- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
اثر نیروی انتظار در بهبود عملکرد، امروزه به ثبوت رسیده و به اثر پیگمالیون معروف است. برای تحقق این موضوع، بعضی از دانشآموزان یک کلاس را انتخاب کردند و به معلمان آنها گفتند که آنها دارای استعداد فوقالعادهای هستند و باید بیشتر مراقبشان باشند تا استعدادشان شکوفا شود.
پس از چندی، این دانشآموزان جزو بهترین شاگردان کلاس شدند. اما کسی نمیدانست این دانشآموزان که به عنوان نابغه معرفی شده بودند در واقع فرقی با بقیه نداشتند و حتی بعضی از آنها جزو شاگردان ضعیف به شمار میآمدند. چه عاملی باعث شد که این دانشآموزان به صورت افراد متفاوتی در آیند؟ اعتماد به نفس و اطمینان تازهای که به برتری خود پیدا کردند (و آن نیز در اثر عقاید اشتباه معلمان کمکم در فکر آنان تزریق شده بود)!
آیا به اهمیت اعتقاداتی که درباره خود یا دیگران دارید واقفید؟ اگر در اثر ایمان قوی میتوانستید استعدادهای وسیع خود را بکار گیرید، قادر به انجام چه کارهایی میشدید؟
بخش چھارم پرسش، کلید پاسخ است
در میان آگاھیھای انسانی، نیروی پرسش، به منزله اشعه لیزر است. از این نیرو، برای بر طرف کردن ھر گونه مانع و مشکل استفاده کنید. نخستین فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست؟
موضوع، بسیار ساده است: افراد موفق سؤالات بھتری از خود پرسیدهاند و در نتیجه پاسخھای بھتری نیز گرفتهاند. ھنگامی که اتومبیل متولد شد، صدھا نفر دست به ساختن آن زدند. اما ھنری فورد با دیگران فرق داشت و از خود پرسید(چگونه میتوانم این ماشین را به تولید انبوه برسانم؟) در اروپای شرقی، میلیونھا نفر در زیر یوغ آھنین کمونیزم، رنج کشیدند، اما یک نفر به نام لخ والسا شھامت داشت که از خود بپرسد(چگونه میتوانم معیارھای زندگی مردان و زنان کارگر را بالاتر ببرم؟)
اگر به توسن خیال خود میدان دھید، چه پرسشھایی در ذھنتان مطرح میشود؟
آیا با این اظھار نظر موافقید یا مخالف؟ تفکر چیزی غیر از پرسیدن و پاسخ دادن به پرسشھا نیست. برای این که در مورد ھمین سؤال، نظر موافق یا مخالف بدھید، حتماٌ از خود پرسیدهاید(آیا این موضوع درست است یا نه؟) و یا (آیا من با این گفته موافقت دارم؟) بیشتر تفکرات ما، خواه در زمینه ارزیابی باشند(فلان چیز چطور است؟) خواه در زمینه تصور(چه چیزی امکانپذیر است؟) و یا تصمیمگیری (چه باید بکنیم؟) متضمن نوعی پرسش و پاسخ است.
پس اگر میخواھیم کیفیت زندگانی خود را تغییر دھیم، باید تغییری را در سؤالاتی که از خود یا دیگران میپرسیم به وجود آوریم. کودکان، قھرمانان ھمیشگی طرح پرسشاند. اگر از سادگی و کنجکاوی کودکانی که به گرفتن پاسخ اصرار دارند تقلید کنید، چه چیزھایی را به دست میآورید؟
کارھایی که تاکنون در زندگی خود کردهام، ھمه ناشی از مطالبی بوده است که از خود پرسیدهام: علت کارھایی که مردم میکنند چیست؟ چرا بعضیھا علیرغم نداشتن امکانات، در زندگی خود موفق میشوند و بعضی دیگر با وجود اختیار داشتن منابع بیشتر، ناموفق میمانند؟ چگونه میتوانیم از افراد موفق سر مشق بگیریم؟ چگونه میتوانیم راحتتر و سریعتر از گذشته، تغییراتی را در خود به وجود آوریم؟ چگونه میتوانیم کیفیت زندگی ھمه افراد را بھتر سازیم؟ پرسشھای اساسی که زندگی کنونی شما را شکل داده است کدام است؟
پرسشھای خوب، زندگی خوب را به وجود میآورد. شرکتھای بازرگانی ھنگامی در کار خود موفق میشوند که تصمیم گیرندگانشان پرسشھای صحیحی در زمینه خطوط تولید، بازار، یا برنامهریزیھای ھدفمند مطرح کنند.
