- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
هیچ راه تضمین شدهای وجود ندارد که کودکانی که والدینشان از یکدیگر طلاق میگیرند از نظر روحی آسیب نبینند. هر موقعیت و هر خانوادهای منحصر به فرد است، ولی چند راه کار کلی میتواند به اعضای خانواده کمک کند تا راحتتر خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این راه کارها والدین را به داشتن صداقت و خویشتنداری دعوت میکند و موجب میشود فرزندان کمتر لطمه ببینند.
فرزندان را تشویق کنید تا احساسات مثبت یا منفیشان درباره طلاق را با شما در میان بگذارند. والدین، چه در آستانه جدایی باشند و چه قبلاً طلاق گرفته باشند باید زمانهای خاصی را به صحبت کردن در این باره با فرزندانشان اختصاص دهند و به آنها این فرصت را بدهند تا افکار و احساساتشان را بیان کنند. البته باید مراقب باشید که احساسات خودتان را به بچهها منتقل نکنید.
در بسیاری از موارد فرزندان احساس میکنند که دیگر خانوادهای ندارند و ممکن است یکی از والدین یا هر دوی آنها را برای چیزی که آن را خیانت به سایر اعضای خانواده تعبیر میکنند مقصر بدانند. پس باید در این گفتگو ها کاملاً آماده باشید تا به هر سؤالی که بچهها ممکن است بپرسند پاسخ مناسبی دهید.
صحبت کردن با فرزندان درباره طلاق و اثراتش برزندگی آنها باید درطول سالهای بعد از طلاق نیز ادامه یابد وهرگز متوقف نشود زیرا هرچه بزرگتر میشوند ذهنشان درگیر مسائلی میشود که قبلاً به آن فکر نکرده بودند و سؤالات جدیدی برایشان پیش میآید. این گفت وگوها زمینه مناسبی فراهم میکند تا به سؤالات آنها پاسخ داده شود و دغدغههای فکری آنها به سمت و سوی مناسبی سوق داده شود.
پس حتی اگر احساس میکنید درباره بعضی از مسائل قبلاً برایشان به اندازه کافی توضیح داده اید یا صحبت کردن درباره طلاق چندان برایتان خوشایند نیست، سعی کنید به جای طفره رفتن از صحبت در این باره همیشه باب گفت وگو را بازبگذارید. اما اگر احساس میکنید آن قدر آزرده خاطر هستید که نمیتوانید یک گفت وگوی منطقی با فرزندانتان داشته باشید و به آنها کمکی بکنید، از یک شخص دیگر، مثلاً یکی از اقوامتان بخواهید که با آنها صحبت کند.
کودکان به طور طبیعی افکار واحساسات متفاوتی درباره طلاق والدینشان دارند. آنها ممکن است احساس گناه داشته باشند و تصور کنند که خود آنها موجب طلاق وجدایی پدر و مادرشان ازیکدیگر شده اند. مخصوصاً اگر صدای والدینشان را زمانی که به خاطر آنها دعوا میکردند شنیده باشند.
بچهها ممکن است احساس عصبانیت یا ترس داشته باشند یا نگران باشند که والدینشان آنها را ترک کنند. دربرخی از موارد به نظر میرسد در یکی دو ماه اول پس از جدایی، بچهها خود را به خوبی با شرایط جدید وفق داده اند.
در حقیقت تأثیر اصلی طلاق بر فرزندان دریک بازه زمانی دو تا سه ساله پس از جدایی مشخص میشود. در این فاصله، بعضی از بچهها میتوانند احساساتشان را بیان کنند و مشکلاتشان را با والدین در میان بگذارند و برخی دیگر هم که نمیتوانند آنچه در ذهنشان میگذرد را در قالب کلمات بیان کنند بنابراین ممکن است دچار افسردگی شوند و یا با اعمال و رفتارشان اعتراض خود را نسبت به شرایط موجود ابراز کنند.
به عنوان مثال دانش آموزان در این شرایط ممکن است دچار افت تحصیلی شوند و علاقه خود را به فعالیتهای گروهی از دست بدهند. کودکان خردسال هم احساساتشان را هنگام بازیهایشان ابراز کنند.
از همسر سابقتان به بدی یاد نکنید حتی اگر هنوز هم از همسر سابقتان عصبانی هستید، هرگز از او در مقابل فرزندانتان بدگویی نکنید.
هر چند کار سختی است ولی سعی کنید جلوی بچهها از همسر سابقتان به بدی یاد نکنید، زیرا این بدگوییها معمولاً اثر معکوس دارند و بچهها از شما عصبانی میشوند. هیچ بچهای دوست ندارد بشنود که کسی از یکی از والدینش بد میگوید به خصوص که آن فرد پدر یا مادرش باشد.
