- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
در حقیقت اگر آدمی خدا را از یاد ببرد و به پیش گاه او بار نیابد، این دنیای تاریک و بی اعتبار، در نظرش بی هدف و ملال آور خواهد بود. در این صورت یقیناً به علت احساس پوچی زندگی و پی آمدن آن، که فشار روانی و اضطراب و عدم تعادل فکری و رفتاری است، جسم انسان نیز تحت تاثیر قرار گرفته، او را رنجور و بیمار می سازد.۲۵
لذا خدای سبحان در آیه معروفی یاد نام خدا را تنها آرامش دهنده دلها می داند، آنجا که می فرماید: «الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئنُ القلوب».۲۶ همان کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد.
اصولا انسان مؤمن هنگام ذکر خدا احساس می کند که به خداوند نزدیک است و تحت حمایت و سرپرستی او قرار دارد و همین موجب برانگیخته شدن حس اعتماد به نفس، قدرت، امنیت، آرامش و خوشبختی در او می شود، لذا با تمام وجود به این آیه شریفه اعتقاد دارد که: «فاذکرونی أذکرکم۲۷» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
لذا در حدیثی امید بخش، خداوند به بندگان خودش و آنان که او را یاد می کنند فرموده است: «أنا جلیس من ذکرنی۲۸» من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
از طرفی انسان همیشه دنبال موفقیت و پیروزی در امور است، که این هدف در روایات، از ثمرات یاد و نام خدا شمرده شده است. «ذاکر الله من الفائزین۲۹» کسی که به یاد خدا باشد از رستگاران است.
۴ـ توکل
انسانها همیشه به دنبال این هستند که امورشان به نحو احسن پیش برود و همیشه در کارهای خود به پیروزی برسند. لذا برای موفقیت خود دست به هر کاری می زنند و از هر کسی که بتواند در موفقیت او موثر باشد، یاری می طلبد.
انسانهای مضطرب نیز همین گونه اند، اینگونه انسانها وقتی به مشکلی دچار می شوند، برای رفع و حل آن و رسیدن به آرامش به هر کسی روی آورده و از آن کمک می گیرند. حال در نظر او بزرگترین شخص ممکن است یک مدیر، یک روانشناس، یک سرمایه دار، یک وکیل، یک رییس جمهور، و … باشد.
اما فرض کنید شخص تمام امور خود را به کسی سپرده که از عهده هر کاری بر می آید و آن را بدون هیچ هزینه ای به سر انجام می رساند و او کسی نباشد جز آفریدگارش که به همه امور آگاه است.
توکل و واگذاری امور به خداوند باعث می شود که انسان با خیال راحت به امور زندگی خود بپردازد و از حوادث و سرانجامی که برایش رقم می خورد مطمئن باشد، حال آن سرانجام ممکن است در ظاهر برایش خوب یا بد باشد، این اعتماد به نفس آرامش خاصی می دهد. خداوند سبحان در این باره می فرماید:
«الذین استجابوا لله و الرسول من بعده ما اصابهم القرح …. الذین لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل، انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءهُ فلا تخافوهم و خافون إن کنتم مؤمنین».۳۰
کسانی که در نبرد احد پس از آنکه زخم برداشته بودند، دعوت خدا و پیامبر او را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزکاری کردند، پاداشی بزرگ است همان کسان که برخی از مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد آمده اند پس از آن بترسید و این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس و نیکو حمایت گری است».
در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند؛ پس اگر مؤمن هستید از آنان مترسید و از من بترسید.
نکته دیگر اینکه در مواجهه با مسائل زندگی و نیل به موفقیت، به دو دسته از عوامل نیازمندیم: الف: فراهم آوردن اسباب طبیعی؛ ب: شرائط روانی خاصی که بتوانیم بهتر با مسائل مواجه شویم. توکل باعث فراهم شدن این شرائط روانی است.