روابط شخصی افراد، ھنگامی شکوفا میشود که پرسشھای صحیحی درباره علت بروز اختلاف و نحوه حمایت از یکدیگر مطرح کنند نه این که راهھایی برای آزردن یکدیگر بیندیشند. جوامع نیز ھنگامی به رفاه میرسند که رھبرانشان درباره مھمترین مسائل و نحوه ھمکاری افراد جامعه برای رسیدن به ھدفھای مشترک، سؤالات صحیحی طرح نمایند.
برای این که ھر یک از جنبهھای زندگی خود را بھبود بخشید، میتوانید سؤالاتی را مطرح کنید و پاسخھا یا راهحلھایی را بیندیشید که شما و عزیزانتان را به سطحی بالاتر، از نظر موفقیت و لذت برساند. آیا لازم میدانید سؤالاتی را در زمینه کیفیت زندگی، اراده و تعھد، و خدمت به دیگران مطرح کنید؟
اثرات جنبی و زنجیرهای پرسش، خارج از حد تصور ماست. اگر ناتوانیھا و محدودیتھای خود را مورد سؤال قرار دھیم. بسیاری از دیوارھا فرو میریزند و موانعی که بر سر راه موفقیتھای بازرگانی، روابط شخصی، و حتی روابط بین کشورھا وجود دارد، از بین میروند. پیشرفتھای بشر، کلاٌ بر اثر طرح پرسشھای تازه بوده است.
آیا میتوانید پرسشھای تازهای از خود بکنید که زندگی امروزیتان را بھبود بخشد؟
بحثی نیست که ظرفیت مغز ما، شگفتانگیز است. در واقع اگر بخواھیم کامپیوتری بسازیم که ظرفیت نگھداری اطلاعات آن به اندازه مغز انسان باشد، چنین کامپیوتری به اندازه دو برابر ساختمان مرکز بازرگانی جھانی به فضا احتیاج خواھد داشت. با وجود این، اگر ندانیم چگونه به منابع ذھنی خود دسترسی پیدا کنیم و از ذخایر عظیم اطلاعاتی خود بھرهمند شویم، آن ھمه ظرفیت مغزی، بیفایده خواھد بود. کلید دستیابی به این بانک اطلاعاتی چیست؟
نیروی بیچون و چرای پرسش
علت این که نمیتوانیم از تجارب خود استفاده کنیم، غالباٌ ضعف حافظه نیست، بلکه علتش آن است که سؤالات صحیحی از خود نمیکنیم تا نیروھای ما را فعال سازد. کامپیوتر مغز، ھمیشه آماده خدمتگزاری به شماست و ھر سؤالی را که به آن بدھید، مطمئناً پاسخی برایش خواھد یافت. اگر سؤال شما یاوه باشد(مثلاً چرا من ھمیشه بدبخت و گرفتارم؟) طبعاً جوابی یاوه ھم خواھید گرفت. از سوی دیگر، اگر سؤال بسیار خوب و ثمربخشی بکنید(مثلاً چگونه میتوانم از این موقعیت استفاده کنم؟) خود به خود به راهحلھای مناسب ھدایت خواھید شد.
پاسخھای تازه، از پرسشھای تازه برمیخیزند. ھم اکنون چه سئوال نیروبخشی به نظرتان میرسد که از خود، یا از عزیزانتان بپرسید؟ دوست من آقای دابلیومیچل از نظر طرح سؤالات درخشان، نمونه است.