سعی کنید همیشه واقعیتها را، بدون دخالت دادن احساسات یا قضاوت خودتان، برای فرزندانتان تعریف کنید. شما مجبور نیستید درباره علت رفتارهای همسر سابقتان به بچهها توضیح دهید، اجازه دهید او خودش در این باره قضاوت کند.
هرگز از بچهها برای رساندن پیغام به یکدیگر استفاده نکنید، مخصوصاً زمانی که درحال مشاجره هستید. بچهها نباید احساس کنند که نقش پیغامرسان والدین خشمگینشان را دارند. آنها دوست ندارند حامل پیامهایی باشند که حاوی اتهامات یا رازهای پدر و مادرشان است. زمانی که فرزندتان به خانه همسر سابقتان میرود، از او نپرسید که در آن خانه چه میگذرد. بچهها خوششان نمیآید جاسوسی خانههای والدینشان را بکنند.
سعی کنید تا جایی که میتوانید، درباره مسائل مرتبط با فرزندانتان مستقیماً با همسر سابقتان صحبت کنید. مسائلی مانند مسافرتها، زمانهای ملاقات، مسائل بهداشتی و درمان بیماریها و یا مشکلات مدرسه از جمله مواردی هستند که نیازمند برنامهریزی هماهنگ والدین است.
در صورت ازدواج مجدد، انتظار رویارویی با مشکلات و نارضایتی فرزندانتان را داشته باشید. یکی از سختترین جنبههای طلاق برای فرزندان، ازدواج مجدد والدین و تشکیل یک خانواده جدید است. اضافه شدن عضو جدید (پدر یا مادر و احیاناً فرزندان آنها) به خانواده اثرات مخرب طلاق بر کودکان را کم نمیکند. تحقیقات نشان داده است بچههایی که والدینشان ازدواج مجدد میکنند مشکلاتی مشابه بچههایی دارند که والدینشان ازدواج نکرده و آنها را به تنهایی بزرگ میکنند.
باید به فرزندان خود این اطمینان خاطر را بدهید که حتی در صورت ازدواج مجدد، آنها یک پدر و یا یک مادر اصلی دارند که به آنها اهمیت میدهند و دوستشان دارند. به آنها کمک کنید تا با عضو یا اعضای جدید خانواده مأنوس شوند. نباید از فرزندانتان انتظار داشته باشید که از همان روزهای اول پدرخوانده یا مادرخوانده خود را همانند پدر یا مادر واقعی خود بپذیرند.
باید صبر داشته باشید، روابط بچهها با آنها به مرور زمان بهتر میشود. در ابتدا، پدرخوانده یا مادرخوانده فقط نقش بزرگسالی را دارد که به فرزندتان اهمیت میدهد و مراقب او است. بنابراین در روزهای اول فقط کافی است از بچهها بخواهید به پدرخوانده یا مادرخواندهشان احترام بگذارند، همان طور که به معلمها، مربیها و سایر بزرگترهایی که آنها را دوست دارند احترام میگذارند.
از دوستان، اقوام و مشاور کمک بگیرید
حمایت دوستان یا اقوام میتواند به کودکان و والدینشان کمک کند تا راحتتر خود را با شرایط جدید زندگی تطبیق دهند. اگر در بین آشنایانتان کسانی هستند که شرایط مشابهی را تجربه کرده اند و با وجود طلاق توانسته اند زندگی موفقی داشته باشند، حتماً با آنها مشورت کنید. فرزندانتان هم میتوانند از طریق صحبت کردن با فرزندان آن خانواده، دید مثبتی نسبت به آینده خود پیدا کنند.
سعی کنید تا جایی که امکان دارد بچهها دید مثبتی به والدین خود پیدا کنند حتی در بهترین شرایط هم طلاق برای فرزندان دردناک و ناامیدکننده است.
البته از نظر احساسی، جدایی برای والدین هم سخت و دشوار است. به همین علت در بسیاری از موارد، والدین بدون این که قصد بدی داشته باشند به صورت ناخواسته، رنج و خشم خود را به فرزندان منتقل میکنند، ولی والدینی که حتی در سخت ترین شرایط سعی میکنند به گونهای مثبت خود را با شرایط تطبیق دهند و لحظات خوبی را برای خود و خانوادهشان به وجود آورند میتوانند تا حدود زیادی به فرزندانشان کمک کنند تا خود را با شیوه جدید زندگی پس از طلاق وفق دهند.
منبع: روزنامه ایران؛ غزاله مرعشی