گاهی سستی اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل بر موقعیت ها، باعث می شود نتوانیم از راه حل های ممکن به شکل مطلوب بهره ببریم. توکل باعث تقویت اراده و عدم تاثیر عوامل مخل روانی می شود، فرد با چنین باوری اگر به موفقیت برسد و به هدف خود نائل شود، از نظر روانی به حالت تعادل خواهد رسید و اگر شکست بخورد، چون معتقد است خداوند، هم قادر به فراهم آوردن اسباب موفقیت انسانهاست و هم مصالح آنها را بهتر از خود آنان می داند می پذیرد که شکست ظاهری به صلاح و نفع او بوده است و در نتیجه، از لحاظ روانی ضربه نخواهد خورد.
بنابراین، توکل فرد را در سعی و کوشش در جهت حل مسائل زندگی و رسیدن به تعادل و سازگاری، تواناتر خواهد ساخت. او هیچ گاه در پیچ و خم های زندگی، خود را در بن بست ها نمی بیند؛ چون معتقد به علل ماورای اسباب مادی است.
مکانیزم تأثیر توکل به این صورت است که اگر فرد در آن حالت ها تنها به اسباب مادی توجه نماید به سادگی دست از عمل می کشد و ناامیدی او را از پای در می آورد ولی فردی که بر خدا توکل دارد، معتقد است که نبود شرائط مادی باعث عدم تحتقق یک رویداد و یا عدم حل مشکل نمی شود.
همان گونه که در مورد حضرت ابراهیم (ع) چنین بود؛ در مواردی نیز یک گروه اندک در مقابل یک گروه بزرگ قدرتمند مقاومت کرده و موفق شده اند، آنان به سبب توکلی که داشته اند ناامید نشده و از انجام تکالیف نمانده اند. اینان نگران آینده نیستند. چون در هر صورت به وظیفه عمل می کنند. بنابراین فرسودگی روانی و جسمی آنها بسیار کم خواهد بود.۳۱
قرآن کریم برای هر دو گروه، کسانی که معتقد به توکل نیستند و در مقابل، متوکلان بر خداوند که به آرامش روانی رسیده اند، مثال هایی را ذکر کرده است. گروه اول قوم بنی اسراییل در سرزمین فلسطین که بر خداوند توکل نکرده و به سخنان حضرت موسی (ع) گوش ندادند و ناامید شدند و خداوند به آنها کمک نکرد و چهل سال سرگردان شدند.
خداوند سبحان در این باره می فرماید:۳۲ در مقابل قوم لوط و رویارویی آنان با سپاه جالوت، که همه این تحمل سختی ها و عبور از اضطراب ها و به پیروزی رسیدن، در پناه توکل بر خداوند بود.۳۳
همچنین اگر کسی اعتقاد به این داشته باشد که «اگر خدا خیر کسی را بخواهد، هیچکس نمی تواند آن خیر را از انسان بگیرد و مانع رسیدن آن به انسان شود. همچنین اگر خداوند بخواهد به خاطر گناهان و دوری انسان از او، به کسی زیانی برساند هیچکس توان جلوگیری از این زیان را ندارد».
دیگر از این سختی ها و مشکلات که برایش پیش می آید، دچار اضطراب و نگرانی نمی شود و همچنین نسبت به رسیدن به مادیات دنیا خود را به نگرانی مبتلا نمی کند. خداوند در قرآن کریم به صراحت به این نکته تصریح می کند:
«و لا تدع من دون الله ما لا ینفعک و لا یضرک فان فعلت فانک اذاً من الظالمین * إن یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و إن یردک بخیرٍ فلا رادّ لفظه یصیبٌ به من یشاءُ من عباده و هو الغفور الرحیم*» و به جای خدا چیزی را که سود و زیانی به تو نمی رساند، مخوان که اگر چنین کنی قطعا از جمله ستم کارانی و اگر خدا به تو زیانی رساند، آن را برطرف کننده ای جز او نیست و اگر برای تو خیری بخواهد، بخشش او ردّ کننده ای نیست آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد می رساند و او آمرزنده مهربان است.