وی در یک حادثه فجیع، تمام بدنش فلج شد. اما غصه و تاسف را به خود راه نداد و در عوض از خود پرسید(چه چیزھای ھنوز برایم باقی مانده است؟) اندیشید (اکنون چه کارھایی از من ساخته است که حتی در گذشته نمیتوانستم انجام دھم؟ به علت وقوع این حادثه، چه خدمتھایی میتوانم به دیگران بکنم؟) در بیمارستان، با پرستاری به نام آنی آشنا و بلافاصله به او علاقمند شد.
بدن میچل چنان سوخته بود که شناخته نمیشد و به علاوه از کمر به پائین به کلی فلج شده بود، اما چنان جسارتی داشت که از خود پرسید(چگونه میتوانم دل او را به دست آورم؟) و چندی نگذشت که با یکدیگر ازدواج کردند. اگر از شکست و یا جواب منفی نمیترسیدید، ھم اکنون چه پرسشھایی از خود میکردید؟
بعضیھا در مسائل مربوط به عشق و زناشویی، پا پیش نمیگذارند، زیرا از خود سؤالاتی میکنند که آنان را مردد میسازد. مثلا (اگر خواستگاری بھتر از من داشت چه؟ اگر خود را گرفتار کردم و جواب رد شنیدم چه؟) و بدین ترتیب نمیتوانند از امکاناتی که در اختیار دارند استفاده کنند.
در روابط زناشویی میتوان پرسید(چه بخت بلندی داشتم که تو وارد زندگی من شدی؟) (از کدام خصوصیت تو بیش از ھمه خوشم میآید؟) (پیوند با تو، چقدر زندگی، ما را غنیتر کرده است؟) از خود و ھمسرتان، چه سؤالاتی میتوانید بکنید که باعث شود خود را خوشبختترین افراد عالم بدانید؟
ھر قدر که در زندگی خود به موفقیتھایی رسیده باشیم، بالاخره زمانی فرا میرسد که در مسیر پیشرفت فردی و شغلی خود به موانعی بر میخوریم. بروز مشکلات، به خودی خود چندان مھم نیست، بلکه واکنش شما در ھنگام بروز مشکل دارای اھمیت است. برای یافتن راه حل، به نکات زیر توجه کنید:
پرسشھای مربوط به یافتن راه حل
۱ – در این مشکل، چه جنبه خوب و مثبتی میتوان یافت؟
۲ – چه چیزی ھنوز کامل نیست؟
۳ – برای این که وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه باید بکنم؟
۴ – برای این که وضعیت را به صورت دلخواه در آورم چه کارھایی را نباید انجام دھم؟
۵ – ضمن انجام کارھایی که برای بھبود شرایط لازم است، چگونه میتوانم از تلاش خود لذت ببرم؟
چه عاملی سبب شد که دونالد ترامپ، از راه معاملات املاک، ثروت بیحسابی بدست آورد؟ مسلما یکی از رموز موفقیت او، شیوه ارزیابی وی بوده است.
او در ارزیابی ھر ملکی که از نظر او میتوانست منافع اقتصادی قابل ملاحظهای در بر داشته باشد، از خود میپرسید(بدترین حالت ممکن کدام است؟ و اگر آن بدترین حالت اتفاق بیفتد آیا من قادر به تحمل خسارت آن ھستم؟) و وقتی میدید که میتواند بدترین حالت ممکن را تحمل کند آن معامله را انجام میداد، زیرا اگر آن حالت اتفاق نمیافتاد، طبعاٌ سود سرشاری میبرد.
پس از آن که ترامپ رو به ورشکستگی رفت، ناظران اقتصادی متوجه شدند که وی دچار غرور شده و خود را شکستناپذیر میدانسته است و به علاوه به سؤال(بدترین حالت ممکن چیست) دیگر توجه نمیکرده است.
