- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر

چکیده متن
فطرت آدمی بر زندگی کردن همراه با آرامش و به دور از سختی است؛ اما برخی از انسان ها از این فطرت پاک انحراف پیدا کرده و آسایش را در جای دیگری جستجو میکنند، غافل از این که آرامش انسان در ایمان به خدا، باور و وعده های او، عمل به برنامه های زندگی ساز اسلام و گام برداشتن در راه رضایت الهی است. خصوصا زمانی که عوامل اضطراب را خود انسان به وجود بیاورد و دائم برای حل آن دچار پریشانی و استرس باشد.
دین مبین اسلام به عنوان یک برنامه جامع و کامل بشری، روش های بنیادینی را برای مقابله با هر گونه استرس و پریشانی پیش روی انسان قرار داده است که عمل به این روش ها مایه آرامش در زندگی و دوری از آنها سر منشاء تمام اضطرابهاست. نوشته حاضر بعضی از این روشهای بنیادی را اشاره نمود که با استدلال به آیات قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار عنوان گردید.
فشار روانی یکی از پر رونق ترین بیماری های زمان فعلی است، به طوری که طبق گزارشات کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود ۶% شش درصد کل جمعیت جهان از بیماری های روانی رنج میبرند و شروع ۸۰% هشتاد درصد از بیم
فشار روانی یکی از پر رونق ترین بیماری های زمان فعلی است، به طوری که طبق گزارشات کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود ۶% شش درصد کل جمعیت جهان از بیماری های روانی رنج میبرند و شروع ۸۰% هشتاد درصد از بیماری های جسمی با فشار همراه بوده است.۱
روان شناسان راهکارهایی را برای مقابله با فشار روانی مطرح نموده اند و اسلام نیز در طی قرون متمادی موفق شده است میلیون ها نفر را در مناطق مختلف جغرافیائی و از نژادهای گوناگون به خود جذب کند و با تغییر سبک زندگی آنها برای زندگی اجتماعی و فردی آنان قوانین مطلوبی وضع نماید.
بی شک دین مبین اسلام از روش هائی تبعیت نموده که حتی اگر عنوان سازمان وعنوان نظام روان شناسی بدان ندهیم؛ دارای یک دستگاه روان شناسی مخصوص به خود است که خاستگاه اولیه آن قرآن کریم است.
لذا توجه به قرآن در ریشه کنی این نوع بیماریها میتواند به عنوان موثرترین شیوه به شمار آید و این خود بعدی فراگیر از عظمت قرآن کریم، اعجاز و اثر گذاری آن در امور خدماتی و درمانی را نمایان میسازد.۲
از طرفی روایات ائمه معصومین (ع) سراسر توصیه و برنامه هائی است که انسان بهترین زیست را داشته باشد، اما غافل از این که تاکنون مسلمانان، به این روایات با دید حل مشکل خود نگاهی نداشته اند و تنها در حد روایت و استفاده در برخی از امور زندگی بوده است.
نوشته حاضر با نگاه به این منابع غنی اسلام، مهارت ها و روش های رسیدن به آرامش روحی و روانی را در حد وسع خود بررسی میکند.
ضرورت
اضطراب و پریشانی به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حدّی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حدّ به عنوان پاسخی سازش یافته تلّقی میشود، به گونهای که میتوان گفت؛ اگر اضطراب نبود همه در پشت میزهایمان به خواب میرفتیم.
نبود استرس ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظهای مواجه نماید، این اضطراب و پریشانی است که ما را به بسیاری از کارهای مهم وا میدارد. مثل، درمان بیماریها و دغدغه داشتن تربیت همسر و فرزندان و دوری از گناه و عبادت و ….
پس، اضطراب به منزلۀ بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت وی را تشکیل میدهد. اضطراب در برخی مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد میکند و امکان تجسم موقعیت ها و سلطه برآنها را فراهم میآورد و یا آن که وی را بر میانگیزد تا به طور جدّی با مسئولیت مهمّی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفه اجتماعی مواجه شود.