در این رابطه روایاتی وجود دارد که قابل ذکر است. حضرت امام علی (ع) در حدیثی توکل را مایه برون رفت از تنیدگی ها و بدی ها و اضطراب ها دانسته و می فرماید: «التوکل علی الله نجاه من کل سوء و حرزٌ من کل عدو»۳۴ توکل بر خداوند مایه نجات از هر بدی و محفوظ ماندن از هر دشمنی است.
پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز در حدیثی زیبا، نتیجه توکل را قوت و قدرت می داند، حال این قوت ممکن است در هر امری از امور زندگی باشد. منظور از قوّت ممکن است این باشد که در زندگی خود در برابر مشکلات و سختیها دچار استرس نشده و با قوت با آنها مقابله می نماید. «من احبّ أن یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله تعالی»۳۵ هر کس دوست دارد نیرومندترین مردم باشد باید به خدا توکل کند.
۵ـ ایمان به رزاقیت الهی
ترس از آینده و چگونگی تأمین روزی یک نگرانی عمومی است. روزی یکی از نیازهای اساسی انسان است و از این رو معمولا این نگرانی وجود دار که آینده چه خواهد شد آیا روزی فردا خواهد رسید؟ و …. در این حالت، آینده، تاریک و مبهم ارزیابی می شود و به همراه آن، مشکلاتی از جمله استرس و اضطراب و در نهایت بدبینی به خدا و نگرانی از فردا شکل می گیرد.
ترس و نگرانی اگر به اندازه باشد و از حدّ متعارف نگذرد عامل تحرک برای کسب روزی است، انسان بی خیال برای کسب روزی تلاش نخواهد کرد و همین امر، موجب بروز مشکلات فراوانی در زندگی وی خواهد شد.
پس نگرانی به اندازه کم آن مفید است؛ اما اگرا افزایش یابد و از حدّ معمول بگذرد به افزایش فشار روانی منجر شده، زندگی را به مخاطره می اندازد.۳۶
حضرت امام علی (ع) یکی از عوامل هلاک کننده مردم را ترس از فقر می داند و می فرماید: «أهلک الناس اثنان: خوف الفقر و طلب الفخر».۳۷ دو چیز مردم را هلاک کرده است: ترس از فقر و فخر فروشی. بخل ورزیدن، یکی از پیامدهای این ترس است.
فرد تصور می کند، اگر از مال خود ببخشد فقیر می گردد و همین نگرانی، موجب بخل ورزی می گردد، غافل از اینکه با این کار، به سوی فقر شتاب کرده است؛ زیرا فرد بخیل، گاهی به ترس از فقیر شدن، به اندازه افراد فقیر از آن چه دارد استفاده می کند! این یعنی شتاب به سوی فقر و فقیری در عین دارایی.
حضرت امام علی (ع) می فرماید: «من قبض ید مخافه الفقر فقد تعجل الفقر»۳۸ کسی که به جهت ترس از فقر دست خود را ببندد، به سوی فقر شتاب کرده است.
ترس از روزی آینده معلول نداری یا کم داری نیست. قرآن کریم در آیه مبارکی می فرماید: «قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربی اذاً لامسکتم خشیه الانفاق و کان الانسان قتورا»۳۹ بگو: اگر مالک خزانه های رحمت پروردگار من نیز می بودید، باز هم امساک می کردید به جهت ترس از اینکه انفاق، مایه فقر شود و البته انسان، تنگ نظر است.
معلوم می شود که ریشه این ترس را در عوامل بیرونی نباید جستجو کرد، بلکه پدیده ای است روانی که ریشه در شناخت دارد. گذشته از بخل ورزیدن پدیده شوم دخترکشی نیز ریشه در ترس از روزی داشته است. خداوند متعال در آیه ای می فرماید: «و لا تقتلوا اولدکم خشیه إملق نحن نرزقکم و ایاکم»۴۰ فرزندانتان را به جهت ترس از فقر نکشید؛ ما روزی آنها و شما را تأمین می کنیم.
