چهل حدیث از اهل بیت علیهم السلام در باره عدل الهی – قسمت دوم

۱۴۰۰-۱۱-۰۳

299 بازدید

امام صادق علیه‏ السلام:اِنَّ بَنى اِسرائیلَ اَ تَوا موسى علیه‏ السلام ، فَسَأَلوهُ اَنْ یَسْاَلَ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ اَنْیُمْطِرَ السَّماءَ عَلَیْهِمْ اِذا اَرادوا ، وَ یَحْبِسَها اِذا اَرادوا ، فَسَاَلَ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ لَهُمْ . فَقالَاللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ : ذلِکَ لَهُم یا موسى ، فَاَخْبَرَهُم موسى فَحَرَثوا وَ لَمْ یَتْرُ کوا شَیْئا اِلاّزَرَعوهُ ثُمَّ اسْتَنْزَلُوا الْمَطَرَ عَلى اِرادَتِهِم ، وَ حَبَسوهُ عَلى اِرادَتِهِم ، فَصارَت زُروعُهُم کَاَنَّهَا الْجِبالُ وَ الآجامُ ، ثُمَّ حَصَدوا وَ داسوا وَ ذَرّوا فَلَمْ یَجِدوا شَیئا فَضَجّوااِلى موسى علیه‏ السلام وَ قالوا : اِنَّما سَأَلـْناکَ اَنْ تَسْاَلَ اللّه‏َ اَنْ یُمْطِرَ السَّماءَ عَلَیْنااِذا اَرَدْنا فَاَجابَنا ، ثُمَّ صَیَّرَها عَلَیْنا ضَرَرا فَقالَ : یا رَبِّ اِنَّ بَنى اِسرائیلَ ضَجّوامِمّا صَنَعْتَ بِهِم ، فَقالَ : وَ مِمَّ ذاکَ یا موسى ؟ قالَ : سَاَلونى اَنْ اَسْاَ لَکَ اَنْ تُمْطِرَالسَّماءَ اِذا اَرادوا وَ تَحبِسَها اِذا اَرادوا فَاَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَیَّرتَها عَلَیْهِمْ ضَرَرا ! فَقالَ :یا موسى ، اَ نَا کُنتُ المُقَدِّرَ لِبَنى اِسرائیلَ فَلَمْ یَرضَوا بِتَقدیرى ، فَاَجَبْتُهُم اِلى اِرادَتِهِمْفَکانَ ما رَاَیْتَ ؛بنى اسرائیل نزد موسى علیه‏ السلام آمدند و از او خواستند که از خداوند عزّوجلّ درخواست کند تا هرگاه آنان اراده کردند، آسمان برایشان ببارد و هرگاه آنان خواستند،آن را از باریدن باز دارد. موسى علیه‏ السلام نیز خواسته آنان را از خداوند عزّوجلّ در خواستنمود. خداوند عزّوجلّ فرمود: «اى موسى! باشدپذیرفتم». موسى علیه‏ السلام آنان را خبردارکرد. پس به کشت همه دانه‏ ها پرداختند و چیزى را فروگذار نکردند. سپس بر پایهخواستشان، بارش باران را درخواست نمودند و براساس درخواستشان از آن جلوگیرى کردند. در نتیجه، کشتزارهایشان چنان پُربار شد که محصول آنها همانند کوه‏ها و نیزارهاگردید. سپس درو کردند و کوبیدند و باد دادند، امّا چیزى به دست نیاوردند. پس، نزدموسى علیه‏ السلام فریاد و ناله سر دادند و گفتند: ما از تو در خواست کردیم که از خدا بخواهى که هرگاه ما خواستیم، آسمان بر ما ببارد. خدا خواسته ما را پذیرفت و سپس آن را بر ضرر ماگرداند! موسى علیه‏ السلام گفت: پروردگارا! بنى اسرائیل، از کار تو به فریاد آمدند. خدا فرمود: «اى موسى! براى چه؟» گفت: از من درخواست کردند که از تو بخواهم هرگاه آنان خواستند،آسمان را ببارانى و هرگاه خواستند، آن را از بارش باز دارى . تو هم پذیرفتى، اما آن را بهضررشان گرداندى! خدا فرمود: «اى موسى! من براى بنى اسرائیل، تقدیر کرده بودم،ولى آنان به مقدرات من راضى نشدند. پس، خواسته‏شان را پذیرفتم و نتیجه‏ اش این شد که دیدى ».