- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در سال ۱۲۳۹ هـ . ق در روستاى «شوند درگزین» از توابع همدان، نوزادى به این عالم خاکى قدم نهاد که در اثر نشو و نما در خانوادهاى که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیعترین قلههاى عرفان و تهذیب نفس صعود کرد. او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوى پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید از توشههاى سلوک وى پیمانهها پر کردند. تا آن که نام این الگوى زهد و عبادت و تقوا، و طلایهدار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل رهپویان حقیقت طلب در صدسال اخیر گردید.
زادگاه مبارک
نسب آخوند همدانى به جابر بن عبدالله انصارى صحابى مشهور پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ میرسد. در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادى از نوادگان جابر زندگى میکنند. نزد آنان جامهاى از حضرت على (علیهالسلام) است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهاى اطراف پیدا میشده آن جامه را در آبى شستشو میدادند و به عنوان تبرک از آن آب مینوشیدند… کسانى که از آن آمینوشیدند، به طاعون مبتلا نمیشدند. آن گاه که شاه عباس صفوى از این موضوع مطلع گردید، مقدارى از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامهاى است که على (علیهالسلام) آن را به جابر، جدّ اعلاى آخوند همدانی هدیه کرده است.(۱)
آخوند همدانى در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالى سیر و سلوک معنوى نائل شد. استاد به او علاقهی ویژهای داشت. علاقهی استاد به او چنان بود که وقتى آخوند در مدرسهی سلیمیه به مرض صعب العلاجى دچار میشود، صد تومان به پزشک حاذقى میدهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کمتر کسى در نجف به صد تومان میرسید .آخوند همدانى فرزند رمضانعلى چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزى (کفاشی) روى آورد. در اوایل زندگی، رمضانعلى از داشتن فرزند محروم بود. تا این که توفیق زیارت امام حسین (علیهالسلام) براى او حاصل شد. رمضانعلى در کنار بارگاه ملکوتى امام حسین (علیهالسلام) نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسرى به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را براى ترویج مذهب جعفرى تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعاى او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولى را حسینقلى (نوکر امام حسین (علیهالسلام)) و فرزند دوم را کریمقلى (بنده خدا) نامید. رمضانعلى علاقه شدیدى به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.
تحصیل
آخوند ملا حسینقلى پس از گذراندن ایام کودکى در زادگاه خویش، دروس ابتدایى را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت. سپس براى ادامهی تحصیلات به تهران رفت. آخوند دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانى (شیخ العراقین) شرکت کرد. بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حکمت و علوم عقلى او را به شهر سبزوار کشاند. او در مکتب فیلسوف بزرگ و پر آوازهی ایرانی، ملاهادى سبزوارى شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد.
استاد شهید مرتضی مطهرى (ره) در این زمینه میگوید:
«بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلى همدانى در جزینى ـ قدس سره ـ است. این مرد بزرگ و بزرگوار که فرنزد یک چوپان پاک سرشت بود، براى ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد. جاذبهی معنوى حکیم سبزواری او را به سبزوار کشانید.مدتی که تاریخ و مقدارى را فعلاً نمیدانم، درحوزهی آن حکیم شرکت کرد… .
اگر همه شاگردان حوزه حکیم سبزوارى به حضور وى در حوزهی او افتخار میکنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی مفتخر است.»(۲)
آخوند ملا حسینقلى همدانى بعد از آن که از کوثر زلال معرفت و حکمت جرعهها نوشید و از انفاس قدسى و رهنمودهاى علمی و معنوى ملاهادى سبزوارى ذخیرهها اندوخت، کوله راه سفر بست و براى ادامهی تحصیلات راهى نجف گردید. آخوند همدانى در حوزهی علمیهی نجف به حلقهی درس شیخ مرتضى انصارى (ره) پیوست. او سخنان استاد در درس هاى فقه و اصول را به رشتهی تحریر کشید. آخوند همدانى تا پایان زندگى آن استاد فرزانه، در درس او شرکت میکرد. او در مکتب شیخ انصارى به آن پایه از مقام فقهى رسید که او را از «اکابر فقهای شیعه»(۳) قلمداد کردند. آخوند همدانى بعد از ارتحال شیخ انصاری، به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت. برخى از شاگردانش مباحث فقهى وى را تقریر نمودهاند.(۴)
در وادى سیر و سلوک
آخوند ملا حسینقلى همدانى علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوى پرداخت و در درس آقا سید على شوشترى که بزرگترین مربى اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد.
ملاحسینقلی همدانى از همان جلسهی اول، مورد عنایت ویژهی استاد قرار گرفت و در زمرهی شاگردان خصوصى آن بزرگوار محسوب شد. او طریقهی آشنایى خویش را با آقا سید على شوشترى چنین بیان کرده است:
«مدتی بود که در نجف اشرف به درس شیخ انصارى حاضر میشدیم، تا این که روزى متوجه شدم که شیخ همواره روزهاى چهارشنبه به منزل آقا سید على شوشترى میرود، من نیز روزى بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادى جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستى تو نیز بیا و از آن روز به بعد. پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهرهها بردم.»(۵)
نسب آخوند همدانى به جابر بن عبدالله انصارى صحابى مشهور پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ میرسد
در عظمت مکتب سید على شوشتری، همین کافى است که شیخ انصارى با این که در علوم نقلی، استاد کل و نمونهی عصر خویش بود و سید شوشتری یکى از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصارى در درس اخلاق او شرکت میکرد.
