- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
یکى از راههاى عمیق و در عین حال ساده و آسان براى شناخت اسلام و آثار سازنده آن، مطالعه زندگى اصحاب خاص پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است. آنها که تا آخر عمر در خط پیامبر و امامان بودند و از جانب آن بزرگوران مورد تایید قرار گرفتند. جابر بن عبد الله انصارى از افراد نادرى است که به راستى شاگرد فهیم ، عارف ، پارسا ، مجاهد و وارسته پیامبر (ص) بود. وى بیش از۹۰ سال عمر پر برکت خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد و شیرمردى مخلص و نستوه ، عابدى وارسته و عاشق و عالمى پرتلاش بود. جابر پنج امام را درک کرد ، از شاگردان و یاران مخصوص همه آنها بود و در نشر اندیشه آنان ، سهمى بزرگ داشت. «جابر بن عبد الله انصارى» کسى بود که هم اسلام او را پرورشداد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. در این میدان ، گوى سبقت از همرهان ربود و چنان درخشید که وى را از « اصفیا » مىدانند. او به دو موضوع ، که در مکتب اسلام بسیار مهم و سرنوشت ساز است ، اهمیت بسیار مىداد: ۱- پاسدارى و نگهبانى عمیق و جدى از خط راستین ولایت و رهبرى امامان برحق ۲- نقل و نشر احادیث پیامبر و امامان علیهم السلام و گسترش فرهنگ اسلام. او چنان به نشر روایات اهمیت مىداد که در تمام کتب احادیث اسلامى ، نام او به عنوان ناقل حدیث و ناشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام مىدرخشد. پس ضرورى است که زندگى این بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده ، از آن درس گیریم و درزندگى خود به کار بندیم.
جابر کیست؟
جابر بن عبد الله انصارى یار با وفاى پیامبر(ص) و شیفته حق و پاسدار جان برکف اسلام ، حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدینه و در خانوادهاى محترم ، از خاندان « خزرج » متولد شد. پدر جابر« عبد الله بن عمرو » از نخستین کسانى است که قبل از هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه ، اسلام را پذیرفت. او تمام زندگى اشرا وقف گسترش اسلام کرده و بیش از صد سال عمر داشت. در جنگ بدر شرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفیع شهادت نائل گردید . نام مادر جابر «نسیبه» بود و دختر عقبه بن عدى به شمار مىآمد.
جابر در عصر پیامبر ( ص )
جابر در عصر پیامبر (ص) عنصرى پاک ، مجاهدى مخلص و صحابى رسول خدا (ص) شمرده مىشد و همراه پیامبر (ص) در ۱۹ غزوه شرکت کرد.امام باقر (ع) فرمود: از جابر بن عبد الله انصارى شنیدم که مىگفت:از رسول خدا (ص) در مورد سلمان پرسیدم ، فرمود: سلمان دریاى علم و معرفت است که نمىتوان به آخر آن رسید. سلمان داراى علم گذشته و آینده است. خداوند دشمن دارد ، کسى را که با سلمان دشمنى کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستى ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفارى ، مقداد ، و عمار یاسر چه مىفرمایى؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا (ص) بیرون آمدم ، تا این چهار تن (سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار یاسر) را دیدار کنم و به آنها بشارت دهم. وقتى از حضور رسول خدا (ص) حرکت کردم ، فرمود: « الى یا جابر و انت منا ، ابغض الله من ابغضک و احب مناحبک » اى جابر ، تو از خاندان ما هستى ، خداوند دشمن دارد آنرا که با تو دشمنى ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستىکند.
وصیت مخصوص پیامبر(ص) به جابر
از ویژگیهاى جابر بن عبد الله انصارى وصیت پر راز و رمز رسول خدا (ص) به اوست. این امر شگفت انگیز بیانگر مقام ارجمند و شخصیت عظیم جابر است. رسول خدا (ص) به جابر فرمود: « امید آناست که عمر طولانى کنى تا فرزندى از من را که از نسل حسین (ع) است و محمد نام دارد ، ببینى که علم دین را مىشکافد و تشریحمىکند. وقتى او را ملاقات کردى، سلامم را به وى برسان. »
جابر بعد از پیامبر(ص)
از گفتار و روش جابر و قراین بسیار استفاده مىشود که جابر بن عبد الله انصارى ، بعد از رحلت پیامبر (ص) ، هیچگاه به راه دیگران نرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام پابرجا ماند. و ازافراد نادرى است که فراز و نشیبها وى را نلغزاند. ابو زبیرمکى مىگوید: جابر را دیدم بر عصایى تکیه داده ، از کوچه هاى مدینه عبور کرد ، به محل اجتماع مردم مدینه آمد و گفت: على (ع) بهترین انسانهاست ، پس هرکس منکر این موضوع شود ، راه کفر پیموده است. اى مردم مسلمان مدینه ، فرزندان خود را بر اساس دوستى و عشق على (ع) تربیت کنید ، هر کس مانع از آن شد ، بنگرید که مادرش چگونه او را زاده است. ( اصالت خانوادگى ندارد.) «ابو زبیر» مى گوید: از جابر پرسیدم:على (ع) چگونه شخصى بود؟ جابر ابروانش را که روى چشمانش افتاده بود ، بالا زد و گفت:على (ع) بهترین افراد بشر در روى زمین بود. در زمان رسول خدا (ص) هرگاه مىخواستیم منافقان را بشناسیم ، معیار ما ارتباط با على (ع) بود. یعنى هر که با على (ع) رابطه خوبى نداشت ، منافق بود و هر که روابط خوبى با حضرت داشت ، مسلمان حقیقى بود.