[۲۳]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :عن جبرئیل علیه‏ السلام : عن اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ، قالَ: قالَ اللّه‏ُ تَبارَکَ وَ تَعالى : … اِنَّمِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن یُریدُ البابَ مِنَ العِبادَهِ فَاَ کُفُّهُ عَنهُ ، لِئَلاّ یَدخُلَهُعُجبٌ فَیُفسِدَهُ ذلِکَ ، و اِنَّ مِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ ایمانُهُ اِلاّ بِالفَقرِوَ لَو اَغنَیتُهُ لاََفسَدَهُ ذلِکَ ، و اِنَّ مِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ ایمانُهُ اِلاّ بِالغَناءِولَو اَفقَرتُهُ لاََفسَدَهُ ذلِکَ ، واِنَّ مِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ ایمانُهُ اِلاّ بِالسُّقمِولَو صَحَّحتُ جِسمَهُ لاََفسَدَهُ ذلِکَ ، و اِنَّ مِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ ایمانُهُاِلاّ بِالصِّحَّهِ ولَو اَسقَمتُهُ لاََفسَدَهُ ذلِکَ ، اِنّى اُدَبِّرُ عِبادى لِعِلمى بِقُلوبِهِم ، فَاِنّىعَلیمٌ خَبیرٌ ؛به نقل از جبرئیل: خداوند تبارک و تعالى فرمود: … بعضى از بندگان مؤمن من،کسانى هستند که مى‏ خواهند از راه عبادت، به درگاه من وارد شوند، ولى من مانعمى‏شوم، به خاطر این که غرور در آنان به وجود نیاید تا فاسدشان کند. و بعضى از بندگانمؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با فقر، درست نمى‏ شود، که اگر بى‏نیازشانکنم، بى‏نیازى فاسدشان مى‏ کند. و بعضى از بندگان مؤمن من، کسانى هستند کهایمانشان جز با ثروت، درست نمى‏ شود که اگر نیازمندشان کنم، نیازمندى فاسدشان مى‏ کند. و بعضى از بندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با بیمارى، درست نمى‏ شود، که اگر به آنان تن‏درستى ببخشم، تن‏درستى فاسدشان مى‏ کند. و بعضى ازبندگان مؤمن من، کسانى هستند که ایمانشان جز با تن‏درستى، درست نمى‏ شود که اگربیمارشان کنم، بیمارى فاسدشان مى‏ کند. در حقیقت، من، بندگانم را با آگاهى ‏اى که ازدل‏هایشان دارم اداره مى‏کنم؛ چراکه من داناى آگاهم».[۲۴]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ اللّه‏َ جَلَّ ثَناؤُهُ یَقولُ : و عِزَّتى و جَلالى ، ما خَلَقتُ مِن خَلقى خَلقا اَحَبَّ اِلَىَّ مِن عَبدىَ المُؤمِنِ و لِذلِکَ سَمَّیتُهُ بِاسْمى مُؤمِنا ، لاَُحرِّمُهُ ما بَینَ المَشرِقِوَ المَغرِبِ وَ هِىَ خِیَرَهٌ لَهُ مِنّى و اِنّى لاَُمَلِّکُهُ ما بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ و هِىَ خِیَرَهٌ لَهُمِنّى ، فَلیَرضَ بِقَضائى ، وَ لیَصبِر عَلى بَلائى وَ لیَشکُر نَعمائى ، اَکتُبُهُ یا مُحَمَّدُ مِنَالصِّدّیقینَ عِندى ؛خداوند ـ که نام او بلند باد ـ مى‏فرماید: «به عزّت و جلالم سوگند، از میان آفریدگانمآفریده‏اى که نزد من محبوب‏تر از بنده مؤمنم باشد، نیافریدم و بدین جهت، او را به اسمخودم، مؤمن، نام نهادم. البته گاه او را از آنچه میان مشرق و مغرب است، محروم مى ‏سازم و این انتخاب من براى اوست و گاه او را از آنچه میان مشرق و مغرب است،بهره‏ مند مى‏ سازم و آن، انتخاب من براى او است. پس باید به خواست من، خشنود باشدو بر بلاى من، صبر کند و نعمت‏هاى مرا شکر نماید. اى محمّد! او را در شمار صدیقین(بندگان راستین) خود مى‏ نویسم».[۲۵]