اما اگر اضطراب از این حدّ فراتر رود و از حالت سازندگی خارج شده، جنبه مزمن و مداوم پیدا کند، باید آن را به منزلۀ منبع شکست و استیصال گستردهای تلقّی کرد که فرد را از بخش عمدهای از امکاناتش محروم میکند، آزادی و انعطاف او کاهش مییابد و طیف گستردۀ اختلال های اضطرابی را اختلال های شناختی و بدنی تا ترس های غیر موجه و وحشت زدگی ها به وجود میآورد.
از این رو توجه به روش ها و مهارت های مقابله با این گونه اضطراب ها و استرس ها ضرورت پیدا میکند؛ چرا که انسان، خواهان آرامش و آسایش در دنیاست و این همه فشار روانی را تحمل نمیکند.
تعریف
اضطراب، واژهای عربی و مصدر باب افتعال است. حیران و سرگردان بودن، حرکت، زیاد رفتن در جهات مختلف از جمله معانی است که در کتاب های لغت برای اضطراب بیان کرده اند۳. «اضطراب» در فارسی، معادل پریشان شدن، لرزیدن، سراسیمگی، بی تابی، نگرانی، آشفتگی و پریشان ساختن میباشد۴. در معادل انگلیسی به معنی (Stress) است.
روان شناسان، استرس را به صورت های گوناگونی تعریف نموده اند که به چهار مورد اکتفا میکنیم؛
الف) اضطراب عموما یک انتظار به ستوه آورنده است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی نام، اتفاق میافتد. این حالت که به شکل احساس و تجربه های کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح هم بستۀ روانی و بدنی در فرد پدید میآید، ممکن است به یک تهدید عینی، «اضطراب آور» (تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ، حادثه سوم شخصی یا مجازات) نیز وابسته باشد. (لافون، ۱۹۷۳)م.
ب) ناراحتی روانی و بدنی که بر اثر ترسی مبهم و احساس ناامنی و تیره روزی قریب الوقوع در فرد به وجود میآید. (پیه رون، ۱۹۸۵)م .
ج) اضطراب حالتی هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی معنائی، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی میکنیم. (ربر، ۱۹۸۵)م
د) نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختی های آینده، توأم با احساس بی لذّتی یا نشانه های بدنی تنش منبع خطر پیش بینی شده میتواند درونی یا بیرونی باشد.۵
فرد مضطرب غالباً از علت و منشاء اضطراب و پریشانی خودش آگاهی ندارد و نمیداند که استرس، ناشی از احساس ناامنی درونی است یا از موقعیت خارجی است که ترسش را در آن میافکند. استرس و پریشانی مثل نگرانی بیشتر معمول تخیل است ولی از دو جهت با نگرانی تفاوت دارد.
۱ـ نگرانی مربوط به موقعیت های خاص میشود مثل، امتحانات و مشکلات مادی و …. در حالی که پریشانی یک حالت عاطفی تعمیم یافته است.
۲ـ نگرانی در مورد مشکلات عینی است حال آن که اضطراب و پریشانی ناشی از یک مشکل ذهنی است.۶
همچنین اضطراب نوعی نگرش و تشویق درونی است که منبع آن معلوم نیست. بایستی توجه داشت که اضطراب ناشی از نگرانی با ترس فرق دارد، زیرا در ترس منشاء ناراحتی معلوم است ولی در اضطراب این طور نیست، اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی میشود و شخص از تنش و عصبی بودن و بی قراری شکایت دارد.۷
مهارت های مقابله با پریشانی
۱ـ تقویت ایمان و باور
اولین و مهمترین عاملی که در ایجاد پریشانی و اضطراب نقش اساسی دارد، ضعف باور و ایمان به خداوند و وعده های اوست. یقیناً تنها خداوند و به عنوان آفریننده انسان ها، از تمام زوایای وجودی انسان باخبر است و درد و درمان او را هم تنها خداوند و برگزیدگان او میدانند هر چند ممکن است برخی از این زوایای وجودی را هم خود بشر پی ببرد، اما روشن است که علم بشر محدود است و هم درصد خطای بالائی دارد.