ناشر افکار خاندان نبوت
تلاش بىوقفه از ویژگیهاى جابر بود در نشر افکار و فرهنگ امامان علیهم السلام در زمانى که دشمنان براى پوشاندن فرهنگ اهل بیت علیهم السلام تلاش مىکردند ، جابر گاه براى دریافت حدیثى از پیامبر (ص) از مدینه به سوى شام (با وسایل آن زمان) حرکت مىکرد. در مورد وثاقت جابر ، امام باقر (ع) فرمود: «جابر هرگز دروغ نمىگوید.» در این باره ، تاریخ نویسان گفته اند: « جابر در نقل گفتار و فرهنگ اسلام بسیار کوشا بود و از پاسداران سنتهاى اسلام بهشمار مىآمد.»
نخستین زائر کوى حسینى(ع)
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانى و جاودانه ساخت ، این بود که در روز اربعین سال ۶۱ هجرى ، به عنوان « نخستین زیارت کننده مرقد شریف امام حسین علیه السلام ، به کربلا آمد و به زیارت پرداخت.» پیوند مقدس و مخلصانه با امام حسین (ع) به وى رنگ حسینى داد و او در کنار امام حسین (ع) بر قله رفیع جهان و زمان قرار گرفت ، زیرا زیارت او زیارتى معمولى نبود ، بلکه زیارتى سیاسى ، انقلابى و پایه گذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان (یزید) و طاغوتهاى دیگر بود. این زیارت چون پتکى بر سر یزیدیان و بردگان زر و زور فرود آمد.
چگونگى زیارت جابر
« عطیه عوفى » مىگوید: من با جابر بن عبد الله انصارى به زیارت قبر حسین (ع) رفتم. وقتى به کربلا رسیدیم ، جابر نزدیک شط فرات رفت ، غسل کرد .قطیفه اى به کمر بست و قطیفه اى دیگر بر دوش افکند. سپس کیسه اى که همراهش بود ، گشود و از آن آرد « سعد » (ریشه خوشبوى کوفى) برون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شریف امام حسین (ع) حرکت کرد ؛ در حالى که مشغول ذکر خدا بود ، خود را نزدیک قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسین (ع) برسان تا آن را لمس کنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامى که دستش به خاک مرقد حسین (ع) رسید ، از شدت اندوه بیهوش شد و به روى قبر افتاد. من بر وى آب پاشیدم. وقتى به هوش آمد ، سه بار گفت: یا حسین! یاحسین! یاحسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» آیا دوست جواب دوستش را نمىدهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهى که خون از رگهاى گلویت بر سینه و شانهات فرو ریخته و میان سر و بدنت جدایىافتاده است! من گواهى مىدهم تو فرزند بهترین پیامبران ، سرور مؤمنان ، اسوه تقوا و پرهیزکارى ، زاده هادیان و رهبران، پنجمین تن از اصحاب کسا ، فرزند بزرگترین نقبا على (ع) و فرزند سرور زنانى. چرا چنین نباشى که دست سید المرسلین تو را پروراند ، در دامن پرهیزکارى بودى ، در زندگى و هنگام مرگ پاک بودى . قلب مؤمنان ، از فراقت سوخت. آنها شک ندارند که تو زندهاى ، سلام و خشنودى خدا بر تو باد. عطیه عوفى مىگوید: سپس جابر ، به اطراف قبر امام حسین (ع) متوجه شد و سایر شهیدان کربلا را چنین زیارت کرد: « درود و سلام بر شما ارواحى که در محور قبر امام حسین(ع) جاى گزیدید. و شتر خود را در آستان او خوابانیدید. گواهى مىدهم شما نماز را به پا داشتید ، زکات را ادا کردید ، امر به معروف و نهى از منکر انجام دادید و با منحرفان و ملحدان جنگیدید. شما خدا را عبادت کردید تا مرگتان فرا رسید. سوگند به خدایى که محمد (ص) را به راستى فرستاد، ما با شما در آنچه بدان وارد شدید، شریک بودیم. عطیه عوفى مىگوید: از او پرسیدم: ما چگونه در جهاد و پیکار آنها (شهیدان کربلا) شرکت داریم؟ ما در فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نکشیدیم ؛ ولى این شهیدان جانبازى کردند ، به گونه اى که سرهایشان از بدنشان جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشتند؟! جابر در پاسخ گفت: اى عطیه ، از حبیب خود رسول خدا (ص) شنیدم که مىگفت: هر کس قومى را دوست بدارد ، با آنها محشور مىشود و هر کس عمل قومى را دوست بدارد ، در آن عمل با آنها شریک است. سوگند به خداوندى که محمد (ص) را به راستى فرستاد ، نیت من و اصحابم همان نیت امام حسین (ع) و اصحاب اوست ؛ نیتى که بر اساس آن به شهادت رسیدند.
