- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
نقش خانواده و عوامل خانوادگی را همواره میتوان پررنگ ترین و مهم ترین عامل در گرایش یا عدم گرایش به مواد مخدر دانست
مقدمه
بی شک نقش خانواده به عنوان واحد اصلی و عنصر تأثیرگذار بر روابط، رفتارها و خصوصیات ذاتی و اکتسابی اعضا، واضح و غیرقابل تردید است. تأثیرگذاری و تأثیرپذیری افراد این نهاد کوچک اجتماعی از یکدیگر، باعث شده خانواده همواره عنصر اصلی مطالعات و پژوهشهای اجتماعی قرار گیرد و تأثیر آن بر موفقیتها یا آسیبهای فردی و اجتماعی در موضوعات مختلف سنجیده شود.
خانواده سالم بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و بالندگی اعضای خود فراهم میکند و در حفظ و ارتقای سلامت جسمی و روانی آنها تأثیر فراوان و غیرقابل انکاری دارد. در مقابل، خانواده ناسالم زمینه را برای ایجاد اختلاف در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی فراهم کرده و افراد را به سمت بزهکاری سوق میدهد.
از موضوعات قابل تحقیق در مطالعات خانوادگی، بحث نقش خانواده در بروز و پیشگیری از اعتیاد اعضای خود است و با توجه به این حقیقت که درمان اعتیاد امری دشوار و پرهزینه میباشد و احتمال بازگشت فرد معتاد به سمت مصرف مواد مخدر در اغلب موارد وجود دارد، پیشگیری از این بلای خانمان سوز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مقاله پس از مروری اجمالی بر علل و عوامل گرایش به اعتیاد، به نقش خانواده در گرایش به اعتیاد اعضاء، به خصوص فرزندان و هم چنین نقش آن در پیشگیری از اعتیاد میپردازیم.
به طور کلی، عواملی را که باعث بروز اعتیاد میشوند، میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
۱- محیط فرهنگی- اجتماعی؛ (۳)
۲- عوامل بین شخصی (۴) ( خانواده، مدرسه و همسالان )؛
۳- متغیرهای روانی- رفتاری (۵) ( شخصیت، برخوردها و فعالیتها )؛
۴- تأثیرات بیولوژیک (۶) ( بشارت، ۱۳۸۶: ۲۷ ).
البته باید توجه داشت که نمیتوان یک عامل را به طور خاص و جداگانه عامل بروز اعتیاد دانست، بلکه اغلب مجموعهای از عوامل، انگیزههای کشش فرد به سمت مواد مخدر هستند که به تفصیل میتوان عوامل زیر را برشمرد:
۱-عوامل فردی
( عقب ماندگیها و محرومیت ها، بوالهوسی، کنجکاوی فرد در خصوص مواد مخدر، بیکاری، باورهای مثبت در مورد سوء مصرف مواد، بی سوادی و بی اطلاعی از تأثیر و عواقب مواد مخدر و … )،
۲- عوامل سیاسی- اجتماعی
( در دسترس بودن مواد مخدر، فقر، مهاجرت ها، تنهایی، زورگویی و نابرابری در اجتماع، سیاستهای مستعمران در کشورهای عقب مانده و … )،
۳- عوامل خانوادگی
( اختلافات خانوادگی، طلاق، زندگی نوجوانان با نامادری و یا ناپدری، از بین رفتن احترام و ارزشهای خانوادگی، سخت گیریها و تنبیه بدنی، ملامتها و سرزنشهای زیاد و مداوم، منحرف بودن پدر و مادر از اصول اخلاقی، انحراف خواهرها یا برادرها، اعتیاد یکی از اعضای خانواده، بی سوادی و نادانی والدین، فقدان احساس مسئولیت پدر و مادر، تربیت غلط کودک، کمبود محبت در دوران کودکی و … ) و
۴- سایر عوامل
( روابط و دوستیهای خطرناک با افراد معتاد، بیماریهای مزمن و لاعلاج، نقص عضو، بیماریهای روانی و شخصیتی و یا تأثیر ژن در بروز اعتیاد ) عوامل نام برد. (۷)
بسیاری از محققان در این زمینه بر این باورند که تیپ شخصیتی فرد نیز در معتاد شدن وی مؤثر است؛ به طوری که شخصیتهای خودشیفته، پرخاشگر و ضد اجتماعی، مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند، چرا که مواد مخدر نیازهای روانی ایشان را کاملاً برطرف میکند. هم چنین افراد با شخصیت افسرده، زودرنج و احساساتی نیز کاملاً مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند. (۸)
با این همه، نقش خانواده و عوامل خانوادگی را همواره میتوان پررنگ ترین و مهم ترین عامل در گرایش یا عدم گرایش به مواد مخدر دانست. در خصوص آسیب شناسی خانوادگی اعتیاد میتوان به اعتیاد پدر، اعتیاد مادر و اعتیاد فرزندان و تأثیر آن بر سایر اعضای خانواده به طور جداگانه پرداخت.
