فرق وسواس با غیر وسواس در این است که انسان های سالم وقتی افکار مزاحم یا غیر مزاحم به ذهنشان خطور می کند، نسبت به آن پاسخی نمی دهند. کسی که دچار وسواس می شود به این افکار پاسخ می دهد و این درگیری ذهنی، باعث وسواس می شود. ما هیچگونه کنترلی بر روی این افکار نداریم. ممکن است اولیای خدا بتوانند افکار خود را کنترل کنند ولی مردم عادی کنترلی بر روی افکار خود ندارند.
خیال میکنیم با بیان برخی از نکات، وسواس برطرف میشود درحالیکه وسواس یک ماهیت خزنده و سیال دارد و از یک تم به تم دیگر میرود. پس در درمان وسواس با یک یا دو جلسه نمیتوان بیماری را برطرف کرد. اگر شما شهر وسواس را خراب کنید و فقط یک دیوار باقی بگذارید، همان یک دیوار کل شهر را بازسازی میکند. اگر وسواس بهطور کامل درمان نشود، وسواس کماکان به حال خود باقی است. ایکاش این دردی را که وسواس میکشند، تمام کسانی که در عرصه فقه هستند، این درد را با پوست و گوشت خود لمس کنند. بسیاری از طلاقها و خیانتها و جنایتها به خاطر وسواس است. موضوع «وسواس از دو نگاه فقهی و روانشناختی» مرور می کنیم.
روزانه چهار هزار فکر به ذهن انسان میآید
اختلال وسواس، یک اختلال پیچیده است که نیازمند ساعتها بحث است. برای شناخت اختلال وسواس، پارامترهایی وجود دارد که بر اساس آن پارامترها، میزان این اختلال در اشخاص شناخته میشود. هر انسان سالم و غیرسالمی، حدود چهار هزار فکر در روز به ذهنش میآید.
فرق انسانهای وسواس با غیر وسواس در این است که انسانهای سالم وقتی افکار مزاحم یا غیر مزاحم به ذهنشان خطور میکند، نسبت به آن پاسخی نمیدهند. کسی که دچار وسواس میشود به این افکار پاسخ میدهد و این درگیری ذهنی، باعث وسواس میشود. ما هیچگونه کنترلی بر روی این افکار نداریم. بله، ممکن است اولیای خدا بتوانند افکار خود را کنترل کنند ولی مردم عادی کنترلی بر روی افکار خود ندارند.
وسواس فکری و عملی، موجب بالا رفتن اضطراب میشود
وسواس، گاهی فکری و گاهی عملی است. وسواس فکری افکار تکرارشونده مزاحم هستند که موجب فزونی اضطراب در شخص میشود؛ یعنی شخص وسواس، به سبب پاسخگویی به افکاری که به ذهنش می رسد، دچار اضطراب میشود و برای کاهش اضطراب، شخص وسواس رفتاری یا فکری را انجام میدهد که فکر مزاحم را خنثی کند. مثلاً کسی که خیال میکند فلان جا نجس شده، آنجا را ده بار آب میکشد. وسواسیها برای اعمال خود عددی معین میکنند. مثلاً برای تطهیر یک شیء، میگوید باید ده بار آب بکشم. یا قفل بودن در خانه را سه بار باید چک کنم و بعدازاینکه آن عدد معین را انجام داد، اضطراب او از بین میرود.
معمولاً وسواس تمهای مشترکی در جهان دارد. یکی از بهترین کتابها برای درمان وسواس، «چیرگی بر اختلال وسواس» است. نویسنده این کتاب، آمریکایی است. ولی چون تمها مشترک است، در ایران هم همین مسائل قابلمشاهده است. تمهایی که در اشخاص دیده میشود یکی صدمه و مرگ است؛ یعنی شخص وسواس فکر میکند که به دیگری صدمه میزند. تم دوم، تم مسئولیت صدمه است، مثلاینکه شخص وسواس در حال رانندگی خیال میکند به کسی صدمه زده است.
