- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
شکار بچههاى بوسنى هرزگوینى، از ناحیه جهانگردان اروپاى متمدن، آن هم جهت سرگرمى و تفریح، دستاورد پلید جاهلیت جدید است. بىخانهمانى و آوارگى کودکان فلسطینى بالغ بر پنجاه سال از دست یهودیان منحرف صهیونیسم، هزاران برابر بدتر و پلیدتر از فرزندکشى و برده فروشى در عصر جاهلیت قدیم است. این سرطان بىپایان و دنباله دار، به هیچ چیز رحم نمىکند. همانند گرگان خون آشام و سگان هار با هیچ کس سر آشنایى و سازش ندارند. خردسالان فلسطینى را همانند برههاى نوپا زودتر و بهتر مىدرند.
گرگهاى خون آشامى که خود هم مدعى مدافع حقوق بشر هستند. مثل روزى گرگ خون آشامى که سرچشمه مشغول خوردن آب بود، با قلدرى به ته چشمه آمد، با بره کوچکى که مشغول خوردن آب بود برخورد کرد و به او گفت: چرا آب را گل آلود مىکنى؟! بره گفت: اولا من آب را گل آلود نکردم. ثانیا اگر هم آب را گل آلود کرده باشم، آسیبش به شما که سر چشمه هستید نمىرسد. گفت: نه، سال گذشته هم آب را گل آلود کرده بودى!! بره گفت: من که شش ماه بیشتر سن ندارم. گرگ وقتى دید، بره دارد منطقى وقانونى حرف مىزند، در جا، بره را پاره پاره کرد!! آرى، منطق گرگ صفتان عصر جاهلیت جدید، غیر از این نیست.
آنها از منطق، قانون، قرآن و اسلام مىترسند و هر جا پاى مسلمانان، به ویژه شیعیان به میان آید، آن جا را با خاک یکسان مىکنند… کودکان آواره و گرسنه عراق و افغانستان و دیگران هم با یک چنین سرنوشتى مواجه هستند و از دست گرگان بى امان ند. هر جامعه اى که ارزش نیروهاى جوان خود را نداند، آن را به طور ارزان از دست مىدهد. به همین جهت قافله مذکور، یوسف(علیه السلام) را به بهاى اندکى به دیگران فروختند.(۲۰) جامعه اى که سالم نباشد، یوسف(علیه السلام) و پیروان آن را به بهاى اندک مىفروشند و از نعمت هاى بزرگ خداوند سپاس گزارى نمىکنند…
ولى آنهایى که قدر و ارزش این نوع جوانان را مىدانند به هر شکلى آنها را در اختیار مىگیرند: و قال الذى اشتراه من مصر لامراته اکرمى مثواه عسى ان ینفعنا او نتخذه ولدا) آن کس که او را از سرزمین مصر خرید به همسرش گفت: مقام وى را گرامى دار، شاید براى ما مفید باشد، و یا او را به عنوان فرزند انتخاب کنیم.(۲۱) منتها فروش جوانان در هر زمانى به شکل مختلفى صورت مىگیرد. در گذشته به صورت برده و غلام، اما در زمان کنونى به صورت بى اراده کردن و بى هویت وانمود کردن جوانان است.
به همین جهت دشمنان مىکوشند تا این دوران حساس زندگى انسان ها را با تلاطم هاى روحى و جسمى نابود کنند و از حرکت تکاملى آنها جلوگیرى نمایند.