امام على علیه‏ السلام :اِذا فَشَى الزِّنا ظَهَرَ مَوْتُ الفُجاءَهِ ، وَ اِذا جارَ الْحاکِمُ قَحَطَ الْمَطَرُ ؛هرگاه زنا رواج پیدا کند، مرگِ ناگهانى پدیدار مى‏شود و هرگاه حاکم ستم کند،باران نمى‏بارد.[۲۶]

امام رضا علیه‏ السلام :مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّه‏ِ کانَ اللّه‏ُ عِنْدَ ظَـنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضىَ بِالْقَلیلِمِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللّه‏ُ مِنْهُ الْیَسیرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِخَفَّت مَؤُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ اَهْلُهُ ، وَ بَصَّرَهُ اللّه‏ُ داءَ الدُّنیا وَ دَواءَها ، وَ اَخْرَجَهُ مِنْها سالِمااِلى دارِ السَّلامِ ؛هر کس به خدا خوش گمان باشد، خداوند مطابقِ گمان او، با وى رفتار مى‏کند و هرکس به روزىِ کم راضى باشد، خداوند عمل کم را از او مى‏پذیرد و هرکس به روزىحلال اندک خشنود باشد، هزینه زندگى‏اش سبک مى‏شود و خانواده‏اش در نعمتخواهند بود و خداوند، او را از بیمارى و درمان دنیا آگاه مى‏کند و به سلامت، از دنیا به خانه سلامت (آخرت) بیرون مى‏ بَرد.

کافى ، ج ۸ ، ص ۳۴۷، ح ۵۴۶۲۸

امام على علیه‏ السلام :ما اَعْجَبَ هذَا الاِْنْسانَ مَسرورٌ بِدَرْکِ ما لَمْ یَکُنْ لِیَفوتَهُ ، مَحزونٌ عَلىفَوتِ ما لَمْ یَکُنْ لِیُدْرِکَهُ ، وَ لَوْ اَ نَّهُ فَکَّرَ لاََبْصَرَ وَ عَلِمَ اَ نَّهُ مُدَبَّرٌ ، وَ اَنَّ الرِّزقَ عَلَیْهِ مُقَدَّرٌ ،وَ لاَقْتَصَرَ عَلى ما تَیَسَّرَ ، وَ لَم یَتَعَرَّض لِما تَعَسَّرَ ؛چه تعجب‏آور است این انسان! با رسیدن به چیزى که از دستش نمى‏رفت، خوشحالمى‏شود و براى از دست دادن چیزى که به آن نمى ‏رسد، ناراحت مى‏ شود، در صورتى که اگر فکر مى‏کرد، مى‏ فهمید و مى‏ دانست که کارش برنامه‏ ریزى شده است و روزى برایش تقدیر شده است و در نتیجه به آنچه آسان به دستش مى‏رسد، اکتفا مى‏ کرد و آنچه را که سخت به دست مى‏ آید، دنبال نمى ‏نمود.

