- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پذیرش دین اسلام دارای دو مرحله است. مرحله اول آن اسلام آوردن است به این معنا که در این مرحله بر شخصی که به دین اسلام مشرف میشود، اسم مسلمان بر او اطلاق گردیده و از دیدگاه اسلام خون و جان و مال او محترم به شمار آمده و از تمام حقوقی که برای یک مسلمان در نظر گرفته شده برخوردار می گردد.
این مرحله با گفتن شهادتین که متضمن اقرار به وحدانیت خدا و تصدیق رسالت آخرین پیامبر محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است، تحقق پیدا می کند و در این مرحله اعتقاد قلبی و عمل خارجی شرط نیست. پس اگر یک غیر مسلمان به قصد مسلمان شدن بگوید: «لا اله الا الله محمد رسول الله» و یا بگوید «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله» او با همین گفته، مسلمان می شود.[۱]
اگر کسی در همین حالت بمیرد بر دین اسلام مرده است. پس برای تشرف به دین اسلام هیچ آدابی دیگری وجود ندارد و گفتن همین دو جمله کافی است.
مرحله دوم در پذیرش دین اسلام ایمان است. تفاوت ایمان با اسلام در این است که اسلام قبل از ایمان است یعنی ممکن است کسی مسلمان باشد اما مؤمن نباشد.[۲] این به خاطر شرائطی است که در حقیقت ایمان نقش دارند. به این معنا که در ایمان هم اقرار به زبان و هم اعتقاد قلبی و هم عمل خارجی شرط است.
بنابراین یک مسلمان وقتی مؤمن به حساب می آید که به وحدانیت خدا و رسالت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) با زبان اقرار نماید و به آنچه با زبانش می گوید با قلبش اعتقاد داشته باشد و نیز به دستورات و احکام عملی اسلام عمل کند.[۳]
توضیح مطلب این است که دین اسلام در حوزه عقیده و عمل از دو بخش تشکیل شده است یک بخش آن متعلق ایمان و اعتقاد است که به اصول دین معروف است و بخش دوم آن احکام عملی است که فروع دین نامیده می شود.
بخش اول را می توان در امور زیر خلاصه کرد:
۱. توحید: بر هر مسلمانی لازم است که به یگانگی خدا و صفات او آن گونه که در اسلام بیان شده اعتقاد و ایمان قلبی داشته باشد.
۲. نبوت: اعتقاد به این که خداوند برای هدایت بشر پیامبرانی فرستاده و اعتقاد به اینکه که پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) آخرین پیامبر است، اصل دوم اعتقادی است.
۳. امامت: یک مسلمان باید به مسئله امامت اعتقاد قلبی داشته باشد. یعنی باید معتقد باشد که امامان و جانشینان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) افراد معصومی هستند که از طرف خداوند برای هدایت بشر در کنار قرآن تعیین گردیده اند.
۴. معاد: هر مسلمانی باید اعتقاد و ایمان به روز رستاخیز داشته باشد و معتقد باشد روز قیامت برپا خواهد شد و برخی از انسان ها به بهشت خواهند رفت و برخی دیگر مستحق عذاب جهنم خواهند بود.
۵. اعتقاد قلبی به تمام آن چه که پیامبر آخر الزمان آورده است به عنوان ضروریات دین نیز از ارکان ایمان به شمار می آید.
بخش دوم که به نام فروع دین یاد می شود شامل امور زیر می گردد:
۶. نماز: یک مسلمان باید در شبانه روز پنج نوبت نماز (نماز صبح، نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب و نماز عشا) بخواند.
۷. روزه: هر مسلمانی مکلّف است که در هر سال، ماه مبارک رمضان را روزه بگیرد.
۸. حج: بر هر مسلمانی که توان رفتن به مکّه را داشته باشد، واجب است در عمر خود یک بار حج خانه خدا را انجام دهد و وقت آن، نهم و دهم ذی حجه است.
۴ و ۵. زکات و خمس دو فرع دیگری است که در اسلام در مسائل مالی و اقتصادی وضع شده اند.
۶ و ۷ و ۸ و ۹. جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبری اموری هستند که از فروع دین به شمار می آیند.
