- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
یکی از مهمترین اهداف ازدواج، رسیدن به آرامش روحی و روانی است و زن و شوهر به یمن همراهی و دلدادگی با هم، به نقطه مطلوبی از آرامش و امنیت خاطر می رسند. بدیهی است این مهم، در سایه توجه و رعایت مجموعه عواملی است که همسران را در ایجاد یک خانواده موفق با فضایی روحبخش و آرامش دهنده یاری می دهد. اینک و در ادامه، به پاره اى از عوامل آرامش محیط خانواده اشاره مى کنیم:
۱ـ سپاسگزارى
قدردانى از زحمات و خدماتى که براى انسان، صورت مىگیرد، وظیفه اى اسلامى و وجدانى، به ویژه در روابط همسرى است. از این رو، لازم است که مرد، فدکارى و ایثار زن را در اداره امور خانه و تربیت فرزندان ارج نهد و از او به خاطر این همه خدمات شایسته، سپاسگزارى کند.
براحتى باید تصریح کرد، زن که بار مشکلات داخل خانه را بر دوش مىکشد و آن را با شوق رضایتمندى شوهر تحمل مىند، نیازمند یک لبخند تشکرآمیز شوهر است؛ چنان که مرد نیز براى اداره هر چه بهتر زندگى و آسایش خانوادهاش در سرما و گرما تلاش مى کند و هر چند، آن را به عنوان یک وظیفه تلقى مىنماید، ولى شایسته است که از زحمات او قدردانى شود. تشکر زن و شوهر از یکدیگر، خستگى و رنج را مىاهد. مىتوان نتیجه یک بار تشکر را تجربه نمود.
۲ـ اظهار محبت
انسان، موجودى نیازمند به محبت است. انس و الفت ها از ناحیه محبت به وجود مىآید. در محیط خانه نیز لازم است که زن و شوهر به این اصل عاطفى توجه کنند، زیرا دختر، پس از ترک خانه پدر و با شروع زندگى مشترک، دل به شوهر مىبندد؛ محبت شوهر باید بتواند جاى محبت هاى پدر و مادر زن را بگیرد و مرد باید از اظهار زبانى این محبت نیز دریغ نکند.
همان گونه که در بعضى از روایات نیز آمده است، جمله (تو را دوست دارم) از طرف شوهر از دل زن، بیرون نمىرود. چنین جملاتى بهترین هدیه براى همسرى است که به سخن شوهررش ایمان و اعتقاد دارد. چنان که زن نیز باید این هنر را داشته باشد که به شوهر خویش، ابراز محبت کند و پایه ه اى دوستى و صفا را در زندگى، محکم نماید.
مردى به خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و عرض کرد: همسرى دارم، هنگامى که وارد خانه مىشوم، به استقبالم میآید و وقتى که از خانه، خارج مىشوم، بدرقه ام مى کند و هنگامى که مرا غمگین و افسرده ببیند مىگوید: چرا غمگینى؟ اگر به علت خرجى و درآمدت نگرانى که خوب، تامین آن را خداوند به عهده گرفته است و اگر ناراحتى تو، به خاطر آخرت و قیامت است که خداوند بر این اندوه بیفزاید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتى این سخنان را از آن مرد شنید به او فرمود: براى خداوند، کارگزارانى است و این زن جزو کارگزاران اوست. او نصف پاداش یک شهید را دارد.(۱)
این حدیث، نشان دهنده نقش ویژه اى است که زن در ایجاد محیط مساعد خانه دارد و مىتواند در آرامش روحى و زندگى مادى شوهر، موثر باشد و این خود، نوعى محبت است که در سطحى عالى، اظهار مىشود.