به هر حال جوانان عزیز در تمام نقاط جهان در هر لحظه مىتوانند خود را پیدا کنند و از فرصت استفاده کرده و به سیر تکاملى روحى، انسانى و اجتماعى خود ادامه دهند، چنان که الگوى آنها یعنى حضرت یوسف(علیه السلام) نیز چنین کرد. آتشفشان شهوت و جوانان در ادامه داستان حضرت یوسف آمده: و راودته التى هو فى بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هیت لک قال معاذ الله انه ربى احسن مثواى انه لا یفلح الظالمون(۲۲)
و زنى که یوسف در خانه او بود از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تمناى کام گیرى کرد و درها را (براى انجام مقصودش) محکم بست و گفت: بیا که براى تو آماده ام، یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته، قطعا ستمگران رستگار نمىشوند.(۲۳) یکى از مسائلى که براى انسان ها و مخصوصا جوان مشکل ساز است قوه شهوت است، لذا دشمنان روى همین مسئله سرمایه گذارى کرده اند.
بر سر راه غریزه شهوت، دو راه وجود دارد: در وهله اول راهى که سر از آتش خروشان شهوت درآورد. و راه دیگر آن که، به جویبارى مبدل گردد که آب زلال را به سوى سرزمین بکر هدایت کند، تا آن جا را به گلستان زیبا تبدیل سازد. این دو راه، بى نهایت نسبت به هم فاصله دارند. راه اول صاحبش را به آتش ابدى و بى پایان مىبرد و او را از انسانیت دور مىکند. راه دوم، صاحبش را تا به دیدار حق پیش مىراند و او را به حقیقت ارشاد مىکند. پدیده شهوت و غریزه جنسى، یکى از مهم ترین زمینه هاى آسیب پذیر و آسیب آفرین جوانان است.
دشمنان تیزدندان و شهوت پرستان شعبده باز، همیشه روى نکات آسیب پذیر انگشت مىنهند و نسل صالح را به سوى یک نسل پلید فراخوانى مىکنند. یکى از کارهایى که زمینه ساز آسیب پذیرى جوان شده، عدم تشکیل خانواده و تبدیل زندگى فردى به اجتماعى خانوادگى و دشوار جلوه دادن آن است به طورى که مىتوان گفت: بى شباهت به میدان جنگ رفتن نیست، با این تفاوت که همواره احتمال شکست و مغلوبیت آن از پیروزى فزون تر مىباشد. گروهى از جوانان روى همین اصل و عوامل دیگرى از همان ابتدا فکر تشکیل خانواده و زندگى اجتماعى را از مغز خود بیرون کرده و زندگى آزاد و تنهایى را اختیار نموده اند.
جمعى دیگر به خاطر بعضى توقعات بى جا و تقاضاهاى گوناگون کم کم عقب نشینى کرده اند…(۲۴) نسلى که براى شهوت رانى به خاک مىافتند و سرافکندگى را به جان مىخرد، تا مرز نیستى و فدا کردن هستى و همه ارزش ها پیش مىرود. در برابر شهوت تعظیم مىکند و برده مىشود و همانند بت آن را پرستش مىکند. در چنین حالتى، شهوت آفرینان از این زمینه ها استفاده مىنمایند و با برنامه ریزى منظم، نود درصد قربانى مىگیرد. مثلا در آیینه آمار آمده، شهوت آفرینان ده درصد فیلم مبتذل و فحشا پخش کرده و در سطح بین الملل نود درصد مشترى جذب مىکنند.
امام سجاد(علیه السلام) در این رابطه مىفرماید: شهوت آفرینان با شهوت و شبهه در جست وجوى فرزندان ما هستند و در راه شان دام شهوت و شبهه نصب مىکنند و اگر آنها را وعده دهند، دروغ مىگویند. خدایا عمر فرزندان را براى ما طولانى گردان، و بر ایام زندگى شان براى من بیفزا و خردسالان را برایم تربیت کن، و ناتوانشان را برایم نیرو ده، و بدن ها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار.(۲۵)
بسیارى از جوان ها بعد از آن که سلامتى، جوانى، ارزش ها و فرصت ها را از دست دادند، متوجه مىشوند که چه نعمت هاى بزرگى را از دست داده اند. همیشه مریض ها حسرت سلامتى را دارند و کهنسالان حسرت جوانى. زندانى در زندان بهتر متوجه نادانى و لغزش هاى خویش مىشود. اکثر جوانان، زندگى آزمایش و خطایى دارند. زندگى را از اول جدى نمىگیرند و با خطرها هم به صورت جدى برخورد نمىکند. زندگى آزمایش گاهى به جایى نمىرسد. زندگى باید از روى تدبر و تعقل آغاز شود. محور زندگى باید تفکر قرآنى باشد.
