- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بحث آفت شناسى یا آسیب شناسى جوان، بحث بسیار مهمى است. حتى از سرمایه شناسى و اصل سرمایه ـ که همان جوانى باشد ـ کمتر نیست؛ چرا که اگر قدر «نعمت» جوانى را ندانیم و خوب از آن استفاده نکنیم، تبدیل به «نقمت» مىشود.(۱)
هموطن جوان من، به خوبى مىداند که ما به عنوان یک انسان در طول زندگیمان همواره در معرض آسیبها و آفتهاى فراوانى قرار داریم. باید بسیار مواظب باشیم تا زندگى سعادتمندانه ى خود را تبدیل به زندگى شقاوتمندانه نکنیم و از مدت عمر و دوران جوانى به شکل خوبى بهره بگیریم. عموم انسانها در هر سن و سالى که باشند، همیشه در معرض آفتها و آسیبها قرار دارند؛ اما جوان، شدت آسیب پذیرىاش بیشتر است.
این که انسان، عالم و آدم را دشمن خود بداند و همه ى حوادث را بدبینانه تحلیل کند، عاقلانه نیست؛ اما از سوى دیگر، غفلت در زمینه ى شناخت آسیب ها و دشمنى ها نیز زیان بار است.
دنیا گذرگاه عجیبى است و ما که ناخواسته در این دنیا حضور پیدا کردهایم، خوب است بدانیم که نه آمدنمان به این جهان، دست خودمان بوده است و نه رفتنمان. پیدایش ما در این دنیا ـ که گذرگاهى بین هستى جاودانه و نیستى جاودانه است ـ بیرون از دایره ى انتخاب و اختیار ما بوده است.
مدت عمر ما در این دنیا، بر اساس فلسفه ى آفرینش، براى پیمودن مسیر کمال و یافتن ارتقاى روحى و سعادت همیشگى بوده است؛ البته اگر بدانیم که چگونه باید از گذرگاه سخت عبور کنیم، تا پیمودن راه، همراه با سلامتى و سعادتمندى باشد.
باید آگاه باشیم که آفتهاى گوناگون و تیرهاى بلا از هر سو ما را نشانه گرفتهاند. عجیب دنیایى است! در این دنیاى زیبا و رنگارنگ و دل فریب، همه چیز به هم آمیخته است: خوشى و بدى، زشتى و زیبایى، سلامت و بیمارى، ارزش و ضدارزش، انسانیت و ضد انسانیت، معنویت و مادیت، حلال و حرام، حق و باطل، حیات و مرگ، دنیا و آخرت، و…
خلاصه! دنیا معجونى است از ارزشها و ضدارزشها. خیلى باید حواسمان جمع باشد که در این بازار آشفته، گول نخوریم و دست خالى از این دنیا نرویم! همه ى ما در این دنیا مشغول تجارت و داد و ستد هستیم. چه خوب است مواظب باشیم که چه مىدهیم و چه مىگیریم؟ چه به دست مىآوریم و چه چیزى را از دست مىدهیم؟
آیا در آخر کار، سود مىکنیم یا زیان مىبینیم و بالاخره در پایان کار، در پایان دوره ى جوانى و یا در هنگام خروج از این معرکه ى دنیا چه چیزى دستمان را مىگیرد و در ازاى آن، چه چیزى را از دست مىدهیم و چه چیزى دریافت مىکنیم؟ آیا این دو با هم برابرى مىکنند؟ در پایان، چه چیزى گریبانگیر ما خواهد شد؟ بهتر است خوب حواسمان را جمع کنیم که: جوانى مىدهیم و چه مىگیریم؟ پس توجه داشته باشیم که همه چیز توى این دنیا به هم پیچیده است.(۲)
مهمترین دوران زندگى
دوران جوانى، درخشانترین دوران زندگى هر انسانى است و این دوران، آفتهاى خاص خودش را دارد که بسیار هم ویران کنندهاند. و بازتابها و آثار آنها بسیار گستردهتر و درهم کوبندهتر از دورههاى بعدى است. بنابراین، جوان، لازم است توجه بیشترى به این مسئله بکند و ملاحظات زیادى را در زندگى مد نظر داشته باشد.
امیر مومنان على(علیه السلام) خطاب به جوان، تعبیرات مهم و ظریفى دارند که بسیار اهمیت دارد. ایشان دور ى جوانى و موقعیت جوان را در نامه ى سى و یکم «نهج البلاغه» که خطاب به فرزندشان نوشتهاند، با سه جمله توصیف مىکنند:
۱- در تیررس حوادث و گرفتاریها هستى!
