امام موسی کاظم (علیه السلام) در سال ۱۲۸هجری و در هفتم ماه صفر در ابواء، محلى بین مکه و مدینه، دیده به جهان گشود و در دروان خلافت هارون الرشید توسط سم به شهادت رسید. بنا به روایت برقى در محاسن، پس از ولادت مبارک این نوزاد، پدرش امام صادق (علیه السلام)، سه روز پیاپى ولیمه داد و مردم را طعام نمود.
مادر امام موسی کاظم (علیه السلام)
جنابذى در معالم العتره گوید: مادر امام موسی کاظم (علیه السلام)، حمیده اندلسیه نام داشت. در اعلام الورى گفته شده است که مادر آن حضرت، ام ولد بوده که به او حمیده بربریه مى گفتند، همچنین به او حمید مصفاه گفته مى شده است. در مناقب آمده است: مادرش حمیده مصفاه دختر صاعد بربرى است. و گفته شده است که این زن اندلسى و ام ولد و کنیه اش، لولوه بوده است.
نحوه شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)
طبق نقل منابع تاریخی و روایی امام موسی کاظم (علیه السلام) توسط سم که سندی بن شاهک به او داده بود به شهادت می رسد این واقعه متکلمان اثنا عشرى را با مشکلى مواجه ساخته است، به این بیان که اگر امام موسی کاظم (علیه السلام)، که عالم بر همه چیز فرض مى شود، از پیش زمان و چگونگى وفات خویش را مى دانست اما براى پیشگیرى از آن اقدامى نکرد،
آیا وى به مرگ خویش کمک نکرده است (معین على نفسه)؟ یک پاسخ به این سوال که منسوب به پسر امام موسی کاظم (علیه السلام)یعنى امام هشتم على بن موسی الرضا (علیه السلام) است، این است که در واقع امام موسی کاظم (علیه السلام) از رحلت قریب الوقوع خویش آگاه بود و همه اقدامات لازم را ترتیب داده بود، اما در همان لحظه حساس، خداوند او را در باره این امر دچار فراموشى ساخت (القى على قلبه النسیان؛ «فراموشى را بر قلب او افکند».
روایت دیگر از چگونگی شهادت امام موسی کاظم
طبق روایتى دیگر، فضل بن یحیى برمکى[۱]، سه روز پیاپى براى امام موسی کاظم (علیه السلام) میوه مسموم آورد، اما امام به آن دست نزد. هنگامى که روز چهارم غذا را آوردند، امام صدا زد: «الاهى، تو مى دانى که اگر پیش از امروز آن را خورده بودم به هلاک خویش کمک کرده بودم».
سپس او میوه را خورد و بیمار شد. روز بعد طبیبى نزد او فرستادند تا وى را معاینه کند. امام موسی کاظم (علیه السلام) ابتدا توجهى به او نکرد؛ اما با اصرار طبیب، سرانجام، کف دست خود را که بر اثر سم به سبزى گراییده بود به وى نشان داد. آنگاه طبیب به عباسیان گفت که امام موسی کاظم کاملا آگاه است که او را مسموم کرده اند.
امام موسی کاظم (علیه السلام) مدت کوتاهى پس از آن درگذشت[۲] معناى ضمنى این مطلب آن است که امام دقیقا تاریخ وفات خویش را مى دانسته، و بنابر همین آگاهى، سم را خورده است.
در داستانى مشابه، یکى از دانشمندان مشهور بغداد توصیف مى کند که چگونه مدت کوتاهى قبل از وفات امام موسی کاظم (علیه السلام) سندى [ابن شاهک] هشتاد نفر از سران جماعت را گرد آورد و آنان را نزد امام موسی کاظم برد تا- بنا به گفته او- شایعات مبنى بر بد رفتارى با امام را تکذیب کند.
امام موسی کاظم (علیه السلام) اذعان داشت که براى او زندگى راحتى فراهم ساخته بودند، اما سپس افزود: «به من هفت (یا نه) خرماى مسموم دادند؛ من فردا (از شدت اثرات سم) رنگ پریده و بیمار خواهم شد و پس فردا خواهم مرد». این دانشمند سنى روایت مىکند: «در آن هنگام، سندى بن شاهک را دیدم که همچون برگ نخلى به خود مى لرزید» [۳] روایتى دیگر بیان مى دارد که امام در انجام آنچه مى خواست، آزاد نبود، و او را به خوردن رطب هاى مسموم مجبور کردند.[۴]
طبق برخى روایات شیعى، وفات امام موسی کاظم نتیجه مستقیم گناهان جامعه اش بود. همان گونه که امام موسی کاظم (علیه السلام) توضیح مى دهد خداوند از شیعیان خشمگین بود و به امام گفت که بین قربانى کردن خویش براى نجات پیروانش و کشته شدن آنان، یکى را انتخاب کند.
او حفظ شیعه را به بهاى از دست دادن جان خود، برگزید[۵] توضیح مى دهد که خشم خداوند از شیعه، ناشى از بى وفایى و سرپیچى آنان از امام، و نیز ترک کردن تقیه (حفظ خود از طریق تظاهر و پنهان سازى) بود. این ترک کردن تقیه باعث شد که هویت امام بر همگان روشن شود، و این به نوبه خود موجب دستگیرى او گردید.
پس از وفات امام موسی کاظم (علیه السلام)، سندى[۶] (یا هارون الرشید) نمایندگان هاشمیون، طالبیون و دیگر سرشناسان بغداد را گرد آورد، پوشش از چهره امام کنار زد و آنان را وادار ساخت که تصدیق کنند هیچ نشانه اى از قتل و جنایت در کار نیست؛ آنگاه پیکر امام موسی کاظم (علیه السلام)، را غسل دادند، کفن کردند و به خاک سپردند.