شایعترین وسواس، وسواس طهارت و نجاست است
وسواسی که بهشدت ناراحتکننده است و قشر مذهبی گرفتار آن هستند، تم آلودگی است. در ایران این تم، تحت عنوان طهارت و نجاست شناخته میشود. یکی دیگر از وسواسها این است که احساس میکنند کسی به آنها فحش میدهد. یکی دیگر از وسواسها، وسواس امنیت یا چکینگ (چک کردن) است. یکی از بزرگترین چیزهایی که فقه باید به آن بپردازد، بحث اخلاقیات است. ما در مرکز ملی، در سراسر کشور، افراد زیادی داریم که فکر میکنند به مقدسات توهین میکنند. این افراد هرروز میمیرند و زنده میشوند و متأسفانه مراکز فقهی و حوزوی ما، این موضوعات را برای این اشخاص باز نمیکنند و پاسخگو نیستند.
وسواس رابطه جنسی و استمنا از وسواسهای شایع است
بحث بعدی مربوط به رابطه جنسی است. مثلاً شخص وسواس، گمان وقتی با کسی روبرو می شود گمان می کند که با وی رابطه جنسی دارد. بحث دیگر در مورد استمناء است. پسرها و دخترها درگیر این بحث هستند. وسواس دیگر بحث تقارن و قرینگی است.
فقه و پاسخگویی فقه ما باید به سمتی برود که احساس گناه را از تمام وسواسیها بگیرد. خیلی از مواقع، وسواسیها بهشدت احساس گناه میکنند. مثلاً شخصی که در طهارت و نجاست وسواس دارد، احساس میکند که نسبت به مصرف زیاد آب، ضامن است و احساس گناه میکند. ما وقتی وسواسی را گناهکار میدانیم و احساس گناه ایجاد میکنیم، وسواس تشدید میشود. هیچوقت نباید وسواسی را یک گناهکار دانست.
مخاطبین احکام، صد درصد وسواس دارند
در بحث ویروس ایدز، به دندانپزشکان توصیه کرده بودند که هرکسی به دندانپزشک مراجعه میکند، پزشک باید دو درصد احتمال بدهد که این شخص حامل ویروس ایدز است و احتمال ۹۸ درصد هم سالم است. بعد روانشناسان دورهم جمع شدند و گفتند این چه حرف اشتباهی است و دندانپزشک از کجا تشخیص بدهد که مراجعهکننده ایدز دارد یا ندارد؟ لذا گفتند هرکسی که به دندانپزشک رجوع کرد، فکر کنیم که حتماً ایدز دارد.
متون فقهی باید بازنگری شود
حال در مورد فقه میگوییم: وقتی میخواهیم رساله بنویسیم یا احکام بگوییم، احتمال بدهیم که صددرصد افرادی که مخاطب ما هستند، وسواس دارند. پس ما باید بحثها را بهگونهای تنظیم کنیم که مخاطب را وسواس فرض کند؛ چون اگر به وسواسی، فتوایی ارائه شود که مثلاً در وضو اگر یک سرسوزن خشک بماند، وضو باطل میشود، وسواس، حتماً آنیک نقطه را پیدا میکند.
پس مهم نیست که شما چه میگویید؛ مهم این است که دیگران چگونه فکر میکنند. مثلاً شما میگویید در غسل باید آب به همه جای بدن برسد ولی وسواس برداشت دیگری دارد. بر این اساس، کلیه متونی که مخاطب عام دارد، حتماً باید بازنگری بشود. چون کسی که رساله را تدوین میکند، باید یقین داشته باشد که هرکسی که این رساله را میخواند، صددرصد وسواسی است.
راه درمان اختلال وسواس چیست؟
ما باید بدانیم که چرا وسواس، اختلال مقاوم به درمان است؟ وسواس هم شخص وسواس را ناکام میکند و هم درمانگر را؛ چون در مغز وسواس یکپایهای وجود دارد. مغز، وقتی درگیر میشود، پیامهایی را دریافت میکند که باعث فلج کردن فرد وسواس میشود. اسم بخشی از مغز ما، سگ پاسبان است. سگ پاسبان میگردد و در قلمرو خود اگر خطری را حس کند، شروع به پارس کردن میکند. در ذهن وسواس، این سگ نگهبان دائماً پارس میکند و پایِش تهدید دارد. در انسانهای سالم، اگر کسی دستش را یکبار با آب کر تطهیر کرد، مغز پیغام میدهد که مأموریت تمام شد؛ اما در شخص وسواسی، این پیغام توسط مغز دریافت نمیشود، لذا وسواسیها یک عدد مخصوصی دارند.
