- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
عنوان: آشنایی با سوسیوبیولوژی بالینی
مولف: سعید شجاع شفتی
مترجم/ محقق:****
ناشر: انتشارات ققنوس
سال نشر: ۱۳۹۵
نوبت نشر: اول
محل نشر: تهران
جهان شگرف روان آدمی
علیرغم دست یافتن متخصصان امر در روند و فرآیند رواندرمانی به پیشرفتهایی که توانسته است روند درمانهای روانپزشکی و رواندرمانی را به صورت علمی طبقهبندی بکند و آن گاه به درمان مقولات مختلف در اختلالات روانی بپردازد، هنوز هم با توجه به پیچیدگی روان و رفتار آدمی، رویکرد رواندرمانی دچار نقاط ضعف و درماندگی در روشهای درمانی خود است.
رویکرد سوسیوبیولوژی بالینی آن چنان که دکتر شجاع شفتی، مولف اثر مدعی است، درخصوص توضیح نحوه اعمال نظریه تکامل داروین بر گونه انسان و جوامع انسانی و نیز همچون تمامی دیگر دیدگاههای مشابه که پس از ظهور اولیه در مسیرهای مختلفی از علوم همچون: انسانشناسی، جامعهشناسی، اسطورهشناسی، دیرینهشناسی، زیستشناسی و علوم اعصاب (نورو ساینس) جاری میگردند، سوسیوبیولوژی نیز از این امر غافل نماند و به تدریج در قالب تحلیلهای رفتاری مدونتر و فرمولبندی شدهتر رشد یافت تاجایی که درن هایت مقولهای تحت عنوان کلی «سوسیوبیولوژی بالینی» یا «روان شناسی تکاملی» بدعت گذاری کرد. (برگرفته از صفحه ۹ کتاب). آن چنان که از مقدمه پرمغز نویسنده اثر که علاوه بر ترجمه، به تحلیل موضوعات مرتبط با سرفصلهای کتاب پرداخته، این رویکرد میانرشتهای، به راحتی میتواند به عنوان یک رشته مستقل که در مقولات یادشده موثر بوده و در عین حال، از آنها تأثیر پذیرفته، تئوریزه و آکادمیزه شود.
در نگاه اول، دکتر شجاع شفتی از توضیح طولانی مقولات علمی مرتبط با اثر پرهیز کرده و کتابی درخور و در حداقل حجم ممکن پدید آورده است. البته باید به این نکته توجه داشت که دانش سوسیوبیولوژی بالینی، علمی است که برای آگاهی و کسب اشراف بر جوانب گوناگون آن نیاز به مطالعات گسترده تر و دنباله دار از ضرورتهاست تا بتوان به تمام وجوه گوناکون آن اشراف پیدا کرد. با توجه به ضرورت یاد شده، در جهت بسط و گسترش مفاهیم جامع آن در سایر علوم، مراجع معرفی شده در پیوست این کتاب نیز میتواند ادامه داشته باشد. از این حیث، می توان گفت که محققان و دانشجویان علاقهمند بهتر است بعد از خواندن این اثر مفاهیم بنیادین آن را باتوجه به مراجع تکمیلی مورد بحث و تأمل و مطالعه در این زمینه را ادامه دهند.
تقریباً ۳ دهه پس از آن که ادوارد اٌ. ویلسون در سال ۱۹۴۶ در کنفرانس ژنها و رفتار اجتماعی، اصطلاح سوسیوبیولوژی را به کار برد و مفهوم کنونی آن در سال ۱۹۷۵ و با انتشار کتاب او با عنوان «سوسیوبیولوژی: سنتزی نو»، به جلب فراگیر اذهان دانشگاهی و عمومی انجامید.
آن چنان که دکتر شجاع شفتی در اثر خود و کاملاً فشرده و در عین حال، جامع به این مقوله پرداخته، سوسیوبیولوژی بالینی، شامل حوزههایی مانند: روانشناسی تکاملی، روانپزشکی تکاملی و رواندرمانی تکاملی میشود. البته نباید این نکته را فراموش کرد که این سه حوزه چون حلقههایی به هم پیوسته، دارای هم پوشانی بوده و به صورت کامل، قابل مرزبندی و تمییز از یکدیگر نیستند.
