رفتار و اخلاق اجتماعى امام جواد (علیه السلام)

۱۳۹۸-۰۵-۰۱

708 بازدید

بدون تگ

اشاره:

از آنـجـا کـه انـسـانـهـا داراى زنـدگى اجتماعى هستند و به طور طبیعى با همنوعان خود برخورد دارنـد اخـلاق اجـتـماعى در زندگى آنان از اهمیت ویژه اى برخوردار است. انسان در زندگی خود مجبور اند که با دیگر اعضای جامعه ارتباط داشته و بدون تعامل با دیگران زندگی انسان از حالت عادی خارج می گردد. از این انسان نیاز به آموختن رفتار و تعامل با دیگران دارد بنابراین در مقاله به برخی رفتارهای اخلاقی و اجتماعی امام جواد(علیه‌السلام) اشاره می شود.

به فرموده امام جواد(علیه‌السلام): «النّاسُ اَشْکالٌ وَ کُلُّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ».(۱)؛ مـردم گـونـه هـاى مـتـفـاوتـى هـسـتـنـد و هـر کـس بـر طـبـق طـبـیـعـت و مـرام خـود عمل مى کند، حساسیت زندگى اجتماعى و روش برخورد در جامعه مشخص مى گردد.

مـعـصـومـان (علیهم‌السلام) بـراى اخـلاق اجـتـمـاعـى جـایـگـاه ویـژه اى قائل بودند تا جایى که عزّت و ذلّت اجتماعى انسان را در گروه اخلاق او مى دانستند.

على (علیه‌السلام) در این باره مى فرماید: «رُبَّ عَزیزٍ اَذَلَّهُ خُلْقُهُ و ذَلیلٌ اَعَزُّهُ خُلْقُهُ».(۲) ؛ چـه بـسـیار عزیزى که اخلاق بدش، او را ذلیل کرد، و چه بسیار ذلیلى که بر اثر حسن خلق به عزّ و بزرگى دست یافته است.

سـیـره اخـلاقى امامان معصوم علیهم السلام بهترین الگو براى پیروى در اخلاق اجتماعى است. آن بـزرگـواران بـا عـمـل و راهـنـمـاییهاى ارزشمند خود بهترین شیوه زندگى اجتماعى را به ما آموختند. امام جواد(علیه‌السلام) درباره جلب محبت اجتماعى مى فرماید:

«ثـَلاثٌ یـَجـْلِبْنَ المَوَدّه : اَلاْنْصافُ فِى الْمُعاشِرَهِ وَ الْمُواساهُ فِى الشِدَّهِ و الرُّجُوعُ عَلى قَلْبٍ سَلیم».(۳)؛ سـه چـیـز سـبـب جـلب مـحبت دیگران است : انصاف در معاشرت، برابرى و مواسات در سختیها و بازگشت به قلبى صاف و پاک.

در ایـن مقاله بـه گـوشه هایى از رفتار و اخلاق اجتماعى امام محمد تقى (علیه‌السلام) اشاره مى کنیم:

۱. جود و بخشش

پـیـشـواى نـهـم عـلیـه السـلام از نـظـر جـود و سـخاوت در مرتبه اى قرار داشت که این صفت از ویژگیهاى آن حضرت قرار گرفت و به (جوادالائمه ) ملقّب گشت. صفدى مى نویسد:

امـام جـواد عـلیـه السـلام هـر سـال بـیـش از یـک مـیـلیـون درهـم بـیـن نـیـازمـندان مدینه تقسیم مى کرد..(۴)

امام جواد(علیه‌السلام) بخشش به کسانى که بر او حقى دارند را بر خود لازم مى دانست و مى فرمود: «مِنْ سَخاءِ الْمَرْءِ بِرَّهُ بِمَنْ یَجِبُ حَقُّهُ عَلَیْهِ».(۵)؛ از نشانه هاى سخاوت مرد بخشش به کسانى است که بر او حقى دارند.

