- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
اسلام برای هر یک از دو عنصر اساسی بنیان خانواده یعنی زن و مرد، کارکردها، وظایف و مسئولیت هایی اعم از حقوقی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی تعیین کرده تا هر یک از آنها با عمل بدان، موجبات به وجود آمدن سعادت، خوشبختی، صمیمیت، صفا و تفاهم در نهاد خانواده را فراهم آورند. مسلم است که ناهنجاری ها و مشکلات متعددی که در خانواده ها بروز میکند اغلب به دلیل نادیده گرفتن این وظایف و مسئولیت هاست که از سوی زن یا مرد یا هر دو آنها صورت می گیرد.
در اینجا وظایف و مسئولیت های اخلاقی مردان در قبال همسران خود را از دیدگاه آیات و روایات در قالب مقاله حاضر تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم که امید است بتواند نقشی هر چند کوچک در گرمتر شدن کانون روابط عاطفی و صمیمی میان همسران داشته باشد. اینک با هم آن را از نظر میگذارنیم.
ضرورت مودت و محبت در خانواده
نیکی کردن در حق دیگران، امری پسندیده است که این امر نسبت به زن و همسر در آیات و آموزه های وحیانی قرآن و دستورهای معصومان (علیهم السلام) بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.
تأکید خداوند بر نقش احسان در حق دیگران، به ویژه در حق زن از سوی شوهر، آن چنان است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن که در شرایط دشواری قرار گرفته بود و از سوی برخی از زنانش مورد اذیت و آزار واقع میشد، با این همه به گونهای رفتار نیک و حسنهای در پیش گرفت که اعتراض خداوند را برانگیخت و خداوند به طور صریح در سوره تحریم خواستار تغییر رویه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص نرمی و عطوفت بیش از اندازه در حق کسانی شد که حضرت را می آزردند.
به سخن دیگر، مدارا و احسان و نیکی پیامبر در حق زنان خود آن قدر زیاد بود که برخی از زنان از این توجه و التفات و محبت فراوان سوءاستفاده میکردند و رویه ضداخلاقی اذیت و آزار را در پیش میگرفتند. از این رو خداوند به نوعی به این سوءاستفاده های ناروای برخی از زنان اعتراض میکند و خواستار بازگشت به رویه اعتدال میشود تا زنان خودسر، از این همه مهر و احسان و نیکی پیامبر سوءاستفاده نکنند.
از آیات بسیاری در قرآن میتوان دریافت که بنیاد خانواده، باید بر عشق و مودت درونی و مهر و محبت بیرونی استوار باشد. به این معنا که زن و شوهر، زمانی میتوانند خانواده را به سوی آرامش سوق دهند که عواطف و احساسات در کنار رفتار پسندیده و احسان و نیکوکاری، نقش اساسی را در زندگی ایشان ایفا کند و چنین رفتار و کرداری بر رفتار هر دو آنان به ویژه بر رفتار شوهر به سبب قدرت ذاتی و نقش مدیریتیاش، حاکم باشد و شوهر در عملکرد خویش، مهرورزی و احسان و نیکوکاری را رویه خود قرار دهد.
بهترین سبک زندگی
بهترین و کاملترین سبک زندگی خانوادگی آن است که بر اساس عشق و علاقه و احساسات پی ریزی و مدیریت گردد؛ زیرا هدف از ایجاد خانواده و بستن پیمان زناشویی، دستیابی به آرامشی است که به طور طبیعی تنها از این راه به دست میآید. از این رو در آیات قرآن، همواره سخن از زوجیت برای دستیابی به آرامش مطرح است و حکمت و علت ایجادی زن و شوهر و زوجیت را دستیابی به آن دانسته است.
بر این اساس در آموزه های اسلامی و وحیانی، همواره بر احسان و معروف به ویژه از سوی شوهر در حق زن تأکید میشود.
احسان در مفهوم قرآنی، مرتبه تعامل و برخورد ارتباطی با دیگری بر پایه عواطف و احساسات است و این که بر اساس اصول عقلی و عقلایی رفتار نشود و رفتاری خشک و بیاحساس را در حق طرف مقابل در پیش نگیرد بلکه از در نیکی و احسان درآید.