تحف العقول ، ص ۲۱۵۲۹

امام صادق علیه‏ السلام :هذِهِ الآفاتُ… مِنَ الوَباءِ وَ الجَرادِ و ما اَشبَهَ ذلِکَ ما بالُها لا تَدومُ …و یُلذَعُ اَحیانا بِهذِهِ الآفاتِ الیَسیرَهِ لِتَأدیبِ النّاسِ وَ تَقویمِهِم ، ثُمَّ لا تَدومُ هذِهِالآفاتُ ، بَل تَـکشِفُ عَنْهُم عِندَ القُنوطِ مِنهُم ، فَتَـکونُ وُقوعُها بِهِمْ مَوعِظَهً و کَشفُهاعَنهُم رَحمَهً … . فَاِذا عَضَّتهُ المَکارِهُ وَ وَجَدَ مَضَضَهَا اتَّعَظَ وَ اَبصَرَ کَثیرا مِمّاکانَ جَهِلَهُ وَ غَفَلَ عَنهُ ، وَ رَجَعَ اِلى کَثیرٍ مِمّا کانَ یَجِبُ عَلَیهِ … اِنَّ هذِهِ الآفاتِ وَ اِن کانَتتَنالُ الصّالِحَ وَ الطّالِحَ جَمیعاً ، فَاِنَّ اللّه‏َ جَعَلَ ذلِکَ صَلاحا لِلصِّنفَینِ کِلَیهِما :اَمَّا الصّالِحونَ فَاِنَّ الَّذى یُصیبُهُم مِن هذا یَرُدُّهُم نِعَمَ رَبِّهِم عِندَهُم فى سالِفِ اَیّامِهِم فَیَحدوهُم ذلِکَ عَلَى الشُّکرِ وَ الصَّبرِ ، وَ اَمَّا الطّالِحونَ فَاِنَّ مِثلَ هذا اِذا نالَهُمکَسَرَ شِرَّتَهُم وَ رَدَعَهُم عَنِ المَعاصى وَالفَواحِشِ ، وَ کَذلِکَ یَجْعَلُ لِمَن سَلِمَ مِنهُممِنَ الصِّنفَینِ صَلاحا فى ذلِکَ ، اَمَّا الاَبرارُ فَاِنَّهُم یَغتَبِطونَ بِماهُم عَلَیهِ مِنَ البِرِّوَ الصَّلاحِ و یَزدادونَ فیهِ رَغبَهً وَ بَصیرَهً ، و اَمَّا الفُجّارُ فَاِنَّهُم یَعرِفونَ رَأفَهَ رَبِّهِموَ تَطَوُّلَهُ عَلَیهِم بِالسَّلامَهِ مِن غَیرِ استِحقاقِهِم ، فَیَحُضُّهُم ذلِکَ عَلَى الرَّأفَهِ بِالنّاسِوَالصَّفحِ عَمَّن اَساءَ اِلَیهِم ؛این آفت‏ها، از قبیل وبا و هجوم ملخ و مانند اینها، دوام ندارند…و گاهىبا این آفت‏هاى زودگذر، آسیبى به مردم مى‏رسد تا ادب شوند و مقاوم گردند.البته آفت‏ها دوامى ندارند و همین که موجب ناامیدى مردم شوند، برداشته مى‏شوندتا معلوم گردد که گرفتار شدن به آفات، اندرزى براى مردم و برطرف شدن آفات نیزبخشایشى در حق آنان است… پس هرگاه سختى‏ها انسان را فرا گرفتند و او رنج آنهارا چشید، پند مى‏گیرد و از بسیارى چیزها که نمى‏دانست و غفلت داشت، آگاه مى‏ گرددو به سوى بسیارى چیزها که بر او واجب بوده، توجه مى‏ کند…

هرچند چنین آفت‏هایى هم به نیکوکاران و هم به بدکاران مى‏ رسند، امّا خداوند، آنها را براى هر دو گروه، خوبقرار داده است.براى نیکوکاران، خوب است، چون هر آسیبى به آنان برسد، آنها را نسبت به نعمت‏هاى پروردگارشان ـ که در گذشته داشته‏اند ـ هشیارتر مى‏کند و به سپاس‏گزارى وصبر بر مى‏انگیزد. براى بدکاران هم خوب است، چون وقتى چنین آسیبى به آنها برسد،شرارتشان را در هم مى‏شکند و از گناهان و زشتى‏ها بازشان مى‏دارد.همچنین خداوند، جانِ سالم به در بُردن از آفت‏ها را براى هر دو گروه،خوب قرار داده است. براى نیکوکاران، خوب است، چون آنها را به نیکىو درستکارى خویش امیدوار مى‏کند و براى بدکاران هم خوب است، چون مهربانى و احسان پروردگارشان را در مى‏یابند که آنها را سالم قرار داد، با آن‏که شایسته‏ اش نبودند، و همین، آنها را به مهربانى با مردم و گذشت از بدى‏هاى دیگراندر حقّ خویش، تشویق مى‏ کند.[۲۷]