۲- هدف بیمارها و امراض گوناگون واقع مىشوى!
۳-(عزیزم!) در معرض آسیبها و آماج بلاها قرار مىگیرى!»(۳)
هر سه تعبیر مىخواهد موقعیت جوان را نسبت به ان آفتها و آسیبها ـ که براى هر انسانى ممکن است پدید آید ـ حساس کند و او را به فکر وادارد و به چاره اندیشى بکشاند، تا این که جوان توجه داشته باشد و ساده از آن نگذرد و با مسائل و حوادث و رویدادهاى زندگى، عادى و سطحى برخورد ننماید.
پرهیز از بى خیالى
جوان عزیز، بهتر است بى خیال نباشد و روى کارها و انتخابها و تصمیمات خود، خوب فکر کند و عادى یا مسائل، برخورد نکند و از این مطلب که او همواره در زندگى در معرض تهدیدها و آسیبهایى است که سرمایه او را به باد مىدهند، غافل نباشد؛ زیرا اگر غافل و بىخیال و یا خیلى خوش خیال بود، آسیبها او را احاطه خواهند کرد و او درهم خواهد شکست و سقوط او قریب الوقوع خواهدبود.
چرایى گرفتاری ها
فلسفه بلاها و گرفتاریها در زندگى، آزمایش انسان است و اگر انسان آمادگى لازم را در خود براى مقابله و استقامت و تحمل آنها به وجود آورد در زندگى سرافراز، پیروز و سعادتمند خواهد گشت و سختیها و دشواریها، نردبان ترقى و تکامل شده، موجب تعامل روح او خواهد شد؛ چرا که با اندیشه و بینش صحیح و محاسبه و تدبیر در کار، راه مقابله با آن را خواهد آموخت و بهترین دوست و محبوب خود را انتخاب خواهد کرد.
در عرصه اجتماع و زندگى، بیشترین موفقیت بزرگان و دانشمندان در گرو شناخت آفتها و محل آسیبها بوده که توانستهاند راه مقابله با سختیها و دشواریها را به دست آورند و همواره در آزمایشهاى سخت زندگى، سربلند و پیروز گردند. بنابراین بهتر است جوان در زندگى، خوب حواسش را جمع کند، هوشیار باشد و قدر عافیت و سلامت را بداند.
سلامت جسم و روان
براى ما، هم سلامت جسم اهمیت دارد و هم سلامت روح و روان. اهمیت دارد که بدانیم همان طور که سلامت جسمى انسان، همواره ممکن است در معرض خطر بیماریهاى آسیب زا قرار گیرد، روح و روان ما نیز در معرض آسیبها و آفتهاى روانى فراوانى است.
عاقلانه است که راه پیشگیرى از بیماریها و مقابله با آنها یاد گرفته شود تا بتوان در صورت مشاهده ى کوچکترین علایم بیمارى، با آن به مقابله برخاست تا بلکه صدمه و آسیب، به حداقل برسد. همچنان که خداوند متعال در بدن انسان، این امکان را قرار داده است و بدن انسان، خود به خود، یک سیستم مقابله یا مکانسیم دفاعى دارد و طورى طراحى گردیده و عناصرى در آن تعبیه شده است که به محض ورود کوچکترین میکروب موذى و یا هر عامل محرک خارجى، بلافاصله از خود، عکس العمل نشان داده، به دفاع برمىخیزد.
گاهى براى مقابله با ویروسهاى قوى باید توان مقابله را بالا برد. لذا با تزریق واکسنها(میکروبهاى ضعیف شده)، بدن ما بر اثر تمرین مقابله با آفتها و آسیبها کم کم مقاوم مىشود و با بیماریها و ویروسهاى قوى هم به مقابله برمىخیزد و سلامت دستگاههاى مختلف بدن را تأمین مىکند.
توصیه هاى پزشکى
براى برخوردارى از سلامت جسمى باید به توصیه هاى پزشکى عمل کرد و دستورهاى پزشکان را براى پیشگیرى از بیماریها و آسیبهاى جسمى به کار بست.
