فضائل و مناقب امام حسن (ع) بی شمار بوده و ابعاد مختلفی را در برمی گیرد و امکان بیان تمام مناقب آن حضرت در این نوشتار میسر نیست. از این رو، در اینجا فقط به گوشه ای از مناقب امام حسن (ع) اشاره می کنیم.
نامگذاری امام حسن (ع) از سوی خداوند
یکی از افتخارات و مناقب امام حسن (ع) انتخاب نام زیبای حسن برای ایشان از سوی خداوند متعال است. جابر بن عبدالله انصاری می گوید: هنگامی که حضرت زهرا (س) امام حسن (ع) را به دنیا آورد، به امام علی (ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی (ع) فرمود: «من در نامگذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمی گیرم».
سپس قنداقه امام حسن (ع) را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و گفتند: ای رسول خدا! برای او نامی انتخاب کن. پیامبر فرمود: «در این نامگذاری، بر خدای متعال سبقت نمی گیرم». خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد (ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار.
جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نامگذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شُبَّر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن [معادل عربی شبر] نام بگذار» و پیامبر (ص) نام حسن را برایش برگزید.[۱]
بنابراین اولین منقبت از مناقب امام حسن (ع) به هنگام تولد آن حضرت آشکار گردید و روشن شد که این نوزاد تازه متولد شده، با سایر نوزادان متفاوت است به گونه ای که خداوند متعال فرشته مقرب خود را برای نامگذاری او به سوی زمین می فرستد.
احادیث پیامبر (ص) درباره امام حسن (ع)
یکی از مناقب امام حسن (ع)، احادیث بسیاری است که از رسول خدا (ص) درباره آن حضرت نقل شده است. پیامبر اکرم (ص) بارها در حضور مسلمانان، محبت خود به امام حسن (ع) را ابراز می کرد. ابن عازب می گوید:
پیغمبر(ص) را دیدم که حسن را بر شانه خود داشت و می فرمود: اَللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ؛[۲]خدایا من او را دوست دارم، تو هم او را دوست بدار.» این روایت به روشنی بیانگر محبت شدید پیامبر (ص) به فرزند خود است.
از عایشه نیز در این باره روایت قابل توجهی نقل شده است. او می گوید: به راستى که رسم پیغمبر (ص) چنان بود که حسن را می گرفت و به خود می چسباند، سپس می فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا ابْنِی وَ أَنَا أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُ؛[۳] خدایا این پسر من است و من او را دوست می دارم، پس او را دوست بدار و هر کس او را دوست می دارد، دوست بدار.» طبق این سخن عایشه، یکی از مناقب امام حسن (ع) محبت شدید پیامبر (ص) نسبت به ایشان بوده است.
از دیگر سخنان رسول خدا (ص) درباره امام مجتبی (ع) روایت معروفی است که در آن امام حسن (ع) به عنوان سرور و آقای جوانان اهل بهشت معرفی می شود. جابر از پیامبر (ص) چنین نقل می کند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ؛[۴] هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند.»
پیامبر (ص) همچنین بارها عقل و درایت امام حسن (ع) را مورد ستایش قرار داد و در این باره فرموده است: «لو کان العقلُ رجلاً لکان الحسن؛[۵] اگر عقل به شکل مردی مجسّم می شد، همانا حسن بود».
یکی از مهمترین فضائل و مناقب امام حسن (ع) را سخنان پیامبر درباره ایشان باید دانست که در اینجا ما فقط به چند نمونه اشاره کردیم، ولی روایات بسیاری در این زمینه از پیامبر اسلام (ص) در کتاب های اهل سنت نقل شده است.[۶]
شباهت امام حسن (ع) به پیامبر (ص)
از دیگر کمالات و مناقب امام حسن (ع) که در احادیث به آن اشاره شده و مورد توجه مسلمانان و مورخان نیز قرار گرفته، شباهت فراوان امام حسن (ع) به رسول الله (ص) است. امیرالمومنین (ع) درباره شباهت ظاهری فرزند بزرگوارش به رسول خدا (ص) می فرماید:
«إِنَّ اَلْحَسَنَ اِبْنِی أَشْبَهُ بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ و سلّم) مَا بَیْنَ اَلصَّدْرِ إِلَى اَلرَّأْسِ؛[۷] همانا فرزندم حسن شبیه ترین [مردم] به رسول خدا (ص) از سینه تا سر می باشد.»