دیدار با امام سجاد(ع) و همراهان آن حضرت
آیا جابر در روز اربعین کاروان اهل بیت علیهم السلام را نیز زیارت کرد؟ در این باره ، دو نظر وجود دارد: ۱- امام سجاد (ع) و همراهانش در همان اربعین اول (۲۰ صفر سال۶۱) از شام به کربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات کردند. ۲- این ملاقات ، در اربعین سال بعد (سال ۶۲ هجرى) تحقق یافت.
نام جابر بر ضریح امام حسین(ع)
جالب توجه اینکه در بالاى ضریح مقدس امام حسین (ع) که به وسیله شیعیان از هندوستان تهیه شده و ۵/۵ متر درازا و ۵/۴ متر پهنا دارد ، با آب طلاى خالص آیه نور و پس از آن ، این حدیث نبوى نگاشته شده است: « یا جابر زر قبر الحسین فان زیارته تعدل مأه حجه و ان قبر الحسین بن على ترعه من ترع الجنه … و ان کربلا ارض الجنه» اى جابر ، قبر حسین (ع) را زیارت کن ؛ زیرا پاداش زیارت قبر حسین (ع) با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبى) برابر است ؛ و در حقیقت قبر حسین بن على (ع) گلزارى از گلزارهاى بهشت است… و زمین کربلا ، زمین بهشت به شمار مىآید.» جابر به سفارش پیامبر (ص) عمل کرد و به عنوان نخستین زائر ، در موقعیتى دشوار ، این سنت عظیم را بنیان نهاد.
رحلت جابر
پس از آنکه جابر ، پیام رسول خدا (ص) را به امام باقر (ع) رساند ، امام باقر (ع) به جابر فرمود: وصیت خود را آماده کن ؛ زیرا تو در مسیر حرکت به سوى خدایى! قطرات اشک از چشمان جابر سرازیر شد و به امام باقر (ع) عرض کرد: آقاى من ، این خبر را قبل از شما رسول خدا (ص) به من داد و فرمود: «چند روز پس از دیدار با محمد بن على از دنیا مىروى.» امام باقر (ع) فرمود: «اى جابر ، سوگند به خدا ، خداوند علم گذشته ، حال و آینده تا روز قیامت را به من عنایت فرموده است.» جابر وصیت کرد و آماده سفر شد. سر انجام در ۷۳یا ۷۴ یا ۷۸ قمرى در ۹۴ سالگى در مدینه از دنیا رفت. طبق بعضى از روایات ، امام صادق (ع) فرمود: جابر ، آخرین نفر از اصحاب بود که باقى مانده بود. ابان بن عثمان ، که در آن وقت حاکم مدینه بود ، بر جنازه جابر نماز خواند. او برای فرزندان جابر پیام فرستاده بود وقتى پدرتان از دنیا رفت ، او را به خاک نسپارید تا من بر جنازه اش نماز بخوانم. زیرا حاکمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتیاز و افتخار مىدانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصارى ، در میدان نبرد با دشمن به شهادت نرسید ، ولى با شمشیر قلم و بیان و در مسیر مبارزه پیوسته با دشمنان بود. او با افشاگریهایش بینى دشمنان کینه توز را به خاک مالید و از حریم مقدس امامان معصوم دفاع کرد. بى تردید ، جابر از مصداقهاى روشن این سخن رسول خدا (ص) به شمار مىرود: «اذا کان یوم القیامه یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداء فیرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» هنگامى که روز قیامت مىشود ، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهیدان مىسنجند ؛ پس مرکب قلم دانشمندان بر خون شهیدان برترى مىیابد.