- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
عقلانی بودن تعلیم و تربیت مذهبى به معنى این است که فعالیتهایى که در آن صورت میگیرد باید مبتنى بر قلمروى از استدلال باشد. یا به عبارت دیگر مستدل یا عقلانى (rational) باشد. علاوه بر این دلایل خوبى براى انجام آن فعالیت نیز وجود داشته باشد. اگر ما به این دو نکته یعنى استدلالى بودن شیوه تعلیم و تربیت و مبتنی بر دلایل خوب بودن آن توجه نکنیم، ممکن است در دام فرایندهایى بشویم که ما را از تعلیم و تربیت دینى خارج میسازد.
آنچه مورد توجه مکانهاى همچون مساجد در امر تعلیم و تربیت اسلامى است این است که فرایندى که در مساجد رخ میدهند ماهیتاً عقلانى و مبتنى بر ارائه دلایل خوب باشد، نه متوجه اشکالى از تلقین یا شرطى سازی. چرا که رفتارى که در شرطى سازى و تلقین وجود دارد، متوجه علتها (causes) است. در حالى که در تعلیم و تربیت دینى و اسلامى فرد باید مطابق با دلایل (reasons) تربیت شود.
علت ها امر خارجیاند و اگر تعلیم و تربیت اسلامى براى خاطر وجود علت ها (مثلاً وجود بهشت و جهنم، وجود نظم در جهان و…) صورت گیرد، در این صورت تعلیم و تربیت اسلامى یا دیندارى اسلامى ابزارى براى رسیدن به بعضى چیزهاى دیگر غیر از خود دین خواهد بود.
اما اگر به دلایل توجه شود، چون دلایل درونیاند، بنابراین به نفس خود دین و اسلام توجه میشود، آنچه که حضرت على (ع) عبادت خدا را نه به خاطر بهشت یا ترس از جهنم، بلکه براى خاطر خود دین (نفس دین) میداند و این به این معنى است که دین را به خاطر خود میخواهد، نه براى چیزى دیگر.
بنابراین ماهیت آموزشى که در مساجد در زمینه تعلیم و تربیت دینى ارائه میشود، باید متوجه دلایل باشد و نه فقط علتها. پرداختن به علتها بیشتر پرداختن و آموزش درباره دین (about) است و دلایل یعنی پرداختن به خود دین و آموزش دین است (in) البته نقش آموزش درباره دین را نمیتوانیم انکار کنیم ولى به هر حال آموزش درباره دین را نمیتوانیم تعلیم و تربیت دینی بدانیم.
براى پرهیز از گرفتار شدن در دام تلقین باید توجه کنیم که تعلیم و تربیت مذهبى باید به استقلال ذهنى دانشآموز کمک نماید. پروفسور هار (hare) در این زمینه میگوید:
«حتى تعلیم و تربیت اخلاقى نمیتواند به قصد تعقیب یک فرد برای پذیرش یک عقیده مذهبى خاص انجام گیرد، بلکه او را باید به تفکر درباره واژههای اخلاقى (خوب و بد، درست و نادرست….. چه هستند) وادار کند به گونهاى که به نتایجى برسد که به وسیله خودش حاصل شده باشد. این ایده استقلال ذهنى به عنوان هدف- نتیجه (end- product) فرایند تعلیم و تربیت به نظر میرسد سازنده مفهوم تعلیم و تربیت باشد».[۲۵]
به هر حال در رابطه با آموزش عقاید مذهبى (یا تعلیم و تربیت مذهبی) سه هدف را میتوانیم اشاره کنیم: دانش یا آگاهى (knowledge)، بهداشت و سلامت ذهنى و روانى (mental well- being) و اهداف خاص (practical goals) ما باید در امر تعلیم و تربیت دینى و اسلامى و انجام آن در مساجد معلوم کنیم که آیا هدف ما از تعلیم وتربیت اسلامى کدامیک از موارد فوق میباشد. آیا تعلیم و تربیت دینى فینفسه و به طور درونى ارزشمند است و یا ابزارى مؤثر براى دیگر اهداف است، و یا هر دو مورد را شامل میشود.
اگر بپذیریم که عقاید مذهبى نه به عنوان هدفى درونى و ارزشمند و نه به عنوان ابزارى براى دیگر اهداف است، بنابراین تعلیم و تربیت مذهبی منطقاً غیر ممکن خواهد بود. منظور ما از آگاهى همان آگاه شدن خداست اگر الهیات و پرستش ابزارى براى این منظور تلقى شوند و اگر به هدف خود برسند، ممکن است مؤثر واقع شوند. اما بسیارى معتقدند که دستیابى به این هدف ممکن نیست، چون خدا را نمیتوان به روش ایجاد آگاهى شناخت.