۱- اعتیاد پدر و نقش آن بر سایر اعضای خانواده
بی شک نقش بنیادین پدر در تحکیم پایههای خانواده غیرقابل تردید است. پدر به عنوان سرپرست و رئیس خانواده، برای فرزندان به عنوان الگو شناخته میشود. فرزندان با توجه به رفتارهای پدر، مسئولیت پذیری، اجتماعی بودن، چگونگی ارتباطات خانوادگی، مدیریت در مسائل مختلف اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی را میآموزند و پس از تشکیل خانواده به همان شیوه سعی در اداره ی امورشان خواهند داشت.
بنابراین یک خانواده ی سالم باید دارای اعضای سالم و روابطی سالم میان این اعضا باشد و هرگونه مشکل و اختلالی در این زمینه میتواند بستری برای انحرافات روحی و جسمی فرزندان و سایر اعضای خانواده شود.
بی شک علل و عوامل بسیاری در سلامت و عدم سلامت یک خانواده مؤثر هستند و اعتیاد یکی از مخرب ترین عوامل فروپاشی خانوادهها است. اعتیاد پدر خانواده به عنوان تکیه گاه مادر و فرزندان، سلامت جسمی و روانی ایشان را به شدت تهدید میکند. آمارها نشان میدهند، در خانوادهایی که پدر خانواده معتاد است، احتمال آلودگی فرزندان و حتی مادر خانواده به مواد مخدر بسیار بالاتر از خانوادههایی است که پدر معتاد نمیباشد.
علاوه بر این اعتیاد پدر موجب بروز بیماریهای روانی در مادر و فرزندان شده و سلامت روانی خانواده را به شدت تهدید میکند. در پژوهشی در خصوص بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد، افسردگی، اضطراب، تمایل به خودکشی، بی خوابی، درگیریهای شدید عاطفی، جستجوی حمایت اجتماعی، نارسایی عملکرد اجتماعی و … از جمله آسیبهایی که مادر خانواده را تهدید میکند، شمرده شده است ( قلی زاده، ۱۳۸۲: ۴۱-۳۳ ).
از آنجا که مصرف کنندگان مواد مخدر اغلب رفتارهای ناسازگارانه و نامتناسبی مانند دروغگویی، دزدی، بی توجهی، پرخاشگری، خشونت، عدم مسئولیت پذیری و … از خود بروز میدهند، موجب اختلال در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی شده و نوعی بی اعتمادی در اطرافیان خود ایجاد میکنند.
بنابراین در چنین خانوادهای معمولاً فرد معتاد توسط سایر اعضا طرد میشود و به عنوان یک عضو بی کفایت همواره موجب سرافکندگی سایرین است. البته این امر در خصوص پدر خانواده مانع از تأثیرپذیری همسر و کودکان از رفتارهای وی نمیشود؛ به طوری که همان طور که ذکر شد، یکی از عوامل مهم اعتیاد در میان اعضای خانواده، اعتیاد پدر است.
علاوه بر عوامل مختلفی که در ابتدای مقاله در خصوص گرایش به اعتیاد ذکر شد، میتوان به علل زیر به عنوان عوامل گرایش پدر خانواده به اعتیاد اشاره کرد:
– مواجه شدن با مشکلات خانوادگی در اوایل زندگی؛
– بیکاری و مشکلات اقتصادی؛
– ازدواج اجباری و عدم واقع بینی در زمینه ماهیت ازدواج؛
– مشکلات روانی؛
– داغ دیدگیها و … ( بشارت، پیشین: ۳۰ ).