یکی از جهات شباهت امام حسن (ع) به پیامبر (ص)، هیبت و عظمت آن حضرت بود. از امام صادق (ع) درباره شباهت اخلاقی و رفتاری امام مجتبی (ع) به پیامبر (ص) چنین نقل شده است: «وَ کانَ الْحَسَنُ أَشبَهَ الناسِ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) خُلُقاً وَ سُؤْدُداً وَ هَدْیاً؛[۸] امام حسن (ع) از جهت خلق و خو، هیبت و رهبری، از همه بیشتر به رسول خدا (ص) شباهت داشت.»
ابن علی رافعی از پدرش، از جده اش زینب دختر ابی رافع، نقل می کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین (ع) خدمت رسول خدا (ص) رسید … و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی برای این دو به ارث بگذار.»، پیامبر(ص) در پاسخ صدیقه طاهره (س) فرمود: «أَمَّا اَلْحَسَنُ فَإِنَّ لَهُ هَیْبَتِی وَ سُؤْدُدِی؛حسن، هیبت و ابهت مرا دارد.»[۹]
علاوه بر احادیثی که درباره این منقبت از مناقب امام حسن (ع) نقل شده، این موضوع در نقل های مورخان نیز آمده است؛ از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله (ص) مانند حسن بن علی (ع) نبود.[۱۰]
طبق نقل های مختلف، حتی دشمنان و مخالفان حضرت نیز تحت تاثیر هیبت و عظمت آن امام قرار می گرفتند. محمد بن اسحاق می گوید: کسی در شرافت و بزرگی بعد از رسول خدا (ص) به حسن بن علی نرسیده است. حسن بن علی هر گاه از منزلش بیرون می آمد و در جایى می نشست، مردم پیرامون او جمع می شدند به صورتی که گاه راه بند می آمد، پس از این به منزلش مراجعت می کرد و مردم پراکنده می شدند.
وی در ادامه می گوید: من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن (ع) از مَرکبش پایین آمد و پیاده می رفت، از همراهانش کسی نماند، مگر اینکه او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه می رفت.[۱۱] در واقع امام حسن (ع) همانند پیامبر (ص) از چنان ابهت و عظمت برخودار بود که وقتی در میان مردم قرار می گرفت، همه را تحت تاثیر قرار می داد و ناخودآگاه از ایشان پیروی می کردند.
بنابراین یکی دیگر از فضائل و مناقب امام حسن (ع)، شباهت ظاهری و اخلاقی ایشان به جد بزرگوارش پیامبر خاتم (ص) است.
زهد و عبادت امام حسن (ع)
یکی دیگر از کمالات معنوی و مناقب امام حسن مجتبی (ع)، زهد بی نظیر و توجه فراوان آن حضرت به خداوند و عالم آخرت است. بهترین توصیف از حالات روحانی امام مجتبی (ع) بر زبان امام صادق (ع) جاری شده است:
«أَنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَ) کَانَ أَعْبَدَ اَلنَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِیاً وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ اَلْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْقَبْرَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْبَعْثَ وَ اَلنُّشُورَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْمَمَرَّ عَلَى اَلصِّرَاطِ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ اَلْعَرْضَ عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَهً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْهَا وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلاَتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ اِضْطَرَبَ اِضْطِرَابَ اَلسَّلِیمِ وَ سَأَلَ اَللَّهَ اَلْجَنَّهَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ اَلنَّارِ؛[۱۲]
حسن بن على (ع)، عابدترین و زاهدترین و برترین مردم عصر خویش بود. آن حضرت همواره پیاده عزم حج مى کرد و چه بسیار که با پاهاى برهنه به زیارت خانه خدا مى رفت. هرگاه مرگ را به یاد مى آورد، اشک مى ریخت و هرگاه قیامت و محشور شدن را به یاد مى آورد، اشک مى ریخت و نیز آنگاه که به یاد صراط و ملاقات با خدا مى افتاد چنان نالان مى شد که بی هوش مى افتاد. آن حضرت هرگاه نماز می خواند، لرزه بر اندام او مى افتاد و در یاد کردن دوزخ و بهشت مثل مار گزیده اى پریشان می شود. او از خدا درخواست بهشت مى کرد و از آتش دوزخ به او پناه مى برد.»
در این کلام نورانی امام صادق (ع)، به تعدادی از مناقب امام حسن (ع) در مورد عبادت خداوند و پرهیزگاری ایشان اشاره شده است. امام مجتبی (ع) بیست و پنج بار پیاده به زیارت کعبه رفت با آنکه مرکب هاى خوبی در اختیار ایشان قرار داشت، ولى به خاطر «افضلُ الاعمالِ أحمزُها؛[۱۳] بهترین کارهای [عبادی] سخت ترین آنهاست.»، مسافت چهار صد و پنجاه کیلومتر راه را زیر اشعه سوزان آفتاب و روى سنگریزه هاى داغ، پیاده مى پیمود تا رضایت خدا را بیشتر فراهم آورد.