به نظر آنها تعلیم و تربیت مذهبى و یا عقاید مذهبی ابزارى براى ایجاد حالات مطلوب ذهنى همچون رهایى از اضطراب و تشویش و ایجاد سلامت روحى و روانى است و…. به هر حال اعتقاد به تعلیم و تربیت دینى و اسلامى مستلزم اعتقاد به ارزشمندى فینفسه عقاید دینى و اسلامى است. به هر حال از آن جهت که مردم میتوانند وارد الهیات و عبادت شوند و با تأکید بر این نکته که تعلیم و تربیت مذهبى متوجه شیوههاى عقلانى و استقلال ذهنى افراد است، بنابراین با تأیید امکان منطقى وارد شدن به الهیات و پرستش، وجود تناقض درآید. تعلیم و تربیت مذهبى نیز رد میشود.
ج) مسأله سومى که میبایست که به آن اشاره نمایم این است که از بیان تعلیم و تربیت مذهبى و دینى چه سوء استفادههایی ممکن است صورت گیرد؟
در پاسخ به این مسأله میتوانیم مطرح کنیم که تعلیم و تربیت ممکن است یا تعلیم و تربیت در (in) عقیده مذهبى باشد و یا درباره (about) عقاید مذهبی. اما به نظر ما دومى تعلیم و تربیت مذهبى است، البته بعضى میگویند که تعلیم و تربیت مذهبى یعنى صحبت پیرامون ادبیات و تاریخ مذهب و براى این که دانشآموزان با آن آشنا شوند، باید آموزشهایى در این زمینه ارائه کرد. اما آنچه مهم است نه آموزش درباره مذهب بلکه آموزش مذهب و دین است.
آنهایى که معتقدند که تعلیم و تربیت مذهبی در مدارس باید محدود به آموزش درباره عقاید مذهبى باشد، تقریباً به بیاعتقادى خود اقرار میکنند. براى تعلیم و تربیت مذهبى رویکردى نیز وجود دارد که معمول و متداول است و آن رویکرد مذهب تلویحى با ضمنى (implicit approach) است.
عقاید مذهبی باید به طور ضمنى و تلویحى در تجربه کودک و در موضوعاتى که میخواند (علوم، جغرافیا، تاریخ و….) و در برنامه درسى او در مدرسه یا هر مکان دیگر نهفته و مستتر است. عدهاى که طرفدار این رویکرد هستند معتقدند که هر چیز در تعلیم و تربیت میتواند رنگ مذهبى و دینى داشته باشد.
عقاید مذهبى در همه تجربههاى ما جنبه تلویحى و ضمنی دارد. البته این نیز به نوبه خود زمینه سوء استفاده از بیان تعلیم و تربیت مذهبی را فراهم مینماید. نقش مساجد به عنوان مکانى براى تعلیم و تربیت دینى و اسلامی، آیا به معنى آموزش درباره دین است یا آموزش دین است؟
این عقیده که عقاید مذهبى و دینى در همه تجربههاى ما نهفته است، نوعى انحراف از حقیقت است. تعلیم و تربیت مذهبى نمیتوانند منطقاً غیر از وارد شدن به الهیات عبادات و پرستش باشد. البته ما نباید انکار کنیم که میتوانیم درباره مذهب نیز صحبت کنیم اما این تعلیم و تربیت مذهبى نیست. بلکه تعلیم و تربیت مذهبى فقط شامل آموزش دین و مذهب است.
خطر این است که ما بخواهیم با صحبت پیرامون جهان نتیجهاى براى اثبات خدا بگیریم. چرا که منطقاً بین قضایاى غیر دینى (مثلاً کهکشانها از نظم برخوردارند) و نتایج مذهبی (بنابراین خدا وجود دارد) فاصله وجود دارد و ما نمیتوانیم از قضایاى غیر مذهبی بگیریم.
سوء استفاده دیگرى که از این بیان میشود، استفاده از تلقین براى تعلیم و تربیت مذهبى است. در حالى که میدانیم تلقین یعنى وارد شدن به یک محتوى خاص و تعلیم و تربیت مذهبى یعنى وارد شدن در یک شکل خاصى از تفکر که همان شکل منطقى فکر کردن است، که خود مستلزم تفکر پیرامون مفهوم خدا و به کارگیرى زبان خاص در این رابطه است.