در فرهنگ جاهلی، دختران را زنده به گور می کردند چون آنها را مصرف کننده روزی می دانستند و معتقد بودند این کار موجب فقر و تنگدستی می گردد! از این رو هر گاه به آنان مژده دختر را می دادند، چهره آنها در هم می رفت و به شدت ناراحت می شدند.
گاهی ترس از فقر، آنچنان سنگین می گردد که انسان از فرزندش و یا از فرزنددار شدن، ناراحت می شود و این نهایت اضطراب یک شخص است و به همین جهت است که ترساندن از فقر، یکی از شیوه های شیطان است: «الشیطان یعدکم الفقر».۴۱
این در حالی است که روزی انسان، تأمین شده است. خداوند متعال تضمین نموده که روزی انسان را در هر شرائطی تأمین می کند. تأمین کننده روزی، کسی است که مالک آفرینش است، و تضمین کننده آن، کسی است که مقتدر و شکست ناپذیر است؛ و این اعتقاد و خداباوری و خداگرایی است که ترس از فقر و نگرانی از آینده را از انسان دور می کند.
قرآن کریم می فرماید: «إن الله هو الرزاق ذو القوه المتین»۴۲ «خداوند است روزی رسان و اوست دارنده نیرویی سخت و استوار». وقتی انسان بداند روزی اش به دست صاحب قدرت است. احساس اطمینان و آرامش می کند، هیچ جنبده ای در روی زمین نیست مگر آنکه روزی اش بر عهده خداست. چه بسا جنبدگانی که یارای تحصیل روزی خویش ندارند و خدا روزی آنها را می دهد.
خداوند متعال می فرماید: «و ما من دابه فی الارض الاّ علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین».۴۳ هیچ جنبده ای در روی زمین نیست مگر آنکه روزی اش بر عهده خداست و موضع و مکان آن را می داند، همه اینها در کتابی روشنگر (لوح محفوظ) آمده است.
روزی انسان را نیز خدا و همین پروردگار متعال تأمین می کند، هر جانداری روزی خود را دارد. «و کأین من دابه لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم».۴۴ چه بسیار جنبدگانی که یارای تحصیل روزی خویش را ندارند و خدا آنها را و شما را روزی می دهد و او شنوا و داناست.
حضرت علی (ع) می فرمایند: «انظروا الی النمله فی صغر جثتها و لطافه هیئتها، لا تکاد تنال بلخط البصر (النظر)…. مکفول برزقها مرزوقه بوفقها، لا یعظها المنان و لا یحرمها الدیان و لو فی الصفا الیابس و الحجر الجامس»۴۵
به این مورچه بنگرید که با آن همه کوچکی و ظرافت اندام که تقریبا به چشم نمی آید… روزی اش تضمین شده و به فراخور حالش روزی او می رسد؛ خداوند منان و بخشنده، از او غافل نیست و پروردگار جزا دهنده، او را نیز محروم نساخته است، اگر چه در دل تخته سنگی سیاه و خشک و یا در میان صخره ای باشد.
پیامبر خدا (ص) به ابن مسعود می فرماید: «یابن مسعود! لا تهتمّ للرزق فإن الله تعالی یقول: و ما من دابه فی الارض الاّ علی الله رزقها» و قال: «و فی السماء رزقکم و ما توعدون»۴۶ ۴۷
ای ابن مسعود! برای روزی اندوه مخور؛ چرا که خداوند متعال می فرماید: «هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر روزی آن با خداست» و فرمود: «روزی شما و آن چه به شما وعده داده شده است در آسمان است.
