- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
بنابراین در تعلیم و تربیت اسلامى به طور کامل ما به بعضی واکنشها و رفتارها در دانشآموزان نیاز داریم که نمیتوانند تنها در مدارس رخ بدهند بلکه در مساجد است که به اعتبار ماهیت و جوهر مکانى آنها، آن رفتارها (چه در حیطه عمل و چه حیطه فکر) ظاهر میشوند. بنابراین نقش مسجد نقش تکمیلى و ایجادى در بعد ایجاد و تقویت رفتارهاى مطلوب است، نه صرفاً نقش تثبیت رفتارهایى که در مدرسه رخ میدهند.
رلف در بیان جوهر و معناى اصلى مکان میگوید:
«جوهر و معناى اصلى مکان از کارکرده ایى که مکانها اعمال میکنند، از اجتماعى که آن را اشغال میکند، و از تجارب مصنوعى و پیش پا افتاده بدست نمیآیند. خود مکان در هدفدارى ناخودآگاهانهای نهفته است که مکانها را به مثابه مراکز بنیادى تجارب و آگاهى انسانى تعریف میکند. براى هر کس پیوند و آگاهى عمیق نسبت به مکانهایى که در آن تولد یافته و رشد کرده است. یا هماکنون در حال زندگى کردن است، وجود دارد. این پیوند منبع اصلى هویت و امنیت فردى و فرهنگى است. به به زعم گابریل مارسل، یک فرد جدا از مکان نیست و او همان مکان است».[۱۴]
به هر حال به زغم رلف آنچه مهم است کارکرد، وظایف و فعالیتهایى که در یک مکان انجام میگیرد، نیست بلکه اصل وجود خود مکان است. مکانى که افراد در آن متولد شدهاند با آن روبرو میشوند و زندگى میکنند. هویت فردى با هویت مکانى مورد نظر پیوند میخورد. افراد خود را در کنار مکانهاى خاص حس میکنند هرگاه بخواهند از هویت خود سخن بگویند، ناخودآگاه از تجاربى صحبت میکنند که در یک مکان رخ داده است. بنابراین اصل وجود مکان نیز در کنار فعالیتهاى موجود در آن مهم مینمایاند.
در زمینه تعلیم و تربیت اسلامى نیز صرف نظر از کارکرده اى تکمیلى و تثبیتى مساجد، اصل حضور و وجود فیزیکى و کالبدى به مکانى به نام مسجد مهم مینمایاند. مسجد در این زمینه و معنی در هویتبخشى به فرد و معنا بخشى به تجارب او مؤثر است. از دیگر ویژگیهایى که براى مکان مسجد میتوانیم در نظر بگیریم این است که مسجد به عنوان یک مکان از دو جلوه و ناحیه متفاوت برخوردار است. به عبارت دیگر دو گونه رفتار میتواند در این مکان ویژه متجلى شود که در امر تعلیم و تربیت و جهتدهى رفتارهاى فردى و جمعی افراد بسیار مؤثر است.
ناحیه جلویى و ظاهرى مسجد که در آن رفتارها و اعمال و روابط پسندیده دینى و مذهبى و مقبول شرع و دین رخ مینماید و ناحیه عقبى و یا پنهان که طى آن رفتارهاى شخصی، غیر جمعى و کنترلى رخ میدهد، هنگامى که انسانها به صورت جمع در حال برگزارى مناسک و انجام فرایض هستند، رفتارهاى جمعى و مقبول و عمومى ظاهر میشود و هنگامى که انسانها به صورت غیر جمعى و به صورت فردى در مسجد ظاهر میشوند خود به خود به محاسبه کنترل و بررسى رفتارهاى مشخصى و فردى میپردازند.
