می پرداختند و جالب آن که آقا محمدعلی نیز جواب آنان را می داد. همچنین در زمان های بعد، در صدد برآمدند تا کتاب خیراتیه را ـ که آقا محمدعلی در ابطال صوفیه نگاشت ـ از بین ببرند.
از دیگر خصوصیات آقا محمدعلی، که از جوابیه های ایشان روشن می شود، برخورداری وی از ذوق شعری است. در این باره یکی از مناظرات صوفی و مجتهد کرمانشاهی را می توان بیان کرد تا ببینید یک درویش دوره گرد (نور علی شاه) با سوء استفاده از طبع شعر خود چه می گوید؟ و آیا جواب این چرندیات، جز آن است که مجتهد شرع به او و رفقای او داده است مگر نگفته اند: کلوخ انداز را پاداش سنگ است؟
نور علی شاه
ما ابر گهر باریم، هی هی جبلی([۱۶]) قم قم *** ما قلزم زخاریم، هی هی جبلی قم قم
این روز تو هم چون شب، گر تیره و تاریکست *** ما شمع شب تاریم، هی هی جبلی قم قم
با قافله وحدت، گر زانکه سری داری *** ما قافله سالاریم، هی هی جبلی قم قم
ما رند قدح نوشیم، از نام و نشان رسته *** در میکده خمّاریم، هی هی جبلی قم قم
در روز ازل با حق، ما قول بلی گفتیم *** ما بر سر اقراریم، هی هی جبلی قم قم
با جنّت و با دوزخ، ما را نبود کاری *** ما طالب دیداریم، هی هی جبلی قم قم
ما باقی باللهیم، فانی ز خودی خود *** منصور سر داریم، هی هی جبلی قم قم
در اوّل و در آخر، در ظاهر و در باطن *** ما پرتو دلداریم، هی هی جبلی قم قم
در طور لقای حق، ربّ ارنی گویان *** مستغرق دیداریم، هی هی جبلی قم قم
ای زاهد افسرده! رو طعنه مزن برما *** ما ابر شرر باریم، هی هی جبلی قم قم
در میکده وحدت، چون نور علی دائم *** مست می خمّاریم، هی هی جبلی قم قم
جوابیه آقا محمدعلی
تو ابر شرر باری، هی هی دغلی گم گم *** تو خرسک دم داری، هی هی دغلی گم گم
تو کافر مقهوری، از نور خدا دوری *** کی مشرق انواری، هی هی دغلی گم گم
تو معدن اضلالی، تو مرجع هر ضالی *** نه مخزن اسراری، هی هی دغلی گم گم
ای کاخ دلت بی نور، از شمع هدایت دور *** کی شمع شب تاری، هی هی دغلی گم گم
در وادی گمراهی، تنها شده ای راهی *** نه قافله سالاری، هی هی دغلی گم گم
تو جرعه کش زقّوم، از خمر حمیم ای شوم *** ناید چو تو خمّاری، هی هی دغلی گم گم
با حق ز ازل گویا، از شرک تو گفتی لا *** کی کرده تو اقراری، هی هی دغلی گم گم
کو دیده حق بینت، چون کفر شد آئینت *** کی طالب دیداری، هی هی دغلی گم گم
تو باقی شیطانی، آن به که شوی فانی *** مخذول سر داری، هی هی دغلی گم گم
در اوّل و در آخر، در باطن و در ظاهر *** تو کافر غدّاری، هی هی دغلی گم گم
با شرک نه ای زاهد، با کفر نه ای عابد *** تو ملحد مکّاری، هی هی دغلی گم گم([۱۷])
شجره مبارک
پسران آقا محمدعلی عبارتند از:
۱. آقا محمدجعفر: متولّد ۱۱۷۸هـ .ق. در کربلای معل مادر وی از همسری است که آقا محمدعلی در کاظمین، قبل از آمدن به ایران، داشته است.
۲. آقا احمد: متولّد ۱۱۹۱هـ .ق. در شهر کرمانشاه. وی نویسنده «مرآت الاحوال جهان نما»ست.