ابوهاشم مى گوید:

ابـوجـعـفـر(علیه‌السلام) کـیـسـه اى محتوى سیصددینار به من داد تا آن را براى بعضى از پسرعموهایش ببرم..(۶)

اسماعیل بن عباس هاشمى گوید:

روز عیدى خدمت امام جواد (علیه‌السلام) رسیدم و از تنگدستى به آن حضرت شکایت کردم. امام (علیه‌السلام) دسـت بـه زیـر سجاده برد و یک قطعه طلا به من داده آن را به بازار بردم و کشیدم، شانزده مثقال بود..(۷)

بخششهاى آن حضرت به افراد بر اساس نیاز و ظرفیت آنان بود

مردى به حضور امام (علیه‌السلام) رسید و عرض کرد: به اندازه مروتتان به من عنایت کنید! امام جواد(علیه‌السلام) فـرمـود: در وُسـْعـَم نـیـسـت. عـرض کـرد: پـس به اندازه مروت خودم مرحمت کنید! امام فرمود: این شدنى است. سپس دستور داد صد درهم به او بدهند..(۸)

امام جواد(علیه‌السلام) که مصداق کامل بخشندگى و کرامت بود و مردم عصر خویش را از عطایا و بخششهاى خـود بـهره مند مى ساخت علاوه بر آن که از خاندان کرم بود، از جانب پدر بزرگوارش نیز به جود و سخاوت توصیه شده بود.

(مـحـمـد بـن نـصـر بـزنـطـى ) گـویـد: نـامـه اى را خـواندم که حضرت رضا (علیه‌السلام) به فرزندش جوادالائمه (علیه‌السلام) چنین نوشته بود:

یـا ابـاجـعـفـر بـه مـن خـبـر رسـیـده کـه وقـتـى بـراى خـارج شـدن از مـنـزل بـر مـرکب سوار مى شوى خدمتکاران از جهت بخلى که دارند تو را از درب کوچک خارج مى کنند که مبادا خیرت به کسى برسد.

به حقى که من بر تو دارم از تو مى خواهم که ورود و خروجت جز از درب بزرگ نباشد. و چون سـوار شدى باید طلا و نقره (دینار و درهم ) با تو باشد و هر کس از تو چیزى درخواست کرد، به او ببخشى.

هـر یـک از عـمـوهـایـت کـه از تـو خـواسـت بـه او نیکویى کنى کمتر از پنجاه دینار به وى مده و چـنـانچه خواستى بیشتر از این مقدار به او بدهى، اختیار با تو است. و هر کدام از عمه هایت از تو چیزى خواست کمتر از ۲۵ دینار به او مده و بیش از این مربوط به خود توست.

مـن مـى خواهم که خداوند تو را رفعت و بلندى بخشد، پس انفاق کن و از خداى عرش بیم مدار که فقیرت گرداند..(۹)

امـام هـشـتـم (علیه‌السلام) در این نامه به فرزندش سفارش مى کند هر کس چیزى از تو خواست باید او را ناامید نکنى و بخشش و عطاى تو نباید ناچیز باشد اما از جهت افزون بودن در اختیار توست.

امامان (علیه‌السلام) نه تنها بخشنده بودند بلکه به آن توصیه مى کردند و به پیروان خود درس جود و سـخاوت مى دادند آن حضرت شکر و سپاس داشتن نعمت و ثروت را جود و بخشش ‍ آن مى داند و مى فرماید:

«اِنَّ للّهِ عـِباداً یَخُصُّهُمْ بِدَوامِالنِّعْمَهِ فَلا تَزالُ فِیهِمْ ما بَذَلُوها فَاِنْ مَنعُوها نَزَعَهَا اللّهُ عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ.».(۱۰)؛ خداوند را بندگانى است که به دوام نعمت مخصوصشان گردانده است و تا هر زمان که ببخشند، از آن نـعـمـتـهـا بـرخـوردارند و اگر دست از بخشیدن بردارند، خداى تعالى از ایشان نعمتها را گرفته، به غیر آنان مى دهد.