توصیه ها پزشکى به ما مىگویند که از وسایل آلوده به میکروب، استفاده نکنید، در فضاى آلوده به میکروب، وارد نشوید، مواظب باشید که مبادا در محیطهاى آلوده به میکروب، رفت و آمد داشته باشید، مواظب دستتان باشید که آلوده به میکروب نباشد و در آخر، مراقب باشید که چشم، گوش، دهان، شکم و سایر اعضا و جوارح شما آلوده به میکروب نشوند؛ چرا که نفوذ میکروب در بدن شما همان، و بیمارى و آسیب پذیرى شما همان!
توصیه هاى طبیب روان
بیماریهاى روحى هم همین طورند. بنابراین براى سلامت روح باید به توصیه هاى طبیب روح(مثلا عالم اخلاق یا روانشناس مسلمان)، گوش فراداد و گفته ها و سفارشهاى آنان را با کمال دقت، رعایت کرد.
طبیب روحى، توصیه هایى براى پیشگیرى و جلوگیرى از آسیبهاى روانى دارد که اگر آنها را مراعات کنیم از نظر روحیه و روان، سالم و متعادل خواهیم بود.
طبیبان روحى، به ما سفارش کرده اند که در مکانها و فضاهاى آلوده به ویروس گناه، رفت و آمد نکنیم، در مکانهایى که گناه انجام مىگیرد، توقف ننمایم و با افراد آلوده فکر، آلوده زبان و آلوده دامن، مجالست نداشته باشیم. گفته اند که مواظب باشید زبان شما آلوده به فحش و غیبت و دروغ نشود، چشم شما آلوده به نظر بازى به نامحرم و حرام نشود، گوش شما صداى حرام نشنود، دست شما به طرف ناپاکیها دراز نگردد، شکم شما آلوده ى به حرام نشود و خلاصه سایر اعضا و جوارح شما در معرض گناه قرار نگیرد که آفت و آسیب، آن را فراخواهد گرفت.
اگر بخواهیم فکر ما، ذهن ما و تخیل ما به دنبال گناه نرود و آلوده به ویروس گناه نشود، باید خودمان را کنترل کنیم و با احتیاط در زندگى قدم برداریم و مواظب آفتهایى که همواره ما را تهدید مىکنند، باشم و آنها را بشناسیم.
زندگى و دنیاى بدون مشکل
اصولاً ورود به این دنیا و زندگى، بدون مشکل نمى شود. اگر کسى دنیا را بشناسد و بداند که این دنیا جاى بلا و آزمایش است، خود به خود، خودش را آماده مىکند که با مشکلات و دشواریهاى آن، دست و پنجه نرم کند و با آن مقابله کند تا موفق شود؛ ولى اگر خوش خیال باشد و بى احتیاطى کند و تصور کند که آسیب ناپذیر است و هیچ چیزى او را تهدید نمى کند و همه چیز به خوبى و خوشى پیش مىرود و همه چیز در زندگى مطابق با برنامه جلو مىرود و در کنار او دشمنى وجود ندارد و عوامل آسیب زننده اى در کار نیست و توجهى به عوامل تهدید کننده نداشته باشد، در زندگى به جاى موفقیت و پیروزى، شکست نصیبش مىشود.
شناخت محیط زندگى
دنیا عرصه ى آزمایش است و براى رشد و کمال انسان، آفریده شده است. انسان نیز باید خودش را آماده کند تا در زندگى و در مقابله با آفتها پیروز شود.
ما در محیطى پر از آفات زندگى مىکنیم و دورتادور ما پر از آسیب زاست. عاقلانه است که ما پدیده اى را به عنوان دشمن، باور کنیم. باور کنیم که در معرض حمله ى دشمن هستیم. امیر المؤمنین(علیه السلام) مىفرماید:
«من نام لم ینم عنه؛(۴) کسى که خوابید(و خودش خیال بود) بداند که دشمن او نخوابیده است(و از او غافل نیست)».
با آنکه «بدبینى» هم به اندازه ى «خوش خیالى» بد است، اما باید دانست که کسانى هستند که دائم براى ما نقشه طراحى مىکنند و همیشه بیدارند. ما بى خیال نباشیم و احتیاط را از دست ندهیم.
بى احتیاطى ما سبب نمى شود که دشمن، دست از سر ما بردارد. ما دشمن هاى دیدنى و نادیدنى متعددى داریم؛ جدید و قدیم، درونى و بیرونى و… که همه همواره آماده هستند که به هر شکل ممکن به ما صدمه بزنند: دشمنان فرهنگ و ارزشهاى ما، دشمنان آب و خاک و استقلال ما، دشمنان دین ما، دشمنان آبادانى و رفاه و پیشرفت ما و… از بیرون و شیطان و نفس وسوسه گر و بدخواه(با سپاهى از: جهل، خشونت، بى نظمى، زیاده خواهى، دروغ، تنبلى، نفاق، بى بند و بارى، خودخواهى، و…) از درون!