وضع خود انسان نیز شگفت انگیز است. ما اکنون نگران روزی خود هستیم و حال آنکه سه مرحله پیش از آن وجود داشته (رحم مادر، دوران نوزادی، دوران پس از شیرخوارگی) که بدون اطلاع ما خداوند روزی ما را رسانده است. لذا شایسته نیست که اکنون به خداوند سوءظن داشته باشیم.
اما همین انسان وقتی بزرگ و عاقل می شود و برای خودش کار می کند، اوضاع بر او سخت می شود و به خدا سوءظن پیدا می کند و حقوق مالی ای که بر عهده اش است انکار می کند و بر خود و عیال خود سخت می گیرد. اینها به خاطر ترس از تنگ شدن روزی و بدگمانی به خداوند متعال است.۴۸
پیامبر خدا (ص) به دو تن از فرزندان خالد می فرماید: «لا تأیسا من الرزق ماتهزهرت رؤوسکما، فانّ الانسان تلده اُمه أحمر لیس علیه قشره، ثم یرزقه الله عزوجل۴۹ تا وقتی سر شما حرکت می کند، از روزی ناامید نباشید؛ چه اینکه انسان را مادرش سرخ و بدون پوست می آفریند، سپس خداوند عزوجل او را روزی می دهد.
اگر خدا روزی رسان است، سوءظن به خداوند و یأس و ناامیدی نسبت به روزی آینده و در نتیجه به سمت تلاش زیاد برای گرفتن دنیا و حرص به آن بی معناست. چرا که در این صورت به آن چه که بخواهد نمی رسد و این باعث اضطراب و پریشانی می شود.
آن گاه که انسان از هیچ چیز آگاه نبود روزی اش رسید و زندگی اش تأمین شد. زندگی امروزش نیز مشمول همین قاعده است. واقعیت ها تغییر نکرده اند پس آنچه موجب نگرانی می گردد، نگرشمان است و اشتباه نگرشمان در این است که واقعیت های روزی را نشناخته و به آن باور نداریم. و واقعیت های روزی چیزی نیست جز اطمینان به خدا؛ چرا که این یک اصل است که روزی انسان را خداوند تعیین کرده و هیچکس نمی تواند مانع آن شود.
پیامبر خدا (ص) درباره حقیقت یاد شده اینگونه اطمینان می دهد که: «و لو أن جمیع الخلائق اجتمعوا علی أن یصرفوا عنک شیئاً قد قدر لک لم یستطیعوا ولو أن جمیع الخلائق اجتمعوا علی أن یصرفوا إلیک شیئاً لم یقدر لک لم یستطیعوا»؛
اگر همه آفرینش جمع گردند تا چیزی را که برای تو مقدر شده از تو برگردانند نمی توانند و اگر همه آفرینش تا چیزی را که برای تو مقدر نشده به تو دهند، نمی توانند.
این واقعیت، روزی و به اندازه مشخص آن است. اگر به این واقعیت باور داشته باشیم، راحت زندگی می کنیم. اگر بدانیم روزی ما تعیین شده است و هیچکس نمی تواند از آن بکاهد و هیچ قدرتی نمی تواند مانع آن بشود، آن گاه احساس راحتی می کنیم و می توانیم از زندگی خود لذت ببریم و این همان زندگی عاری از اضطراب و استرس و پریشانی است که در پی آن هستند.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که انسان عمری طولانی برای خود در نظر می گیرد و سپس به این می اندیشد که چگونه باید روزی اش را تأمین کند.
اشتباه شناختی او در این است که فکر می کند روزی تمام عمر او باید در حال حاضر وجود داشته باشد تا راحت باشد، والاّ نگران آینده خواهد بود؛ فکر می کند که تأمین بودن روزی یعنی حاضر بودن تمام روزی، در زمان حال! این در حالی است که تأمین بودن روزی انسان به معنای حاضر بودن آن در لحظه حال نیست. یکی دیگر از قوانین روزی این است که روزی روز به روز فرا می رسد.
ادامه دارد…