براى زندگى و زنده ماندن باید برنامه داشت. زندگى را نباید رها ساخت. زندگى همانند پرنده در قفس نیست که از روى دلسوزى آن را رها سازیم. همسان زندانى نیست که آن را به حبس ابد محکوم نماییم. زندگى یعنى: جاودانه شدن، جاودانه ماندن و جاودانه مردن. تفسیر درست زندگى را باید از زبان زمان شنید. با گذشت زمان روشن مىشود زندگى یعنى چه؟ پرنده واقعى و پیروزمند میدان کیست؟ به هر حال باید نفس را به چیزى مشغول کنیم وگرنه او ما را به گناه مشغول مىکند.
.البته ممکن است که جوانى به خاطر بى گناهى به زندان بیفتد، چنان که حضرت یوسف(علیه السلام) نیز به خاطر بى گناهى به زندان افتاد:
بى گناهى کم گناهى نیست در دیوان عشق یوسف از دامان پاک خود به زندان مىرود
قرآن مجید در مورد یوسف(علیه السلام) مىفرماید: و استبقا الباب و قدت قمیصه من دبر و الفیا سیدها لدى الباب قالت ما جزإ من اراد باهلک سوءا الا ان یسجن او عذاب الیم(۲۶) و هر دو به سوى در سبقت گرفتند و آن زن پیراهن یوسف را از پشت درید.
ناگهان شوهرش را نزد در یافتند. زن(با چهره حق به جانبى براى انتقام از یوسف با تبرئه خویش) گفت: کیفر کسى که به همسر تو قصد بد داشته جز زندان و یا شکنجه دردناک چیست؟
متإسفانه در بعضى از نقاط جهان با جوانان پاک دامن با خشونت رفتار مىشود؛ مثلا به جرم آزادى خواهى، دفاع از وطن و ناموس خود و مانند آن به بازداشت گاه و زندان مىافتند. منتها خداوند جبران پاکى و پاک دامنى خواهد کرد، چنان که یوسف(علیه السلام) را پس از دوران سخت زندان به پادشاهى رساند. البته نوع زندان و زندانى کردن در هر زمانى ممکن است متفاوت باشد.
در عصر کنونى به طور عمومى همه را در محیط آزاد زندانى کرده اند، یعنى باعث دورماندگى جوانان از حقیقت و مانع رسیدن آنها به کمال انسانى مىشوند. با پخش برنامه هاى ضد انسانى و ضد اخلاقى مانع دست یابى جوانان به چشمه انسانیت شده اند.
عصرى که در آن زندگى مىکنیم، عصر جنگ روان است همه نگران نگرانى هاى خود هستند، براى گم شده درونى، نگران و سرگردان هستند. زندگى را بسیار مبهم معنا مىکنند. آه سرد مىکشند. همه کار مىکنند ولى نمىدانند چه کار مىکنند. رقابت شدید است، اما نمىدانند براى چه؟ چون براى فلسفه زندگى جواب نیافتند.