۳. آقا محمود: مادر وی و آقا احمد، دختر اللهوردی بیگ است.
۴. آقا محمد اسماعیل: متولّد ۱۱۹۲هـ .ق. در دارالمرز رشت مادر او همسر رشتی آقا محمدعلی است.
۵. محمد: در کودکی فوت شد مادرش همسر زندیه آقا محمدعلی است.
در ضمن، آقا محمدعلی از سه همسر اخیر خود، صاحب ۴ دختر نیز بودند.([۱۸])آقای نظام الدین آل آقا در کتاب خاندان آل آقا به تفصیل اسامی فرزندان و منسوبان به آقا محمدعلی را تا به امروز نوشته است.
جایگاه سیاسی، اجتماعی
جان ملکم ـ سفیر دولت انگلیس در ایران ـ درباره اوضاع آن روز و میزان نفوذ علما و مجتهدین، مخصوصاً آقا محمدعلی، در تاریخ خود می گوید:
«علمای ملت که عبارت از قضات و مجتهدین است، همیشه مرجع رعایای بی دست و پا و حامی فقرا و ضعفای بیچاره اند. اعاظم این طایفه به حدّی محترمند که از سلاطین کمتر بیم دارند و هر وقت واقعه ای مخالف شریعت و عدالت حادث شود، خلق رجوع به ایشان کنند و احکام ایشان، عموماً جاری است تا وقتی که مملکت اقتضای استعمال آلات حرب کند.»
در جای دیگر می نویسد:
«حکومت مجتهدین در محکمه های شرع بسیار است قضات همواره صورت مسائل را به ایشان عرضه دارند و فتوای مجتهد مردود نخواهد شد. پادشاه را یارای آن نیست که ردّ احکام ایشان کند و بسیار است که مصلحت سلطنت در این می دانند که فیصله امور را به مجتهدان مرجوع دارند و در وقتی که هیچ کس را جرأت آن نیست که به جهت شفاعت مجرمی به پادشاه نزدیک شود، پادشاه را جرأت آن نیست که توسط مجتهدی رد کند! این طبقه بخشیده و معاف داشته اند وقتی که مؤلف در ایران بود، چهار نفر از این طبقه بودند: آقا محمدعلی کرمانشاهی، میرزا ابوالقاسم قمی، حاجی میـر محمدحسین اصفهانی (خاتون آبادی) و حاج سید حسین قزوینی.»([۱۹])
باید دانست آقا محمدعلی در عصر فتحعلی شاه، صاحب نفوذ و قدرت زیادی بوده است از این رو، کتاب «رادّ شبهات الکفار» را به درخواست فتحعلی شاه می نویسد و نیز در جریان قتل معصوم علی شاه دکنی، سر سلسله صوفیه، با فتحعلی شاه مکاتباتی داشته است و همچنین در عزل و نصب حاکمان کرمانشاه، مؤثر بوده است.
جایگاه آقا محمدعلی در آن زمان به گونه ای بوده که نمونه ای از ولایت فقیه را، که در جامعه امروز مطرح است دارا بوده است.
آثار علمی آقا محمدعلی
آقا محمدعلی آثار فراوانی را به رشته تحریر در آورد که حقیقتاً در شناخت شخصیت سترگ ایشان بسیار مؤثر است بیشتر این آثار در حال حاضر خطی و برخی نایاب و از سویی، تعداد دقیق آثار ایشان مشخص نیست.
در مؤسسه علامه مجدد، وحید بهبهانی بیش از ۵۰ اثر به نام ایشان ثبت شده است و این، در حالی است که این اسامی، لیست همه آثار نیست. خوشبختانه در سالیان اخیر، برخی از آثار گرانسنگ وی توسط همین مؤسسه، تحقیق، چاپ و منتشر شده است و بسیاری دیگر در دست تحقیق و انتشار است.