پیامبر علیه‏ السلام :لا یُصیبُ عَبْدا نَـکْبَهٌ فَما فَوقَها اَو دونَها اِلاّ بِذَنْبٍ ، وَ ما یَعْفُو اللّه‏ُعَنْهُ اَکثَرُ ؛هیچ بنده‏اى به بدبختى و بالاتر و پایین‏تر از آن نمى‏رسد، مگر به خاطر گناهى. البتهآنچه خدا از آن در مى‏ گذرد، بسیار بیشتر است.[۲۸]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :شَکى نَبىٌّ مِنَ الاَنبِیاءِ اِلى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقالَ : یا رَبِّ یَکونُ العَبدُمِن عَبیدِکَ یُؤمِنُ بِکَ وَ یَعمَلُ بِطاعَتِکَ ، فَـتَزوى عَنهُ الدُّنیا ، وَ تَعرِضُ لَهُالبَلاءَ ، وَ یَـکونُ العَبدُ مِن عَبیدِکَ یَکفُرُ بِکَ و یَعمَلُ بِمَعاصیکَ ، فَتَزوى عَنهُالبَلاءَ وَ تَعرِضُ لَهُ الدُّنیا . فَاَوحَى اللّه‏ُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ ؛ اَنَّ البِلادَ وَالعِبادَ لى ، و اَ نَّهُلَیسَ مِن شَى‏ءٍ اِلاّ یُسَبِّحُنى و یُهَلِّـلُنى و یُـکَبِّرُنى ، واَمّا عَبدىَ المُؤمِنُ فَلَهُسَیِّـئاتٌ فَاَزوى عَنهُ الدُّنیا ، و اَعرِضُ لَهُ البَلاءَ حَتّى یَأتیَنى فَاَجزِیَهُ بِحَسَناتِهِ ،و اَمّا عَبدىَ الکافِرُ فَلَهُ حَسَناتٌ فَاَزوى عَنهُ البَلاءَ ، و اَعرِضُ لَهُ الدُّنیا حَتّى یَأتیَنىفَاَجزِیَهُ بِسَیِّئاتِهِ ؛یکى از پیامبران به پروردگارش شِکوه نمود و گفت: پروردگارا! بنده‏اى از بندگانت به تو ایمان مى‏ آورد و طبق فرمان تو عمل مى‏ کند و تو، دنیا را از او باز مى‏ دارى (او را از دنیامحروم مى‏ کنى) و در معرض بلا قرارش مى‏ دهى. و بنده‏اى از بندگانت به تو کفر مى‏ ورزدو تو را نافرمانى مى‏ کند و تو، بلا را از او باز مى‏دارى و دنیا را به او ارزانى مى‏ کنى! خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود: «سرزمین‏ها و بندگان، از آنِ من‏اند و هیچ چیزى نیست، جزاین‏که مرا منزه و یگانه و بزرگ مى‏داند. امّا بنده مؤمنم، گناهانى دارد و من دنیا را از او بازمى‏دارم و او را در معرض بلا قرار مى‏ دهم تا این‏که در قیامت نزد من بیاید و پاداشخوبى هایش را بدهم. و امّا بنده کافرم، خوبى‏هایى دارد، و من بلا را از او باز مى‏دارم ودنیا را به او عَرضه مى‏کنم تا نزد من بیاید و کیفر گناهانش را بدهم».[۲۹]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ الرَّجُلَ لَتَـکونُ لَهُ دَرَجَهٌ رفیعَهٌ مِنَ الْجَنَّهِ لا یَنالُها اِلاّ بِشَى‏ءٍمِنَ الْبَلایا تُصیبُهُ ، حَتّى یَنْزِلَ بِهِ الْمَوتُ وَ ما بَلَغَ تِلکَ الدَّرَجَهَ ، فَیُشَدَّدُ عَلَیْهاحَتّى یَبْلُغَها ؛انسان، گاهى درجه عالى‏اى در بهشت دارد که جز در سایه برخى گرفتارى‏ها به آننمى‏رسد و چنانچه مرگش فرا رسد و او به آن درجه نرسیده باشد، هنگام مرگش، چنانبر او سخت گرفته مى‏شود که به آن درجه دست یابد.[۳۰]