ویژگى مسجد به عنوان یک مکان در مقابل دیگر مکانها این است که مسجد ماهیتاً علاوه بر این که محلی براى تجمع و همبستگى جمعى است و انسانها با حضور جمعى در آن به همبستگى رفتارهای جمعى میاندیشند، همچنین ماهیتاً و به طور مکانى و موقعیتى و با عنایت به نگاه خاص فردى که در آن مکان حاضر میشود به آن مکان، خود به خود فرد را به درون خود ارجاع داد و آنچه را که در جمع از طرح آن پرهیز میکرد، در حالت انفرادى به طرح آن میپردازد و این طرح موضوعات و مسایل رفتارى و فکرى فردى بیشتر حالت اصلاحکنندگى و ترمیمى و کنترلى دارد.
بر این اساس میتوانیم بپذیریم که هم حضور جمعى در مسجد میتواند رفتارهاى مطلوب جمعى را در ما برانگیزاند و هم حضور فردى میتواند چنین تأثیرى را به جاى بگذارد. در حالى که دیگر مکانها ممکن است یکى از این حالات تأثیرى را به جاى بگذارند. حضور در مکان مدرسه، ماهیتاً و با لحاظ موقعیتى که دارد، حضور جمعی است و اثرات احتمالى تنها با حضور جمعى معنادار میشود در حالى که مدرسه جایی نیست که افراد بخواهند به طور انفرادى در آنجا حاضر شوند و به فعالیت بپردازند.
بر همین اساس از اختصاصات مساجد در مقابل مدارس این است که مدارس بیشتر به رفتارهای جمعى توجه دارد در حالى که در مساجد امکان بروز رفتارهاى جمعى (موقع حضور در جمع) و فردى (حضور انفرادی) وجود دارد.
کافمن (kafman) در این رابطه میگوید: «مکانها داراى ناحیه جلو و عقب هستند نواحی جلو (foront region) براى نمایش و تظاهر عمومى به کار میآید و ناحیه عقب (back region) براى دسترسى عمومى نیست. ناحیه جلو جایی است که اجرا محقق میشود. جایى که قواعد رفتارى مقبول و درست و روابط رسمى برقرار است.
مردم تا آنجا پیش میروند که مطمئن شوند کنشهاى آنها با استانداردهاى مورد قبول اجتماعى سازگار است. برعکس نواحى عقب جایى است که مرزبندیهاى رسمى به طور موقت کنار میروند و خوداظهارى یا (self- expressive) بدون ملاحظه هنجارهاى مسلط بر رفتار جمعى اعمال میشود».[۱۵]
به هر حال براى مساجد نیز به عنوان یک مکان میتوانیم نقش دوگانهاى را قائل شویم و نقش اول کمک به اصلاح و انجام رفتارهاى جمعى افراد است که در اینجا مشترک با مدرسه است. چرا که افرادى که در مساجد گرد هم میآیند، از طریق دین و آیینها و مناسک جمعى به هم متصل میشوند. چرا که عقاید مذهبى درونیاند و نیاز به آیینها و شرکت در مناسک را ایجاد میکنند.
افراد با مشارکت در این مراسم و انجام این فعالیتها هویت جمعى خود را سامان میدهند. «…افراد با شرکت در مناسک جمعى عقاید مذهبى خود را درونى شده مییابند و در این مراسم و حضور حس هم بستگى گروهى تثبیت و ارتقاء مییابد».[۱۶] البته نکته مهم این است که ما دین و مذهب را به ماهیت روابط و نهاده اى اجتماعی مربوط بدانیم.
در این صورت کارکرد اصلى دین، تنظیم نیازها و کنشهاى انسانى از طریق اعتماد به امر مقدس و اتصال افراد از طریق آیینها و مناسک جمعى به گروه است. به هر حال مسجد میتواند به ایجاد و تقویت رفتارهاى مقبول کمک نماید. رفتارهایى که ممکن است انجام آن در مدارس معمول باشد، در مسجد ممکن است پسندیده نباشد.
بنابراین کارکرد مهم مساجد،ایجاد تمایز بین رفتارهایى است که در مدارس رخ میدهند با رفتارهایى که در مساجد قابل قبولند. به عبارت دیگر براى ظهور و تجلى بعضى رفتارها لاجرم به موقعیتى مکانى به نام مسجد نیاز است.
