- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
جوانى نعمتى بىبدیل در طول حیات انسان و داراى اهمیت و حساسیت فراوانى است که از دست دادن آن، مایه خسرانى غیرقابل جبران خواهد گشت.
براى بهرهبردارى هرچه بهتر از جوانى و حفظ آن از انحراف و تباهى، نیاز فراوان بر آگاهى داریم؛ ولى آیا صرف آگاهى از ویژگى هاى جوان مىتوان در مسیر تربیت صحیح قدم گذاشت؟ آیا تنها با پرورش خصایص و شناخت زمینههاى آن جوان مىتواند به کمال برسد؟ آیا شناخت آفات و آسیبهاى جوانى لازم نیست؟
به طور کلى هر نعمت الهى به نوعى عرصه آزمایش افراد است. براى استفاده صحیح از نعم الهى و موفقیت در آزمایش خداوندى، شناخت آفات هر نعمت و زدودن آن لازم است. مسلماً «جوانى» که از موهبتهاى بزرگ الهى برخوردار است از این قانون، مستثنا نیست. جوانى به خاطر گران قدر بودن و مهم بودن آن، آفات و آسیبهاى زیادى را هم در بر دارد.[۱]
جوان در عصر شگفتن و رشد سریع غرایز و احساسات قرار دارد، آفات و آسیبهاى جوانى از این ناحیه است. اگر جوان آسیبها را بشناسد و سعى در از بین بردن آنها بکند غرایز و عواطف مسیر صحیح خود را طى مىکند و جوان را به کمال مىرساند. حال به شناخت این آسیبها مىپردازیم.
جهل و ناپختگى
جهل و نادانى سابقه اى دیرین در گمراهى انسان ها بوده، اساس اختلافات و انحرافات بشر و مایه بدبختى و فلاکت دنیوى و اخروى او بوده است.[۲] در این میان، جوانان که هنوز در کوران حوادث روزگار تجربه ندیده اند و در آغاز مسیر رشد و کسب آگاهى قرار دارند. اگر جوان از این آسیب مهم غفلت بورزد زمینه انحطاط او فراهم مىشود و او را به منجلاب پستى ها مىکشاند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) در این باره مىفرمایند:
«شر الدنیا و الاخره مع الجهل؛ شر و بدبختى دنیا و آخرت به همراه جهل و نادانى است».[۳]
از این حدیث متوجه این نکته مىشویم، کسى که جاهل باشد نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز بدبخت و سرافکنده خواهد شد. پس جوان باید بکوشد و سطح آگاهى خود را بالا ببرد. در وصیت امام على(علیه السلام) به فرزندنشان امام حسن(علیه السلام) به کسب آگاهى در سنین جوانى اشاره شده است، مىفرمایند:
«فان اشکل علیک شیء من ذلک فاحمله على جهالتک فإنک اول ما خلقت به جاهلاً ثم علمت و ما أکثر ما تجهل من الأمر؛ اگر درباره جهان و تحولات روزگار مشکلى براى تو پدید آمد آن را به عدم آگاهى ارتباط ده؛ زیرا تو ابتدا با ناآگاهى متولد شدى و سپس علوم را فراگرفتى و چه بسیار است آنچه را که تو نمىدانى و خدا مىداند که اندیشه ات به آن راه ندارد. و بینش تو سرگردان سپس آنها را مىشناسى».[۴]
بنابراین جوان باید بکوشد و علم خود را در زمینه هاى مختلف علمى و تجربى بالا ببرد البته بعضى امور ماوراء طبیعى هستند که علم به آنها ممکن نیست در اینجا جهالت مطرح نیست بلکه جهالت در امورى است که اگر فرد نداند به گمراهى کشیده مىشود.