دین مبین اسلام که حاوی برنامه های زندگی بشر است، از مهمترین رهنمودهای آن ایمان به خدا و باورهای درونی و وعده های اوست. لذا توحید جزو اصول دین به شمار میرود؛ چرا که زیر بنای تمام تعلیمات اسلام خدابینی و خداپرستی است. تمام بدبختی های انسان از زمانی شروع میشود که از این اصل اساسی دست برداشته و به هواپرستی روی آورد.
آری اگر انسان در این دنیا با این شیوه زندگی کرد که «هر چه که خدا بگوید عمل میکنم» موفق بوده و از سلامت روحی و روانی بالائی برخودار است. اما اگر تمام زندگی او چنین بود «که هرچه هوس بگوید عمل میکنم» این زندگی بر مبنای تمایلات پست نفسانی میچرخد و کم کم به درّۀ بدبختی سقوط میکند.
آن چه روان شناسان در بسیاری از گفته ها و کتابهای خود مطرح میکنند، بیشتر به جنبه های علل و اسباب مادی تکیه دارند و از هدف آفرینش و آفرینندۀ آن غافل هستند و این امر باعث شده که روان شناسی، علی رغم پیشرفت آن چنانی خود، هنوز در حل مشکلات جدی بشر ناتوان باشد. لذا در سال های اخیر شاهد این هستیم که برخی از آنها به سوی درمان با معنویت و خدا روی آورده اند.۸
اما غافل از این که بهترین تعالیم روان شناسی را دین مبین اسلام سال ها قبل به صورت درست و واقعی بیان نموده است.
امروزه نیز برخی از دانشمندان و روان شناسان به این عقیده رسیدهاند که کسی که واقعا معتقد به مذهب است هرگز گرفتار امراض عصبی نخواهد شد۹ و خود از مبلّغان معنویت گشتهاند.
اما باید توجه داشت که آنها ما را از آن جهت به دینداری تشویق نمیکنند که به خدا ایمان آورده، موحد شویم و به حساب و کتاب آخرت اعتقاد پیدا کنیم و از آتش جهنم آن دنیا رهائی یابیم، بلکه برای نجات از آتش جهنم این دنیا (یعنی جهنم بیماری های روان تنی مثل زخم معده و اختلال های عصبی و روانی و جنون) است که گرویدن به معنویت را سفارش مینمایند.
ویلیام جیمز، پدر روان شناسی علمی، در نامهای به یکی از دوستانش نوشته که: «هر چه بیشتر از سال های عمرم میگذرد کمترمی توانم بدون اعتقاد به معنا و دین زندگی کنم». وی در جائی دیگر چنین مینویسد: «ایمان یکی از نیروهائی است که بشر به مدد آن زندگی میکند و فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است».۱۰
چرا ایمان به دین تا این درجه آرامش و خونسردی و شکیبائی به ما میبخشد؟ خوب است در خصوص پاسخ به این سوال به ویلیام جیمز رجوع کنیم که میگوید:
«امواج خروشان سطح اقیانوس، هرگز آرامش اعماق آن را بر هم نمیزنند. در نظر کسی که حقائق بزرگتر و با ثبات تر دستاویز دارد، فراز و نشیب های هر ساعته زندگی، چیزهای نسبتا بی اهمیتی جلوه میکند. بنابراین یک شخص واقعا متدین، تذلزل ناپذیر است و فارغ از هر دغدغه و تشویش، و برای انجام دادن هر گونه وظیفهای که روزگار پیش آورد، با خونسردی آماده و مهیاست».۱۱
البته باید به این نکته توجه داشت که پیشرفت مسلمانان هم در گرو عمل به همین تعالیم اسلامی است. حال هر کس به آن عمل کند حداقل در برخی امور زندگی موفق میشود و باید آن هشدار حضرت امیرالمؤمنین (ع) را زنگ خطری جدی برای مسلمانان دانست که فرمودند:
«والله و الله فی القرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم».۱۲
خدا را، خدا را! دربارۀ قرآن مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند.