بدون شک این تعداد زیارت خانه خدا با پای پیاده، برخواسته از عزم و اراده توحیدی امام مجتبی (ع) است و هر کس قادر به انجام آن نیست. در تاریخ آمده است معاویه که مى خواست براى خودنمایى و جلب افکار عمومی، اعمال امام حسن (ع) را تکرار کند، نتوانست این کار را بکند و حسرت مى کشید و مى گفت: بر چیزى غمگین نیستم مگر به آنکه نتوانستم پیاده به حج روم ولى حسن بن على (ع) بیست و پنج بار پیاده به مکه رفت.[۱۴]
بذل و بخشش در راه خدا
از دیگر مناقب امام حسن (ع) که شهرت فراوانی دارد، کرم و بخشش فراوان آن حضرت است. امام مجتبی (ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوانی در این باره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیه الاولیاء» نقل می کند: «امام حسن (ع) دو بار تمام زندگی اش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد».[۱۵]
روایات در مورد سخاوت و کرم امام حسن (ع) فراوان است ولی ما در اینجا به همین یک روایت اکتفا کرده و به دیگر مناقب امام حسن (ع) می پردازیم.
تواضع و محبت زیاد نسبت به دیگران
یکی از صفات بارز امام مجتبی (ع)، برخورد مهربانانه و محبت آمیز با دیگران بود. با آنکه آن حضرت از هیبت و عظمت بسیاری برخورد بود، اما مهربانی و تواضع امام نیز در بالاترین درجه قرار داشت. ابن شهر آشوب نقل می کند: امام حسن (ع) در حال گذر از جایی بود، دید عده ای از فقرا بر زمین نشسته اند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنهاست و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آنقدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، سپس امام مجتبی (ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود.[۱۶]
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود؛ همچنان که نوشته اند، امام گوسفند زیبایی داشت که به آن زیاد توجه و رسیدگی می کرد. روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکسته ام.» حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم!» امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم و غلام را آزاد کرد.»[۱۷]
همچنین آورده اند، روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمه ای که می خوردند، یک لقمه نیز جلوی آن می اندختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم.» امام فرمود: «دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ؛[۱۸] نه رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.»
گستره گذشت و مهرورزی امام، آن قدر پردامنه بود که قاتل او را هم در برگرفت؛ همچنانکه عمر بن اسحاق می گوید که من و حسین (ع) در لحظه شهادت، نزد امام مجتبی (ع) بودیم که فرمود: «بارها به من زهر داده اند؛ ولی این بار تفاوت می کند؛ زیرا این بار، جگرم را قطعه قطعه کرده است.»
حسین (ع) با ناراحتی پرسید: «چه کسی شما را زهر داده است؟» فرمود: «از او چه می خواهی؟ می خواهی او بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می دانم، خشم و عذاب خداوند بیشتر از خشم تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم که برای من، بی گناهی گرفتار شود.»[۱۹]
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود ولی در این لحظه، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوشامد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او، فرمود: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم. آیا به ما اجازه رفتن می دهی؟» و مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا!»[۲۰]
مهربانی و تواضع یکی از بارزترین مناقب امام حسن (ع) بود که مسلمانان بارها از نزدیک شاهد رفتارهای محبت آمیز و فروتنانه ای آن حضرت بودند.
بردباری و شکیبایی امام حسن (ع)
از مهمترین کمالات و مناقب امام حسن (ع) بردباری و شکیبایی آن حضرت برای حفظ جامعه و جلوگیری از بروز اختلاف و خونریزی میان مسلمانان است. از سخت ترین دوران زندگانی با برکت امام مجتبی (ع)، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سال های ستم را با بردباری وصف ناشدنی سپری کرد. ایشان در این سال ها، از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده می شنید. بسیاری از دوستان به ایشان پشت کرده بودند.
روزگار، بر ایشان به سختی می گذشت. ناسزا گفتن به حضرت علی (ع)، شیوه سخنرانان شهر شده بود. برخی هرگاه امام (ع) را می دیدند می گفتند: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین؛[۲۱] سلام بر تو ای خوار کننده مؤمنان!!» در حضور ایشان، به هتک و دشنام امیر المؤمنین (ع) زبان می گشودند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاکی ها و دشنام ها را تحمل می کرد.