به خاطر داشته باشید که نه تنھا سؤالاتی که از خود میپرسید، بلکه حتی سؤالاتی ھم که مطرح نمیکنید، در سرنوشتتان مؤثرند. پرسشھایی که دائماٌ از خود میکنیم، موجب رخوت یا نشاط، کجخلقی یا خوشرویی و بدبختی یا خوشبختی ما میشوند. پرسشھایی از خود بکنید که روحیه شما را تقویت کنند و شما را در جاده بھروزی انسان، به پیش برانند.
اگر تاکنون بارھا سعی کردهاید که وزن خود را کم کنید و موفق نشدهاید، ممکن است به این علت باشد که سؤالات نادرستی از خود پرسیدهاید.
مثلاٌ: (چه بخورم که کاملاٌ سیر شوم؟) یا (شیرینترین و مقویترین غذایی که میتوانم بخورم چیست؟) به جای سؤالات بالا، چه میشد اگر میپرسیدید: (چه غذایی نیازھای بدن مرا واقعاٌ تامین میکند؟) یا (کدام غذای سبک و خوشمزه را میتوانم بخورم که به من انرژی کافی بدھد؟) و ھنگامی که به پرخوری و سورچرانی وسوسه میشدید میگفتید: (اگر اکنون این غذا را بخورم، بعداٌ از خوردن چه غذاھایی باید خودداری کنم تا باز ھم به ھدف خود برسم؟ (اگر اکنون خود را کنترل نکنم بعداٌ به چه قیمتی برایم تمام خواھد شد؟).
اگر در سؤالات عادتی که ھمیشه از خود میکنید، تغییر کوچکی بدھید، تغییری اساسی در زندگیتان به وجود خواھد آمد. پرسشھا بلافاصله باعث انحراف فکر در نتیجه موجب تغییر احساسات ما میشوند در زندگی ھر کسی، لحظات و خاطرات زیبایی وجود دارد که یادآوری آنھا احساسی دلپذیر به وجود میآرود.
مثلاٌ اولین روزی که به تنھایی از منزل خارج شدید، یا تولد اولین فرزندتان، یا صحبت با دوستی که باعث تقویت اعتماد به نفس در شما شده است. پرسشھایی از این قبیل که (به خاطر چه چیزھایی باید شکرگزار باشم؟) و یا (در حال حاضر چه چیزھای عالی در زندگی خود دارم؟) باعث میشود که این لحظات را به خاطر آوریم و نه فقط احساسی خوب نسبت به زندگی خود پیدا کنیم، بلکه به عزیزان و اطرافیان خود نیز بیشتر خدمت نماییم.
میان پرسش و استفاده از عبارات تاکیدی، تفاوت بزرگی است. ممکن است به عنوان تاکید و تلقین به نفس، یک روز تمام با خود بگویید: (من خوشبختم، من خوشبختم، من خوشبختم). اما اثر این تلقین در ایجاد ایمان و یقین، غیر از این است که از خود بپرسید: (اکنون به چه دلیل خوشبختم؟ اگر بخواھم احساس رضایت کنم، از چه چیزھای میتوانم راضی باشم؟)
پرسش، تنھا تکرار مکررات یک جمله نیست، بلکه باعث تغییر مرکز توجه میشود و دلایلی واقعی و قاطع برای تغییر احساس به وجود میآورد. بدین ترتیب، به جای تکرار صرف عبارات تاکیدی، عملاٌ تغییری در احساس به وجود میآید. تغییری که واقعی و پایدار است.
چگونه میتوان بھبودی فوری در زندگی ایجاد کرد؟
راھش، کشف و الگوبرداری از پرسشھای عادتی افرادی است که مورد احترامتان ھستند. اگر کسی را یافتید که بینھایت خوشحال و راضی است، یقین داشته باشید که دلیلش یک چیز است: این شخص، دائماٌ به چیزھایی توجه میکند که موجب رضایت و شادیاند، و دائماٌ چیزھایی از خود میپرسد که شادمانی او را افزون میسازند. کسانی ھم که به موفقیتھای بزرگ مالی دست مییابند، عموماٌ در زمینه سرمایهگذاری سؤالات متفاوتی را مطرح میکنند.