راه درمان
راه درمان جهالت مشخص و واضح است و با یادگیرى علم و دانش قابل درمان است و جوان براى اینکه با جهل خود دستمایه افراد سودجو نشود باید علم و دانش یاد بگیرد همان گونه که امام صادق(علیه السلام) مىفرمایند:
«یا معشر الفتیان حضنوا اعراضکم بالادب و دینکم بالعلم؛ اى گروه جوانان! شرف انسانى را با ادب محافظت نمایید و سرمایه گرانبهاى دین خود را با علم و دانش از دستبرد ناپاکان حفظ کنید».[۵]
در بعضى از مسائل که از آن آگاهى نداریم و دسترسى به آن ممکن نیست جوان براى اینکه از سردرگمى و انحطاط نجات یابد، باید به رهبران دینى و عالمان رجوع کند و از آنها پیروى کند. امام على (علیه السلام) در این باره به امام حسن (علیه السلام) مىفرمایند:
«یا بنى أن أحداً لم ینبئ عن الله کما أنبأ عنه الرسول (صلى الله علیه و آله و سلم) فأرض به رائداً و الى النجاه قائداً فإنى لم آلک نصیحه؛ بدان پسرم! هیچ کس چون رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) از خدا آگاهى نداده است، رهبرى او را پذیرا باش و همیشه راهنمایى او را بپذیر تا رستگار شوى.»[۶]
فساد و تباهى
یکى از عوامل هلاکت و نابودى جوامع گسترش فساد و فحشا است. در روایات و آیات قرآن به این امر اشاره شده است که رواج فساد برابر با پایان حیات معنوى و آغاز بدبختى دنیا و آخرت است.[۷]
اگر در جامعه فساد رواج پیدا کند، اولین طیف گسترده اى که در معرض آن قرار مىگیرند جوانان هستند که آنها را به پرتگاه نابودى مىکشاند. دلیل اینکه جوانان اولین قربانیان این آسیب هستند این است که طغیان غرایز و شهوت در دوران جوانى است و این دو عامل موجب مىشود که به فساد و فحشا کشانده شوند، در واقع پیرو هواى نفس و شیطان شده اند. امام على(علیه السلام) در این باره مىفرمایند:
«منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاى آنان تخم گذارد و جوجه هاى خود را در دامانشان پروردش داد. با چشم هاى آنان مىنگریست و با زبان هاى آنان سخن مىگفت، پس با یارى آنها بر مرکب گمراهى سوار شد و کردارهاى زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد.[۸]
در این سخن امام به این نکته نیز اشاره شده که جوان گاه به خاطر جهل به مفاسد و هم چنین زیبایى مفاسد که در نظرش جلوه مىکند آن را زشت ندانسته و به سوى آن کشیده مىشود.
راه درمان
با استفاده از تعالیم علوى و دیگر ائمه راه درمان مفاسد آگاهى از عواقب شوم آنهاست. همچنین راه دیگر مبارزه با فساد جلوگیرى از ترویج عوامل تحریک کننده همانند نشر داستان ها، فیلم ها و عکس هاى غیراخلاقى است. جوان باید سعى کند نه تنها آنها را ترویج ندهد بلکه به دنبال دریافت و کسب این عوامل نباشد، جوان باید امر به معروف و نهى از منکر کند. جوان باید براى مبارزه با فساد، شرایط و محیط مناسب بر فعالیت هاى فرهنگى و مذهبى در جامعه ایجاد کند و خودش را نیز مشغول این گونه برنامه ها کند.[۹]
غرور و مستى در جوانى
یکى دیگر از آفاتى که بر اثر رشد جسمى، احساس کاذب بى نیازى و طغیان غریزه خود دوستى در سنین جوانى خود را نشان مىدهد، «غرور و مستى جوانى» که گونه شتاب دار آن، قدرت منطق و خویشتن دارى را از جوان مىگیرد و او را تا سر حدّ جنون پیش مىبرد.
استعداد و نیروى جوانى و قدرت و توان جوان باید در راه درست و براى وصول به سعادت و در جهت استکمالات روحى و معنوى و رفع نیازهاى مادى مورد استفاده قرار گیرد و زمینه ساز قلدرى و زورگویى و غرور نشود.[۱۰]
این آفت یعنى غرور و مستى در روایات و احادیث با نام «سکر الشباب» معرفى گردیده است. جوانان باید با این آفت بزرگ مبارزه کنند تا راه پیشرفتشان به سوى کمال باز شود امام على(علیه السلام) در این رابطه مىفرمایند:
«ینبغى للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدره و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فان لکل ذلک ریاحاً خبیثه تسلب العقل و تتخف الوقار؛ بر فرد عاقل سزاوار است که خود را از مستى مال، مستى قدرت، مستى دانش، مستى ستایش و مستى جوانى دور نگه دارد که هر یک از آنها بادهاى پلیدى دارد که عقل را از بین مىبرد و شخصیت را زبون مىکند».
منظور از مستى در این روایت فریفتگى انسان در مقابل موارد مذکور است به گونه اى که نتواند ضعف ها و آفات را ببیند.[۱۱]
پیامدهاى غرور و مستى عبارتند از:
۱- ضعف و نابودى عقل، امام على در این رابطه مىفرمایند: «کم من عقل اسیر تحت هوى امیر؛ چه بسیار عقلى است که اسیر هواى نفس است» بنابراین دیگر طبع فرد پیرو هواى نفس است و عقل اسیر هواى نفس و فرد در این هنگام بنده هواى نفس و مغرور به خود شده و نمىخواهد که از عقل خود کمک بگیرد
۲- شکست و تنزل موقعیت اجتماعى، فرد مغرور پیروى خواهش گشته و دیگر از نیروى عقل براى تصمیم گیرى و هدایت استفاده نمىکند، بنابراین دست به امورى مىزند که مناسب شأن انسانى نیست در نتیجه تنزل شخصیت پیدا مىکند. در واقع غرور جوان به خاطر این است که تصویر نادرست از خود در ذهن داشته است و هم چنین ارزش انسانى خود را درک نکرده است و درک نکردن ارزش انسانى برابر با نابودى فرد است.[۱۲] در این حدیث از امام على (علیه السلام) به این نکته اشاره شده است که مىفرمایند:
«هلک امرؤ لم یعرف قدره؛ هر که از ارزش خود بى خبر باشد، در هلاکت و بدبختى است».[۱۳]
جوان باید بکوشد این آفت و آسیب را در خود از بین ببرد و گرنه در هلاکت و بدبختى است.