از دیگر ویژگیهاى مکان این است که مکانها احساس تعلق و احساس درونى بودن انسانها را به خود جلب میکنند. مکانها به انسانها حص تعلق خاصى نسبت به خود میدهند و این حص تعلق خود به خود منجر به بروز رفتارها و واکنشهاى خاص میشود که میتوان در امر تعلیم و تربیت و به خصوص تعلیم و تربیت دینى و اسلامى (با عنایت به وجود مکانى به نام مسجد) از آنها بهره برد.
پیتر برگر (peter berger) در این ارتباط مینویسد: «…میتوان به سه سطح از احساس تعلق و درونى بودن انسانها به مکان را برشمرد: ۱- رفتارى (behavioural) درونى بودن رفتارى به حضور فیزیکى در یک مکان مربوط است. ۲- عاطفی (emotive) درونى بودن عاطفى متضمن مشارکت عاطفى و احساس تعلق نسبت به آن مکان است. ۳- شناختى (cognitive) درونى بودن وجودی- شناختى به تعهد ناخودآگاه و کامل یک فرد به مکان مربوط میشود».[۱۷]
البته این نگاه از درون به مکان است. برعکس در نگاه از بیرون به مکانها، مکانها در بهترین حالت زمینه فعالیتهاى بدون احساساند و تنها به وسیله صفات حضورشان قابل تفکیک هستند. بنابراین مکانها هم موجبات تعلق رفتارى افراد را فراهم میکنند.
یعنى افراد به واسطه حضور فیزیکى و مستمر در آن مکانها کمکم نسبت به انجام رفتاری خاص و سپس حضور در مراکز خاص احساس تعلق میکنند.
مساجد نیز میتوانند (باید) این حس را به افراد منتقل نمایند که افراد براى انجام بعضى رفتارها و اعمال به حضور در مساجد راغب شوند. درونى بودن عاطفى نیز چنانچه گفته شد، تضمین مشارکت عاطفى و احساس تعلق به آن مکان است. این که مسجد مکانى براى ابراز احساسات و عواطف درست باشد خود موجب احساس تعلق عاطفى در افراد میشود. چنانچه سینما به عنوان یک مکان احساس تعلق عاطفى افراد را به خود جلب میکند، مسجد نیز میبایست این گونه باشند.
تعلق شناختى نیز چنانچه گفته شد، یعنى درونى شدن شناخت فرد از وجود خودش. هرگاه فردى وارد مکان خاصى شود، به طور ناخودآگاه شناخت از خود را با ویژگیهاى آن مکان پیوند میزند. آنگونه که مکان را میبیند،خود را میبیند.
این نکته قابل توجه است که از وظایف مکانهاى تربیتى و آموزشى از جمله مدارس، کمک به رشد و هدایت رفتاری، عاطفى و شناختى افراد است. همان گونه که مدارس میتوانند به لحاظ رفتاری، عاطفى و شناختى احساس تعلق افراد را به خود پدید آورند، مساجد نیز میتوانند هم در تکمیل این رفتارها، عواطف و شناختها (در کنار مدارس) مؤثر باشند و هم در جهت تقویت رفتاری، عاطفى و شناختى افراد مؤثر باشند. تأکید بر این نکته نیز لازم است که هویت هر مکانى به هر حال به سه عنصر مهم بستگى دارد.