بیماری وسواس، مغز را درگیر میکند
جالب اینجاست که وقتی پروسه درمان وسواس را شروع میکنیم و بعد از شش ماه مغز وسواسی را «ام آر آی» میکنیم و عکس میگیریم، میبینیم مغز وسواسی، ازنظر ساختار تغییر کرده است؛ یعنی بعد از درمان، ساختار مغز تغییر میکند. لذا پیچیدگی درمان وسواس به علت درگیر بودن مغز در این بیماری است. ازاینجا متوجه میشویم که درمان وسواس پیچیده است. ما زمانی به شخصی، وسواسی میگوییم که شخص بیش از یک ساعت گرفتار رفتار وسواسی شود. در ابتدا دارودرمانی را شروع میکنیم. دارودرمانی، ناقلهای عصبی را تنظیم میکند. وقتی تنظیم شد، وسواس کاهش پیدا میکند. پس فاز یک درمان، دارودرمانی است.
درمان وسواس، سخت و زمانبر است
اگر اختلال در حد وسواس رایج باشد و وسواسی هم به وسواس خود بینش دارد، میتوان به کتاب «چیرگی بر اختلال وسواسی اجباری» مراجعه کرد. اگر شخصیت وسواس درگیر شود، اختلال شخصیت وسواسی پیش میآید و چنین افرادی بهشدت کمالگرا هستند، در اینجا، درمان، حدود دو سال طول میکشد. انسان وسواس بهصرف اینکه به او بگوییم به شک خود اعتنا نکن، بیماری اش درمان نمیشود. درمان وسواس سخت است و اینیک امر تجربی است.
مهمترین درمان وسواس، مواجهه با پیشگیری از پاسخ است. وسواسیها یک قلمرو دارند. در آن قلمرو، باید همهچیز کاملاً پاک باشد. ما میگوییم این آدم یاد گرفته از هر چیزی که اضطراب او را بالا میبرد، اجتناب کند. ما به او میگوییم با چیزی که از آنچه اجتناب میکنی، مواجهه کن.
وسواس یک ماهیت خزنده و سیال دارد
نکته دیگر این است که ما خیال میکنیم با بیان برخی از نکات، وسواس برطرف میشود درحالیکه وسواس یک ماهیت خزنده و سیال دارد و از یک تم به تم دیگر میرود. پس برای درمان وسواس با یک یا دو جلسه نمیتوان بیماری را برطرف کرد. اگر شما شهر وسواس را خراب کنید و فقط یک دیوار باقی بگذارید، همان یک دیوار کل شهر را بازسازی میکند. اگر وسواس بهطور کامل درمان نشود، وسواس کماکان به حال خود باقی است.
ای کاش این دردی که وسواس میکشد را تمام کسانی که در عرصه فقه هستند، با پوست و گوشت خود لمس کنند. بسیاری از طلاقها و خیانتها و جنایتها، به خاطر وسواس است. قشر مذهبی دچار وسواس میشوند؛ چون مذهبیان اخلاقی هستند. اگر قضیه طهارت و نجاست، به طریقی حل میشد، بسیاری از وسواسیها از وسواس دست برمیداشتند. قضیه سرایت نجاست، در درمان وسواس بسیار مهم است.
ماهیت فقه، ضد وسواس است
مسئله وسواس از نگاه فقهی قابل بررسی است. مطالب در چند بخش دستهبندی شده است. بخش اول این است که آیا ماهیت مطالب موجود در علم شریف فقه و در روایات فقهی ما، وسواس ایجاد میکند یا خیر؟ اگر بگوییم نوع مباحث فقهی، موجب و باعث حالت وسواسی است باید فکری به حال آن کرد و اگر اینطور نیست، باید ببینیم منشأ اینکه افراد در احکام عملی فقهی دچار وسواس میشوند چیست؟
قواعد فقهی، با وسواس مبارزه میکنند
ما وقتی به روایات یا به متون تحقیقی فقه مراجعه کنیم، نهتنها ایجاد وسواس در آنها نمیبینیم؛ بلکه حالت ضد وسواس در آن موج میزند. من به مواردی اشاره میکنم که بازگو گردن آن برای کسانی که به حالت وسواس دچار هستند، مفید است. از چند قاعده فقهی نام میبرم. این قواعد، از ابتدا تا انتهای کتب اصلی فقه از طهارت تا دیات، خیلی پرکاربرد هستند، چه در عبادات و چه در غیر عبادات؛ مثل اصاله الصحه؛ یعنی عملی را که مکلف انجام داده، اصل بر این است که عمل صحیحی بوده است.