از این رو جوادالائمه (علیه‌السلام) بخشندگى را با ضمیر و فطرت خود عجین ساخته بود و آن چه به او داده مى شد و آن چه از صدقه، زکات و موقوفات بنى هاشم، موسى بن جعفر(علیه‌السلام) و امـام رضا(علیه‌السلام) به او مى رسید، همه را بین مردم تقسیم مى کرد..(۱۱) آن حضرت زمانى کـه از بـغـداد راهـى مـدیـنه شد، هرچه داشت در راه خدا انفاق کرد؛ سپس ‍ همراه همسرش به مدینه رفت..(۱۲)

۲. دستگیرى از نیازمندان

یـکـى از اصـول اخلاقى امامان علیهم السلام توجه به نیازهاى مردم، و برطرف کردن مشکلات آنـان اسـت. زیرا انسانها در فراز و نشیب زندگى و در میان کورانها و حوادث تلخ به یکدیگر نیاز پیدا مى کنند و نمى توانند به تنهایى مشکل خود را رفع کنند. امامان (علیه‌السلام) تا سرحد ایثار، از هـمـه امـکانات خود براى حل مشکلات مردم استفاده مى کردند و رسیدگى به نیازمندى هاى آنان را وظیفه توانمندان مى دانستند.

امام جواد(علیه‌السلام) مى فرماید:

«مـا عـَظـُمـَتْ نـِعـْمـَهُ اَحَدٌ اِلاّ عَظُمَتْ حَوائِجُ النّاسِ اِلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَتَحَمَّلْ تِلْکَ الْمَؤُنَهَ عَرَضَ النِعْمَهِ لِلزَّوالِ».(۱۳)

نـعـمـت بـر کـسـى فـزونى نمى یابد، مگر آن که نیاز مردم به او فراوان مى گردد؛ پس اگر کـسـى از تـحـمـّل ایـن بـار گـران سـربـاززد، آن نـعـمـت رو بـه زوال خواهد رفت.

آن حـضـرت کمک به نیازمندان را نه تنها منتى بر آنان نمى داند بلکه توانمندان را به احسان نیازمندتر مى دانست و مى فرمود:

«اَهْلُ المَعْروُفِ اَحْوَجُ اِلى اِصْطِناعَهِ مِنْ اَهْلِ الْحاجَهِ لاِنَّ لَهُمْ اَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِکْرَهُ».(۱۴)

نـیـکـوکـاران بـه انـجـام کار نیک از نیازمندان محتاجترند. زیرا پاداش، فخر و شهرت آن براى ایشان است.

امـام جـواد(علیه‌السلام) براى برطرف ساختن نیاز مردم و حل مشکلات آنان اهتمام فراوان داشت که در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده مى کنیم.

(احمد بن حدید) مى گوید:

همراه عدّه اى به قصد حج بیرون رفتیم. در بین راه، راهزنان راه را بر ما بستند و آنچه داشتیم بـردنـد. هـنـگـامـى کـه داخـل مـدیـنـه شدم، امام جواد(علیه‌السلام) را در یکى از گذرگاهها دیدم. همراه آن حـضـرت بـه خـانه اش رفتم و داستان گرفتارى ام را باز گفتم. امام (علیه‌السلام) دستور داد لباسى بـه هـمـراه مـبـلغـى پـول به من دادند و فرمود: این پولها را بین یارانت به آن مقدار که از آنها بـرده انـد تـقـسـیـم کـن. وقتى پولها را بین یارانم تقسیم کردم، درست به همان مقدار بود که راهزنان از ما برده بودند!).(۱۵)

(صیدلانى ) مى گوید:

بـا مـردانـى از اهـل سـجستان و بُست در سفر مکه بودیم، در طواف کعبه حضور جوادالائمه (علیه‌السلام) رسـیـدیـم. عرض کردم حاکم سجستان از دوستان شما است و من هم باید خراج و مالیاتى به او بدهم. اگر به او نامه اى مرقوم فرمایید که به من احسان کند موجب سپاس و تشکر است.