چنان که خداوند عفو و گذشت را مصداقی از احسان و نیکی برمیشمارد. بنابراین شخص باید در زندگی خویش رفتار خود را بر اساس عفو و گذشت و مانند آن قرار دهد و در حق همسر خویش گذشت را اصل قرار داده و از گناه و خطای وی چشمپوشی کند. بلکه در حق همسر خویش راه ایثار و گذشت کامل را در پیش گیرد و یک گام فراتر از احسان گام بردارد.
از این رو ایثار که به معنای از خودگذشتگی است، از سوی شوهر امری پسندیده در زندگی اجتماعی به ویژه اجتماعی خانوادگی تلقی میشود، در حالی که بر اساس اصول عقلی و عقلایی محض، انسان زمانی که خود نیازمند است از چیزی نمیگذرد و عقل حسابگر و عرف عقلایی سنجشگر، حاضر نمیشود که از خود برای دیگری مایه بگذارد و نسبت به حق و حقوق خویش چشمپوشی کند ولی این عواطف و عشق و مهر و محبت است که انگیزه میشود تا شخص در حق دیگری به ویژه زن خویش، شیوه احسان و ایثار را در پیش گیرد و نسبت به وی، بسیار نرم و لطیف و از روی خودگذشتگی و عفو رفتار کند.
عشق و عاطفه
به هر حال از نظر آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، بهترین و کاملترین شیوه زندگی خانوادگی، بنیانگذاری اصول آن، بر اساس احسان و عواطف و عشق و احساسات است و بیان حقوق متقابل زن و شوهر تنها برای حفظ و نگهداری خانه و خانواده از بروز بحران و یا جلوگیری و یا بازدارندگی از آن در شرایطی میباشد که عواطف و احساسات در میان زوج کاهش یافته و به نحوی باید این بنیاد هم چنان برای بقای شرایط زندگی خانوادگی به ویژه برای کودکان و پرورش و تربیت آنان حفظ شود.
بنابراین هرگاه احسان و عواطف نتوانست حضور یابد و به کار خود ادامه دهد آن گاه است که عقل و عقلا گام در میدان میگذارند و به مدیریت بحران میپردازند تا شرایط تعدیل شود و خانه و خانواده از بحران رهایی یابد.
تأکید قرآن بر عناصر عاطفی در خانواده
آیات قرآن، همواره بر عناصر احساسی و عشقی و جنبه های عاطفی تأکید ورزیده است؛ در آیه ۷۸۱ سوره بقره، هر یک از دو سوی معادله یعنی زن و شوهر را پوشش و لباس یک دیگر معرفی میکند که هم زشتیها را میپوشاند و هم آنان را زینت میبخشد و از گرما و سرما در امان میدارد. زن و شوهر میبایست این گونه باشند و در کنار هم یکدیگر را بپوشانند و زینت بخشند و از ناملایمات زندگی و توفانهای بنیادافکن حفظ کنند.
این نقش برای شوهر، بیشتر مورد تأکید است؛ زیرا شوهر دارای قدرت و توان جسمی و زور بیشتر است و خشم وی میتواند تبعات و آثار منفی به دنبال داشته باشد. از این رو شوهر در زندگی باید به جای هر گونه رفتار بیرون از دایره احسان و معروف خودداری کند و نیکی و رفتار هنجاری و پسندیده را اصل در رفتار و کردار خویش قرار دهد.
قرآن در آیه ۹۸۱ سوره اعراف نخست به مسئله یگانگی و تساوی ماهیت زن و مرد اشاره میکند که هر دو را از نفس واحدی آفریده و از نظر ماهیت هیچ گونه تفاوتی ندارند و آنگاه به هدف زوجیت آنان اشاره کرده میفرماید که هدف از جفت قراردادن زن و مرد آن بوده که در کنار هم بتوانند عواطف و احساسات خود را ارضا کنند و به آرامش روحی و روانی و امنیت دست یابند.
قرآن آن چنان در روابط زن و شوهر به عواطف و احساسات و عشق و علاقه تاکید میکند که گویی جز رابطه احسان و عاطفه نمیبایست در میان ایشان رابطه دیگری حکم فرما باشد. به این معنا که زن و شوهر باید روابط میان خویش را بر اساس مودت و دوستی و صفا قرار دهند و از رحم و مهرورزی هرگز دریغ نورزند.
مودت و محبت، دو پایه ضروری زندگی
در آیه ۱۲ روم، خداوند ایجاد زوجیت و آفرینش به شکل مکمل بودن را یکی از نشانه های بزرگ خود میشمارد که آدمی با تامل در آن میتواند به وجود باریتعالی پی ببرد؛ زیرا خداوند چنان زن و شوهر را جفت و مکمل یکدیگر قرار داده که نمیتوانند بدون هم به کمال و بلکه آرامش دست یابند.