البته باید توجه داشت که مشکلات اقتصادی و خانوادگی مختص یک قشر یا خانواده نیست، اگرچه باتوجه به میزان درآمد و سطح فرهنگی و اجتماعی خانواده، مقابله با این قبیل مشکلات در افراد مختلف متفاوت است اما تربیت صحیح خانوادگی و تقویت اعتقادات مذهبی و اخلاقی در خانواده سبب میشود فرد در بحرانهایی که پیش رو دارد، بیشتر به حل مشکل بیندیشد تا به راهی برای فرار از مشغولیت ذهنی خود.
آموزشهای قبل از ازدواج در ارتباط با ازدواج و مسئولیتهای آن، به طور وسیع و جدی میتواند ذهنیت روشنی به افرادی که تصمیم به تشکیل خانواده میگیرند، بدهد. هم چنین آشنایی با مضرات مواد مخدر و آگاهی در خصوص آن، به پیشگیری از اعتیادهایی که از روی جهالت و سطح پایین سواد و یا فرهنگ خانواده است، کمک میکند.
تمرکز و دقت در تربیت پسران خانواده به عنوان پدر آینده نیز میتواند در سلامت خانوادگی نقش بسزایی ایفا کند، زیرا همان طور که آمارها نشان میدهد، درصد معتادان مرد نسبت به زنان بسیار بیشتر و تمایل جنس مذکر به مواد مخدر و اعتیاد بیش از جنس مؤنث است شاید بتوان یکی از عوامل این امر را علاوه بر تفاوتهای جنسیتی که بین زنان و مردان وجود دارد.
نوع نگاه خانوادهها به فرزند پسر به عنوان جنس برتر و عدم توجه کافی در تربیت وی دانست به طوری که در بسیاری از خانوادهها مشاهده میشود: والدین دغدغه ی بسیاری برای تربیت صحیح دختر دارند اما پسر را آزادانه به حال خود میگذارند و کنترل صحیحی بر روابط و رفتارهای فردی و اجتماعی او ندارند. این اعتماد کاذب، علاوه بر تصویر ذهنی غلطی که به مردان آینده در خصوص برتری شان بر جنس مؤنث میدهد، باعث میشود به راحتی هر چیز را تجربه کنند و حدود اخلاقی و اجتماعی کمتری برای خویش قائل باشند.
بنابراین میتوان توجه و تمرکز والدین بر تربیت صحیح فرزندان به عنوان پدران و مادران آینده را یکی از مهم ترین عوامل پیشگیری از بروز اختلالات و مشکلات جسمی و روانی از جمله اعتیاد در آنان دانست.
۲- اعتیاد مادر و نقش آن بر سایر اعضای خانواده
علاوه بر علل و عواملی که در ابتدای بحث به عنوان زمینههای کشش افراد به سوی مواد مخدر ذکر شد، عوامل دیگری را برای اعتیاد زنان در خانواده میتوان برشمرد. از آنجا که جنس زن از لحاظ روحی و عاطفی بسیار حساس تر از مرد است، در تقابل با مشکلات و معضلات خانوادگی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار است. حال با توجه به این مطالب میتوان بیشترین علل گرایش فردی زنان به اعتیاد را در موارد زیر خلاصه کرد.
۲-۱- اعتیاد همسر
شوهران معتاد یکی از مهم ترین عوامل اعتیاد زنان به حساب میآیند. بسیاری از مردان برای آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبی داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستی و عدم تمکن مالی برای تهیه مواد مخدر از او سوء استفاده کنند، همسر خود را نیز معتاد میکنند. آنها حتی ممکن است از فرزندان خود سوء استفاده کنند و آنها را به کارهایی مثل توزیع مواد مخدر، گدایی، دستفروشی و حتی خودفروشی مجبور میسازند.