زندگى، میدان مین!
باید مواظب بود و با احتیاط، گام برداشت. ما از زمانى که خودمان را مىشناسیم، به این نکته باید توجه داشته باشیم که پیرامون ما مین گذارى شده، دور و بر ما، بالا و پایین ما و خلاصه همه اطراف ما پر از مین است. مینهاى کوچک و بزرگ و تله هاى ریز و درشت و سنگین و سبک. عبور از این میدان مین، آداب و مقررات خاص خودش را دارد.
باید آداب و مقررات عبور از مسیر میدان مین را یاد بگیریم. هر کس احتیاط نکند، با مینهاى کوچک و بزرگ، رو به رو مىشود که زیر پایش منفجر مىشوند و در هر لحظه از زمان، به بخشى از وجود او آسیب مىزنند و آن را از بین مىبرند: گاهى چشم او را، گاهى گوش او را، گاهى دست یا پاى او را و گاهى شرافت و آبرو و اعتماد به نفس و قدرت ابتکار یا توانایى و استعداد دیگرى از او را از بین مىبرند.
باید احتیاط کنیم.(۵) باید نوع مینها را شناسایى کنیم، و ابزار و وسایلى را که خداوند در دسترس ما گذاشته و یا در وجود ما نهاده و باعث خنثى شدن مینها مىشوند، با خود برداریم و خود را به آنها مجهز کنیم و با تجهیزات کامل و اطلاع و آگاهى صحیح، گام برداریم و الا نابود مىشویم.(۶)
با این همه، باید فراموش نکنیم که انسان، در میان چنین فضاى وهمآلود و توطئه آمیزى تنها و بى سلاح، رها نشده است. استعدادهاى که در وجود انسان به دیعه نهاده شده، توانایی هاى جسمى و روحى، قوه ى عقل و تفکر، راهنماییهاى انبیا و پیشوایان معصوم، عواطف انسانى، پیوندهاى معنوى و ارتباطات اجتماعى و… در مجموع، شبکه ى قدرتمندى از پشتیبانى و هدایت را در اطراف انسان شکل داده اند که او را به فرمان خداوند(و البته در مسیر خواست الهى) آگاهى مىبخشند، آموزش مىدهند، مسلح مىسازند، و از معرکه ها سالم و سربلند به در مىبرند.(۷)
جوان عاقل، براى هر قدمى که برمى دارد و هر حرکتى که مىکند، مىاندیشد و براى عبور، به علائم طول مسیر خود توجه مىکند و قوانین و مقررات و دستورات را رعایت مىنماید؛ چرا که حتى یک بى احتیاطى ممکن است او را متوقف کند.
آگاهى و تفکر
به مقررات و علائم، خوب توجه کن تا جان سالم از این دنیا به در ببرى. آنجایى که آگاهى ندارى، نباید حرکت کنى! سعى کن آگاهانه حرکت کنى. تعقل و تفکر کن که خود را با حدس و گمان و احتمالات، به آب و آتش نزنى! اگر بخواهى دشمنانت را دسته بندى کنى به دو دسته ى بزرگ تقسیم مىشوند: داخلى و خارجى؛ یعنى یکى از آنها در درون خودت است. حتى دشمن خارجى هم معمولاً به کمک دشمن داخلى نفوذ پیدا مىکند!
بدترین دشمن ما، نفس بدخواه و وسوسه گر ماست؛(۸) همان که در قرآن به عنوان «نفس فرمان دهنده به بدیها» از او یاد شده است.(۹) البته «نفس سرزنشگر» را نباید از خاطر برد که ما را در لغزشگاهها یارى و راهنمایى مىکند و اندرز مىدهد.