نکتۀ بسیار مهم این است که ایمان مورد نظر روان شناسان غربی را باید به دقت مطالعه کرده و بشناسیم، منظورشان کدام دین، کدام معنویت، کدام ایمان، چگونه مؤمن شدن و … است؟ چیزی که با دقت در آن مییابیم مقصود آنان با آیات الهی بسیار متفاوت است. خداوند در آیات متعددی ایمان واقعی را مایۀ آرامش و دوری از استرس میداند که در این باره میخوانیم:
«و کیف اخاف ما أشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطاناً فأی الفریقین أحق بالامن إن کنتم تعلمون* الذین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلمٍ، اولئک لهم الامن و هم مهتدون».۱۳
و چگونه از آن چه شریک خدا میگردانید بترسم، با آن که شما از این که چیزی را شریک خدا ساخته اید که خدا دلیلی دربارۀ آن بر شما نازل نکرده است. نمیهراسید؟
پس اگر میدانید، کدام یک از ما دو دسته به ایمنی سزاوارتر است؟ * کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند، آنان راست ایمنی و ایشان راه یافتگانند.
این همان وعدۀ مبارکی است که خداوند بارها در قرآن کریم به آن اشاره نموده است، آنجا که میفرماید:
«الا إن اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»۱۴
آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین میشوند. و نیز میفرماید:
«إن الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»۱۵
محققاً کسانی هستند که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگی کردند بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.
خداوند سبحان در آیات دیگر به مؤمنان وعدۀ آرامش و دوری از اضطراب و پریشانی داده است، در این آیه خداوند سبحان میفرماید:
«هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادو ایمانا مع ایمانهم»۱۶
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «هو الایمان».۱۷
اوست که بر دلهای مؤمنان آرامش فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید» آن آرامش ایمان است. حضرت امیر در مورد حقیقت ایمان میفرمایند:
«اصل الایمان حسن التسلیم لامر الله» ۱۸ریشه ایمان تسلیم نیکو در برابر فرمان الهی است.
آری اگر کسی به فکر این باشد که به خاطر خدا دوستی بورزد و به خاطر او با کسی دشمنی کند، دیگر روابط اجتماعی ناسالمی نخواهد داشت و به همین سبب در جامعه دچار پریشانی نمیشود. چرا که هر زمانی که بخواهد کاری کند که رضای خدا در او نیست و طبیعتاً تنش زا هم هست، به آن عمل دست نمیزند و این اهرم بازدارندهای است برای روابط اجتماعی سالم.
نکتۀ جالب توجه این که: ایمان نه تنها باعث آرامش و دوری از اضطراب در این دنیا میشود بلکه در روز قیامت نیز از عوامل بسیار مهم در آرامش انسان است. مؤمن و متقی در روز قیامت از آرامش خاصی نسبت به آن همه حوادث و مسائلی که هزاران برابر وحشتناک تر و استرس زاتر از مسائل دنیوی است، برخوردار میباشد و همه این ها در پرتو ایمان صورت میپذیرد.
آیات قرآن مهمترین تفاوت های ایمان واقعی با معنویت های دروغین را آرامش در آخرت میداند. همان نکتهای که نیاز به مطالعه دقیق تر در شناخت از عرفان ها و ایمانهای دروغین دارد.
آری هرکس که خود را با تمام وجود، به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، پس مزد وی پیش پروردگار است، و بیمی بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد.
۲ـ نماز
آرام سازی یکی از شیوه های مورد استفاده برخی از روان درمانگران برای درمان بیماری های روانی است و انسان میتواند آن را از راه تمرین بیاموزد. خواندن نماز آن هم پنج بار در روز خود از بهترین برنامه آرام سازی میباشد؛ چرا که نماز یکی از مهم ترین پل های ارتباطی با خداوند است و همین مایۀ آرامش انسان و دوری از اضطراب میشود. نماز نوعی یاری جستن از خداوند با آداب مخصوص است. قرآن میفرماید:
«واستعینوا بالصّبر و الصلاه و انها لکبیرهٌ الاعلی الخاشعین»۱۹
از شکیبائی و نماز یاری جوئید. و به راستی این کار گران است، مگر بر فروتنان.