«۱- استقرارگاه فیزیکى مکان، که همان مؤلفه فیزیکى آن است و آن چیزى است که ساخته دست بشر است. ۲- فعالیتهاى مکان،که میتوانند فعالیت هاى اجتماعی، فردی، طلاق، دینی، مخرب و …. باشند. ۳- معنای مکان، که خصلت انگیزهها انسانیاند و میتوانند تغییر یابند».[۱۸]
این که موقعیت فیزیکى مکانها از جمله مساجد چگونه باشد و چگونه ساخته شده باشند، حتى نماى ظاهرى و معمارى آن، اندازه و ابعاد آن، قدمت و اصالت آن و… میتوانند نقش مؤثرى در شکلگیرى رفتار خاص در افراد و احساس تعلق افراد به آن داشته باشد. انسانها به لحاظ زیبایى شناسى به جلوههاى خاص که حاوى معانى خاصاند و ریشه در سمبلها، نمادها، فرهنگ و تمدن و آداب و رسوم قومى که در آن زندگى میکنند، دارند، تعلق خاصى نشان میدهند.
گاهى صداى یک ناقوس یا گلدستههایى که بر آن اذان گفته میشود، حس خاصى را در فرد بر میانگیزاند که به لحاظ کالبدشناسى و معمارى میتوان به اثرات مثبت آن توجه خاصى نمود. از اختصاصات مساجد به عنوان یک مکان انجام فعالیتهاى خاص در این مکان است.
چنانچه در پیشینه مسجد گفته شده مساجد فعالیتهای ویژهاى را میطلبند که بعضاً در دیگر مراکز و مکانها همچون مدارس جاى طرح و انجام آنها نیست. بنابراین مدارس باید براى آن دسته از فعالیتهایى که در خور مسجد است، موقعیتى خاص را فراهم نمایند تا فعالیتهاى مورد نظر در آن موقعیت انجام پذیرند. این موقعیت همان مسجد است. به عبارت دیگر براى مساجد باید فعالیتهاى انحصارى در نظر گرفت.
فعالیتهایى که در انحصار مساجد باشند. بر همین اساس میتوانیم بگوییم که تجربیاتى که در مساجد رخ میدهند، معناى ویژه و خاصى را دارند که دیگر مکانها آن معانى را ندارند. چرا که بعضى از فعالیتها منحصراً در مساجد انجام میگیرند، ما باید از بعضى فعالیتهاى تربیتی- آموزشى را به مساجد (با همان ویژگیهاى محلی- کالبدی) بکشانیم. نه این که صرفاً موقعیتى را به نام نمازخانه در مدارس ایجاد کنیم.
لاکرمن (lukermann) به شش مؤلفه اصلى مکانها اشاره دارد که در تبیین جایگاه خاص مسجد نیز میتواند منظور ما را روشنتر نماید. «…. براى مکان میتوان شش مؤلفه اصلی را در نظر گرفت:
۱- مفهوم موقعیت نسبى (location) مکانها با سایر اشیاء و مکانها مرتبط اند. موقعیت را باید بر اساس ویژگیها درونى استقرارگاه و پیوند بیرونى آن با سایر موقعیتها توصیف کرد. مکانها برخوردار از یک گسترش فضایى و یک عنصر درونى و بیرونیاند.
۲- مکانها ترکیبى از عناصر طبیعى و فرهنگیاند. هر مکانى نظم و منظر خود را داراست که آن را از مکان دیگر متمایز میسازد. این بدان معناست که هر مکانى وجود خاص خود را داراست. مکان تنها ناظر بر جایى خاص نیست. مکان عبارتست از موقعیت به اضافه محتوایى که در آن جا گرفته است.
۳- اگرچه هر مکانى منحصر به فرد است اما توسط نظامى از تعاملهاى فضایى به یکدیگر مربوط میشوند.
۴- مکانها، استقرار مییابند (localized) و جزیى از نواحی وسیعتر هستند.
۵- مکانها در حال ظهور و شدناند با تغییرات فرهنگى و تاریخى عناصر نو اضافه و عناصر قدیمى محو میشوند. مکانها واجد مؤلفه تاریخیاند.