البته محتوى را نمیتوان انکار کرد ولى آنچه مهم است، شیوه تفکر است. هدف تعلیم و تربیت مذهبى و دینى ایجاد ثبات در عقیده نیست ولى در تلقین هدف آن ثبات عقیده است. به هر حال زندگى یک موجود انسانى فقط برخوردارى از یک سرشت فیزیکی نیست، بلکه شرکت در جوامع انسانی، درک داوریهاى اخلاقى و زیبایى شناختى است. انسان با مفاهیمى چون درست و نادرست، زشت و زیبا و… سر و کار دارد، و از آنها میپرسد.
به هر حال وارد شدن به الهیات و پرستش و عبادت براى انسانها ممکن است و بر این اساس با طرح اثبات امکان تعلیم و تربیت مذهبى میتوانیم ویژگیهاى مکانى تعلیم و تربیت مذهبى را نیز بررسى نماییم. حال سؤال اساسى دیگر این است که براى بهرهگیری بهتر از مکان مسجد در امر کمک به تعلیم و تربیت چه راه کارهایى را میتوانیم در نظر بگیریم. این راه کارها به هر حال مبتنى بر بحث پیشینه مسجد، ماهیت و جوهر مکانى آن و پذیرش اصل امکان تعلیم و تربیت مذهبى و اسلامى است، که ما در ادامه به آن اشاره میکنیم.
۴- نتیجهگیرى و پیشنهادهاى عملی
آنچه را که در پى میآید و به عنوان پیشنهادهاى عملى و رویکردهاى عملى و کاربردى مطرح میشود، در واقع نتایج حاصله از بحثى است که در سه قسمت با عناوین «پیشینه مسجد»، مکانمندى تعلیم و تربیت دینى و امکان تعلیم و تربیت دینى و اسلامى مورد بحث قرار گرفته است. بر این اساس موارد پیشنهادى مورد نظر خود را به صورت زیر مطرح میکنیم:
۱-قانونمند شدن فعالیتهاى مسجد
از آن جهت که مساجد مکانى داراى هویت، جوهر و موقعیت خاص خود است، طبیعى است فعالیتهاى آن نیز داراى سازکار مشخص و معین شده باشد. مساجد نیز همچون مدارس از رسمیت و قانونمندى خاص برخوردار باشد.
۲- ضرورت وجود مکانهایى به نام مسجد
مساجد نقش هویت بخشى به تجارب آدمى دارند.بسیارى از واکنشها و رفتارها تنها ضمن حضور در مساجد متجلى میشوند. در حالى که مدارس قادر به متجلى ساختن آن رفتار و واکنش نیستند. بر این اساس گسترش کالبدی- فعالیتى مساجد امرى لازم است.
۳- عرضه آموزشهاى ویژه در مساجد
چنانچه میدانیم و اشاره کردهایم بسیارى از آموزشها خاص مساجد هستند از صدر اسلام نیز مسجد پایگاه خاص براى آموزشهاى خاص بوده است. آن دسته از آموزشهایى که به نحوی مربوط به مکانى به نام مسجد (با هویت، جوهر و مؤلفههاى خاص خود) مربوط میشوند، به جاى این که در مدارس آموزش داده شوند، باید در مساجد تحقق یابند. از جمله آموزشهاى مربوط به معارف دینى و انجام مناسک و آموزش خود دین (ایجاد تمایز بین مساجد و مدارس در عرضه نوع آموزشها).
۴- توجه به نقش (کارکرد) تکمیل کنندگى مساجد
اگر بخواهیم مسجد را نهادى در عرض مدارس تلقى نماییم، به یک اعتبار میتوانیم بپذیریم که مساجد میتوانند در تکمیل بخشى از آموزشهایى که در مدارس عرضه میشوند، دخیل باشد.
به عبارت دیگر مدارس بخشى از آموزشهاى خاص و مربوط به خود را با توجه به جنبه بین رشتهاى موجود در محتواها و دروس (interdisciplinary) به مساجد محول نمایند. به عنوان مثال در دروس زیستشناسى دانشآموز درباره مثلاً نظریههای زیستشناختى خلقت موجودات، در کلاس درس مدرسه به یادگیرى میپردازد و در زمینه نظریههاى دینى مربوط به خلقت میتواند به وسیله مساجد آموزش ببیند.
۵- توجه به استقرارگاه فیزیکى مکان مسجد
یکی از مؤلفههاى مکان مسجد، استقرار فیزیکی- کالبدى آن است. چنانچه گفته شد موقعیت ظاهری، کالبدى و معمارى مساجد و محل استقرار آن نقش مؤثرى در احساس تعلق افراد نسبت به مسجد دارد. بنابراین جهت رعایت و توجه به حسن زیباى شناختى انسانها، میبایست نسبت به بنا کردن مساجد از جهت جنبههاى فیزیکى و ظاهرى آن نیز توجه خاص گردد. اگرچه متأسفانه مساجد ما در مدارس و با عنوان نمازخانهها از این مؤلفه بسیار مهم بیبهرهاند.
