- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
چکیده
انسان، مستعد اتصاف به همۀ کمالات است. وصول به آنها در گرو تربیت صحیح مىباشد و براى رسیدن به هدف والاى قرب الى اللّه، باید بهترین شیوه ها را انتخاب نمود. به یقین، برترین روش ها که مبتنى بر شناخت حقیقت انسان و همه ابعاد وجودى اوست، تنها در کلام و سیره انسان هاى کامل در هر عصر و زمان جست وجو مىشود و چنین انسان هایى براى همه عصرها و زمان ها جز معصومان: کسى نیست. این مقاله با رویکرد نظرى و تحلیلى و با هدف آشنایى با روش هاى تربیتى «عفو» و «تغافل» امام سجاد (علیه السلام) بر اساس صحیفه سجادیه، دعاى ابوحمزه ثمالى و سیره رفتارى آن حضرت است.
مقدّمه
تربیت اسلامى یکى از اساسى ترین بخش هاى معارف اسلامى، فلسفه بعثت رسولان و مهم ترین وظیفه اولیاى الهى است. بهترین روش هاى تربیتى براى رسیدن به اهداف و اصول تربیت دینى در سیره پیشوایان دین یافت مىشود. از این رو، پرداختن به شیوه هایى که براى تربیت افراد در گفتار و رفتار ائمّه اطهار دیده مىشود ضرورى است.
گرچه در کتاب هاى تاریخ و سیره گنجینه هاى فراوانى از ائمّه: دیده مىشود، اما با دید تربیتى تفکیک نشده و مورد توجه قرار نگرفته اند. بیان سیره تربیتى هریک از ائمّه اطهار در شرایط متفاوت با توجه به نیازهاى جامعه امروزى، بهترین راه هدایت افراد و تربیت دینى آنهاست.
در موضوع اصول و روش هاى تربیتى از دیدگاه امام سجاد (علیه السلام) با توجه به صحیفه سجادیه پژوهش هاى مختصرى انجام شده است، اما بررسى نظام تربیتى امام (علیه السلام) با تکیه بر دعاهاى صحیفه، دعاى ابوحمزه ثمالى و سیره رفتارى آن حضرت رهاورد و هدف نظرى این مکتوب است. هدف کاربردى ارائه شیوه هاى تربیتى زین العابدین (علیه السلام) به مربیان تربیتى است تا در پرورش نسل جوان به کار بندند.
اهداف تربیتى امام چهارم که به عنوان الگویى براى مربیان جامعه اسلامى مطمح نظر است عبارتند از:
الف – هدایت به راه حق و تمییز حق از باطل؛
ب – اصلاح جامعه اسلامى و وصول به حیات طیبه (امام علیه السلام) رسیدن به این هدف را در گرو عمل به اوامر و نواهى الهى مىدانند و از خداوند توفیق آن را طلب نموده اند)؛[۱]
ج – توحیدمحورى (تربیت بر مدار توحید و رساندن افراد به توحید عبادى که برترین مرتبه زندگى موحدانه است، مقصود مربیان الهى بوده. امام(علیه السلام) مفاهیمى را براى ارتباط با خداوند و رسیدن به قرب الهى ذکر فرمودند؛ مثل: معرفت خدا،[۲] ایمان،[۳] تقوى.)[۴]
در این مکتوب از میان روش هاى گوناگون تربیتى به دو روش «تغافل» و «عفو» که جنبه اجتماعى داشته و رابطه تربیتى و اخلاقى انسان با همنوع خود را نشان مىدهد اکتفا شده است.
مفهوم شناسى تربیت
در تعریف تربیت آمده است: تربیت، عبارت است از فعالیتى مستمر و منظم در جهت کمک به رشد جسمانى، شناختى اخلاقى، اجتماعى و به طور کلى پرورش و شکوفایى استعدادهاى متربى که نتیجه آن در شخصیت متربى به ویژه در رفتارهاى او ظاهر خواهد شد.[۵]
تربیت دینى
تربیت دینى عبارت است از: مجموعه اعمال عمدى و هدفدار، به منظور آموزش گزاره هاى معتبر یک دین به افراد دیگر در عمل و نظر تا به آن آموزه ها متعهد و پایبند گردند.[۶]
سیره
سیره بر وزن فعله از سیر به معناى چگونگى عمل و رفتار یا سبک و قاعده رفتار است.[۷]
در این مکتوب، معناى دوم یعنى برداشت روش هاى تربیتى از گفتار یا رفتار امام (علیه السلام) مقصود است و بنابراین، مقصود از سیره تربیتى شامل قولى یا فعلى است که آن حضرت در مقام تربیت دیگران و به منظور اثرگذارى بر شناخت ها، باورها، احساسات، عواطف یا رفتارهاى دیگران ابراز داشته اند. سیره قولى در این مقاله عباراتى از صحیفه سجادیه یا دعاى ابوحمزه ثمالى، و سیره فعلى رفتارهاى آن حضرت به قصد هدایت دیگران است که در دوران سى و چهار ساله امامت ایشان ثبت و نقل شده است.