۳ـ احترام به یکدیگر
هر فردى براى خود، ارزش و شخصیت قایل است و دوست دارد که دیگران به او احترام بگذارند. مرد باید در محیط خانه، نسبت به همسرش با احترام کامل، رفتار کند. او را با احترام صدا زند، در مقابل اقوام و بستگان، او را تکریم نماید و به شدت، از تحقیر او بپرهیزد. امام صادق (علیه السلام) از پدرش امام باقر (علیه السلام) نقل مى کند:
(من اتخذ امراه فلیکرمها … فمن اتخذها فلا یضیعها)(۲) (هر کس همسرى گرفت، باید او را عزیز بشمارد … کسى که همسر گرفت، او را ضایع نکند)
پدرى که در مقابل فرزندان خود به همسرش احترام کند، و از او به بزرگى یاد نماید به تربیت فرزندانش کمک کرده است.
۴ـ پاکیزگى در محیط خانه
رعایت پاکیزگى براى هر کس و در هر جا لازم است. انسان پاکیزه، همیشه شاداب است، بدن پاکیزه، لباس تمیز و سر و صورت نظیف، به ویژه در مورد زن و شوهر از نکات قابل توجه زندگى انسان است. آراستگى ظاهرى در داخل خانه، یکى از وظایفى است که زن در قبال شوهر به عهده دارد.
ظاهر آراسته و لباس مناسب به خاطر شوهر، امرى است که در دستورات دینى نیز مورد تاکید قرار گرفته است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان اوصاف یک بانوى شایسته مى فرماید:
(… الذلیله مع بعلها، المتبرجه من زوجها، الحصان عن غیره)(۳) زنى که مطیع شوهرش باشد، زینت و آرامش خود را براى شوهرش انجام داده و آن را براى دیگران ظاهر نسازد.
چنان که در سخن دیگرى از حضرت امام محمدباقر (علیه السلام) مى خوانیم: براى زن (در ارتباط با شوهرش) سزاوار نیست که وضع ظاهر خود را نیاراید، هر چند به آویختن گردنبندى در گردن خویش باشد و نیز پسندیده نیست که دستش را بدون رنگ، رها کند اگر چه مختصر حنایى بگذارد، هر چند سالخورده باشد.(۴)
در روایات، همان گونه که به موضوع مخارج زندگى و گشایش در آن و نیز اظهار محبت علنى توجه شده است، به این نیاز طبیعى که در روابط زن و شوهر، نقش خاصى دارد، سفارش شده است.
بدیهى است که این امر پسندیده، در صورتى که خارج از حدود خانه و براى بیگانه انجام شود، حرام است و اثرات سو خود را در جامعه و به ویژه در محیط خانواده و روابط زن و شوهر خواهد گذاشت.
آنچه گفته شد، اختصاصى به زن ندارد، شوهر نیز شایسته است به آن توجه کند. نمونه زیر، گویاى همین نکته است:
حسن بن جهم مىگوید: امام رضا (علیه السلام) را دیدم که موهاى خویش را رنگ کرده بود. عرض کردم، فدایت شوم. موها را رنگ کردهاید! فرمود: آراى، زیرا آراستن خویش از جمله چیزهایى است که موجب افزایش پاکدامنى زنان مى گردد و جمعى از زنان، پاکدامنى را به این علت رها کردند که شوهرانشان به آراستن خویش، بى توجهى نموده اند.
سپس فرمود: آیا تو خوش دارى که همسرت را در حال تماشاى ژولیدگى ببینى. عرض کردم: نه. فرمود: این همان است. سپس فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و رسیدگى به سر و صورت، جز اخلاق پیامبران است.(۵)
بنابراین، باید به این زمینه آرامش روانى نیز اهمیت لازم داده شود.
۵ـ نادیده گرفتن خطاها و لغزش هاى یکدیگر
به جز آنان که برگزیدگان خداوند بوده ند، ارتکاب خطا براى دیگران، امرى دور از انتظار نیست. زن و مرد در زندگى مشترک خویش نیز از این قاعده جدا نیستند، چه بسا، رفتار و گفتارى، موجبات پشیمانى شخص را فراهم مى کند. به هر حال، نادیده انگاشتن خطاى طرف قابل مىتواند حداقل از توسعه ناآرامى در محیط خانه بکاهد و زمینه جبران کوتاهى را بیشتر فراهم کند.