میان رشته سوسیوبیولوژی بالینی در حوزه روان شناسی تکمیلی، کلیه خصوصیات و رفتارهای انسان را اعم از: نرمال یا حتی بیمارگونه، انعکاسی از فرامین ژن ها می پندارد و علاوه برآن، آنها را عموماً در جهت نیل به افزایش انطباق با محیط و تضمین ادامه حیات به کمک تولید مثل و تکثیر مینگرد.
رسالت اصلی این رویکرد، بررسی فرایندهای شناختی و رفتاری خود ساختار یافته است که از بدو تولد با ماست و مستقل از یادگیری یا تجربه، در مورد ابزار کنترل ژنها و روند تکامل به منصه ظهور میرسند. در حوزه دوم مطالعاتی، این میان رشته وارد رویکرد روانپزشکی تکاملی میشود؛ این گرایش که جزو زیرشاخههای روانپزشکی محسوب میشود، تحت عنوان روانپزشکی تکاملی یا داروینیستی مورد مطالعه قرار میگیرد. در این چارچوب، سعی شده است تا بیماری روانی نه براساس علایمش بلکه بر مبنای عملکرد یا عملکردهایش تحلیل گردد.
بالاخره، عملکرد سوسیوبیولوژی بالینی، ابداعاتی را در حوزه رواندرمانی ضروری ساخته است. این عملکرد که بیشتر حول محور دیدگاههای کلی رواندرمانگر دور میزند تا تکنیکهای عملی رواندرمانی، تعدیلهایی را در این زمینه مقدور میسازد که اصلاً انسان از کجا آمده و قرار است که چه کاری بکند یا این که در خصوص حوادث و وقایع، چه احساسی داشته باشد، چگونه فکر کند، به دنبال چه هدف یا اهدافی باشد و بالاخره، این که قابلیتهای خود را که در محدوده تواناییهای اعطا شده از جانب ژنهایش تعریف میشوند، در چه ابعادی متبلور نماید.
خلاصه این که این دیدگاه، مبتنی بر این باور است که برای ارائه راه حلهای بهتر و عملیتر باید فرایندها و صفات رفتاری انسان را از منظری نو بشناسیم و نمیتوان نیازها و تنشهای او را بدون درنظرگرفتن رشد فیلوژنتیک نوع وی (یعنی سرتاسر چرخه تکامل از بدو پیدایش حیات و موجودات تک سلولی تا ظهور موجودات پرسلولی و وضعیت معاصر) و فقط در بستر رشد اونتوژنتیک (چرخه حیات از تولد تا مرگ) جستجو کرد و چه بسا که در بسیاری از اوقات و برای بسیاری از تنشها، هیچ راه حلی جز قبول اجباری حقایق تلخ مرتبط با وجود نقیصههای رفتاری وجود نداشته باشد و در چنین شرایطی حدوث اندکی تعدیل در آنان، آن هم با استفاده از تمامی امکانات موجود (اعم از دارو یا روشهای روانپویایی، شناختی یا رفتاری)، میتواند دلگرم کننده باشد.
البته دکتر شجاع شفتی در پیشگفتار این کتاب به مقولات یادشده به صورت جامعتری پرداخته و خواننده کتاب را نیز به منظور آشنایی با پیشنیازهای مطالعه در دانش و حوزه علم سوسیوبیولوژی بالینی، به کتاب «درآمدی بر سوسیولوژی (نودارونیسم) » که در سال ۱۳۸۲ منتشر شده است، ارجاع میدهد. علاوه بر آن، به نظر میرسد که خواننده چنین آثاری، باید علاوه بر مطالعه واژهنامهای که دکتر شجاع شفتی در پایان کتاب تنظیم کرده و به درستی و با حوصله به تعریف واژگان و اصطلاحات مرتبط با سوسیوبیولوژی بالینی پرداخته، باید از زمینه حداقلی در خصوص مطالعه فیزیولوژی اعصاب و غدد و همچنین، زیستشناسی، برخوردار باشد.