بنابر روایتى دیگر، پیکر امام موسی کاظم (علیه السلام)، را بر روى پلى در بغداد نهادند تا این عقیده را در میان برخى از شیعیان که او قائم است، یا اینکه نمرده یا دو باره زنده شده، و اینکه او در حال غیبت است تا زمانى که دو باره ظهور کند، ابطال کنند.
او در قبرستان اشراف عرب در شمال غربى بغداد (مقابر شونیزى یا مقابر قریش) در باب التبن ( «دروازه کاه»)، در ناحیه اى که به کاظمیه معروف شد، دفن گردید. ابتدا، زیارت مرقد او خالى از خطر نبود.
نقل است که امام رضا [۷](علیه السلام) فرموده است، هنگامى که ورود به محوطه خیلى خطرناک باشد، زیارت باید از پشت یک پرده (حجاب) یا یک دیوار (جدار) صورت گیرد. اما سر انجام حرم امام موسی کاظم (علیه السلام)، به همراه حرم نوه اش یعنى امام نهم، محمد جواد (علیه السلام)، به یکى از مهم ترین مراکز زیارتى در عراق تبدیل شد. [۸]
بازسازی حرم امام موسی کاظم (ع)
در دوران حکومت حزب بعث عراق فعالیت عمرانی ای در حرم کاظمین صورت نگرفت. پس از سقوط این حزب، پروژه های مختلفی برای توسعه و بازسازی حرم بهدست ستاد بازسازی عتبات عالیات انجام شد. مقاومسازی و تعویض سنگ رواقها، عایقبندی سقف، مقاومسازی و مرمت خشتهای گنبدها و گلدسته ها،
ساخت صندوقچه های قبور امامین جوادین، ساخت دربهای ورودی ها، ساخت، انتقال و نصب درب های جدید، دوخت روپوش مضجع و کتیبه دور ضریح، بازسازی و احیای مسجد تاریخی صفویه در جوار حرم از جمله کارهای صورت گرفته ستاد بازسازی عتبات عالیات است. همچنین تعویض ضریح و احداث دو صحن صاحب الزمان و حضرت علی (علیه السلام) از جمله آنها است.
جمع بندی
امام موسی کاظم (علیه السلام) فرزند امام صادق (علیه السلام) امام هفتم شیعیان در ۲۸ در منطقه در ابواء، محلى بین مکه و مدینه دیده به جهان گشود و در دوران حکومت هارون الرشید به امر یحیی برمکی توسط زندانی به نام سندب بن شاهک توسط سم به شهادت رسید.
پی نوشت ها
[۱] . « یحیی بن خالد بن برمک از خاندان برمکیان که از دولتمرد و غالبا ادب پیشه در دوره اول عباسیان، بویژه در زمان هارون الرشید بود. درکنار فعالیت سیاسی و حکومتی، یحیی حامی جدی علوم و فنون و ادبیات بود. فهرست نام سرشناسانی که با حمایت او به کار فرهنگی پرداختند، مفصل و تحسین بر انگیز است. ترجمه و تفسیر مجسطی بطلمیوس را برخی به تشویق او دانسته اند که چون تفسیر نخست او را قانع نکرد، ابوحسان و سلم، صاحب بیت الحکمه، را بر این کار گمارد و آنان بخوبی از عهده بر آمدند.»؛ ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، ج۱، ص۳۲۷،
[۲] . ابن بابویه، عیون، ج ۱، ص ۸۶- ۸۸؛ همو، امالى، ص ۱۳۰- ۱۳۱.
[۳] . کلینى، کافى، ج ۱، ص ۲۵۸- ۲۵۹؛ ابن بابویه، عیون، ج ۱، ص ۷۹.
[۴] . ابن بابویه، عیون، ج ۱، ص ۷۰- ۷۲
[۵] . کلینى، ج ۱، ص ۲۶۰). مجلسى مرآه العقول، تهران، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۴ م،
[۶] « سندی بن شاهک زندانبان امام کاظم (علیه السلام ) و از چهره های شناخته شده در دوران حکومت خلفای عباسی است. وی در زندان با امام هفتم شیعیان، سخت و خشن رفتار میکرد. او با مأموریتی که از جانب هارون الرشید بر عهده داشت، امام کاظم(ع) را به شهادت رساند.»؛ طبرسی، زندگانی چهارده معصوم، ۱۳۹۰ق، ص۴۲۱.
[۷] . « علی بن موسی بن جعفر(علیه السلام) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثناعشری است. مشهورترین لقب او، رضا است. در حدیثی از امام جواد(علیه السلام) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به او داده شده است. او به عالم آل محمد و امام رئوف نیز شهرت دارد. براساس نقل مشهور، امام رضا(علیه السلام)، آخر ماه صفر سال ۲۰۳ق در ۵۵ سالگی در طوس به دست مامون به شهادت رسید و در بقعه هارونیه در روستای سناباد دفن شد. امروزه حرم امام رضا، در مشهد زیارتگاه مسلمانان است.»؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸۶.
[۸] . تصویر امامان شیعه ،ص:۳۱۷
منابع
- ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی( للصدوق)، کتابچى، تهران، ۱۳۷۶ ش
- کلینى، محمد بن یعقوب الکافی( ط- الإسلامیه)، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ ق.
- ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، نشر جهان، تهران، ۱۳۷۸ ق
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۴ ق.
- محمود تقى زاده داورى، تصویر امامان شیعه در دائره المعارف اسلام، موسسه شیعه شناسى، قم، ۱۳۸۵ ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰ق.
- ابن ندیم، کتاب الفهرست للندیم، چاپ رضا تجدد، تهران (۱۳۵۰ ش).
- https://fa.wikishia.net/view/%