۶- مکانها داراى معنا بوده و به وسیله عقاید انسانى تشخیص مییابند».[۱۹]
این که مکانها را برخوردار از یک گستره فضایى بیرونى و یک عنصر درونى بدانیم، و به ارتباط بین مکانها با هم اشاره مینمایم، به این معنى است که مسجد نیز به عنوان یک مکان لاجرم از عنصر درونى (مختص به خود) و از فضایى بیرونى برخوردار است. یعنى هم مختصات مربوط به خود را دارد و هم ارتباط با دیگر عناصر بیرونى و دیگر مکانها دارد، که خود دال بر نقش مسجد در ارتباط با دیگر مکانها از جمله مسجد است و گفته شده که مکانها ناظر بر جایى خاص نیست بلکه عبارت است از موقعیت به علاوه محتوایی که در آن جا گرفته است و میتوانیم براى مساجد نیز محتوایى را در نظر گیریم.
به عبارت دیگر کمک مسجد به تعلیم و تربیت کمک محتوایى میتواند باشد نه صرفاً در اختیار گذاشتن جا یا فضاى کالبدى براى مدارس و یا انجام بعضى فعالیتهاى لازم برای مدارس.
این که مکانها در حال ظهور و شدناند و با تغییرات فرهنگى و تاریخى عوض میشوند و عناصر قدیمى محو میشوند به این معنى است که مساجد نیز کارکرد تاریخى دارند و یا به عبارت دیگر کارکرد آنها جنبه تاریخى به خود میگیرند. با بروز تحولات پیرامونی و با عنایت به تعامل مکانها با یکدیگر و از جمله تعامل مسجد با دیگر مکانها میتوان انتظار داشت که با بروز تحولات نو در جامعه کارکرد مساجد نیز نو شود.
با ایجاد تحول در ساختار ثابت و لایتغیر کارکرد مساجد و جهتدهى آن به سمت فعالیتها و محتوایى نو ظهور و متنوع میتوان جایگاه مناسبترى را براى مساجد در نظر گرفت. تنوع فعالیتها و محتواى فعالیتهاى مساجد یعنى در نظر گرفتن فعالیتهاى اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، علمى و آموزش آن هم به صورت متحول و متنوع و متغیر. قبل از انقلاب اسلامى و پیروزى آن، مساجد با بروز تحولات و تغییرات در جامعه کارکرد متغیرى پیدا میکند و این خود دلیل ارتقاء جایگاه مساجد بوده است.
بنابراین نقش مسجد به عنوان یک مکان در امر تعلیم و تربیت به ویژه تعلیم و تربیت اسلامى را میتوان از زوایاى مختلف مورد توجه قرار داد و آنچه که در این بررسى مهم است توجه به ماهیت، نوع، جوهر و کارکرد مکانها به خصوص مکان مسجد است. هر نقشى را که براى مسجد در ارتباط با تعلیم و تربیت و مدارس میخواهیم متصور شویم لاجرم به ماهیت، جوهر، کارکرد محتوایى مکان مسجد مربوط است. چرا که مکانها از هم متمایز هستند و این تمایز را باید ناشى از ماهیت و جوهر و کارکرد محتوایى آن مکانها داشت.
میتوانیم اذعان داریم که مساجد به عنوان یک مکان هم به لحاظ مؤلفههاى خود (به عنوان موقعیت نسبی، ترکیب عناصر طبیعی و فرهنگی، منحصر به فرد بودن، در حال ظهور و شدن بودن و معنادارى ویژه تجربیات موجود در آن) و هم به لحاظ کنش و واکنشى که در آن انجام میگیرد، و هم به خاطر نقش هویتبخشى به افراد حاضر شود نه در آن مکان و همچنین ایجاد حس تعلق رفتاری، عاطفی و شناختى افراد نسبت به خود (مسجد) و هم بر اساس استقرارگاه فیزیکى و کالبدى خود، میتوانند نقشهاى مفیدى را چه تکمیلى و چه تثبیتى در رابطه با مدارس و تعلیم و تربیت ایفاء نمایند. که ما در بخش پیشنهادها به تفکیک به آنها اشاره میکنیم.
ادامه دارد…