حمل فعل مؤمن بر صحت، از تلقینهای ضد وسواس است. قاعده ید می گوید اگر کسی مالی در دست او باشد حتی اگر مسلمان هم نباشد، اصل بر این است که مالک است. سوق مسلمین یکی دیگر از این قواعد است. روایاتی که ذیل این قاعده است، در حد تظافر است. در گذشته چیزی که در روایات خیلی سؤال می شد راجع به پنیر بود؛ چون ظرفی که پنیر را در آن عرضه میکردند، پوست گوسفندِ بوده است و این پوستها از جاهای دیگر میآمده و لذا افرادی شبهه میکردند که آیا گوسفند، ذبح شرعی شده است یا نه؟ روایات متظافری اکل چنین پنیری را تجویز کردهاند. سوق مسلمین نیز اماره بر طهارت و ملکیت است.
قاعده «لکل قوم نکاح» نیز از این موارد است. اصاله الطهاره، اصاله الحل و قواعدی از این قبیل، لسان و تأکید و تشویق به سمتی میکنند که ضد حالت وسواس باشد. قاعده تجاوز و فراغ که در عبادت و طهارات ثلاث، پیاده میشود نیز از همین موارد است. این قواعد، از مسلمات فقهی و مجمع علیه است که در فقه ما وجود دارد. روایات هم همینطور است. برای نمونه به چند روایت اشاره میکنیم:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ذَکَرْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاهِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَیُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ- فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِی یَأْتِیهِ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ هُوَ فَإِنَّهُ یَقُولُ لَکَ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ.»(کافی ج ۱ ص ۱۲) بعضی از وسواسیها می گویند نمیتوانم این حالت را ترک کنم با اینکه می دانم از تلقینات شیطان است.
روایت دیگر میفرماید:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ وَ أَبِی بَصِیرٍ قَالا قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ یَشُکُّ کَثِیراً فِی صَلَاتِهِ حَتَّى لَا یَدْرِیَ کَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِیَ عَلَیْهِ قَالَ یُعِیدُ قُلْنَا لَهُ فَإِنَّهُ یَکْثُرُ عَلَیْهِ ذَلِکَ کُلَّمَا عَادَ شَکَّ قَالَ یَمْضِی فِی شَکِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِیثَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ بِنَقْضِ الصَّلَاهِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ خَبِیثٌ یَعْتَادُ لِمَا عُوِّدَ فَلْیَمْضِ أَحَدُکُمْ فِی الْوَهْمِ وَ لَا یُکْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاهِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ مَرَّاتٍ لَمْ یَعُدْ إِلَیْهِ الشَّکُّ قَالَ زُرَارَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا یُرِیدُ الْخَبِیثُ أَنْ یُطَاعَ فَإِذَا عُصِیَ لَمْ یَعُدْ إِلَى أَحَدِکُم.»(کافی ج ۳ ص ۳۵۸) حضرت در این روایت میفرمایند به شک خود اعتنا نکنید.
روایت دیگری است که به بیانهای مختلف ذکرشده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَجَّالِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَعَادَ الصَّلَاهَ فَقِیهٌ قَطُّ یَحْتَالُ لَهَا وَ یُدَبِّرُهَا حَتَّى لَا یُعِیدَهَا» (تهذیب الاحکام ج ۲ ص ۳۵۱) مرحوم خویی نیز در تقریراتشان چنین فرمودهاند: «الجهه الثانیه فی حجیه شهادته کما إذا شهد بنجاسه شیء مثلا الصحیح هو عدم الحجیه».
برخی از شارحان عروه گفتهاند: شهادت وسواس بر طهارت چیزی حجت است. مرحوم خویی در ادامه میفرماید:
«عن بعض الوسواسیین: انه کان یتوضأ على السطح، فاعتقد أن قطره من ماء الوضوء قد نزت من أرض الدار، فأصابت رقبته، فصار ذلک سببا لتنبهه و زوال وسوسته، إذ کیف یمکن صعود قطره ماء من ارض الدار الى السطح، فتصیب رقبته؛ و عن بعضهم: انه کان یعتقد نجاسه جمیع المساجد فی النجف الأشرف، من جهه انفعال الماء القلیل بملاقاه الآلات و الأدوات المستعمله فی البناء؛ و أعجب من ذلک ما حکى عن بعض العوام من أهل الوسوسه انه کان یحلق لحیته لوصول الماء إلى بشرته فی الوضوء، لاعتقاده ان الشعر و لو خفیفه یمنع عن وصول الماء إلى البشره. فأمثال هذه الاعتقادات الحاصله من الأسباب غیر المتعارفه لا یمکن دعوى شمول أدله حجیه الشهاده لها، مع آنها لا توجب الظن- بل و لا الاحتمال- لغیر الوسواسى.»