روش تربیتى
روش (شیوه) به معناى طریقه، اسلوب، راه یا منوال است[۸] و در اصطلاح علوم تربیتى، شیوه هایى است
که با استفاده از آنها، فرد مىتواند تعلیمات و معارف حق و اخلاق پسندیده را در خود یا دیگرى پیاده کرده و عمق بخشد و ناپاکى ها را از صفحه دل و روح خود یا دیگرى بزداید.[۹]
در این مکتوب، روش هاى «تغافل» و «عفو» با توجه به مناجات هاى صحیفه سجادیه و ابوحمزه ثمالى و سیره رفتارى امام (علیه السلام) بیان شده است.
الف – روش عفو
۱ – تعریف عفو
«اَلعفو هو التّجاوز عن الذُّنوب و مَحْوها عن العبد»؛[۱۰] عفو، گذشت از گناهان و محو آثار آن از بنده مىباشد.
بخشش، عبارت است از تغییر ارادى و آگاهانه و آزادانه قلبى، و نتیجه موفقیت آمیز کوشش فعال براى جایگزینى افکار بد با اندیشه هاى خوب، و تندى و عصبانیت با احساس ترحّم و شفقت. و بخشودن عبارت است از غلبه بر احساسات منفى (کینه، عصبانیت) و جایگزینى آن با احساسات مثبت.
عفو در متون اسلامى عبارت است از فرانگرى به بافت رنجش، ملاحظه محدودیت هاى فردى و نوعى انسان ها و با توجه به آنها رفتار خاطى را معنا دادن و تفسیر نمودن، و خود را فردى از نوع انسان ممکن الخطا دیدن، که در شرایطى ممکن است به گذشت نیاز داشته باشد و احساس همدردى با خاطى و گذشت از اشتباه او که با انگیزه آرامش روانى، بهبود روابط با خاطى و رشد و پرورش او، یا جلب رضایت خداوند صورت مىگیرد.
عفو، گذار از مرحله انزجار و رنجیدگى به مرحله احساسات مثبت فرد جفا دیده، نسبت به فرد خطاکار است.[۱۱]
گذشت از تقصیر دیگران یکى از مکارم اخلاق و آداب معاشرت است. اگر همه انسان ها در استیفاى حقوقشان سختگیر باشند، روح صفا و صمیمیت در جامعه یافت نخواهد شد. در قرآن کریم به عفو امر شده است: (خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ.)[۱۲] همچنین در آیات دیگر علاوه بر «عفو»، به «صفح» نیز اشاره شده است،[۱۳] که معناى آن رساتر از عفو است؛ یعنى علاوه بر مفهوم گذشت، نادیده گرفتن خطا نیز در آن لحاظ شده است.
عفو و اغماض در صورتى ارزشمند است و مصداق مىیابد که انسان قدرت انتقام داشته باشد. در غیر این صورت، سکوت انسان نه از مصادیق عفو، بلکه از مصادیق کظم غیظ خواهد بود و «کَظم غیظ» در صورتى که انسان از روى ناچارى سکوت کند منجر به حقد و کینه، و باعث سوءظن، حسد، غیبت و تهمت مىشود.[۱۴]
۲ – اقسام عفو
از لحاظ ارزش اخلاقى، مىتوان مراتبى براى عفو برشمرد:
الف – گاهى بخشش و گذشت جنبه تاکتیکى دارد؛ به این معنا که چون شرایط قصاص و انتقام مهیا نیست، ناچار است که عفو نماید. این نوع بخشش گرچه یک تمرین اجبارى براى بخشایش دیگران است، اما ارزش اخلاقى و تربیتى ندارد.
ب – بعضى اوقات اغماض از خطاى دیگران تنها براى خودسازى است. بخشاینده دست از انتقام مىکشد؛ براى آنکه تحمل سختى ها را تمرین کند، به کمال صبر و مقاومت دست یابد، ضعف هایش به تحمل و خوددارى مبدّل شود و در امر دنیا و آخرت موفق باشد. این قسم عفو داراى ارزش اخلاقى است؛ زیرا براى خودسازى است.