امام على علیه‏ السلام :مَنْ رَضىَ بِما قُسِمَ لَهُ ، استَراحَ قَلْبُهُ وَ بَدَنُهُ ؛هرکس به آنچه برایش قسمت شده، راضى باشد، قلب و بدنش، آسوده مى‏ گردد.[۳۱]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ لِلشَّیْطانِ لَمَّهً بِابْنِ آدَمَ وَ لِلمَلَکِ لَمَّهً ، فَاَمّا لَمَّهُ الشَّیطانِ فَاِیعادٌ بِالشَّرِّوَ تَکذیبٌ بِالحَقِّ ، وَ اَمّا لَمَّهُ المَلَکِ فَاِیعادٌ بِالخَیْرِ وَ تَصدیقٌ بِالحَقِّ ، فَمَن وَجَدَ ذلِکَ فَلیَعْلَماَ نَّهُ مِنَ اللّه‏ِ فَلْیَحمَدِ اللّه‏َ ، وَ مَن وَجَدَ الاُخرى فَلیَتَعَوَّذ بِاللّه‏ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ؛شیطان القائاتى به فرزند آدم دارد و فرشته نیز الهاماتى دارد: القاى شیطان، به بدى وعده دادن و حق را تکذیب نمودن و الهام فرشته، به خوبى وعده دادن و حق را تصدیق کردن است. پس هرکس الهام به خوبى را در دل خود یافت، بداند که از جانب خداونداست و بدین خاطر، خدا را ستایش نماید و هرکس چیزى غیر از این یافت، از شیطانِرانده شده، به خدا پناه ببرد.[۳۲]

امام على علیه‏ السلام :لا یَسعَدُ اَحَدٌ اِلاّ بِإِقامَهِ حُدودِ اللّه‏ِ وَ لا یَشْقى اَحَدٌ اِلاّ بِاِضاعَتِها ؛هیچ کس جز با برپایى حدود خداوند خوش‏بخت و هیچ کس جز با ضایع کردن آنها،بدبخت نمى‏شود.[۳۳]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ یَقولُ : اِنّى اِذَ ا ابْتَلَیْتُ عَبْدا مِنْ عِبادى مُؤمِنا فَحَمِدَنىعَلى مَا ابْتَلَیتُهُ ، فَاِنَّهُ یَقومُ مِنْ مَضْجَعِهِ ذلِکَ کَیَومَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ مِنَ الْخَطایا . وَ یَقولُ الرَّبُّعَزَّ وَ جَلَّ : اَنَا قَیَّدْتُ عَبدى وَابْتَلَیتُهُ ، وَ اَجرُوا لَهُ کَما کُنْتُمْ تُجرُونَ لَهُ وَ هُوَ صَحیحٌ ؛خداوند عزّ و جلّ مى‏ فرماید: «هرگاه من یکى از بندگان مؤمنم را گرفتار ساختم و به خاطر آن گرفتارى، ستایشم نمود، بى گمان از بسترش همانند روزى که از مادر متولّدشده، بدون گناه بر مى ‏خیزد» و مى‏ فرماید: «من بنده‏ام را گرفتار و مبتلا ساختم. شما،پاداش او را همانند زمان سلامتش به او بدهید[۳۴].

امام صادق علیه‏ السلام :سَاَلتُ اَبا عَبدِ اللّه‏ِ علیه‏ السلام عَن قَولِ اللّه‏ِ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ ما اَصَابَکُم مِنْمُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ» اَرَاَیتَ ما اَصابَ عَلیّا وَ اَهلَ بَیتِهِ علیهم‏السلاممِن بَعْدِهِ هُوَ بِماکَسَبَت اَیدیهِم ، وَ هُم اَهلُ بَیتِ طَهارَهٍ مَعصومونَ ؟ فَقالَ : اِنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله کانَ یَتوبُاِلَى اللّه‏ِ وَ یَستَغفِرُهُ فى کُلِّ یَومٍ وَ لَیلَهٍ مِئَهَ مَرَّهٍ مِن غَیرِ ذَنبٍ ، اِنَّ اللّه‏َ یَخُصُّ اَولیاءَهُ بِالمَصائِبِ لِیَأْجُرَهُم عَلَیها مِن غَیرِ ذَنبٍ ؛از امام صادق علیه‏ السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: (و هرگونه مصیبتى به شمابرسد، نتیجه اعمال خود شماست) پرسیدم که: درباره آنچه به على و اهل بیت او علیهم‏ السلام پس از او رسید، چه نظرى دارى؟ آیا آن هم نتیجه اعمال خودشان بود، در حالى که آنان خاندانى پاک و معصومند؟ فرمودند: «پیامبر خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله بدون آن که گناهى کردهباشد، شبانه روزى، صد مرتبه به درگاه خداوند، توبه مى‏ کرد و آمرزش مى‏ طلبید. خداوند، اولیاى خود را گرفتار مصائب مى‏ کند تا به سبب آن پاداششان دهد،بدون آن‏که گناهى کرده باشند.[۳۵]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :ما یُصیبُ الْمُسْلِمَ ، مِنْ نَصَبٍ ولا وَصَبٍ ، و لا هَمًّ وَ لا حَزَنٍ وَ لا اَذْىً وَ لاغَمًّ ، حَتَّى الشَّوکَهِ یُشاکُها ، اِلاّ کَفَّرَ اللّه‏ُ بِها مِنْ خَطایاهُ ؛به مسلمان، رنج و درد طولانى و غم و اندوه و آزار و غصه‏اى نمى‏ رسد، حتّى خارى بهتنش فرو نمى‏ رود، مگر این‏که خداوند به خاطر آن‏ها، گناهان او را پاک مى‏ کند.[۳۶]