راه درمان
طبق احادیث براى درمان این آسیب باید در ابتدا ارزش انسانى خود را بشناسیم باید در حد امکان از این بیمارى اخلاقى پیشگیرى کنیم، جوان باید خودش غرور و مستى را سرکوب کند. و تواضع و فروتنى را بیاموزد و همیشه افرادى که از نظر علم و قدرت از او بالاتر هستند ببیند تا این فروتنى در او تقویت شود.[۱۴]
طغیان شهوت
نیروى غریزه جنسى براى بقاى نسل و ادامه حیات در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است که استفاده صحیح و به جا و جلوگیرى از طغیان آن بر همگان واجب است تا مایه حفظ فرد از انحطاط و سقوط گردد. همان طور که اشاره شد، دوران جوانى دوره رشد همه جانبه انسان به گونه اى گسترده و پر شتاب است، غرایز جنسى یکى از غرایز انسانى است که در این دوره رشد چشم گیرى دارد و باعث مشغولیت زیاد دل و فکر جوان مىشود و عقل را به انزوا مىکشاند.[۱۵]
در قرآن نیز به این نکته اشاره شده است: «ا رایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلاً[۱۶]؛ اى رسول گرامى، آن کس را دیده اى که هواى نفس خود را به خدایى گرفته، آن را معبود خویش ساخته و در خدمت و اطاعتش درآمده است. مگر تو مىتوانى حافظ و کفیل او باشى و او را از پیروى هوى و خواهش هاى نفسانیش بازدارى؟»
یعنى وقتى دل همراه خواهش هاى نفس باشد و عقل و فکر کنار گذاشته شود دیگر گفتار و نصیحت بر او اثر نمىگذارد البته این ها همه از جهالت فرد است که تمام وجود خود را درگیر شهود و هواى نفس بکند.
امام على (علیه السلام) مىفرمایند:
«الجاهل عبد شهوته؛ انسان جاهل بنده و مطیع شهوات خویشتن است.»[۱۷]
بنابراین انسان دانا هیچ گاه به دنبال شهوات خود نمىرود و پیرو خواهش هاى نفس نیست، چون فرد دانا ارزش انسانى خود را بالاتر از آن مىداند که مدام در پى شهوترانى و هوسرانى باشد، امام على (علیه السلام) در تأکید این امر مىفرماید:
«الکیس من احیى فضائله و امات رذائله و یقمع شهوته و هواه؛ فرد دانا و زیرک کسى است که خوبیهایش را زنده کند و بدیهایش را بمیراند و خواهش ها و هوس هاى خود را از بیخ بکند.»[۱۸]
بنابراین جوان باید خود را تربیت کند و سعى کند هواى نفس خود را به کنترل عقل درآورد و در راه صحیحى که اسلام براى کنترل شهوات فرموده است قدم بگذارد از جمله ازدواج، عفت و پاکدامنى و تقوا را در هر حال حفظ کردن.
راه درمان
براى هر بیمارى اخلاقى باید ابتدا از عواقب شوم آن اطلاع یافت در قدم بعدى تقویت نیروى عقل و اندیشه سالم و هم چنین اراده خود را جوان تقویت کند و توجه به امور عبادى و ارتباط با خدا، روزه گرفتن و کم خورى در درمان شهوت رانى مؤثر است.[۱۹]
پىنوشتها
۱- محمد على خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۷۷
۲- همان، ص ۷۹
۳- محمد على خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۷۹
۴ – نهج البلاغه، مترجم محمد دشتى، نامه ۳۱، ص ۵۲۵
۵ – على بیات، على الگو کامل تربیت، ناشر نواى قلم، بى جا، ۱۳۸۲، ص ۸۷
۶ – نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، نامه ۳۱، ص ۲۵۲
۷- محمد على خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۸۷
۸- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه ۷، ص ۵۳
۹- محمد على خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۹۳
۱۰- همان، ص ۹۴
۱۱ – محمد رضا جواهرى، اخلاق جوانى، ص ۳۰
۱۲- محمد خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۹۵
۱۳ – نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، حکمت ۱۴۹، ص ۶۶۳
۱۴ – محمد خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۹۹
۱۵ – همان، ص ۱۰۷
۱۶- سوره فرقان ، آیه ۴۳
۱۷- م- وجدانى، حدیث تربیت، ص ۱۵۳
۱۸- غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد على انصارى، انتشارات مهر آیین، تهران، ۱۳۱۲، ص ۷۹
۱۹ – محمد خادمى کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص ۱۰۴
منابع
۱-قرآن کریم
۲-نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى
۳- غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد على انصارى
۴- جوان در پرتو اهل بیت، محمد خادمى کوشا
۵- على الگو کامل تربیت، على بیات
۶ – حدیث تربیت، م- وجدانى
۷- اخلاق جوانى، محمد رضا جواهرى
پایگاه راسخون