در چنین موقعیتى که زن یا مرد به اشتباه خود پى برده و تصمیم به جبران آن دارد، طرف دیگر فورا عذر او را پذیرفته، خطاى او را نادیده بگیرد. نه عذرخواهى یک طرف، نشانه زوال شخصیت است و نه پذیرش آن از طرف دیگرى چنین مفهومى را دارد بلکه هر دو نشانه عشق و علاقه به زندگى است. امام سجاد (علیه السلام) در رساله حقوق، در بیان حق زن بر شوهر مى فرماید:
(اما حق زن بر تو این است که بدانى خداوند، او را وسیله آرامش و انس تو قرار داده است، و نیز بدانى که او نعمتى از طرف خداوند است که باید او را اکرام کرده و به او ارفاق کنى … و اگر اشتباهى کرد از او در گذرى.)
جابر بن عبدالله انصارى نقل مى کند که روزى با پیامبر نشسته بودیم. حضرت فرمود: آیا به شما بگویم بدترین زنان کیست؟ گفتند: آرى اى رسول خدا!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن برشمارى اوصاف ناپسند چنین زنى فرمود: (و لا تقبل منه عذرا و لا تغفر له ذنبا)(۶) زنى که عذرخواهى شوهرش را نپذیرد و از اشتباه او نگذرد.
۶ـ راضى بودن زن به ثروت کم شوهر
قناعت، یکى از صفات بسیار ارزنده یک مسلمان است. این صفت، یکى از خواسته هاى ائمه (علیهم السلام) بوده است، که در این باره مىتوان به آخرین قسمت از دعاى ابوحمزه اشاره کرد:
(و رضنى من العیش بما قسمت لى)؛ خدایا مرا به آنچه در زندگى نصیبم کردهاى، راضى بگردان.
چنانکه در دعایى که از حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسیده است نیز چنین مىخوانیم: (اللهم قنعنى بما رزقتنى)؛ خدایا مرا به آنچه روزیام کرده اى، قانع بگردان.
اگر در محیط خانواده، این روحیه حاکم باشد، و زن و مرد، زندگى خود را تنها بر اساس آنچه که در توانایى آنان است تنظیم کنند، بسیارى از مشکلات و ناراحتی هاى روانى آنها حل خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: (من رضى الله بالیسیر من المعاش رضى الله منه بالیسیر من العمل)(۷) هر کس نسبت به زندگى کم، از خداوند راضى باشد، خداوند نیز در مقابل عمل کم از او راضى خواهد شد.
زن، چون رکن اصلى خانواده است، بایستى بناى زندگى را بر میانه روى و قناعت، پایهگذارى کند و از شوهرش بیش از توان و انتظار نداشته باشد.
آن حضرت در روایتى دیگر زن شایسته را این گونه معرفى مى فرماید: بهترین زنان شما زنى است که اگر چیزى به او داده شد، شکر و سپاس گوید و اگر از چیزى محروم شد، راضى و قانع باشد.(۸)
همین موضوع را به صورت روشن ترى در سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شاهدیم: (و ایدما امراه لم ترفق بزوجها و حملته على ما لا یقدر علیه و ما لا یطیق لم تقبل منها حسنه و تلقى الله و هو علیها غصبان)(۹) هر زنى که با شوهرش مدارا نکند و او را به چیزى و کارى که توان آن را ندارد وادار کند، هیچ عمل و حسنه اى از او قبول نخواهد شد، روز قیامت در حالى خداوند را ملاقات مى کند که بر او خشمگین است.
ناگفته نماند که شوهر نیز لازم است در جهت رفاه و آسایش خانواده خویش، اهتمام ورزد و بر آنان سخت نگیرد. این ویژگى، بارها مورد تاکید روایات قرار گرفته است.
۷ـ خروج از منزل با اجازه شوهر
با توجه به اجتماعى بودن انسان و لزوم حفظ حد و مرزهاى اجتماعى، باید قوانین و مقرراتى وجود داشته باشد تا هر کس از آنها تجاوز کرد سرزنش شده و کیفر ببیند. چه بهتر که این مقررات از درون آدمى سرچشمه گرفته، آمیخته با عاطفه و محبت باشد.