کیفیت و چگونگی عمل به این امور در رساله های عملی به طور مفصل بیان شده است. ناگفته نماند که اعتقاد به وجوب این امور نیز از ارکان ایمان به شمار می آید و انکار هر کدام از این اصول و فروع دین، اسلام را که با گفتن شهادتین تحقق پیدا می کند نیز زیرا سؤال می برد و منکر را از اسلام خارج می کند.
بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان به فرقه های مختلفی تبدیل شدند و به مرور زمان مذاهب و راه های زیادی را به وجود آوردند. مهم ترین این مذاهب، مذهب شیعه امامیه و اهل سنت است. اهل سنت مذهبی است که با نافرمانی از دستورات و سفارشات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد امامت به وجود آمده است.
هنگامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وفات نمود، عده ای که در رأس آنان عمر و ابوبکر قرار داشتند به صورت خود سرانه در محلّی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شدند و ابوبکر را به عنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انتخاب کردند.[۴]
پیروان این نظام سیاسی بعدها به اهل سنت معروف گردیدند. آنان بر این باورند که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ کسی را به عنوان امام و جانشین خود تعیین نکرده بلکه رهبری امت اسلامی را به عهده خود مردم گذاشته است.[۵]
مذهب شیعه تنها مذهبی است که آموزه های آن مطابق با آیات قرآن و دستورات و سفارشات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. به عبارت دیگر اسلام واقعی در مذهب شیعه تبلور پیدا نموده است؛ زیرا این مذهب به اصل امامت، آن گونه که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان نموده و به آن تأکید داشته، توجه نموده است.
از نظر شیعه بنا بر دلالت آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اسلام امت اسلامی را به خود وانگذاشته بلکه برای هدایت و رهبری آنان در ابعاد دینی، علمی، سیاسی و به خصوص معنوی رهبران معصوم و برخوردار از علم الهی در قالب دوازده امام تعیین فرموده و به مردم اعلام داشته است. احادیث و روایاتی که بر این مطلب دلالت دارند در کتاب های سنی و شیعه ذکر گردیده که در این جا مجالی برای بیان آن ها نیست.
بنابراین امام و جانشین بلا فصل پیامبر خدا امام علی (علیهالسلام) است و پس از آن حضرت، مقام امامت و جانشینی پیامبر به ترتیب به امام حسن (علیهالسلام)، امام حسین (علیهالسلام)، امام علی زین العابدین (علیهالسلام)، امام محمد باقر (علیهالسلام)، امام جعفر صادق (علیهالسلام) امام موسی کاظم (علیهالسلام) امام علی رضا (علیهالسلام)، امام محمد تقی (علیهالسلام)، امام علی النقی (علیهالسلام)، امام حسن عسکری (علیهالسلام) و امام دوازدهم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتقل شده است.
هر یکی از این امامان فرزند امام قبلی است به جز امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) که با هم برادرند و هر دو فرزند امام علی (علیهالسلام) و نواده پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند.
امام دوازدهم که متولد سال ۲۵۵ هجری قمری است به خواست خدا بنابر عواملی دارای دو غیبت صغری و کبری بوده که غیبت کبرای آن حضرت از سال ۳۲۹ ق آغاز گردیده و تا امروز در پس پرده غیبت به سر می برند و هر زمانی که خداوند بخواهد او را برای اقامه قسط و عدل و برپا نمودن حکومت جهانی و بر چیدن ظلم و جور ظاهر خواهد نمود. پس از بیان مختصری از رؤوس مطالب دین اسلام و مذهب شیعه این نتیجه بدست می آید که مهم ترین شاخصه و امتیاز شیعه امامیه مسئله امامت است و سایر مذاهب اسلامی از این امتیاز بی بهره هستند.
پی نوشت ها
[۱]. صدوق، محمد بن علی، الهدایه، ص۵۴، موسسه امام هادی، چ۱، ۱۴۱۸ق.
[۲]. انصاری، محمدعلی، الموسوعه الفقهیه المیسره، ج ۳، ص۲۵۶، قم، مجمع فکر اسلامی، چ۱، ۱۴۲۰ق.
[۳]. الهدایه، ص۵۴.
[۴]. رک: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۲۹۱، بیروت، دار صعب.
[۵]. ر.ک: غزنوی، احمد بن محمد، اصول الدین، ج۱، ص۱۷۶، بیروت، دارالبشائر الاسلامیه، ۱۴۱۹ق.
نویسنده: حمیدالله رفیعی