امام رضا علیه‏ السلام :إِنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ وَ تَعالى لَمْ یُبِحْ اَکْلاً وَ لاشُرْبا اِلاّ لِما فیهِ الْمَنْفَعَهُوَ الصَّلاحُ وَ لَمْ یُحَرِّمْ اِلاّ ما فیهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسادُ، فَکُلُّ نافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فیهِقُوَّهٌ لِلْبَدَنِ فَهُوَ حَلالٌ؛خداوند تبارک و تعالى هیچ خوردنى و نوشیدنى را حلال نکرده است، مگر آن که درآن منفعت و صلاحى بوده و هیچ خوردنى و نوشیدنى را حرام ننموده، مگر آن که در آنضرر و مرگ و فسادى بوده است. پس هر چیز مفید و مقوّى بدن، که باعث تقویت آنشود، حلال شده است.[۳۷]

امام على علیه‏ السلام :اللّهُمَّ لا تَفْعَل بى ما اَ نَا اَهْلُهُ ، فَاِنَّکَ اِنْ تَفْعَل بى ما اَ نَا اَهْلُهُ تُعَذِّبْنىوَ لَم تَظْلِمنى ، اَصْبَحْتُ اَ تَّقى عَدْلَکَ وَ لا اَخافُ جَورَکَ ، فَیا مَنْ هُوَ عَدلٌ لایَجورُ ارحَمنى ؛خدایا! آن چنان که من سزاوارش هستم، با من رفتار نکن، زیرا اگر با من آن چنانرفتار کنى که سزاوار آنم، عذابم خواهى نمود، در حالى که بر من ظلم نکرده‏اى.من از عدالت تو مى‏ترسم، نه ظلم کردن تو! پس، اى بسیار عادلى که ظلم نمى‏کند،بر من رحم کن![۳۸]

پی نوشت ها

[۲۳] . کافى ، ج ۵، ص ۲۶۲، ح ۲۲۴

[۲۴] . توحید ، ص ۳۹۹، ح ۱۲۵

[۲۵] . مشکاه الأنوار ، ص ۷۳، ح ۱۳۶۲۶

[۲۶] . دعائم الإسلام ، ج ۲، ص ۵۳۱، ح ۱۸۸۸۲۷

[۲۷] . بحار الأنوار ، ج ۳، ص ۱۳۸ و ۱۳۹۳۰

[۲۸] . سنن الترمذى ، ج ۵، ص ۳۷۸، ح ۳۲۵۲۳۱

[۲۹] . المعجم الکبیر ، ج۱۲،ص۱۱۷،ح۱۲۷۳۵۳۲

[۳۰] . مسند زید ، ص ۴۱۰۳۳

[۳۱] . شرح نهج البلاغه ، ج ۲۰، ص ۲۶۲، ح ۶۱۳۴

[۳۲] . سنن الترمذى ، ج ۵، ص ۲۱۹، ح ۲۹۸۸۳۵

[۳۳] . غرر الحکم ، ح ۱۰۸۵۳۳۶

[۳۴] . مسند ابن حنبل ، ج ۶، ص ۷۷، ح ۱۷۱۱۸۳۷

[۳۵] . کافى ، ج ۲، ص ۴۵۰، ح ۲۳۸

[۳۶] . صحیح البخارى ، ج۵،ص۲۱۳۷،ح۵۳۱۸۳۹

[۳۷] . مستدرک الوسایل، ج ۱۶، ص ۳۳۳، ح ۲۴۰

[۳۸] . کافى ، ج ۴، ص ۴۳۳، ح ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *