سیری در آیات حجاب بخش ششم

۱۴۰۰-۱۰-۰۵

312 بازدید

۱۲- نگاه کردن به زنان‌،‌ گرچه رفتارى است که نفس انسان‌،‌ بدان سوى، گرایش دارد آن را به مصلحت خود مى‌داند‌،‌ ولى پاکدامنى  و پاک‌چشمى براى انسان‌،‌ مصلحت بیشتر ى دارد‌‌؛ از این روى‌،‌ قرآن مى‌فرماید:‌ (ذلک ازکى لهم).

۱۳- گاهى‌،‌ انسانها‌،‌ دچار خودفریبى مى‌شوند و با توجیه‌‌ها و به بهانه‌هایى‌،‌ گناه را براى خود روا‌،‌ یا واجب مى‌شمارند. از این روى‌،‌ خداوند در قرآن‌،‌ با جمله:‌ (ان اللّه خبیر بما یصنعون) به همگان هشدار مى‌دهد که خداوند‌،‌ رفتارها و کردارها را‌،‌ همان گونه که هست مى‌بیند و به آنها آگاهى دارد.

۱۴- نخستین جمله‌‌اى که حکم ویژه‌‌اى را براى خانم‌ها بیان مى‌کند، ‌(لا یبدین زینتهن الاّ ما ظهر منها) است که براى روشن شدن آن‌،‌ باید به چند نکته توجه کرد:

الف. مراد از زینت‌،‌ نمى‌تواند دستبند‌،‌ گردنبند‌،‌ النگو و… باشد‌‌؛  زیرا نمایان آنها وقتى که از بدن جدا باشند‌،‌ هیچ اشکالى ندارد. در مثل‌،‌ زن وقت وضو دستبند خود را در آورد و جایى بگذارد که مردان آن را ببینند‌،‌ یا طلاى خود را براى تعمیر به طلاساز بدهد و… هیچ گناهى انجام نداده است. بنابراین‌،‌ به احتمال قوى‌،‌ مراد از واژه‌ (زینت) در آیه شریفه‌،‌ جاى زینت است‌‌؛ یعنى گردن‌،‌ دست‌،‌ گوش و مانند اینها.

ب. گفتن‌ (زینت) و اراده کردن مکان زینت‌،‌ مجاز است و به علاقه حال و محلّ‌،‌ چنین مجازگویى‌،‌ مجاز شمرده شده است. فلسفه آوردن مجاز به جاى حقیقت‌،‌ افزون بر تخفیف لفظ‌،‌ مبالغه و تأکید است.

ج. شاید سربسته گفتن: ‌(الاّ ما ظهر) و روشن نکردن حد و مرز آن‌،‌ براى واگذار کردن این امور به عرف باشد. در مثل‌ (ما ظهر) براى خانمى که هیزم جمع مى‌کند و از صحرا مى‌آورد‌،‌ با‌ (ما ظهر) براى خانمى که لب جوى به شستن لباس مشغول است‌،‌

یا خانمى که پشت میز اداره به رتق و فتق امور و پاسخگویى مشغول است‌،‌ یا خانمى که در آزمایشگاه‌،‌ به ساماندهى وسایل مى‌پردازد‌،‌ فرق دارد. دو گروه نخست‌،‌ باید مقدارى آستین را بالا بزنند‌،‌ ولى دو گروه دوم‌،‌ به بیش از انگشتان دست‌،‌ نیاز ندارند. ب

ه هر حال‌،‌ بخش‌هایى از دست‌،‌ پا و صورت که عرف حکم به پوشیدن آنها نمى‌کند‌،‌ یا ضرورت اقتضا مى‌کند که پوشیده نشود‌،‌ از استثناءها به شمار مى‌روند. برابر حدیثى که از عایشه نقل شده‌،‌ پیامبر‌‌(صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه یک قبضه‌ (در حدود ۸ سانتى‌متر) بالاتر از کف دست را استثناء کرده است.۴۶

ولى همان گونه که گذشت، این حدّ معین کردن نمى‌تواند براى همگان باشد‌،‌ این حدّ بر فرض صحیح بودن سند، براى زن رخت‌شوى و مانند اوست.

د. فعل‌ (لا یبدین) صیغه ششم از فعل مضارع‌ (یبدى)‌(= ظاهر مى‌کند. نمایان مى‌سازد) است و در حال رفع‌،‌ نصب و جزم در ظاهر فرقى نمى‌کند. بنابراین مى‌تواند‌،‌ نهى‌،‌ نفى‌،‌ یا عطف به‌ (یغضضن) و در پاسخ شرط مقدر باشد.

به هر حال‌،‌ آیه شریفه‌،‌ یا از نمایاندن زینت باز مى‌دارد‌،‌ یا روش زنان مؤمن را در ننمایاندن زینت‌،‌ بیان مى‌کند‌،‌ یا تسلیم بى‌چون و چراى پیامبر‌‌(صلی الله علیه و آله و سلم) بودن را یادآور مى‌شود.

در هر صورت‌،‌ اگر در موردى قسمتى از بدن‌،‌ یا زینت‌،‌ شک شد که آیا از استثناست‌،‌ یا مستثنى منه‌‌؛  در مثل دو عرف با هم ناسازگارى کردند و یا ضرورت و عرف با هم نساختند‌،‌ یا در درستى خبرى که دال بر گستره استثناء است‌،‌ شک شد‌،‌ استثنا بودن آن قسمت از بدن‌،‌ ثابت نیست. بنابراین‌،‌ از ذیل‌ (الاّ ما ظهر) خارج مى‌شود و‌(لا یبدین) آن را در بر مى‌گیرد.

خلاصه این که:

در جایى که شک مى‌کنیم آیا از استثناهاست‌،‌ تا پوشش آن لازم نباشد‌،‌ یا از استثناها نیست‌،‌ اصل این است که از استثناها نیست و پوشش آن لازم. این اصل در جاهایى که شک را مى‌یابد‌،‌ کاربرد بسیار دارد.

هـ. واژه‌ (زینتهن) براى بیان این نکته نیست که اگر خانمى زینت ندارد‌،‌ تا آن را نمایان سازد مجاز است سروگردن و دست و پا و… را براى نامحرمان نمایان سازد. بلکه بیانگر محدوده حجاب است‌‌؛

ولى حد ومرز آن را به گونه‌‌اى باز مى‌شناساند که در خود داراى انعطاف باشد. همان گونه که روش قرآن و دین‌،‌ در روشن کردن حدّ و مرز گزاره‌‌ها و احکام‌،‌ چنین است که بازشناسى موضوع را به عرف‌،‌ و یا خود مکلف وامى‌گذارد.

و در این گونه موردها‌،‌ راه را بر سختگیری‌ها مى‌بندد در مثل مى‌گوید: بیمار روزه خود را بگشاید‌‌؛  امّا بیمار کیست؟ ساکت است.

و. روایات در بیان مراد ‌(ما ظهر) گوناگونند: دسته‌اى‌ (وجه و کفین)‌(صورت و دو دست تا مچ) را مى‌گویند و دسته‌اى‌ (قدمین دو کف پا‌،‌ تا مچ) را نیز مى‌افزایند.۴۷

شاید آنچه را که روایات بیان کرده‌اند‌،‌ قدر متیقن باشد‌‌؛  زیرا آیه قرآن از بیان‌(وجه و کفین) ناتوان نبوده است. بیان مستثنى و مستثنى منه‌،‌ به صورتى کلى‌،‌ براى بیان مطلبى عام‌تر و مفیدتر بوده است.

از این روى، در پاره‌‌اى از روایات‌،‌ جاى النگو نیز افزوده شده است.۴۸ روایت نقل شده از عائشه۴۹ نیز‌،‌ مى‌تواند مؤید استثناى جاى النگو باشد.

شاید روا بودن نگاه به سر زنان اهل تهامه‌،‌ اهل سواد‌،‌ علوج‌،‌ زن دیوانه و… در همین راستا باشد.

ز. شمارى از مفسران‌،‌ گفته‌اند: زینت بر دو گونه است: ظاهرى و باطنى. جمله‌ (الا ما ظهر منها) در صدد بیان زینت‌هاى ظاهرى است. اینان‌،‌ سپس در مصداق‌ها و نمونه‌هاى آن اختلاف کرده‌اند. ابن مسعود‌،‌ زینت ظاهرى را لباس و زینت باطنى را گوشواره‌،‌ النگو و خلخال دانسته است. ابن عباس گفته است:

زینت ظاهرى‌،‌ سورمه‌،‌ انگشتر‌،‌ گونه‌‌ها و حناى دست است.

قتاده‌،‌ تنها سورمه‌،‌ النگو و انگشتر را گفته و شمارى دیگر‌،‌ زینت ظاهرى را وجه و کفین دانسته و شمارى صورت و سرانگشتان و گروهى دیگر کف دست و سرانگشتان را گفته‌اند.۵۰

این ‌‌دیدگاه‌هاى گوناگون و پراکنده، بیانگر این نکته است که شارع، مرز روشنى را بیان نکرده و هیچ یک از ‌دیدگاه‌ها براى انسان، لزوم پیروى نمى‌آورد و نمى‌توان گفت: بى‌گمان حداقل استثنا شده است.

زیرا حداقل‌،‌ همان قول ابن مسعود است که زینت ظاهرى را لباس دانسته است. در حالى که بى‌گمان‌،‌ زنان‌،‌ پیش از نازل شدن این آیه پوشیه نمى‌زده و دستکش به دست نمى‌کرده‌‌‌‌‌اند و پس از نازل شدن آیه هم‌،‌ چنین بوده است.

پس‌،‌ بى‌گمان آشکار بودن دست‌ها تا مچ و چهره‌،‌ اشکالى نداشته و پوشیدن کف پاها تا مچ نیز‌،‌ رسم نبوده است.

بنابراین‌،‌ برابر این ‌دیدگاه‌ها نیز‌ باید ‌(الا ما ظهر منها) را به عرف واگذاریم و سخن اینان را بر فهم آنان از عرف زمان خودشان حمل کنیم.

۱۵- دومین جمله‌‌اى که حکم ویژه‌‌اى را براى بانوان بیان مى‌کند:‌ (و لیضربنَ بخمرهنّ على جیوبهنّ.)

از این جمله که مى‌فرماید: روسری‌هاى خود را برگریبان خود بیندازید‌،‌ ظاهر مى‌شود که پیش از نازل شدن آیه شریفه‌،‌ روسری‌ها را زیرگلو گره نمى‌زده‌‌‌‌‌اند و گریبان و سینه‌هاى آنان‌،‌ پیدا بوده است.

روایتى که پیش از این در شأن نزول آیه‌،‌ بیان شد۵۱‌،‌ تأیید‌‌کننده همین نکته است. بنابراین‌،‌ وقتى که پیش از نازل شدن آیه‌،‌ زیرگلو‌،‌ گوش‌ها و مقدارى از سینه‌،‌ پیدا بوده است‌.

بى‌گمان‌،‌ دست‌ها‌،‌ پاها و چهره ظاهر بوده زیرا هیچ مرسوم نیست که در جامعه‌‌اى و در سرزمینى زنان دست‌ها و پاها را بپوشانند‌‌؛  ولى سینه و گردن را باز بگذارند.

۱۶- این جمله از آیه شریفه‌،‌ تأیید‌‌کننده نکته‌‌اى است که از جمله پیش استفاده کردیم و آن این که: باید لباس عرفِ آن زمان را وا رسید و آن را معیار قرار داد‌،‌ سپس شارع هر جا را درست نمى‌داند‌،‌ اعلام کند و حکم و نظر جدید خود را بیان بفرماید. اگر نادرستى موردى را ا علام نکرد‌،‌ باید از عرف پیروى کرد.

۱۷- از این بخش از آیه شریفه‌،‌ واجب بودن پوشاندن زیر چانه‌،‌ درخور استفاده نیست‌‌؛  زیرا نه از آیه این مطلب برمى‌آید و نه انداختن روسرى بر روى سینه و گره زدن در زیر گلو‌،‌ تمامى زیر چانه را فرا مى‌گیرد.

پیش از این بیان شد که استثناى کف و وجهین‌،‌ مصداقى از ما ظهر است‌،‌ نه تمام آن‌،‌ بنابراین‌،‌ نباید بحث کرد که آیا زیرچانه از صورت است‌،‌ یا نیست و نباید بحث کرد که‌ (وجه) زیر چانه را در بر مى‌گیرد یا خیر؟

بلکه باید بررسى کرد آیا شارع که خواسته عرف را رد کند و بر نپوشاندن گریبان‌،‌ بر زنان خرده گیرد و یا خواسته به پوشاندن گریبان و سینه امر کند‌،‌ آیا امرش شامل زیر چانه مى‌شود‌،‌ یا خیر؟ ا

گر امر شارع‌،‌ زیرچانه را در برگرفت‌،‌ پیروى واجب است و اگر در بر نگرفت‌،‌ زیرچانه‌،‌ به همان اباحه اوّلى‌،‌ که عرف مردم مدینه داشته‌اند‌،‌ باقى مى‌ماند‌‌؛  مگر این که دلیل دیگرى وجود داشته باشد که بعد بحث مى‌کنیم.