خضوع و تسلیم در برابر خداوند بی همتا میتواند به انحاء گوناگون فرد را در حل مشکل یاری دهد:
۱- زمانی انسان به نماز میایستد، سعی میکند در آن لحظه همه افکار و خاطره ها، از جمله فشارها و سختی ها را از ذهن خود دور کند و تنها متوجه خداوند شود. همین سعی در دوری از فشارها در رسیدن فرد به آرامش مؤثر است.
۲- رابطۀ عاطفی که در این حالت بین انسان وخداوند برقرار میشود، روح و روان او را تقویت میکند و مایه احساس آرامش وی میگردد.
۳-نماز با آدابی که دارد نحوۀ رسیدن به آرامش را به انسان میآموزد.
۴- توجه به معنای اذکار نماز نیز نقش به سزائی در آرامش فرد دارد. با ذکر «الله اکبر» فرد متوجه عظمت خداوند میشود و هر چیز دیگر از جمله مشکلات زندگی در نظرش کوچک میگردد. با تلاوت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» به خود الهام میبخشد که در واقع باید در همه امور از خدا کمک جوید۲۰. خداوند در جای دیگر قرآن میفرماید:
«إن الذین امنوا و عملوا الصالحات و أقاموا الصلاۀ و اتوا الزکاۀ لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»۲۱
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند و نماز برپا داشته و زکات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.
در حدیثی حضرت رسول به نقل از حذیفه منقول است که: «کان رسول الله (ص) اذا حزبه أمر فزع إلی الصلاۀ»
حضرت فرمود هر گاه امری بر پیامبر (ص) سخت میآمد به نماز میایستاد.۲۲
۳ـ یاد خدا
در نهاد انسان حقایق فطری وجود دارد که انسان در تکاپوی رسیدن به آنهاست. که اگر به آنها نایل نشود و در راه رسیدن به آن ها مانعی پدید آید، اضطراب، ناخشنودیها و عقده هائی در اعماق روح بر جای میگذارد که مستقیماً از علل آنها آگاه نیستیم.
اما آثار آنها خواهی نخواهی در اعمال و رفتار شخص مشهود و محسوس میشود؛ از جمله آن که اگر بشر از محبوب و معبود خود دور بیافتد و با او ارتباط و انس پیدا نکند پیوسته در اضطراب و ناراحتی به سر میبرد و هیچ چیز و هیچ رویدادی جایگزین آن نمیشود.۲۳
دوری از یاد خدا باعث میشود تا انسان زندگی پر اضطراب و ناراحت کنندهای را داشته باشد، خداوند در این باره میفرماید:
«و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه أعمی»۲۴
«و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور میکنیم».
نکته جالب توجه این که آدمی به مقتضای فطرت خود میخواهد با ذاتی انس بگیرد که فناناپذیر و همیشگی است تا پشتیبان و تکیه گاهش باشد. لذا در جست و جوی اوست. اما چون به خواسته خود نرسیده و به پیشگاه پروردگارش بار نیافته و گمشده خود را پیدا نکرده برای تأمین این نیازمندی فطری، از روی خطا به امور مادی و ظاهری و جنبه های جسمی پرداخته و آن ها را به جای خواسته ی حقیقی و گمشده واقعی اش جستجو و تعقیب میکند و چون این گونه امور، خواستۀ واقعی اش نیست و نیاز اصلی اش را برآورده نمیسازد، او را اقناع نکرده، از تشویق و ناراحتی درونی نجات نمیدهد.
وی هنگامی آرامش مییابد که به مطلوب و خواستۀ اساسی و واقعی اش که همانا شناخت آفریدگار و بار یافتن به ساحت قدس اوست، برسد و او را با دید دل ببیند که آن، غایت آفرینش انسان و منشاء همۀ خوبی هاست.
ادامه دارد…