باید بدانیم دنیا دریایى است مملو از رنج و مصیبت. زندگى نه یک مسیر روان صیقل یافته است و نه بسترى است از گلهاى سرخ، حتى اگر زندگى بسترى پوشیده از گل هاى سرخ بود، فراموش نکنید، گل هاى سرخ هم پر از تیغ هاى تیز و برنده اند. تقریبا کامیابى تمام افراد موفق امروز نتیجه محنت ها و مشقت هاى دیروز آنان است، نه به لحاظ گام نهادن در بستر گل هاى پر طراوت.(۲۷)
رفاه طلبى توإم با تنبلى، راحت طلبى و رانت خوارى، از جمله نشانه هاى یک جامعه بیمار است. همان زندان نامریى اى است که دیگران خواهان آن هستند. بالاخره در چنین عصرى و در چنین فضایى، وظیفه دینداران، جوانان، دولت مردان و دلسوخته گان این است که فضاى حاکم بر جامعه را،(خدامحورى) قرار دهند.
براى دست یافتن به چنین فضاى معنوىاى در جامعه، به سرمایه گذارى کلان در زمینه هاى فرهنگى و تربیتى و مانند آن نیازمندیم. حب مقام و ریاست طلبى خداوند در داستان حضرت یوسف مىفرماید: رب قد آتیتنى من الملک و علمتنى من تاویل الاحادیث فاطر السماوات و الارض انت ولیى فى الدنیا و الاخره توفنى مسلما و الحقنى بالصالحین(۲۸) پروردگارم! تو به من فرمان روایى عطا کردى و علم تعبیر خواب آموختى، پدید آورنده آسمان و زمین تویى و در دنیا و آخرت کارساز خواهى بود، مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما.
حضرت یوسف(علیه السلام) بعد از عبور از گردنه هاى دشوار و عقبه هاى عبرت انگیز، تازه با خطر بسیار بزرگ حب مقام و ریاست طلبى مواجه شده است که براى نجات از آن به خدا پناه مىبرد و دعا مىکند تا از نظر ایمان در امان بماند و مسلمان بمیرد. با توجه به آن که حضرت یوسف(علیه السلام) در مواجهه با آسیب اخلاقى حسد، گرگ صفتان بردگى، فرصت شهوت جنسى و زندان، چنین دعایى نفرمود، معلوم مىشود خطر شهوت مقام چقدر شکننده است.
حضرت على(علیه السلام) در مورد درمان حب مقام و جنون قدرت مىفرماید: مالک… مانند جانور شکارى اى مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى! چون رعیت دو دسته اند: دسته اى برادر دینى تو و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهى از ایشان سر مىزند، یا علت هایى بر آنان عارض مىشود، یا خواسته و ناخواسته خطایى مىکنند. به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر، چنان که دوست دارى خدا بر تو ببخشاید.(۲۹)
اگر با دقت تاریخ را مطالعه کنیم، روشن مىشود که جنون مقام چه تعداد قربانى گرفته است و چقدر جنایت آفرینى کرده است. منشإ و ریشه سناریوى سقیفه، جنون مقام پرستى بوده است.
در حادثه کربلا، صف مقابل امام حسین(علیه السلام) صف شهوت و جنون مقام بوده است. اکثر پیامبر کشى ها را، همین صفت ضد انسانیت بوده است. هسته مرکزى و خرج هاى تمام سلاح هایى که تا به حال اختراع شده جنون مقام تشکیل مىدهد. پشت تمام بمب هاى اتمى و سلاح هاى هسته اى، همین نوع شهوت خوابیده است.
بمب اتمى در هیروشیما و ناکازاکى عین شهوت بوده است. حادثه فلسطین، عراق، بوسنى، افغانستان و… همه ریشه در ریاست طلبى دارد. از گرگان همیشه گرسنه و فرهنگ بى بند و بارى، غیر از این هم انتظار نمىرود.
پشت سر دهکده جهانى و جهانى شدن، زندان نامریى و جهنم سیاهى طراحى شده است که همه آنها در کمین جوانان است. به هر تقدیر، جوانان و پیروان یوسف(علیه السلام) از طرفى باید در پست هاى کلیدى و کلان کشورى خدمت بکنند، از طرف دیگر با آسیب و آتشفشان حب مقام مواجه هستند. حال در چنین حالتى چه باید کرد؟
دو مشکل بزرگ بر سر راه هر جوان فداکار وجود دارد: – رها ساختن مسئولیت مشکل – پذیرفتن مسئولیت مشکل تر جاى قرعه زدن هم نیست. بالاخره عده اى از جوانان باید در بدنه نظام و حکومت دینى مسئولیت بپذیرند و در خدمت خلق باشند. به اضافه آن که خطر شهوت مقام هم وجود دارد.