۶- کارکرد اطلاع رسانى مسجد
مساجد میبایست در فعالیتهاى خود جنبه اطلاع رسانی، آگاهى بخشى و ایجاد بصیرت و بینش را در نظر گیرند. تنها به اداى فریضه خلاصه نشود. مساجد به لحاظ نوع آگاهى و اطلاعاتی که عرضه میکنند، از مدارس متمایز میشوند.
۷- کارکرد متنوع و تغییر مساجد
مساجد باید عملاً بر اساس تغییر و تحولات پیرامونى و اجتماعی، کارکرد و فعالیت خود را متحول و متغیر نمایند. توجه به نیازسنجى و بررسى نیازهاى رایج مردم و کمک به رفع آن نیازها میتواند موقعیت مسجد را بهبود ببخشد.
۸- کارکرد تأییدی- انکارى مساجد
بسیاری از آموزشها در مدارس انجام میگیرند که مساجد نیز میتوانند براى تأیید یا رد آن آموزشها ابراز حضور نماید. اگر مساجد به موازات آموزشهاى مدارس به خصوص آموزشهای نظرى و مربوط به حیطه علوم انسانی، موضعگیرى نمایند. موجب تقویت نقش مساجد در کمک به تعلیم و تربیت میشود. به همین خاطر مساجد میتوانند در تثبیت رفتارها و آموزشهایى که در مدارس رخ میدهند، مؤثر باشند.
۹- کارکرد جبرانی- ترمیمى مساجد
آموزش در مدارس به خاطر حاکمیت فضایى غالباً غیر دینى و معنوی، از نقایص و زیانهای رفتاری، اخلاقى و فکرى نیز بیبهره نیست. به عبارت دیگر گاهى کارکرد قاعدتاً تربیتى مدارس به جنبه ضد تربیتى منجر میشود. به ویژه رفتارهاى نابهنجارى که در مدارس آموخته میشوند، میتواند دلیلى روشن براى حضور مسجد جهت جبران نقایص پدید آمده باشد و این مستلزم ارایه آموزشها و روشهاى خاصى است که ممکن است در فضاى غیر معنوى مدارس معنى نداشته باشد.
۱۰- کارکرد زبانشناختى خاص مساجد
چنانچه میدانیم آموزش هر مفهومى و محتوایى مستلزم به کارگیرى زبان خاص خود است. نقش و کارکردهاى مساجد نیز مستلزم استفاده از زبان خاصى است. زبان حاکم بر فعالیتها و برنامههاى مساجد (در کنار برنامههاى مدارس) باید واجد ویژگیهاى باشد. از جمله این که زبان حاکم بر فعالیتهاى مساجد، زبان داورى و قضاوت، زبان تکلیف، زبان ترغیب، زبان تمثیل و زبان تبیین باشد. که این زبان در مدارس کمتر معنا دارد و اما البته مدارس غیرمستقیم به اثرات کمکى این زبانها که در مساجد معنا مییابند، نیاز دارند.
۱۱- کارکرد روششناختى خاص مساجد
به کارگیرى روش و شیوه آموزش در فعالیتهاى آموزشى نقش تعیین کنندهاى دارد. مساجد به جاى پرداختن صریح و مستقیم به موضوعات دینی، بهتر است رویکرد تلویحى و ضمنى (implicit) و یا غیرمستقیم را نیز تجربه کنند. این که مستقیماً به افراد حاضر در مسجد پیرامون مفاهیمى خاص آموزش دهیم به جاى آن میتوانیم با طرح موضوعاتی متنوع اما مرتبط با یک موضوع دینی، مفهوم خاصى را منتقل نماییم.
۱۲- انطباق معرفتشناختى بین فعالیتهاى مساجد و مدارس
اگر توقع داریم که مساجد در امر تعلیم و تربیت به مدارس کمک نمایند، لاجرم باید به این نکته نیز توجه نماییم که معرفتهایى که در مدارس آموخته و عرضه و تأکید میشوند، میبایست در بعضى مواقع با معرفتى که در مساجد عرضه میشود، سازگارى و انطباق داشته باشند، نه این که معارض هم باشند.
