- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- 0 نظر

لباس دست کم پاسخگوى سه نیاز آدمى است؛ یکى این که او را از سرما و گرما حفظ مىکند، دیگر این که در جهت حفظ عفت و شرم، به او کمک مىکند و سوم این که به او آراستگى و وقار مىبخشد.
در هر جامعهاى نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاه بر آن که تابع شرایط اقتصادى و اجتماعى و اقلیمى آن جامعه است، تابع جهانبینى و ارزش هاى حاکم بر فرهنگ آن جامعه نیز مىباشد. انسان بسته به این که براى جهان، چه معنایى قائل باشد، خود را چگونه موجودى بداند، چه سرنوشتى براى خود تصور کند و سعادت خود را در چه بداند، لباس پوشیدنش تفاوت مىکند.
همان طور که گفتیم، انسان به وسیله لباس به خود آراستگى و زیبایى مىبخشد. خود آرایى و زینت کردن، نه تنها آثار مثبت روحى و روانى در دیگران داشته و موجب آرامش روحى مىشود، بلکه اثرات روانى مثبتى نیز در خود فرد دارد. بنابراین، نه تنها کیفیت لباس پوشیدن حاکى از شخصیت انسان است، بلکه در شکلگیرى و تحول شخصیت او نقش دارد. اینک بعضى از موارد ارتباط نوع پوشش و شخصیت آدمى را بر مىشماریم:
۱- پوشیدن لباس آراسته و پرهیز از هر نوع آشفتگى و پریشانى، نشانهاى از وجود نظام فکرى و ذوق سلیم در انسان است. بنابراین مىتوان گفت که آشفتگى برونى، حکایت از آشفتگى درونى مىکند؛ زیرا انسان اگر داراى شخصیت طبیعى و سالم باشد، از آشفتگى و بههمریختگى گریزان است و نظم و ترتیب و تمیزى را بر ژولیدگى و پریشانى ترجیح مىدهد.
۲- پرهیز از خودآرایى و پذیرفتن آشفتگى و ژولیدگى در لباس، به جهت تعارضى که با خواستههاى فطرى انسان دارد، اثرات بدى در زمینه روانى بر انسان مىگذارد؛ به طورى که به تدریج سبب بروز افسردگى روحى و انهدام ذوق سلیم در انسان شده، منجر به بىاعتدالى روانى مىشود تا آنجا که علائق انسان را به زندگى و مواهب موجود در آن، از حد اعتدال کاهش مىدهد و او را به شخصى منزوى و گوشهگیر تبدیل مىکند.
۳- آراستگى ظاهرى اگر با خود آرایى درونى همراه شود، تنها رمز موفقیت انسان در جلب محبت و راه یافتن در دلهاست؛ به طورى که بدون برخوردارى از چنان شرایط ظاهرى و باطنى، انتظار محبوبیت پیدا کردن، انتظارى بىجا خواهد بود.
در اینجا بعضى از ویژگىهاى لباس را که با شخصیت انسان مرتبط است، از زبان روایات اسلامى یادآور مىشویم:
۱- لباس زیبا، باعث تقرب به خداست. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: خود را به وسیله لباس زیبا کنید؛ زیرا خدا زیباست و زیبایى را دوست دارد.(۱) بنابراین وقتى انسان احساس کند خدا او را دوست دارد، تاثیر مثبتى بر شخصیت او مىگذارد.
۲- امام على (علیه السلام) مىفرماید: لباس تمیز، غم و ناراحتى را برطرف مىکند و براى نماز، یک نوع پاکیزگى است.(۲)
بنابراین یکى از عوامل نشاط و شادابى روانى، پوشیدن لباس تمیز است.
۳- لباس تمیز، باعث ذلت و خوارى دشمنان مىشود و انسان را در مقابل آنان سربلند مىکند. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: لباس پاکیزه، دشمن را ذلیل مىنماید.(۳)
۴- لباس مناسب، انسان را در میان مردم عزیز مىکند. امام على (علیه السلام) مىفرماید: به راستى نیکوترین لباس، آن لباسى است که تو را با مردم همسان سازد و موجب آرایش تو در میان آنان شود و زبانهاى آنان را از بدگویى تو باز دارد.(۴)
۵- لباس انسان، باید معرف جنس او نیز باشد؛ بنابراین لباس مردان باید با لباس زنان، تفاوت داشته باشد و هر کدام لباس مخصوص خود را بپوشند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مردانى را که لباس زنان و زنانى را که لباس مردان مىپوشند، از رحمت خدا دور دانست.(۵)
۶- لباس نباید غیر متعارف و به اصطلاح لباس شهرت باشد. گاهى انسان بر اساس خودخواهى و تکبر، لباسى را انتخاب مىکند که نظیرش در هیچ کس نبوده باشد. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: براى انسان از نشانههاى خفت و خوارى همین بس که لباسى بپوشد که به آن مشهور شود.(۶) بنابراین لباس شهرت، نشانه شخصیت خودخواه و متکبر است.