۲-۲- نارضایتی از زندگی زناشویی
زنانی که از زندگی زناشویی خود راضی نیستند و احساس میکنند راهی برای بازگشت ندارند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار میگیرند. به طور نمونه، دختری که پدرش برای رهایی از مخارج زندگی او را در سنین پایین مجبور به ازدواج با فردی میکند که از نظر سنی تفاوت زیادی با او دارد و شغل و تحصیلات مناسبی ندارد، در این صورت تنفر بیش از اندازه از شوهر، او را وادار میکند که به جای دل بستن به زندگی و انجام نقشهای خویش و اظهار عشق و علاقه به شوهر، جذب گروههای منحرف و معتاد شود و به انگیزههای مختلفی از جمله تقلیل ناراحتیهای روحی و روانی، رهایی از فشار زندگی و جبران نارضایتی از ارتباط جنسی با شوهر، به سوی کسب لذتهای جایگزین نظیر مصرف مواد مخدر کشیده شود. همچنین زنانی که در زندگی قبلی و فعلی خود مورد بدرفتاری و خشونت همسر قرار گرفته اند، ممکن است برای غلبه بر درد، اضطراب و ترس ناشی از آن به سمت مواد مخدر رو آورند.
۲-۳- از هم گسیختگی خانواده
طلاق و جدایی به عنوان آسیبی اجتماعی، آثار روانی نامطلوبی بر روی زوجین و فرزندانشان میگذارد. پژوهشها نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از زنان بعد از طلاق نسبت به آینده ناامید بوده و احساس اضطراب، دلتنگی و اندوه میکنند. در اغلب خانوادههای طلاق، فرزندان به ویژه دختران، از منزل و مدرسه فرار میکنند و ضمن جذب باندهای انحراف، به ارتکاب جرائم مختلف از جمله اعتیاد روی میآورند. طلاق و جدایی از همسر هم چنین اثرات سوء و ناگواری بر زوجین، به ویژه زن بر جای میگذارد؛ به حدی که زن مطلقه برای رفع مشکلات روحی ناشی از طلاق به اعتیاد گرایش پیدا میکند ( قاسمی روشن،۱۳۸۲: ۳۲- ۲۹ ).
اعتیاد مادر خانواده به مواد مخدر، علاوه بر آسیبهای جسمی و روانی که برای خود مادر در پی دارد، موجب تزلزل نظام خانوادگی و عدم انجام وظایف مادری و همسری از سوی او میشود. اغلب فرد معتاد بی عاطفه، خودخواه و دارای شخصیت نامتعادل و ناموزون است. این خصوصیات برای یک زن که نقش مادر در خانواده را برعهده دارد سازگار نیست.
زن معتاد به خاطر وابستگی که به مواد مخدر پیدا میکند، اولویت هایش تغییر یافته و به جای توجه به تربیت فرزندان و تحکیم نظام و چهارچوب خانواده، هر لحظه به تهیه مواد مخدر و مصرف آن میاندیشد و دیگر جایی برای تدبیر امور خانواده و سامان دهی به آن به عنوان مدیر داخلی خانه باقی نمیگذارد.
هم چنین اعتیاد به مواد مخدر در زنان زمینه ارتکاب بسیاری از انحرافات را فراهم میسازد، زیرا فرد معتاد برای به دست آوردن مواد مورد نیاز حاضر است هر قیمتی را پرداخت کند. او نسبت به قوانین اجتماعی و دستورات دینی بی تفاوت است و مسلماً نمیتواند فرزندان قانونمند و با اخلاق تربیت نماید. پس به طور کلی میتوان گفت: فساد مادر، تأثیر مستقیم بر فساد خانواده و تزلزل نظام این واحد اجتماعی دارد.
به طور کلی، ابتلا به بیماریهای روانی، جسمی و جنسی را میتوان از پیامدهای فردی اعتیاد زنان دانست و از پیامدهای خانوادگی این ابتلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۲-۳-۱- طرد خانواده
زنان معتاد علاوه بر از دست دادن اعتبار و منزلت اجتماعی خود، از لحاظ عرف جامعه مورد قبول نیستند و طرد میشوند. این طرد هم چنین از سوی خانواده فرد معتاد نیز صورت میگیرد. به جهت آنکه اعتیاد زنان اغلب نشانه ی فروغلطیدن آنان در انواع رفتارهای ضد اخلاقی است، روابط عاطفی و انواع حمایتهای خانوادگی آنان قطع میشود و این مسئله آغاز مشکلات جدیدتر و خطرناک تری است.
۲-۳-۲- عدم ایفای نقش مادری
تردیدی نیست که اعتیاد مادر موجب عدم انجام وظایف مادری میشود. فرزندان یک مادر معتاد از ابراز احساسات و عواطف مادری محروم بوده و مسلماً به فکر رفع نیازهای عاطفی و روانی خود در بیرون خانواده میشوند. هم چنین به جهت ارتباط مستمر مادر با فرزندان، میزان اثرگذاری او بر افکار، اخلاق و رفتار فرزندان بیش از پدر است. بنابراین تأثیرات منفی اعتیاد مادر بر فرزندان مضاعف است.