آثار چاپ شده:
۱-خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه
در مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی آمده است:
کتاب «خیراتیه»مرحوم آقا محمدعلی عالی ترین و محکم ترین اثری است که به زبان فارسی در رد و ابطال طریقه صوفیه به قلم پخته و شیوای یک مجتهد اسلام شناس بزرگ نوشته شده است. این اثر گرانبها مدت ها به صورت خطّی در مخازن کتابخانه ها محبوس بود… و بیم آن می رفت نسخه های آن مانند نسخه های خیلی از کتاب های دیگر از بین برود… خصوص این که این کتاب مانند مؤلّف آن، دشمنان بسیار خطرناکی نیز داشته و از زمان خود مؤلف در صدد از بین بردن نسخه های آن بوده اند…([۲۰])
انگیزه تألیف و وجه تسمیه در کلام آقا محمدعلی(قدس سره):
اما بعد، چون محافظت حصن حصین شریعت و سدّ ثغور شبهات اهل بدعت و ضلالت به علمای اعلام و مجتهدین ذوی العزّ والاحترام ـ که حصون اسلام به مضمون «انی جعلتهُ علیکم حاکِماً فارضوا به حَکَماً»، نائب مناب امام و به مصداق «علماء امّتی کانبیاء بنی اسرائیل» وارثان علم سید الانامند لازم و متحتم بود در این اوقات که لوای کفر و الحاد مذهب حلول و اتحاد را طائفه طاغیه صوفیه پشمینه پوش و مستان شراب ضلالت نوش برافروخته، در هر بلدی بی دینی و در هر سرزمینی بی کیش بدآئینی چون ظلمت شعار نور علی و شقاوت آثار معصوم علی و میرزا تقی شقی و میرزا مهدی گمراه ابدی، همچو غولان راهزن سرِ راه بر مرد و زن گرفته، شبهات باطله را به صورت حق جلوه داده، گرگ وار در اغنام دینِ اهل اسلام افتاده، جمع کثیری را از جاده استقامت شریعت بیرون می برند لهذا قاصر جانی، محمدعلی بن محمدباقر اصفهانی مشهور به «بهبهانی» به جهت ردّ شبهات واهیه و ترویج طریقه فرقه ناجیه، به تألیف رساله «خیراتیه» که از جمله خیرات جاوید است، پرداخته و نظر به این که هر فقره از این رساله عجاله ترویحی است از برای روح کثیر الفتوح الخیرین دین مبین، تسمیه آن به خیراتیه مناسب نمود. و از ظرائف آن که، عدد حمل «خیرات» با تاریخ تحریرش موافق افتاد.([۲۱])([۲۲])
۲-رادُّ شبهات الکفار
در مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی آمده است:
آقا محمدعلی این کتاب را بنا به تقاضای فتحعلی شاه قاجار و در پاسخ به سؤالات وی تدوین نموده است. در این کتاب ـ که با قلمی روان و گیرا (نسبت به زمان تألیف یعنی دویست سال قبل) و بسیار مستدل و متقن مرقوم آمده ـ ابتدا پیرامون مسئله نبوت و اثبات ضرورت ارسال پیامبران و رفع اشکالات وارده بر وحی سخن رفته، آن گاه به نقّادی و بحث در دو آئین آسمانی یهود و مسیحیت و نسخ آن ها می پردازد، و سپس اساس مقصدش را که همان نبوت خاصه و رسالت حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله ـ است، با گفت و گوی جامعی درباره اعجاز قرآن و ردّ اشکالات آن، به اثبات رسانیده و در پایان کتاب هم به طور موجز و کوتاه، اصول پنج گانه دین را ـ که مورد اتفاق همه ادیان آسمانی است ـ با شیوه لطیف و مبرهن بیان می نماید.([۲۳])
۳-راهبرد اهل سنّت به مسأله امامت
این کتاب، ویرایش جدیدی از کتاب «سنه الهدایه لهدایه السنه» است.
در مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی آمده است:
مؤلف به حکم وظیفه هدایت و ارشاد مسلمین، به تألیف این کتاب نفیس اقدام و در فصل اول کتاب برای اثبات خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام)روایات و براهینی که مقبول اهل سنت است، همراه با ذکر فضائل و مناقب آن حضرت طرح نموده و همه را مستند و متّکی به کتب و آرای عامّه نموده است. و در نهایت، این اتهام را که مذهب تشیّع یک تفکر جدید و ساخته قرون اخیر است پاسخ گفته و نام و شرح حال بسیاری از رجال و بزرگان و روات شیعه را، که در کتب حدیث و رجال و انساب و… قدمای عامّه تحت همین عنوان شیعه و یا رافضی ذکر شده، آورده است. و در فصل دوم و سوم ـ همان گونه که رسم مؤلفان در باب امامت است ـ به تفصیل، دلائل بطلان خلافت خلفای سه گانه را همراه با مطاعن و فلتات و لغزش های ایشان به استناد نقل اهل سنت بیان داشته و…
و در خاتمه، از آن جا که خود، فقیه و مجتهدی متبحر است، به نقد یک سلسله از آرای فقهی مذاهب چهارگانه در اغلب ابواب فقه ـ از طهارت و صلات تا معاملات و نکاح ـ پرداخته و فتاوی خلاف کتاب و سنّت ایشان را آگاه با اشاره به آرای فقهی فقهای شیعه ذکر فرموده است.
و در پایان، گویی یک بار دیگر کتاب را از اول تا به آخر نظر کرده و تکمله بسیار مفید، به صورت حواشی بر آن افزوده است.([۲۴])
آقا محمدعلی در بخشی از این کتاب می نویسد:
در این رساله مختصره اثبات خلافت بلافصل از برای علی(علیه السلام) و بطلان خلافت ابوبکر می نماییم به ادلّه و احادیثی که اهل سنت و جماعت قبول دارند و در کتب معتبره خود ذکر و روایت نموده اند.
و اعتبار نمی کنیم به آنچه در اثبات خلافت ابوبکر می گویند از ادله و احادیث و شبهاتی که شیعیان، بلکه بعضی از سنّیان نیز، آن را قبول ندارند و نسبت وضع و جعل به آن ها می دهند.
و همچنین ذکر نمی کنیم احادیثی را که شیعه تنها در باب امامت «علی»(علیه السلام) روایت کرده اند زیرا که آن ها نزد اهل سنّت و جماعت احتمال دروغ و وضع و جعل دارند.([۲۵])
فصل های کتاب بدین قرار است:
فصل اوّل: اثبات خلافت بلافصل امیر المؤمنین(علیه السلام).
فصل دوم: در بطلان خلافت ابی بکر.
فصل سیم: در مطاعن خلفای سه گانه اجمالاً.
و خاتمه کتاب در فواید و مؤیّدات و ظرائف روایات و ظرائف حکایات به ضمیمه حاشیه مؤلف بر کتاب است.
۴. مقامع الفضل
این کتاب در قطع وزیری و در دو جلد (۱۴۶۰ صفحه) چاپ شده است.
این کتاب ارزنده نمایانگر مراتب فقهی و علمی مؤلف است لذا گاهی آقا محمدعلی به «صاحب مقامع» نامبرده شده است و جالب این که امروزه برخی از نوادگان آقا محمدعلی با نام فامیلی «مقامعی» شناخته می شوند.
در مرآت الاحوال در سبب تألیف این کتاب آمده است که: مقامع الفضل تدوین سؤال هایی است که آقا محمدعلی در مدت اقامت خود در رشت بدان پاسخ گفته اند.([۲۶])
آثار مخطوط:
۶. اصول الدین و نماز ]رساله… [.
۷. انتخاب الزاد = ]مناسک[.
۸. پاسخ به مسائل جبلیّه ]رساله علویه[.
۹. تاریخ حرمین شرمین:
آقا محمدعلی در مدّت دو سال توقف در مکه معظمه و مدینه منوره، دو رساله نوشت و به نوعی مقامات و مواضع را معین نمود که اگر آن اماکن شریفه ـ نعوذ بالله ـ منهدم شود، از روی آن دو رساله، هر مقامی را در محلش می توان معیّن نمود.([۲۷])
۱۰. تجدّد الاعسار بعد الیَسار ]رساله…[.