ج – مرتبه سوم عفو، نه جنبه تاکتیکى دارد و نه صرفآ براى خودسازى است، بلکه براى همیشه از انتقام متجاوز درمى گذرد تا فرد خطاکار را تربیت کند و او را از ارتکاب دوباره عمل زشت باز دارد؛ زیرا انسانى که در کمال قدرت است وقتى از تجاوز کسى که ضعیف و زیردست است مىگذرد، به طور طبیعى او را تحت تأثیر قرار خواهد داد، و وجدان اخلاقى اش را بیدار مىکند.[۱۵]
چنین انگیزه اى براى عفو دیگران الهى و نیکوست؛ زیرا علاوه بر ارزش اخلاقى که براى عفوکننده دارد، ارزش تربیتى نیز دارد و متربّى خطاکار را پشیمان و هدایت خواهد کرد.
۳ – عفو در گفتار امام سجاد (علیه السلام)
یکى از اوصاف خداوند «عَفُوّ» است، و امام (علیه السلام) خداوند را با این نام مىخواند و تقاضاى بخشش خویش را مىنماید: «… اَنْتَ الّذى سَمَّیتَ نفسک بِالْعَفُوّ فَاعْفُ عَنّى…»؛[۱۶] اى خداوندى که خود را بخشاینده نامیدى مرا عفو کن… .
خداوند اولین مربّى است که با بخشش اولین متربّیان خویش، یعنى آدم و حوّا، «عَفُوّ» نامیده شد، و از این رو، عفو و گذشت در مقام تربیت، قدمتى همسان با خلقت انسان دارد. امام (علیه السلام) این نکته را مىآموزند که عفو نقطه امید همه انسان هاى خطاکار در طول تاریخ بوده است، و جریان تکامل و تربیت نفس انسانى تنها در گرو گذشت خداوند از گناهان فرد، و انسان ها نسبت به یکدیگر مىباشد.
در دعاى «التجاء»، امام با بیانى دیگر از خداوند طلب عفو مىفرماید:
«الّلهُمَّ اِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنّا فَبِفَضْلِکَ، وَ انْ تَشَأْ تُعَذِّبْنا فَبِعَدْلِکَ، یا غَنِّى الْاَغْنیاء، ها نَحْنُ عبادُکَ بینَ یدَیکَ، و اَنَا اَفْقَرُ الْفُقراءِ اِلیک، فَاجْبُرْ فاقَتَنا بِوُسْعِکَ، و لا تَقْطَعْ رَجاءَنا بِمَنْعِکَ»؛[۱۷]
بار الها، اگر بخواهى ما را عفو کنى، این از فضل و بخشش توست، و اگر بخواهى ما را کیفر نمایى، بر اساس عدالت است. اى کسى که از همه اغنیا بى نیازترى، هم اکنون ما بندگان در پیشگاه تو حاضریم، و من از همه نیازمندان نسبت به [عفو] تو محتاج تر هستم. پس نادارى ما را با وسعت خود جبران فرما و امید ما را با دریغ نمودنت قطع مگردان.
در این فراز، امام در مقام هدایت و ایجاد بینش در متربّى هستند. امام مىآموزند که متربّى متواضعانه در برابر مربّى باید خطایش را بپذیرد و از آن نادم باشد. از نظر ایشان، عفو و گذشت با همه ارزشى که دارد، اما در مقام تربیت، متربّى نباید خطایى را تکرار نموده و همیشه انتظار بخشش مربّى را داشته باشد، بلکه مربّى مىتواند بنابر تشخیص خویش، متربّى را عفو کند یا اگر به تربیت متربّى مضّر باشد گذشت نکند.
امام (علیه السلام) در اینجا به عنوان متربّى از خداوند متواضعانه طلب بخشش مىکند، اما مىفرماید: اگر خداوند عفو نکند و عذاب نماید، این مطابق عدالت اوست.
همچنین آن حضرت در دعاى ابوحمزه، چگونگى طلب عفو متربّى از مربّى را آموزش مىدهند:
«اَنْتَ یا الهى اَوْسَعُ فَضْلا وَ اَعْظَمُ حِلْمآ مِنْ اَنْ تُقایسَنى بِفِعْلى و خَطیئتى، فَالْعَفوَ فالْعَفو فالْعَفو»؛[۱۸] تو اى خداى من که فضل بى پایان و بردبارى عظیم تو برتر از آن است که مرا با گناهم مقایسه نمایى، از من درگذر، از من درگذر، از من درگذر.
