- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
سال ۴۰ هجرى قمرى
پس از شهادت امیرمؤمنان على بن ابى طالب(علیه السلام) و دفن بدن مطهر وى در شب بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم قمرى، در روز آن، مردم کوفه و شیعیان داغدار و ماتم زده این شهر در بیرون خانه آن حضرت و در مسجد اعظم کوفه به عزادارى و سوگوارى پرداخته و بى صبرانه منتظر ورود فرزندان گرامى آن حضرت به مسجد کوفه و تعیین خلیفه مسلمانان بودند.
ساعاتى از روز نگذشته بود که فرزندان امام على(علیه السلام)، از جمله امام حسن مجتبى(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، محمد حنفیه و اصحاب و یاران خاص امیرمؤمنان(علیه السلام) از خانه اش بیرون آمده و به سوى مسجد حرکت کردند و مردم با دیدن آن ها، با ذکر صلوات و تکبیر به استقبالشان شتافتند. پس از ورودشان به مسجد، امام حسن مجتبى(علیه السلام) به عنوان وصى و جانشین پدرش حضرت على(علیه السلام) بر فراز منبر رفت و خطبه غرّایى ایراد کرد. آن حضرت در فرازى از خطبه اش فرمود: در شب گذشته مردى رخت از جهان بست که هیچ یک از پیشینیان در انجام وظیفه، بر او پیش دستى نگرفتند و آیندگان هم نتوانند پا به پاى او به کارهاى خویش بپردازند. او در رکاب پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پیکار مى کرد و در پاسدارى از او، از خودگذشتگى نشان مى داد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وى را پرچم دار خود قرار مى داد و جبرئیل از طرف راست و میکائیل از جانب چپ از او نگهبانى مى کردند و او از میدان نبرد باز نمى گشت تا خداى متعال به کمک او لشکر اسلام را پیروز مى ساخت.
على(علیه السلام) در شبى از دنیا رفت که در آن شب عیسى(علیه السلام) به آسمان صعود کرد و یوشع بن نون، وصى موسى(علیه السلام) درگذشت. وى در حالى جهان را وداع گفت که براى خویش سیم و زرى باقى نگذاشت و تنها هفتصد درهم از عطایایش مانده است که مى خواست خدمت گذارى براى کسان خود فراهم کند. در این هنگام، گریه گلوگیر امام حسن(علیه السلام) شد و شروع کرد به گریستن و مردم نیز با او همآوا شده و مسجد اعظم کوفه، یک پارچه گریه و ناله شد. آن حضرت سپس خطبه اش را ادامه داد و درباره خودش نیز مطالبى فرمود و در پایان با این جملات، سخنرانى اش را به پایان رسانید: أنا من اهل بیت فرض الله مودّتهم فى کتابه، فقال تعالى: “قُلْ لا أسئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً اِلاّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى و مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً”،(۱) فالحسنه مودّتنا اهل البیت(علیه السلام). آن گاه عبدالله بن عباس برخاست و در کنار آن حضرت ایستاد و گفت: معاشر الناس! هذا ابن نبیّکم و وصیّ امامکم فبایعوه؛ اى مردم! این بزرگ مرد، فرزند پیامبرتان و جانشین امامتان است. پس با او بیعت کنید. مردم که از این سخن به وجد آمده بودند، گفتند: ما أحبّه الینا و أوجب حقّه علینا؛ چقدر او براى ما دوست داشتنى تر و حقش بر ما واجب تر است. سپس با کمال رغبت و اشتیاق با آن حضرت بیعت کردند و او را به عنوان خلیفه و جانشین پدرش امام على(علیه السلام) پذیرفته و پیروى اش را بر عهده گرفتند.(۲)
گفتنى است، امام حسن مجتبى(علیه السلام) پنجمین خلیفه مسلمانان بود، که پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به این مقام نایل شد. از میان پنج خلیفه نخستین (ابوبکر، عمر، عثمان، امام على(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام)) تنها دو خلیفه آخر، یعنى امام على(علیه السلام) و امام حسن مجتبى(علیه السلام) به صورت آزاد و مستقیم از میان مردم انتخاب شدند ولى سه خلیفه دیگر، نه با رأى آزاد و دموکراتیک مردم، بلکه هر کدام به نحوى از مردم بیعت گرفته و بر اوضاع مسلط شدند. به هر روى، بنا به گفته شیخ مفید(ره) بیعت با امام حسن مجتبى(علیه السلام)، در روز جمعه، بیست و یکم ماه رمضان، سال ۴۰ هجرى قمرى واقع گردید و از آن پس، آن حضرت عاملان و استانداران خود را معرفى و حکومت را به طور رسمى بر عهده گرفت.(۳) ولى برخى از علماى اهل سنت، بیعت با آن حضرت را، روز بیست و سوم ماه رمضان دانسته اند.(۴)