۲-۳-۳- فروپاشی خانواده
احساس مسئولیت زن معتاد نسبت به اعضای خانواده خود بسیار پایین است. ارتباط عاطفی او با اعضای خانواده بسیار سطحی و زودگذر است و در آلام آنها همدردی نمیکند. همیشه نیازهای خود را بر خواست دیگران مقدم میکند و وظایف و نقش خود را در خانواده انجام نمیدهد. چنین رویهای در نهایت منجر به درخواست طلاق از سوی مرد میشود. تحقیقات نشان میدهد: تأثیر اعتیاد مادر در فروپاشی خانواده و قربانی شدن کودکان به مراتب از اعتیاد پدر بیشتر است، زیرا با اعتیاد مادر، به عنوان رکن اصلی خانواده، نظم و انضباط خانواده برهم میخورد.
۲-۳-۴- ایجاد نسل معتاد
از جمله امیال و آرزوهای هر خانواده، داشتن فرزند سالم و تندرست است. از این رو، والدین تمام توان خود را برای دسترسی به این مطلوب به کار میگیرند. اما مادر معتاد در دوران بارداری، فرزندش را معتاد میکند. یافتههای تحقیقاتی حاکی از آن است که به احتمال زیاد، نوزادان زنان معتاد از نظر فیزیکی غیرعادی بوده و دچار محرومیت میشوند.
۲-۳-۵- عدم نظارت صحیح بر رفتار فرزندان
یکی از آثار مخرب اعتیاد از میان رفتن نظم، انضباط و کنترل رفتار اعضای خانواده است. والدین معتاد به جای اینکه افکار، اخلاق و رفتار فرزندان را کنترل کنند، اعمال و روابط آنها توسط سایر اعضای خانواده کنترل و حتی از سوی فرزندان شماتت میشوند. در این شرایط، فرزندان از آزادی بیشتری برخوردار بوده و در مقابل رفتارهای مختلف خود پاسخگو نیستند.
فرزندان این خانوادهها زمینه انحرافات بیشتری را دارند، اغلب بدون اطلاع و رضایت والدین به هر شهری که بخواهند مسافرت میکنند، هر گروهی را برای دوستی برمی گزینند و از هر راهی که بخواهند درآمد کسب کرده و هر طور که بخواهند خرج میکنند. بررسیها نشان داده است: فرزندان این قبیل خانوادهها اغلب ترک تحصیل کرده یا دچار افت تحصیلی میشوند.
۲-۳-۶- ارائه الگوی نامناسب رفتاری
در خانوادههایی که مادر معتاد است، هنجارهای موجود در جامعه پرورش نمییابند، زیرا فرزندان الگوی مناسب رفتاری ندارند. در چنین خانوادههایی احترام متقابل بین افراد، جای خود را به نزاع و درگیری میدهد. بنابراین فرزندان حاضر به پذیرش سخنان و نصایح مادر نیستند و رفتارهای خود را بر اساس خواسته خود تنظیم میکنند. روابط عاطفی و روانی مادر با فرزندان به دلیل اعتیاد آسیب میبیند و مصرف مواد مخدر برای وی اولویت مییابد، همین امر فرزندان را نیز به سوی اعتیاد، بزهکاری و رفتار ضد اجتماعی میکشاند.
۲-۳-۷- کاهش روابط فامیلی
اعتیاد والدین، به خصوص مادر خانواده، علاوه بر اینکه بر روابط داخلی خانواده اثر میگذارد، موجب ایجاد تفاوت در برخوردها و روابط فامیلی میشود. بی شک بستگان و آشنایان رفت و آمد با این خانواده را موجب سرافکندگی خویش میدانند و حتی ارتباط با آنها را برای سلامت خانواده خود مضر میانگارند. بنابراین شکی نیست که کاهش ارتباط وابستگان و فامیل و عدم حمایتهای آنان میتواند از لحاظ روحی و اجتماعی آسیبهای جدی بر پیکره خانواده وارد کند ( همان: ۳۸-۳۴ ).