ایجاد علاقه و مهر و محبت در میان زن و شوهر، به گونهای که بتوانند همواره در کنار هم زندگی کنند و دمی از هم دور نگردند و در صورت دوری احساس تنهایی و اضطراب و تشویش نمایند. خود نشانهای از نشانه های بزرگ خداوند است.
در آیه فوق، معیار زندگی خانوادگی بر اساس دو اصل مودت و محبت نهاده شده است. مودت به معنای عشق و علاقه درونی و محبت به معنای بروز و ظهور آن به اشکال مختلف است. بنابر این هر کسی که در جست و جوی آرامش خانوادگی است میبایست این دو معیار را در زندگی خود داشته و حفظ کند که عبارت از عشق درونی و باطنی و آشکار کردن آن به شکل مهر و محبت است.
البته قرآن در این آیه میفرماید که خداوند عشق درونی و ابراز آن به شکل محبت و مهر را در آدمی به ودیعت نهاده و هرگاه زن و مردی با هم پیمان زناشویی میبندند به این دو چیز میرسند و خداوند شرایط را به گونهای فراهم میآورد که این گونه شوند ولی گاه انسان به علل مختلفی چون دوری از فطرت پاک خویش از این دو چیز در میماند و اندک اندک شرایط را به گونهای فراهم میکند که هم عشق و مودت باطنی از میان میرود و هم امکان ابراز و اظهار آن از دست میرود و این گونه است که دیگر درکنار همسر خویش احساس آرامش نمیکند.
در اینجاست که حقوق خود را مطرح میسازد تا با بازسازی خانه بر اساس الگوهای عقلی و عقلایی، زمینه های بازگشت مودت و محبت فراهم آید و زندگی دوباره به مدار مهر و محبت و عشق بازگردد.
هدف از بیان این مطالب در قرآن، این است که همواره احسان و عشق و علاقه و مهر و محبت، به عنوان یک اصل در زندگی حاکم و جاری باشد. زیرا هدف از ایجاد خانواده، دستیابی به آرامش روانی و عاطفی است که بیوجود آن، هرگز تحقق نخواهد یافت. هر کسی که بخواهد به زندگی کامل دست یابد، میبایست اصل احسان و عشق و علاقه را مقدم دارد و بیان حقوق تنها برای مدیریت خانواده در برابر بحران است.
اگر میان زن و شوهر، عشق و علاقه و مهر و محبت حکومت کند، دیگر سخن گفتن از حقوق، بیمعنا خواهد بود؛ زیراحکومت عاطفه و عشق و مهر، حکومت بر دل هاست و هر کدام از مرد و زن بیاراده در اثر مهر و محبت، به کارهای بزرگ دست میزنند. این را بارها در خصوص مهر مادران نسبت به فرزندان شاهد بوده ایم. چنین حالتی میتواند در میان همسران نیز این گونه رفتارهای بیرون از عقل حسابگر پـدید آورد و مردان، جان خویش را فدای همسران کنند و یا زنان در برابر شوهر خویش ایثارگرانه عمل نمایند.
در روایتی است که معصوم (علیه السلام) به زنی خطاب میکند که در برابر همسر و جفت خویش، کنیز باش تا شوهرت نیز برده تو شود: (کونی له امه یکن لک عبدأ)؛ معنی این حدیث آن است که همچنان که اطاعت دوطرفه است، مهر و محبت و عشق و علاقه نیز دو سویه میباشد و اگر شخصی در برابر همسرش کنیزوار عمل کند شوهر نیز متأثر از عواطف و احساسات همانند بردگان برای او کار میکند و هیچ توقع و انتظار زیاده نخواهد داشت.
زن، خیر شوهر
قرآن از همسر خوب و نیکو به خیر تعبیر کرده است. خیر به معنای چیزی است که گرایش و رغبت همگانی بدان وجود دارد. به این معنا که همسر خوب کسی است که از نظر همگان مورد تایید و توجه است و هر کسی آرزو دارد دارای چنین همسری باشد؛ زیرا ملاکهای انسانی را چنان فراهم آورده که هر انسانی به طور طبیعی آن را میستاید و میپسندد به طوری که از نظر زیبایی، انسانی طبیعی و در حد اعتدال کامل است و نقص و عیبی در ظاهر وی نیست.