حـضـرت جـواد(علیه‌السلام) بـه او نـامـه اى نـوشـت و او مـرا تـا آخـر عـمـر از مـالیـاف مـعـاف کرد..(۱۶)

۳. تواضع و فروتنى

یـکـى دیـگـر از ویـژگـى هـاى مهم اخلاقى که در زندگانى امامان علیهم السلام دیده مى شود، تـواضـع و فـروتـنـى اسـت. ائمـه (علیه‌السلام) از متواضع ترین مردم زمان خود بودند و فروتنى را افتخارى براى خود مى دانستند. امام جواد(علیه‌السلام) مى فرماید: «اَلتَّواضُعُ زِینَهُ الْحَسَبِ».(۱۷)

فروتنى زینت و شرافت حسب و نسب است.

آن حـضـرت در زنـدگـى بـا نـهـایت فروتنى و مهربانى با زیردستان و مردم رفتار مى کرد. (خیران خادم ) مى گوید:

در روزگـار زنـدگـانـى امـام جـواد(علیه‌السلام) حـج گـزاردم و بـه سـوى مـدیـنـه رفـتـم و داخـل خـانـه امـام (علیه‌السلام) شـدم. آن حضرت را دیدم که بر سکّویى ایستاده و جایى را که بر آن مى نشیند فرش نکرده اند… چون هیبت زده و مدهوش شده بودم خواستم از غیر پلکان به طرف سکّو بـالا بـروم کـه امـام به پلکان اشاره کرد. بالا رفتم و سلام دادم، آن حضرت پاسخ سلام مرا داد. آنگاه به من دست داد. من دست او را بوسیدم و بر صورتم گذاردم.

جـوادالائمـه (علیه‌السلام) مـرا بـا دسـت خود نشاند. و به خاطر حیرت و دهشتى که بر من راه یافته بود، دسـت او را گـرفتم و آن حضرت هم دست خویش را در دست من نهاده بود و چون آرام یافتم، دستش را رها کردم.(۱۸)

امـام جـواد(علیه‌السلام) کـارهـا را خـود انـجـام مى داد و تا حد امکان در کارهاى شخصى از دیگران کمک نمى گـرفـت. بـا ایـنـکـه داراى مـوقـعـیـتـى مـمـتـاز بـود و عـنـوان دامـادى خـلیـفـه را داشـت ولى بـا کـمال خضوع و تواضع با قشرهاى پایین اجتماع معاشرت داشت و با غلامان و فقیران مى نشست..(۱۹)

۴. کار و تلاش

امام جواد(علیه‌السلام) مانند پدران گرامى اش به کار و تلاش و زراعت نیز مى پرداخت و در مدتى که در مدینه بود. به کارهاى کشاورزى و رسیدگى به باغستانها و نخلستانها که به عنوان صدقه جـاریـه جـد بـزرگـوارش امـام مـوسـى بـن جـعـفـر(علیه‌السلام) بـود مـشـغـول مـى گـشـت. و دیـگـران را نـیـز بـه کـار و تـلاش و کـسـب روزى حلال تشویق مى کرد.

جـوادالائمـه (علیه‌السلام) از جـدش حـضـرت صـادق (علیه‌السلام) روایـت کـرده اسـت کـه مـردى در بـه دسـت آوردن مـال دنـیـا سـعـى زیـادى مـى کـرد. حـضـرت فـرمـود: ایـن مال را براى چه مى خواهى ؟ عرض کرد: براى آن که به زن و بچه ام غذاى لازم و نفقه واجب را بدهم. به دوستانم اطعام و انعام نمایم، به خویشانم ببخشم، براى خدا به مکه بروم و آنجا بـه فـقـراء و بینوایان مسلمین کمک کنم، دست بیچارگان را بگیرم. خانه براى بى خانمان ها بـسـازم، دختران یتیم را شوهر دهم و پسران یتیم را زن دهم و آنچه از دستم برمى آید سرمایه بـه تـهـى دسـتـان بـیکار بدهم. اراضى موات را احیاء نمایم و مردم را به کار بگمارم و درخت بـکـارم، مـجـالس مـجد و عظمت شما خاندان را به امید اجر و ثوابى که پیامبرخدا(ص ) وعده داده است برپاکنم.