از سیره و زندگى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر پیشوایان دینى استفاده مىشود که آنها با مسئله تجملپرستى در لباس سخت مخالف بودند و از آنچه نشانه خودخواهى و تکبر داشت، برحذر مىداشتند. درباره هیئت نمایندگى نجران، چنین آمده است:
در پاسخ به دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال دهم هجرى، هیئتى از مسیحیان نجران وارد مدینه شدند تا با پیامبر مذاکره کنند. این هیئت در حالى که لباسهاى تجملى ابریشمى بر تن و انگشترهاى طلا بر دست و صلیبها بر گردن داشتند، وارد مسجد شدند؛ ولى وضع زننده و نامناسب و حاکى از تکبر و خودخواهى آنان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ناراحت نمود و در نتیجه آنان را به حضور نپذیرفت؛ اما علت ناراحتى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ندانستند.
از على (علیه السلام) در این باره چاره خواستند و علت به حضور نپذیرفتن هیئت توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ناراحتى آن بزرگوار را جویا شدند. على (علیه السلام) فرمود: من چنین فکر مىکنم که آنها باید این لباسهاى تجملاتى و انگشترهاى گرانقیمت را از تن بیرون کنند و بعد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسند. آنها چنین کردند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، آنها را به حضور پذیرفت و مورد احترام و تکریم قرار داد.
۷- پرهیز از لباس فرهنگهاى بیگانه؛ کسى که فرهنگ اسلامى و ملى خود را رها کند و به رنگ و لباس بیگانگان(که مظهر آن دنیاى غرب است) در آید، نشانه نداشتن استقلال و نشانه وابستگى به آنان است. چنین فردى، دچار احساس خودکمبینى شده است و شخصیتى ذلیل دارد. امام على (علیه السلام) مىفرماید: همواره حال این امت، نیکو خواهد بود تا زمانى که لباس بیگانگان را نپوشند و غذاهاى آنان را نخورند و آن زمان که چنین کنند، خداوند آنها را ذلیل خواهد کرد.(۷)
۸- استفاده از رنگهاى شاد در لباس، اثرات غیر مستقیمى در افزایش حرکت و فعالیت و پیشرفت کار افراد دارد و در سلامت روانى و شخصیتى افراد مؤثر خواهد بود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: لباس سفید رنگ بپوشید که سبب آرامش و پاکیزگى شماست.(۸) بنابراین انسانى که از رنگهاى روشن و شاد در لباس استفاده مىکند، از آرامش روانى بیشترى برخوردار است.
امام زینالعابدین (علیه السلام) مىفرماید: زمانى که امام حسن (علیه السلام) متولد شدند، او را در جامه زردى پیچیدند و به خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند تا نامى را براى وى انتخاب کند. آن حضرت فرمود: مگر من شما را نهى نکردم که نوزاد را در جامه زرد نپیچید! بعد آنان جامه زرد نوزاد را بیرون آوردند و او را در جامه سفیدى پیچیدند و به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند تا مراسم نامگذارى صورت گیرد.(۹)
از آنچه گذشت، معلوم مىشود که کیفیت و چگونگى لباس هم از نظر رنگ و هم از نظر مدل و هم از نظر آراستگى و تمیزى، نشانه نوع شخصیت انسان است و چه بسا افرادى که با پوشیدن نوع خاصى از لباسها، دچار مسخ شخصیتى مىشوند و به کلى رفتار و اعمالشان تغییر پیدا مىکند.
پىنوشتها
۱- وسائل، ج۳، ص۳۴۰
۲- وسائل، ج۳، ص۳۴۶
۳- همان، ص۳۴۶
۴- غررالحکم، ص۱۵۲
۵- سنن ابى داود، ج۴، ص۶۰
۶- بحار، ج۷۸، ص۲۵۲
۷- وسائل، ج۳، ص۳۵۶
۸- همان، ص۳۵۵
۹- منتهى الامال، ج۱، ص۴۱۱
منبع: ماهنامه پرسمان؛ آبان ۱۳۸۲؛ نویسنده: حسن میرزایى