۱۱. تفضیل الحسنین علی امّهما الصدیقه(علیها السلام)]رساله…[.
۱۲. حاشیه علی الروضه البهیه
۱۳. حاشیه علی شرح تهذیب العمیدی.
۱۴. حاشیه علی طهاره المدارک.
۱۵. حاشیه علی نقد الرجال التفرشی.
۱۶. حکم الغناء] رساله…[.
۱۷. حلیّه الجمع بین الفاطمیتین ]رساله…[.
۱۸. خان الاخوان.
۱۹. ختام الکلام فی شرح مفاتیح الشرائع الاحکام.
۲۰. خیاریّه ]رساله…[.
۲۱. دلیل الناسک.
۲۲. ربیع الأزهار.
۲۳. الرّدّ علی الفادری.
۲۴. رساله مکیّه.
۲۵. الرضاعیّه ]رساله…[.
۲۶. الرغائب فی فوائد الغریبه
۲۷. زاد الحاج فی قطع الفجاج.
۲۸. سدّ الرمق فی حجّ التمتّع.
۲۹. سهو القلم ]رساله…[.
۳۰. شرح دیباچه مفاتیح الشرائح.
۳۱. شرح شرح تجرید.
۳۲. الصلاه السلطانیّه ]رساله…[.
۳۳. طاغوتیّه ]رساله…[.
۳۴. فتاح المجامع فی شرح مفاتیح الشرایع.
۳۵. الفذالک فی شرح المدارک.
۳۶. الفوائد فی اصول العقائد.
۳۷. فی احکام الارث…] رساله…[.
۳۸. فیض الهی ]رساله…[.
۳۹. فی علم الامام و النبی ]رساله…[.
۴۰. قاعده فی مصرف ردّ المظالم ]رساله…[.
۴۱. قطع القال و القیل فی انفعال ماء القلیل: این اوّلین رساله ای است که آقا محمدعلی در آغاز جوانی تألیف نموده است و هنگامی که شیخ یوسف بحرانی صاحب کتاب حدائق آن را ملاحظه می نماید، بر فضل آقا محمدعلی مطلع شده به گونه ای که اجازه مبسوط برای ایشان فرستاد و درخواست نمود تا آقا محمدعلی در درس وی حاضر شود تا طرفین را فایده حاصل شود. آقا محمدعلی پذیرفت و مدت کوتاهی در درس شیخ یوسف بحرانی حاضر شد و از آن جهت که میل شیخ به طریقه اخباریین بود و در مباحثه، ترس رنجیدنش بود، حضور در درس را متوقف نمود و راهی سفر بیت الله الحرام گردید.([۲۸])
۴۲.قطع المقال فی ردّ اهل الضلال.
۴۳. لامعه الأنوار.
۴۴. اللئالی المنثوره فی جواب المسائل المتفرقه.
۴۵. مساحه البلاد.
۴۶. مظهر المختار فی النکاح مع الاعسار.
۴۷. معترک المقال فی علم الرجال.
۴۸. المقاله السلطانیّه ]رساله[.
۴۹. ملتقط الدرّ فی تحقیق الکرّ.
۵۰. مناسک الحج ]۵ رساله[.
۵۱. منتخب تلخیص المقال.
۵۲. منع المنع ]رساله…[: احتمالاً با رساله حلیه الجمع بین… یکی باشد.
۵۳. میزان المقادیر.
۵۴. المؤونیه ]رساله…[.
۵۵. نسب خلیفه ثانی ]رساله…[.([۲۹])
* * *
یک وصیت
آن جناب در هنگام رحلت، وصیّت فرمودند که ثلث منافع حمام قدیم احداثی ایشان ـ را که در اراضی ملکیّه آن بلده واقع است ـ به فقرای سادات و عوام هر ساله برسانند و ابدالدهر این امر خیر جاری باشد.([۳۰])
وفات
آقا احمد، فرزند او، می گوید:
«مکرر می فرمودند که: در ماه رجب سانحه عظیمه به این شهر رویداد خواهد شد.»([۳۱])
عید مبعث ۱۲۱۶ هـ .ق. فرا رسید آن روز که جمعه بود در بین نماز ظهر و عصر، روح ملکوتی آن مرد بزرگ به اعلی علیین پرکشید. به راستی چه نیکوست تولد در روز جمعه و رحلت در آدینه!