امـام صـادق (علیه‌السلام) فرمود: اینها همه کار آخرت است، کار دنیا نیست باید بکوشى و همه این کارها را در سایه کسب حلال انجام دهى..(۲۰)

۵. بردبارى و مدارا

امامان علیهم السلام در اخلاق اجتماعى خود، (حلم و بردبارى ) و (مدارا با مردم ) را در سرلوحه زنـدگى خود قرار داده بودند. آن بزرگواران در رفتار خود با مردم، نرم خو، ملایم و گشاده رو بـودنـد. در بـرابـر تـنـدى هـا و نـامـلایـمـات روزگـار و بـى نـزاکـتـى مـردم تحمل داشتند و نرمش عظیم و تحمل قهرمانانه آنان موجب مى گشت که بسیارى از گمراهان به راه راست هدایت شوند.

قـرآن کـریـم مـوفـقـیـت پـیـامـبـر(ص ) را در امـر رسـالت مـبـتـنـى بـر ایـن اصل مهم مى داندومى فرماید:

«فـَبَِمـا رَحـْمـَهٍ مـِنَ اللّهِ لِنـْتَ لَهـُمْ و لَوْ کـُنـْتَ فـَظـّاً غـَلیـظَ الْقـَلْبِ لاَنـَفـَضُّوا مـِنـْ حَوْلِکَ».(۲۱)

بـه (بـرکـت ) رحـمـت الهـى، در بـرابـر آنـان (مـردم ) نـرم (و مـهـربـان ) شدى ! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند.

امام جواد(علیه‌السلام) درباره اهمیت مدارا با مردم مى فرماید: «مَنْ هَجَرَ الْمُداراهَ قارَنَهُ الْمَکْرُوه».(۲۲)؛ کسى که مدارا را ترک کند، (این ترکِ مدارا) او را به ناملایمات نزدیک مى سازد.

و نیز درباره نشانه مدارا مى فرماید: «مِن رِفْقِ الرَّجُلِ بِاءَخِیهِ تَرْکُ تَوبیخِهِ بِحَضْرَهِ مَنْ یَکْرَهُ».(۲۳)؛ از نـشـانـه هـاى مـدارا کـردن آدمـى نسبت به برادرش، ترک سرزنش او در حضور کسى است که ناپسند مى دارد.

از ایـن رو آن حـضـرت در نـامـلایمات روزگار، صبر را پیشه خود مى ساخت و بردبارى او بر غضبش چیره مى شد. براى امام (علیه‌السلام) پارچه هاى قیمتى فرستادند. در راه، دزد آنها را به سرقت بـرد. حـمل کننده پارچه ها ماجرا را به وسیله نامه به اطلاع آن حضرت رساند. حضرت به خط خویش مرقوم کرد:

«و اَمـْوالَنـا مـِنْ مـَوَاهـِبِ اللّهِ الْهـَنـِیـئَهِ وَ عَوارِیهِ المُسْتَوْدَعَهِ، یُمَتِّعُ بما مَتَّعَ مِنْها فِى سُرُورٍ وَ غِبْطَهٍ وَ یَاءْخُذُ ما اَخَذَ مِنْها فِى اءَجْرٍ وَ حِسْبَهٍ. فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ اءجْرُهُ و نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِکَ».(۲۴)

جـان و مـال مـا از مـواهـب خـوشـایـنـد الهـى است که همچون امانتى به ما سپرده شده است. آنچه در خـوشـى و سرور از آن بهره گرفته شده به ما فایده مى رسانند و آنچه از ما بگیرند، داراى مـزد و پـاداش اسـت. بـنـابراین آن که بى قرارى را بر صبر مسلّط گرداند، اجرش از بین مى رود و ما پناه بر خدا مى بریم از آن که چنین گردد.