در این عبارت، امام با ذکر صفات خداوند و رحمت و حلم بى پایان او، به گناهکاران امید مىدهند تا متربّى مأیوس نشود و در راه تربیت به حرکت خویش ادامه دهد.
۴ – روش عفو و بخشش در رفتار امام (ع)
در سیره امام (علیه السلام) به موارد فراوانى برمى خوریم که ایشان نزدیکان، غلامان، بستگان، شیعیان و حتى مخالفان و دشمنان خود را مورد عفو و گذشت قرار مىدادند، و با این شیوه آنها را تربیت مىکردند.
عمادالدین طبرى نقل مىکند: روزى مردى از خویشان (حسن بن حسن (علیه السلام) نزد امام (علیه السلام) رفت، و تا توانست ایشان را دشنام داد. امام (علیه السلام) در پاسخ او خاموش ماند. چون حسن از نزد ایشان بازگشت، امام (علیه السلام) به کسانى که نزد او نشسته بودند گفت: شنیدید این مرد چه گفت؟ مىخواهم با من بیایید و پاسخى را که به او مىدهم بشنوید. گفتند: مىآییم و دوست داشتیم همین جا پاسخ او را مىدادى.
امام نعلین خود را پوشید و به راه افتاد و گفت: (وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)[۱۹] همراهان دانستند که او سخن زشتى به حسن نخواهد گفت. چون به خانه حسن رسیدند، امام گفت: بگویید سجّاد است. حسن بیرون آمد و یقین داشت زین العابدین براى تلافى نزد او آمده است. چون نزد او رسید، على بن الحسین فرمود:
«یا اَخى، انْ کُنْتَ قُلْتَ ما فِىَّ اَسْتَغْفِرُاللّه مِنْهُ، وَ انْ کُنْتَ قُلْتَ مالیس فِىَّ فَغَفَرَ اللّه لَکَ»؛ برادرم! اگر آنچه به من نسبت دادى در من وجود داشته باشد، از خداوند طلب مغفرت مىکنم و اگر در من نباشد از خداوند براى تو طلب آمرزش مىکنم. حسن در پاى وى افتاد و بوسه مىداد و مىگفت: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ بَلْ قُلْتُ فیکَ ما لیسَ فیکَ وَ اَنَا اَحَقَّ بِهِ»؛ از خداوند طلب آمرزش مىکنم آنچه از ]صفات بد[ به تو نسبت دادم در تو نیست و من به آنها سزاوارترم.[۲۰]
سیره امام در این حکایت، اسوه اى براى رفتار تربیتى است. امام با سکوت خویش و سپس بردن اطرافیان تا درب خانه حسن، مىخواهند شیوه بخشش را به آنها بیاموزند. اگر تنها ندامت و آموزش حسن مقصود بود، امام مىتوانست به تنهایى بروند، اما به نحوى از اطرافیان مىخواهد که در مقابل جسارت او روش ایشان را هم ببینند. در اینجا، امام هم متربّى خطاکار و هم متربّیان دیگرى را که منتظر درس جدیدى از روش تربیتى امام (علیه السلام) هستند، به بهترین وجه آموزش مىدهند.
عفو و گذشت، علاوه بر فواید و آثار فراوان اخلاقى که در آیات و احادیث ذکر شده، و خداوند خود را به این وصف توصیف فرموده است، در عمل به عنوان عامل مهمى در تعدیل روابط بین افراد و برقرارى آرامش روانى نتیجه بخش مىباشد.
بخشش، علاوه بر ترسیم روابط بین افراد و کاهش تنش هاى اجتماعى، در تأمین سلامت روانى، کاهش اضطراب و افسردگى، عصبانیت و پرخاشگرى، اختلالات عاطفى و رفتارى، افزایش اعتماد به نفس، و پیشرفت تحصیلى فرزندان بسیار مؤثر و کارآمد است.
عفو موجب پایین آمدن فشارهاى روحى مىشود. کینه جویى و عفو نکردن موجب عدم تعادل عاطفى و شناختى مىشود، و بدى هاى متربّى را بزرگ کرده و خوبى هایش را منظور نمىکند.[۲۱]
البته مربّى در عمل باید توجه نماید که با عفو، ندامت و پشیمانى را در متربّى سبب شود، و پس از عفو هیچ منّتى بر او نگذارد تا موجب زایل شدن عزّت نفس او گردد و کینه مربّى را به دل بگیرد؛ زیرا در این صورت، باعث گمراهى و تکرار خطاهاى او مىشود.
ادامه دارد…