اگر در مدارس قرار است از مدل هاى ریاضیاتى رشد اقتصادی صحبت کنیم و از طریق آن بخواهیم مسأله «ربا» یا «بهره» را توجیه، تأیید و یا رد کنیم، مساجد وقتى میتوانند در چنین مواقعى به کمک مدارس بیایند که در بعد معرفت دینى نیز به تأیید یا رد آنچه را که مدارس تأیید یا رد کرده است، بپردازد. و به دیگر معنى این که آموزشهاى معرفتشناختى مساجد در تقابل یا آموزشهاى مدارس نباشد.
۱۳- انطباق ارزش شناختى فعالیتهاى مدارس و مساجد
ارزشهایی را که در مدارس ترویج میشوند (در صورتى که مساجد بخواهند به کمک مدارس بیایند) باید با ارزشهایى که در مساجد طرح و ترویج میشوند، همگونى و همپوشى داشته باشند. اگر مدارس از مطلق بودن ارزشها، دینى بودن ارزشها، و علمى بودن ارزشها دفاع میکند، مساجد نیز باید از آن دفاع کند.
۱۴- رویکرد عقلانى فعالیتهاى مساجد
چنانچه میدانیم، خطرى که آموزشهاى دینى را تهدید میکند، آلوده شدن آموزشهاى دینى به تلقین است. مساجد باید به روشهاى عقلانى و استدلالى عرضه آموزش و فعالیتها توجه خاصى داشته باشند.
۱۵- تغییر هویت مکانى مساجد
فعالیتهای مسجد نباید صرفاً به آموزش مناسک و فرایض دین محدود شود، بلکه مسجد میتواند به صورت نهادى علمی- تحقیقى به فعالیت بپردازد و میبایست به گسترش مساجد به عنوان مکانهاى علمی- تحقیقى توجه نمود. اگر مساجد بخواهند به تعلیم و تربیت و مدارس کمک نمایند باید در امر تحقیق و پژوهش در زمینههاى مرتبط با مدارس پیشتاز باشند و مسجد در آینده به عنوان نهادى قانونمند و داراى فعالیتهاى متنوع علمی، آموزشی، پژوهشی، معنوی، عاطفی، شناختى و…. میبایست شناخته شوند.
۵- توصیههاى پژوهشی
به طور کلى در ارتباط با هر یک از کارکردهاى پیشنهادى فوق میتوان به تحقیق و پژوهش پرداخت.
پینوشتها
۱- سوره بقره، آیه ۲۸
۲- غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامی، نورالله کسایی، دانشگاه تهران، سال ۱۳۷۲، ص ۵۲
۳- همان منبع، ص ۷۰
۴- اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، علمیه اسلامیه، بیتا، ص ۳۰
۵- بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۲، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳، ص ۹۹
۶- وسایل الشیعه، محمد بن حسن اکر عاملی، جلد۴، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴، ص ۱۱۸
۷- غنیمه، عبدالرحمن، تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامی، نوراله کسایی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲، ص ۵۲
۸- مطهرى مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، جلد ۲، تهران، صدرا، ۱۳۶۲، ص ۴۳۷
۹- نوبهار رحیم، سیماى مسجد، جلد ۲، کوثر ۱۳۷۳، ص ۱۰۵
۱۰- الهامى داود، تاریخ مراکز علمى و آموزش مسلمین، مسجد، ۱۳۷۵،ص ۶۷
۱۱- الماسى على محمد، تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران، نشر امروز، سال ۱۳۷۱،ص ۲۰۰
۱۲- نوبهار رحیم، سیماى مسجد، جلد ۲، کوثر ۱۳۷۳، ص ۱۰۸
۱۳- ررچذژحدس ذ/ ۴۲/ ز، ۱۹۶۴/
۱۴- ح خ ح آ/ ز/۴۳
۱۵- ژرحدژخآ/ زر/ س خح/ ز/ ۷
۱۶- ژرحححخاً،۱۹۸۹/ ز/ ۴۶۰
۱۷- افروغ، عماد، جدایى گزینى فضایى و فقر در محلههاى جنوبى تهران، (پایان نامه) ۱۳۷۶، ص ۵۰
۱۸- همان منبع، ص ۷۳
۱۹- همان منبع، ص ۷۴
۲۰- encycbpedia of philosophy of education. michael. h. grimmitt.1998.p.482
۲۱- new essays in the philosophy of eduction (1973). c. langford and oconnor. london. p. 178
۲۲- langford and oconnor (1973).p. 169
۲۳- ibid.p.173
۲۴- ibid.p.177
۲۵- ibid.p.179
منبع: موسسه مسجد قم؛ نویسنده: دکتر سیدمهدى سجادى