احادیث منتخب از امام محمد جواد (علیه‌السلام)

قالَ الإمام أبوجعفر محمّد التقی الجواد (علیه‌السلام) :

«لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى کُلِّ یَوْمً فَاِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزادَ اللّهَ وَ اِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَاللّهَ مِنْهُ وَ تابَ اِلَیْهِ». (کافی جلد ۲ ص ۴۵۳)

حضرت امام محمد تقی (علیه‌السلام) می فرمایند: از مـا نـیـسـت (بـا مـا رابطه و پیوندى ندارد) کسى که در هر روز خود را محاسبه نکند؛ تا اگر عـمـل نـیـکـى انـجـام داده اسـت از خـداونـد طـلب افـزونـى بـکـنـد و چـنـانـچـه مـرتـکـب عـمـل نـاروایـى شـده (روى بـه درگـاه خـدا آورده) از کـرده خـود اسـتـغـفـار کـنـد و به سوى خدا بازگردد

«الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.» (بحارالأنوار: ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳، مستدرک الوسائل: ج ۸، ص ۳۲۹، ح ۹۵۷۶)

حضرت امام محمد تقی (علیه‌السلام) می فرمایند: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.

«مُلاقاه الاْخوانِ نَشْرَهٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ کانَ نَزْراً قَلیلا.» (امالى شیخ مفید: ص ۳۲۸، ح ۱، مستدرک: ج ۸، ص ۳۲۴، ح ۹۵۶۲)

حضرت امام محمد تقی (علیه‌السلام) می فرمایند: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران – خوب -، موجب صفاى دل و نورانیّت آن مى گردد و سبب شکوفائى عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد.

«إیّاکَ وَ مُصاحَبَهُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أثَرُهُ.» (أعلام الدّین: ص ۳۰۹، س ۱۱، مستدرک الوسائل: ج ۸، ص ۳۵۱، ح ۹۶۳۴)

حضرت امام محمد تقی (علیه‌السلام) می فرمایند: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.

«کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ الله طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَیْرِاللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَیْهِ». (بحارالأنوار: ح ۶۸، ص ۱۵۵، ح ۶۹)

حضرت امام محمد تقی (علیه‌السلام) می فرمایند: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسى که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست.  چطور نجات مى یابد کسى که خداوند طالبش مى باشد. هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى کند.

پی نوشت:

  1. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۲.
  2. همان، ج ۷۱، ص ۳۹۶.
  3. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۲.
  4. الوافـى بـالوفـیـات، ج ۴، ص ۱۰۵ بـه نقل از ائمتنا، ج ۲، ص ۱۶۰.
  5. زندگانى حضرت امام محمد تقى، ص ۱۸۳.
  6. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۱ و ارشاد، ص ۳۲۶.
  7. کـشـف الغـمـه، ج ۳، ص ۱۵۸، بـحـارالانـوار، ج ۵۰، ص ۴۹ و مـسند الامام الجواد، ص ۱۲۲.
  8. کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۵۸.
  9. الانوار البهیه، ص ۲۲۰ و عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۸.

     ۱۰. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۸.

  1. زندگانى حضرت امام محمد تقى، ص ۲۲۰.
  2. تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمد تقى (علیه‌السلام)، ص ۴۵۱.
  3. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۷۹.
  4. بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۷۹.
  5. ر.ک ـ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۴.
  6. کافى، ج ۵، ص ۱۱۲ و ۱۱۸ و بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۸۶ ـ ۸۷. (سجستان، همان سیستان است و بُست نیز امروزه در افغانستان واقع شده است. فرهنگ معین )
  7. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۳۳.
  8. الامام الجواد، قزوینى، ص ۱۶۶ و بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۰۶.
  9. تحلیلى از زندگانى و دوران امام محمد تقى، ص ۴۷۶.
  10. زندگانى حضرت امام محمد تقى، ص ۲۰۷.
  11. آل عمران، آیه ۱۵۹.
  12. اعلام الدین، ص ۳۰۹.
  13. نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد(علیه‌السلام)، مقرّم، ص ۸۱.
  14. تحف العقول، ص ۴۵۶.

منبع: برگرفته از گروه ولایت