۱۸- در بخش دیگر آیه شریفه که مى‌فرماید: ‌(لا یبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ او آبائهنّ… او نسائهنّ‌،‌ او ما ملکت…) نکته‌‌اى که به چشم مى‌خورد‌،‌ وجه تکرار ‌(و لایبدین زینتهن) است که یادآور شده‌اند: یادآورى آن درباره نخست‌،‌ براى بیان رخصت‌ها به اعتبار منظور بوده و درباره دوم‌،‌ براى بیان ناظر بوده است.

۵۲ یعنى دربار نخست بر آن است که این نکته را بیان کند: زن‌،‌ وظیفه دارد‌،‌ زینت خود را بپوشاند‌،‌ مگر آنچه که از باب ضرورت‌،‌ که عرف آن را بایسته مى‌داند‌،‌ بیرون مى‌ماند‌‌؛

مانند: دست و چهره. امّا دربار دوم‌ (لا یبدین زینتهن) در صدد بیان این است که شمارى از مردان‌،‌ مى‌توانند به زینت‌هاى زن بنگرند و لازم نیست که زن‌،‌ زینت‌هاى خود را از آنان بپوشاند.

پیش از این‌،‌ یادآور شدیم که مراد از زینت‌،‌ جاهاى زینت است که دست بالا‌،‌ دست‌ها تا نصف آرنج‌،‌ پاها تا مچ‌،‌ گردن و گلو‌،‌ گوش‌ها‌،‌ گریبان و شاید موهاى سر را در بر بگیرد امّا بى‌گمان‌،‌ کمر‌،‌ شکم‌،‌ سینه و ران‌ها‌،‌ از جاهاى زینت به شمار نمى‌روند.

این اعضا بر همان حال نخستین خود مى‌مانند که زنان به طور معمول‌،‌ اینها را مى‌پوشانده‌اند. بنابراین‌،‌ زن باید آنها را بپوشاند و خویشاوند مَحْرَم، حق نگاه به آن اعضاء را ندارند.

بنابراین آنچه که از اینجا و آنجا شنیده مى‌شود: به غیر از عورت‌،‌ مردان مَحْرَم به هر جاى زن مى‌توانند بنگرند سخنى است نادرست و بى‌بنیاد و ناسازگار با آیه شریفه مورد بحث. البته این پندار از فتواى فقیهان سرچشمه گرفته که در این باره سخن خواهیم گفت.

۱۹- این که بر شوهر رواست که به همه جاى زن خویش بنگرد و زن هم چنین حقى را درباره شوهر خود دارد و… مطلبى است که از آیات دیگرى استفاده مى‌شود‌،‌ مانند:

(نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم انّى شئتم.)

همسران شما‌،‌ کشتزارهاى شمایند‌،‌ هر جا که خواستید بر کشتزار خود درآیید.

یا (قد افلح المؤمنون الذین… و الّذین لفروجهم حافظون الاّ على ازواجهم او ما ملکت ایمانهم‌،‌ فانّهم غیر ملومین.)۵۳

مؤمنان‌،‌ رستگار شدند آنان که… و آنان که فرج‌هاى خود را نگاهبانى مى‌کنند‌،‌ مگر بر همسران یا کنیزان ملکى که هیچ نکوهشى بر آنان نیست.

بنابراین‌،‌ این که شمارى پنداشته‌‌‌‌‌اند چون: در آیه شریفه از شوهر نام برده شده‌ (الاّ لبعولتهن) و شوهر مى‌تواند به تمامى بدن همسر خود نگاه کند‌،‌ سپس دسته‌هاى یازده‌گانه دیگرى را بر شوهر عطف کرده‌،‌ چنین استفاده مى‌شود

که این یازده‌گروه هم مى‌توانند به همه جاى بدن خانمى که با آنها مَحْرَم است‌،‌ نگاه کنند‌،‌ مگر این که دلیلى بر خلاف اقامه شود‌،‌ مانند: حرام بودن نگریستن به عورت غیر و حرام بودن نگاه شهوت‌آلود و… پندارى بیش نیست و سخنى است بى‌مبنا و بى‌دلیل که با کمترین درنگ‌،‌ نادرستى آن روشن مى‌شود.

ادامه دارد…

سیری در آیات حجاب بخش هفتم