اسلام در راستاى حفظ حرمت خانواده، براى زن و مرد وظایفى مقرر داشته، تا با عمل به آنها، آرامش که لازمه اجتناب ناپذیر حیات فردى و اجتماعى انسان است، به دست آید. خروج زن از خانه که صرف نظر از موارد استثنا شده، باید با توافق شوهر باشد از آن جمله است. در این خصوص به این حدیث شریف اکتفا مىکنیم.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردى از انصار براى انجام کارهایش به مسافرت رفت و با همسرش قرار گذاشت که تا مراجعت او، از خانه خارج نشود. در این بین پدر آن زن، بیمار شد. زن، کسى را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد و گفت: شوهرم به مسافرت رفته و از من قول گرفته که از خانه بیرون نروم؛ اینک پدرم بیمار شده، آیا اجازه مىدهید از او عیادت کنم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ـ نه، در خانه باش و از حرف شوهرت اطاعت کن.
بعد از مدتى پدرش از دنیا رفت، زن دوباره به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیغام داد که: پدرم از دنیا رفته، آیا اجازه مى دهید در تشییع جنازه او شرکت کنم؟ پیامبر فرمود: نه! در خانه باش و از حرف شوهرت اطاعت کن. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از دفن پدر به آن زن پیام داد که خداوند، تو و پدرت را به خاطر اطاعت از شوهرت مورد آمرزش خودش قرار داد.(۱۰)
درست است که مرد باید از همسرش مراقبت کند، لیکن نه به حدى که موجب بدگمانى و بدبینى او به همسرش شود. مردى که به این بیمارى خانمانسوز مبتلا شود، زندگى را بر خود و اطرافیانش تلخ مى کند؛ کارهاى همسرش را با بدبینى نگاه مى کند و مانند سایه او را تعقیب مى کند.
این مساله به قدرى حساس است که بعضى مردان را وادار به بهانهگیرى و طلاق مى کند و چه اسفبار است، زنى که بر اساس یک لحظه صحبت کردن، قربانى تعصب بىجاى شوهرش شده است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: هر کس به مرد یا زن مومنى تهمت بزند، خداوند متعال در قیامت او را بر تلى از آتش نگه مىدارد تا به کیفر بهتانش برسد.(۱۱)
۸ـ بردبارى در برابر بداخلاقى همسر
از آنجا که بناى اسلام بر حفظ کانون زندگى است و منفورترین پدیده در خانواده، جدایى و طلاق است و اسلام به شکلهاى مختلف، مانع پاشیده شدن آن مىشود، در روایات اسلامى زن و مرد به سازش با اخلاق و روحیات یکدیگر سفارش شدهاند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: کسى که بر بداخلاقى همسرش صبر کرده و او را تحمل کند، خداوند به او همان اجرى را خواهد داد که به ایوب پیامبر داد و زنى که بر بداخلاقى شوهرش صبر کند و او را تحمل نماید، خداوند به او همان ثوابى را خواهد داد که به آسیه عطا فرمود.(۱۲)
از آنجا که زن و مرد تا قبل از ازدواج چه بسا دو نوع تربیت و فرهنگ داشتهاند و بعد از زندگى مشترک نیز خواستههاى آنها متفاوت است، در فراز و نشیب هاى زندگى، ممکن است بین آنها اصطکاکى ایجاد شود. اسلام براى حفظ کیان خانواده که محل تربیت فرزندان نیز هست، زن و مرد را به سازش با اخلاق یکدیگر توصیه نموده و از آنها خواسته است تا در پیشامدها، عصبانیتها و تنگناها که لحظه بروز هیجانات درونى است، با هوشیارى و تدبیر اندیشه، آتش خشم طرف مقابل را فرو نشانده، پایههاى زندگى را مستحکم نمایند.
آسایش فرزندان در پرتو آرامش والدین
در خانه اگر ثبات، دوستى و آرامش برقرار باشد و پدر و مادر، خود، داراى آرامش روحى باشند، فرزندانى که در پناه این آرامش، بزرگ مىشوند، از امنیت روحى و اطمینان خاطر برخوردار خواهند بود. از طرف دیگر پدر و مادرى که داراى این ویژگى هستند، بهتر محدوده وظایف خود را قبال تربیت فرزندانشان درک کرده و بدان عمل خواهند کرد.
طفل باید رابطه خوب و صمیمى پدر و مادر را احساس کرده و در این جهت، مطمئن شده باشد. به تجربه ثابت شده است که اگر کودک، دعوا و اختلاف پدر و مادر خویش را احساس کند، بیش از هر وقت دیگر امنیت خود را در خطر مىبیند. او نیاز به مرکزى دارد که در آن پرخاش، اضطراب و از هم گسیختگى نباشد.
از این رو، لازم است که بین پدر و مادر هیچ گونه برخورد و دعوایى نباشد و اگر هم هست از دید فرزندان مخفى باشد به خاطر احساس آرامش کودک، ضرورى است که روابط پدر و مادر بر اساس گذشت و فداکارى بوده، روح همکارى و احترام به یکدیگر بر آنها حاکم باشد. این مایه شرمسارى است که والدین به فرزندان خود بگویند دعوا نکنید، اما خود، همواره در ستیز و جدال باشند.
(سلامه موسى) مىگوید:
(نیکبختى خانوادگى براى کودکان، موجب آرامش روح مىشود، به طورى که حتى اگر پدر طفل درگذرد، این طمانینه و آرامش در او باقى خواهد ماند. در مدت جنگهاى جهانى که بسیارى از کودکان را از لندن دور کردند، براحتى دیده مىشد که کودکانى که در محیط معتدل خانوادگى پرورش یافتهاند، دورى و غربت را آسانتر از کودکانى که محیط مساعد خانوادگى نداشتهاند تحمل مىکنند. دلیل این مطلب آن است که اعتدال صحیح خانوادگى در کودک، روح آرامش را مىپروراند، به طورى که در غربت نیز با اطمینان به سر مىبرد.)(۱۳)
بهترین روش براى حفظ فرزندان، همنشینى با آنان و مراقبت از روحیات و آرامش آنهاست. مربیان جدید معتقدند که بهترین میراث پدر براى فرزندانش همان دقیقهها و فرصتهاى اندکى است که در هر روز به کودک اختصاص داده و با او همنشین بوده است.(۱۴)
یک دختر، نیازمند آن است که پدر او، روح زنانگى او را درک کند و بفهمد که خیر دخترش در آن است که بانویى برخوردار از فضیلت، استقامت و پاکدامنى باشد.
پسر، احتیاج به پدرى دارد که مردانگى و قاطعیت او بسیار باشد، اما در وقت لازم، عطوفت و رافت او آشکار شود. از این رو، پدرى که همواره خشن و تندخو باشد، پسر را به سوى دامن مادر مىراند، تا در پناه لطف و مهربانى او زندگى کند، و اینجاست که شیوههاى زنانگى مادر را تقلید خواهد کرد.(۱۵)
پى نوشت ها
۱ـ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۲۹، وسائل ۱۴ / ۱۷؛
۲ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۴؛
۳ـ همان مصدر، ص۲۳۵؛
۴ـ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۸؛
۵ـ کافى، ج۵، ص۵۶۷؛
۶ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۳۵؛
۷ـ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۴۰؛
۸ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۹؛
۹ـ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۱۳؛
۱۰ـ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۴۸؛
۱۱ـ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۹۴؛
۱۲ـ مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۴۵؛
۱۳ـ نظام تربیتى اسلام، باقر شریف قریشى، ص۴۵؛
۱۴ـ همان مدرک، ص۴۶؛
۱۵ـ همان مدرک، ص۴۷ ـ ۴۸؛
منبع: مهرى زینهارى؛ ماهنامه پیام زن؛ شماره ۴؛ تیر ۷۱