آن روز، فریاد «واویلا وا أسفا» بلند شد و سیلاب اشک از چشم پیر و جوان جاری گشت و مرد و زن در فراق او بی قرار.
جنازه پاک آن بزرگمرد را، بنابر وصیتش، در کرمانشاه دفن کردند و بر فراز آن، قبه و بارگاهی ساختند تا هماره مطاف و مزار اهالی و بزرگان باشد.([۳۲])
امروزه مزار آقا محمدعلی که در کنار او جمعی از فرزندان فاضل دانشمند او که چون ستاره در اطرافش آرمیده اند زیارتگاهی است که بر فراز آن ساختمانی بنا شده است.
پی نوشت ها:
[۱]. رجال نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، ص ۴۰۰.
[۲]. وحید بهبهانی، ص ۹۶ و ۹۵، علی دوانی.
[۳]. همان، ص ۱۰۹.
[۴]. همان، ص ۱۱۰ و ۱۱۱ و ۲۵۴.
[۵]. ر. ک: مرآت الاحوال جهان نما، ص ۱۳۴.
[۶]. همان.
[۷]. ر. ک: مرآه الاحوال جهان نما، ص ۱۴۰ ـ ۱۳۷.
[۸]. همان، ص ۱۸۷.
[۹]. همان، ص ۱۳۵.
[۱۰]. وحید بهبهانی، ص ۲۹۵.
[۱۱]. همان، ص ۲۹۶.
[۱۲]. همان، ص ۲۹۷.
[۱۳]. همان، ص ۳۰۶ و ۳۰۷.
[۱۴]. ر. ک: مرآت الاحوال جهان نما، ص ۸۱.
[۱۵]. وحید بهبهانی، ص ۳۱۵.
[۱۶]. نور علی شاه، آقا محمدعلی را به اسم «جبلی» خطاب کرده زیرا موقعیت شهر کرمانشاه، کوهستانی است و کوه را به عربی جبل می نامند.
[۱۷]. وحید بهبهانی، ص ۳۱۸.
[۱۸]. مرآت الاحوال جهان نما، ص ۱۳۷، ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۴، ۱۸۵.
[۱۹]. وحید بهبهانی، ص ۳۰۰ تاریخ تشیع در کرمانشاه، محمدعلی سلطانی، ص ۴۱.
[۲۰]. خیراتیه، بخشی از مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی.
[۲۱]. خیرات: خ = ۶۰۰ ی = ۱۰ ر = ۲۰۰ الف = ۱ ت = ۴۰۰ ـ «۱۲۱۱» سال تألیف کتاب.
[۲۲]. خیراتیه، ص ۱۰.
[۲۳]. رادّ الشبهات الکفار، بخشی از مقدمه مؤسسه وحید بهبهانی.
[۲۴]. راهبرد اهل سنّت به مسأله امامت، بخشی از پیشگفتار مؤسسه علامه وحید بهبهانی.
[۲۵]. همان، ص ۱۰.
[۲۶]. مرآت الاحوال جهان نما، ص ۱۳۹.
[۲۷]. همان، ص ۱۳۵.
[۲۸]. ر. ک: مرآه الاحوال جهان نما.
[۲۹]. اسامی این کتابها از «مؤسسه علامه وحید بهبهانی» گرفته شده بود و البته کتابهای دیگری با نام آقا محمدعلی کرمانشاهی موجود است که برای حصول اطمینان به بررسی بیشتری نیاز دارد.
[۳۰]. همان، ص ۱۵۰.
[۳۱]. همان، ص ۲۱۵.
[۳۲]. همان، ص ۱۴۸.
منبع : اسماعیل محمدی کرمانشاهی؛چشمه سار فقاهت