روزی ایشان، وارد مجلس معاویه شد. مجلسی شلوغ و پر ازدحام بود. امام(ع)، جای خالی نیافت و ناگزیر، نزدیک پای معاویه نشست که بالای منبر بود. معاویه با دشنام به حضرت علی (ع) سخنش را آغاز کرد و درباره خلافت خودش سخن راند و گفت: «من از عایشه در شگفتم که مرا در خور خلافت ندیده است و فکر می کند که این جایگاه، حق من نیست.» سپس با حالتی تمسخرآمیز گفت: «زن را به این سخنان چه کار؟ خدا از گناهش بگذرد. آری! پدر این مرد [با اشاره به امام مجتبی (ع)] در کار خلافت با من سرستیز داشت، خدا هم جانش را گرفت.»
امام فرمود: «ای معاویه! آیا از سخنان عایشه تعجب می کنی؟» معاویه گفت: «بله به خدا!» امام (ع) فرمود: «می خواهی عجیب تر از آن را برایت بگویم؟» گفت: «بگو.» آن حضرت پاسخ داد: «عجیب تر از این که عایشه تو را قبول ندارد، این است که من پای منبر تو و نزد پای تو بنشینم.»[۲۲]
این حکایت اوج مظلومیت و غربت امام مجتبی (ع) را نشان می دهد که به خاطر حفظ وحدت مسلمانان مجبور است با صبر و شکیبایی بسیار، کنایه ها و ناسزاهای معاویه به پدرش امیر المومنین (ع) را تحمل کند.
مناقب امام حسن (ع) مورد اعتراف دشمنان آن حضرت نیز قرار گرفته است. از جمله بردباری امام به حدی بود که مروان بن حکم، دشمن سرسخت امام، با حالتی اندوهگین در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد و در پاسخ آنانی که به او می گفتند تو تا دیروز با او دشمن بودی، گفت: «او کسی بود که بردباری اش با کوه ها مقایسه می شد.»[۲۳]
جمع بندی
در این یادداشت کوتاه، به گوشه ای از کمالات و مناقب امام حسن (ع) اشاره شد از جمله: انتخاب نام مبارک امام (ع) توسط خداوند متعال، احادیث گوناگون پیامبر (ص) درباره مناقب امام حسن (ع)، شباهت اخلاقی و ظاهری ایشان به پیامبر، زهد و عبادت بی نظیر امام مجتبی، کرامت و سخاوت او، برخوردهای مهربانانه و فروتنانه امام حسن (ع) با فقراء و مستمندان و صبر و شکیبایی آن حضرت در برابر اتهامات و ناسزاهای دشمنان به منظور حفظ جامعه مسلمانان از خطر تفرقه و جنگ های بیهوده.
پی نوشت ها
[۱] طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۱۱.
[۲] ترمذی، صحیح ترمذی، ج۲، ص۳۰۷.
[۳] متقی، کنز العمال، ج۷، ص۱۰۴.
[۴] طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۱۱.
[۵] حموی جوینی، فرائد السمطین، ج۲، ص۶۸.
[۶] برای اطلاع بیشتر می توانید به «فضائل الخمسه من الصحاح السته» نوشته سید مرتضی حسینی فیروز آبادی مراجعه کنید.
[۷] طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۱۳.
[۸] مفید، الارشاد، ج۲، ص۵.
[۹] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۶۳.
[۱۰] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳۸.
[۱۱] طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۱۲.
[۱۲] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳۱.
[۱۳] مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ص۹۱.
[۱۴] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳۹.
[۱۵] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳۹.
[۱۶] ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۲۳.
[۱۷] قرشی، حیاه الامام الحسن بن علی (ع)، ج۱، ص۳۱۴.
[۱۸] بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۲.
[۱۹] ابن أثیر، أسد الغابه، ج۲، ص۱۵.
[۲۰] مرعشی نجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۱۱، ص۱۱۴.
[۲۱] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۸۷.
[۲۲] سپهر، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۹۳.
[۲۳] حسنی، زندگی دوازده امام، ج۱، ص۵۰۷.
منابع
ابن اثیر، علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (ع)، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۲ق.
ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، قاهره ـ مصر، درالحدیث، ۱۴۱۹ق.
حسینی فیروز آبادی، مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، تهران، درالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۲ق.
حموی جوینی، فرائد السمطین، بیروت، موسسه المحمودی، ۱۳۹۸ق.
سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۱ش.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم ـ مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۳۷۵ش.
قرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی علیهما السلام، بیروت، دارالبلاغه، ۱۴۱۳ق.
متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
مرعشی نجفی، شهاب الدین، ملحقات احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید،۱۴۱۳ق.
منبع اقتباس: نعیمی، جواد آفتابی در هزاران آیینه (پرتوی از زندگی تابناک امام حسن مجتبی ع)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.