نفس بدخواه تو همواره خواسته هایى دارد که باید به او بگویى: «نه، نه!». از ناحیه ى او دائم در خطر هستى! او خواسته هایى دارد و همیشه به خاطر خواسته هایش به ما فشار مىآورد و دائم ما را تحت منگنه قرار مىدهد. فلان چیز را بگو، فلان چیز را بخور، فلان کار را انجام بده، به نفع توست! فلان فیلم را ببین، فلان سى دى را تهیه کن، فلان حرف را بزن و… و دائم ما را به اشباع و ارضاى خواسته هاى نفسانى دل فرا مىخواند، از هر طریقى و به هر شکلى که شده، تا آنجا که در خوردن و خوابیدن، لباس پوشیدن و حرف زدن و نگاه کردن و دل بستن و مهر ورزیدن و… هر کارى که مىخواهیم بکنیم و هر تصمیمى که مىخواهیم بگیرم، دخالت کرده، اوضاع را آشفته مىکند.
این که گفته مىشود دائم به خدا پناه ببرید و به یاد خدا باشید، براى همین است. شیطان، یعنى بزرگ ترین دشمن بیرونى ما نیز تنها از طریق همین نفس بدخواه مىتواند بر عقل و جان ما چیره شود و حواس ما را پرت کند تا به نحوى ما را به دام بیندازد و از راه مستقیم به درکند.
بنابراین، زمینه ى خطر و آسیب را باید شناسایى کنیم تا خودمان را کنترل کنیم و آسیب نبینیم! شناخت، خیلى مهم است؛ چرا که مسیر ما به دست افراد خودى اى مین گذارى شده که راه را خوب مىشناسند. باید با انواع و اقسام مینهاى داخلى آشنا شویم تا بتوانیم آنها را خنثى کنیم.
باید به احتیاط و دقت با کسانى که کارآزموده تر و با تجربه ترند، حرکت کنیم و از تجربیات آنها استفاده نماییم و بعد، قدم برداریم. باید بدانیم که کجاها پا بگذارم و کجا نگذاریم و از راههاى مشکوک نرویم. با کسانى که به آنها اطمینان نداریم حرکت نکنیم و از غذاها و یا چیزهاى که ناپاک یا آلوده است، استفاده نکنیم. با آگاهى و دقت و تفکر، حرکت کنیم.
پیشنهادها
پیشنهاد من به دوستان جوان، این است که(علاوه بر شناخت دقیق نقطه هاى قوت خود و نیروهاى یارى دهنده و دوستان همراه و راستین خویش):
۱ ـ آفت هاى اصلى این روزگار را بشناسیم، به خصوص آنهایى را که بیشتر متعرض جوان و جوانى مىشوند و فهرستى از آنها را به دست بیاوریم و ابزار مقابله با آنها را بشناسیم.
۲ ـ پس از شناخت، ساز و کارهایى براى پیشگیرى و راه هاى مقابله با آنها پیدا کنیم.
۳ ـ اگر علائمى از عوامل آسیب زا را مشاهده کردیم و یا به آن آفت ها مبتلا شدیم، هر چه سریع تر براى درمان آن اقدام کنیم تا زود درمان شود؛ چرا که در جوانى، آفت ها آسانتر زدوده مىشوند تا در کهنسالى.
۴ ـ راه هاى موفقت و تقویت عناصر مثبت در زندگى و در خودمان را بشناسیم و در مسیر سعادت و پیروزى، استوار گام برداریم و هیچ گاه موانع و مشکلات طبیعى زندگى(مثل: بیمارى، خستگى، از دست دادن نزدیکان، ضعف تجربه و آموزش ، فقر، و…) را به حساب «دشمنى» کسى(یا خداوند و تقدیر و روزگار) با خود نگذاریم.
پى نوشتها
۱ ـ غررالحکم، ح ۵۳۶۴
۲ ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۶
۳ ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱
۴ ـ مصدریابى شود.
۵ ـ نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰
۶ ـ سوره اعراف، آیه ۱۷
۷ ـ پیامبر خدا(ص) به یاران خویش فرمود: آیا مىخواهید شما را چیزهاى راهنمایى کنم که شیطان را به اندازه دور مشرق و مغرب، از شما دور کند؟ گفتند: آرى. فرمود: روزه گرفتن، روى شیطان را سیاه مىکند؛ صدقه کمرش را مىشکند؛ استغفار نمودن، رگ گردنش را مىزند؛ مهرورزى در راه خدا و مشارکت در کارهاى خیر، امید او را ناامید مىکند.(سفینه البحار، ج ۲، ص ۶۴).
۸ ـ سوره ى اعراف، آیه ى ۲۷
۹ ـ غررالحکم، ح ۴۴۲۴
منبع: مجله حدیث زندگى؛ رضا فرهادیان