امام على(علیه السلام) در این مورد مىفرماید: اصناف السکر اربعه: ۱ـ سکر الشباب ۲ـ و سکر المال ۳ـ و سکر النوم ۴ـ و سکر الملک مستى بر چهار قسم است: مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى ریاست.(۳۰)
از همه مهم تر این است که این چهار نوع مستى در یک نفر جمع شود و او را تهدید کند. در چنین حالتى چه باید کرد؟ در جواب باید گفت: در این صورت، راهکار دینى آن است که همانند یوسف خودمان را بر قرآن عرضه کنیم و خدامحورى را در زندگى حاکم نماییم و بگوییم: توفنى مسلما والحقنى بالصالحین(۳۱) مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما.
قرآن مجید هم در نفى خودکامگى و سلطه پذیرى مىفرماید: تو(شیطان) هرگز بر بندگان من سلطه اى نخواهى داشت و تنها پروردگارت براى نگهبانى آنها کافى است.(۳۲) به هر حال آخرین آسیب و آفتى که یک جوان قرآنى را تهدید مىکند، آفت و آسیب ریاست طلبى است که تنها با توکل به خدا مىتوان آن را مهار کرد. در صورت حفظ کردن خود از این خطر و خدمت به خلق، مىتوان بزرگترین دست آورد را از این طریق به دست آورد؛ چه این که بزرگترین وظیفه مردان خدا، خدمت به خلق خداست که خود بزرگترین عبادت است.
پىنوشتها
۱- سوره یوسف، آیه۸
۲- همان، آیه۹
۳- مثنوى معنوى، دفتر ۵، بیت ۳۹۳۳
۴- صحیفه سجادیه جامعه، دعاى ۱۳۵، ص۴۹۷
۵- نهج البلاغه، خ۸۶
۶- صحیفه سجادیه، دعاى ۲۷، دعاى مرزداران.
۷- یوسف، آیه۱۷
۸- آصفى.
۹- نهج البلاغه، نامه۴۱
۱۰- نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸
۱۱- یوسف، آیه۱۹
۱۲- مثنوى معنوى، دفتر ششم، بیت ۳۶۹
۱۳- کیم ـ وو ـ چونگ،(سنگ فرش هر خیابان از طلاست)، محمد سودى، تهران: سیمین، نوزدهم، ۱۳۸۰، ص۲۴
۱۴- تفسیر نور، ج۶، ص۴۰
۱۵- سوره حج، آیه ۷۳
۱۶- سوره یوسف، آیه ۲۰
۱۷- سوره اسرإ، آیه ۳۱
۱۸- سوره انعام، آیه ۱۳۷
۱۹- روزنامه کاروکارگر ۸۰/۱۰/۲
۲۰- تفسیر نور، ج۶، ص۴۱
۲۱- سوره یوسف، آیه ۲۲- ۲۲
. سوره یوسف، آیه ۲۳
۲۳- عبدالمجید رشیدپور، چرا رنج مىبریم.
۲۴- صحیفه سجادیه، دعاى فرزندان.
۲۵- سوره یوسف، آیه ۲۵
۲۶- کیم ـ وو ـ چونگ، همان.
۲۷- سوره یوسف، آیه ۱۰۱
۲۸- نهج البلاغه، نامه ۵۳
۲۹- تحف العقول، ص ۱۲۶
۳۰- سوره یوسف، آیه ۱۰۱
۳۱- سوره اسرإ، آیه ۶۵
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام؛ نویسنده: اصغر بابایى