پس عواملی که باعث میشود این حالتها به وجود بیاید چیست؟ به نظر میرسد دو عامل در ایجاد یا تشدید عامل وسواس در مخاطبان وجود دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد.
نوع بیان احکام فقهی، در تشدید وسواس مؤثر است
اختلاف فقها در بحث نجاست متنجس است. در مورد اینکه متنجس، منجس هست یا نه، در بین فقهای بزرگ ما، حضرت امام در کتاب طهارت خودشان بحث بسیار فنی و دقیقی انجام داده و میفرمایند: اگر بیش از دو یا سه واسطه بخورد، قول به نجاست، جرئت بر مولی است. به نظر میرسد برخی از عبارتهای فقها، وسواس را تشدید میکند. گاهی در رسالهها به عبارات یا طرح مباحثی برمیخوریم که ذکر آنها اصلاً لازم نیست. مثلاً مرحوم سید در کتاب عروه الوثقی میفرماید: لو قال الله أکبار بإشباع فتحه الباء حتى تولد الألف بطل کما أنه لو شدد راء أکبر بطل أیضا.
به نظر میرسد نوع نگارش این مسائل باعث ایجاد وسواس میشود. یا فرموده است: الأحوط تفخیم اللام من الله و الراء من أکبرو لکن الأقوى الصحه مع ترکه أیضا اگر این مسئله را ذکر نکنیم چه مشکلی پیش میآید. به نظرم در نوع نگارش و شقوق نادری که بعضاً ذکر میشود، شاید از همینجا به وسواس کشیده میشود.
تفاوت نگارش، موجب کاهش وسواس
مثالهای دیگری در این رابطه وجود دارد. در کتاب شریف تحریر الوسیله، مرحوم امام راجع به مبطلات صلات میفرماید: سابعها- کل فعل ماح لها مذهب لصورتها على وجه یصح سلب الاسم عنها و إن کان قلیلا، فإنه مبطل لها عمدا و سهوا، أما غیر الماحی لها فان کان مفوتا للموالاه فیها بمعنى المتابعه العرفیه فهو مبطل مع العمد على الأحوط دون السهو و إن لم یکن مفوتا لها فعمده غیر مبطل فضلا عن سهوه و إن کان کثیرا کحرکه الأصابع و الإشاره بالید أو غیرها لنداء أحد و قتل الحیّه و العقرب و حمل الطفل و وضعه و ضمه و إرضاعه و نحو ذلک مما هو غیر مناف للموالاه و لا ماح للصوره. (تحریر ج ۱ ص ۱۸۹)
این سبک نوشتن، ضد وسواس است. پس بخشی از وسواس، به دلیل نوع نگارشهای فقهی است و باید احتیاطها و مصادیقی که مثال زده میشود، بیشتر مورد دقت قرار بگیرد.
کلمات مرحوم امام، ضد وسواس است
بخشی از وسواسها مربوط به مسئله گفتن است. برخی مسئلهگوها کمسواد هستند و با بیان نادرست احکام موجب تشدید وسواس میشوند. اگر این دو جهت دقت بشود و در نوع نگارش و نوع مسئلهگویی دقت شود، بسیاری از وسواسها حل میشود. امام در کتب اخلاقی خود مانند کتاب شریف آداب الصلاه در بحث نیت نماز، بحث وسواس را مطرح کرده و توصیههایی بسیار زیبا نموده است. همچنین در شرح حدیث بیست و پنجم در کتاب چهل حدیث، مسائلی مطرح فرمودهاند که بسیار برای از بین بردن وسواس نافع است.
منبع: اجتهاد نت؛ خلاصهای از سخنرانی های دکتر نصیر عابدینی(دکترای روانشناسی و دارای تحصیلات حوزوی) و استاد محمدرضا غفوریان(استاد حوزه علمیه قم) در نشست فقهی «وسواس از دو نگاه فقهی و روانشناختی»