آخوند همدانى در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالى سیر و سلوک معنوى نائل شد. استاد به او علاقهی ویژهای داشت. علاقهی استاد به او چنان بود که وقتى آخوند در مدرسهی سلیمیه به مرض صعب العلاجى دچار میشود، صد تومان به پزشک حاذقى میدهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کمتر کسى در نجف به صد تومان میرسید.(۶) آخوند همدانى با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جانه اى مشتاق و دل هاى آماده شود.
استادان
آخوند همدانى دروس مقدماتى را نزد شیخ عبدالحسین طهرانی، حکمت را نزد حاج ملاهادى سبزواری، فقه و اصول را نزد شیخ مرتضى انصارى (ره) و اخلاق و سیر و سلوک عرفانى را نزد سید على شوشترى فرا گرفت. اساتید دیگرى نیز در رشد شخصیت آخوند همدانى تأثیر داشتند که میتوان در ایران از سید محمد سلطان آبادی (ره) و در عراق، از صاحب جواهر، ملا على رازى و میرزا محمد حسن شیرازى نام برد.
ایجاد مکتب تعلیم و تربیت
آخوند پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود که تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانى آغاز کند و براى همین منظور به تنظیم و تکمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، امّا تدبیر الهى سرنوشت دیگرى براى او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامهاى از طرف استادش، سید على شوشترى به او رسید که او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانى بازداشت. استادش به او توصیه نمود که محور اصلی فعالیتهایش را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار دهد.(۷) بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانى توصیهی استاد را نصبالعین قرار داد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود. او با گرد آوردن عالمانى مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگناى ظلمتکدهی دنیا به فراخناى عالم قدس الهى بکشاند. او توانست عارفان بزرگى را پرورش دهد که جزو افتخارات تشیع به شمار میآیند.
حوزهی پر برکت عارف همدانى که حدود ۳۰ سال دوام یافت، آن چنان پربار بود که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوى مکتب تربیتى او هستیم. عارف بلند همت همدانى با این که بیشترین همت خویش را در زمینهی تدریس معارف صرف نمود، ولى از آن جا که یکى از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ انصارى (ره) بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید. او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصارى (ره)، به تدریس فقه و اصول میپرداخت.
استاد شهید مرتضی مطهرى (ره):
«بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلى همدانى در جزینى ـ قدس سره ـ است.
محفل درس او حال و هواى دیگرى داشت و فضاى آن آکنده از عطر معنوى و روحانیت بود.
آن مربى عارف گاهى در اثناى درس از بیم آن که سخنان علمى و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور باز دارد و از مبدأ هستى غافل سازد، لحظاتى را به سکوت میگذرانید.(۸)
به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرارمیگرفتند که خویش را از یاد میبردند و ساعت ها محو روحانیت کلام استاد میشدند. علامه طباطبایى (ره) نقل میکند:
«مرحوم آقا سید على قاضى میفرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزى در معبرى فردى را دیدم که کنترل کافى بر خویش نداشت. از یکى پرسیدم: آیا این مرد اختلال فکر و حواس دارد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از جلسهی درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانى برخاسته است و این از خود بیخودى که در او مشاهده میشود، تأثیر کلام و تصرف روحى آن جناب است.»(۹)
تألیفات و تقریرات
درخشش بیشتر آخوند همدانى در تکمیل نفوس و تربیت انسانهاى صالح میباشد و محور تلاش هاى آخوند در حوزهی عرفانى ـ تربیتى متمرکز بود ولى با این حال، آثارى مکتوب از ایشان به یادگار مانده است:
۱- تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری.
۲- صلاه المسافر.
۳- تقریرات درس فقه: در مبحث رهن که توسط یکى از شاگردانش نوشته شده و در کتابخانه مرحوم محدث نورى موجود است.
۴- تقریرات درس فقه در چهار جلد.
۵- امالى : در موضوع اخلاق که بعضى از شاگردانش آن را جمع آورى نمودهاند.
۶- تقریرات درس آقا سید على شوشتری، که به حسینیهی شوشتریهاى نجف وقف شده است.
۷- مکاتبات و دستور العملها: میرزا اسماعیل تبریزى آنها را جمع کرده و در آخرت کتاب تذکره المتقین به چاپ رسیده است.(۱۰)
وفات
آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه کمال و تربیت انسان های صالح، در تاریخ ۲۸ شعبان ۱۳۱۱ هـ . ق در کربلا ندای پروردگارش را لبیک گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز کرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیکر شریف آن مرحوم در صحن مطهر امام حسین (علیهالسلام) در حجرهی چهارم صحن به خاک سپرده شد.
پیوند به :
مردی که با یک جمله آدم میساخت
دستور العملی از ملا ، نجات یافتگان
پی نوشت:
۱- بزرگان و سخن سرایان همدان، ج ۲، ص ۶۷.
۲- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۰۴.
۳- نقباء البشر، ص ۶۷۴.
۴- القضاء و الشهادات فى فقه الباقر، ص ۶۶ و ۶۷ و ۱۰۲ و الذریعهی، ج ۴، ص ۳۷۲؛ نقباء البشر، ج ۴، ص ۱۳۲۶.
۵- تاریخ حکماء و عرفاء متاخر برصدر المتالهین، ص ۱۳۳.
۶- نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۷۶.
۷- رساله لب اللباب، ص ۱۵۷.
۸- شجره طیبه، ص ۶، مقلاات الحنفاء، ص ۲۲۷.
۹- کیهان اندیشه، ش ۱۵، ص ۴۵.
۱۰- اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۱۳۶؛ تذکره المتقین، ص ۱۹۰ و الذریعه، ج ۴، ص ۳۷۲.
منبع : عبدالکریم پاک نیا