از نظر بینشی و نگرشی و اخلاق فردی و رفتار اجتماعی نیز در مسیر تکاملی قرار دارد و اصول و مبانی فطری را در خود بروز و ظهور داده است. نمونه های عینی آن را قرآن در آسیه (سلام الله علیها) و مریم دختر عمران (سلام الله علیها) در میان زنان و حضرت ابراهیم (علیه السلام) و دیگر پیامبران (علیه السلام) در میان مردان مطرح میکند.
زن و مرد، مکمل یکدیگر
قرآن زندگی خانوادگی را بهترین و کاملترین نوع زندگی بر میشمارد و آن را بر اساس فطرت و غریزه طبیعی انسانی میداند و هر گونه زندگی در بیرون از چارچوب زندگی خانوادگی را زندگی ناقص و معیوب قلمداد میکند، زیرا در تحلیل قرآنی از همان آغاز آفرینش مرد، جفت و زوجی برای همسری وی از نفس و جانش آفریده شده که افزون بر نیازهای روحی و روانی و جنسی، زمینه تکامل و کمال یک دیگر را فراهم میآورند.
زن و مرد در تحلیل قرآنی، موجودی مستقل و دارای روح و روان جداگانه هستند، از این رو هر کسی میبایست پاسخ گوی رفتار و کردار و افکار خویش باشد و هر کسی بار خویش را بر دوش میکشد و در قیامت زن و مرد هر یک جداگانه دارای اراده و خواسته های مستقل خواهند بود و مجازات و پاداش مستقلی می گیرند اما با این وجود در زندگی دنیوی به گونهای آفریده شده اند که باید مکمل یک دیگر باشند.
به سخن دیگر، زن و مرد در زندگی خلقی و دنیوی خویش موجوداتی وابسته به یک دیگر هستند و مرد به عنوان قوام و ستون همسر خویش شناخته میشود که بدان تکیه کرده به کمال خویش میرسد.
از این رو، در تحلیل قرآن، از زن در دنیا به عنوان جفت و همسر مرد یاد میشود که باید با تکیه بر مرد و قوامیت او، به کمال خویش دست یابد. این گونه است که زن و مرد به عنوان همسر یکدیگر، باید در کنار هم باشند تا به کمال لایق و شایسته خویش برسند وگرنه دچار نقص و کمبود و عیب خواهند بود.
معناشناسی احسان و معروف
قرآن به دو چیز به عنوان بنیاد و اساس رفتار شوهر در حق زن خویش توجه میدهد و آن عبارت از «احسان» و «معروف» است. احسان از واژه حسن گرفته شده که در زبان پارسی به معنی نیکی کردن است. این واژه، در حوزه های مختلف، معانی متعدد دارد. با این همه، تمامی معانی گفته شده، در یک امر مشترک میباشد و آن مسئله زیباشناختی به عنوان مؤلفه و مقوم اصلی است.
هر چیزی هرچند خیر و خوب باشد، ولی نیکو نیست. نیک و نیکو چیزی است که از نظر ذوقی و عاطفی و زیبایی، شخص را به وجد و ذوق میآورد. از این رو در واژه حسن و احسان تأکید بسیاری بر جنبه های روان شناختی و زیباشناختی آن شده است. نیکو، هر امر پسندیدهای است که زیبایی را نیز همراه خود دارد و زمینه اعجاب و شگفتی دیگران را فراهم میکند و عواطف و احساسات آنان را برمی انگیزد.
حسن خلق که در آیات قرآنی از آن سخن به میان آمده و حتی پیامبر با عنوان «علی خلق عظیم» مورد تمجید و ستایش خداوند قرار گرفته به معنای نرم خویی، پاکیزه گفتار بودن و با روی گشاده و زیبا با دیگران برخورد کردن است. (جامع السعادات، ج۱، ص۳۰۶)
بنابراین با توجه به کاربردها و مصادیقی که قرآن برای حسن خلق بیان داشته میتوان گفت که احسان به معنای رفتارها و هنجارهای نیک و حتی فراتر از آن است. اما معروف به معنای هر امر پسندیده عقلایی است که خردمندان بدان گرایش دارند و از نظر ایشان امری هنجاری و پسندیده است و آن را نیکو شمرده و خواهان دستیابی به آن یا اجرای آن در خود و یا جامعه میباشند.
ادامه دارد…
جایگاه مهم زن در خانه شوهر و رفتار پسندیده مردان با همسران