برای این که به سطحی تازه از موفقیت در هر یک از جنبهھای زندگی دست یابید، در جستجوی کسانی باشید که قبلاٌ به ھدفھای دلخواه شما رسیدهاند. آنگاه سؤالاتی را که آنان میکنند، الگوبرداری کنید.
یکی از عوامل اصلی موفقیت، آمادگی برای گرفتن پاسخ است. والت دیسنی در زمانی که فیلم (سرزمین عجایب) را میساخت، راه منحصر به فردی را برای پرسش یافته بود. وی سر تا سر یک دیوار را به معرفی مراحل گوناگون طرح، اختصاص داده و از کلیه کارکنان پرسیده بود: (چه پیشنھاد اصلاحی به نظرتان میرسد؟) بدین ترتیب وی به قدرت خلاقه یک گروه عظیم دسترسی پیدا کرد و در پاسخ به آن سؤالات خوب، به نتایج خوبی رسید.
لازم نیست که حتماٌ در راس یک سازمان بزرگ باشید تا بتوانید از این شیوه استفاده کنید. آیا میتوانید راهھای دیگری برای استفاده از این روش پیدا کنید؟ از میان افرادی که ھر روز با آنھا سر و کار دارید، چه کسانی میتوانند گنجینه منابع اطلاعاتی خود را در اختیارتان بگذارند: (البته اگر بخواھید و بپرسید)؟
پاسخھایی که میگیریم، به سؤالاتی که میخواھیم بپرسیم بستگی دارد. نکته آن است که باید سؤال خاصی را پیدا کنید که روحیه شما را نیرومند سازد. به عنوان مثال اگر آموزش و پیشرفت، در نظرتان دارای اھمیت است، سؤالی از این قبیل: (چگونه میتوانم از وضعی که پیش آمده استفاده و در آینده، بھتر عمل کنم؟) برای بھبود روحیه و از میان بردن عواطف منفی کاملاٌ مفید و مؤثر است.
در موقعیتھای دشوار زندگی، از خود بپرسید(آیا ده سال دیگر ھم این موضوع اھمیت خواھد داشت؟) ھنگام برخوردھای شخصی و بگو مگو با اشخاص، از خود بپرسید (چه عامل دیگری ممکن است باعث ناراحتی این شخص شده باشد و من چگونه میتوانم به او کمک کنم؟) و این پرسش باعث میشود که اختلافات، به سرعت حل شود و بتوانید محبت خود را ابراز کنید.
نوع بشر، قدرت چشمپوشی و فراموشی عجیبی دارد. در ھر لحظه معین، امور بیشماری ھست که میتواند مورد توجه ما قرار گیرد، اما فقط میتوانیم به چند مورد به طور آگاھانه منمرکز شویم.
با طرح یک سؤال، خواه آن را از خودتان بپرسید یا از دیگری، بلافاصله مرکز توجه شما تغییر میکند. مثلاٌ اگر از ھمکار یا یکی از اعضای گروه خود بپرسید(میدانی کاری که میکنیم چه اثری در جامعه باقی میگذارد؟) بلافاصله ھمه جزئیات پر دردسر طرح را فراموش میکند و متوجه منافع درازمدت آن میشود. آیا میتوانید از این شیوه برای کمک به فردی که میشناسید استفاده کنید؟
در جستجوی ھر چیزی که باشیم، ھمان را خواھیم یافت. برای این که این موضوع ثابت شود، تمرینی را انجام دھید. در جایی که اکنون نشستهاید به مدت یک دقیقه به اطراف توجه کنید، آنگاه از خود بپرسید: (چه چیزھایی به رنگ قھوهای در اینجا وجود دارد؟) نام اشیاء قھوهای را روی کاغذ بنویسید. سپس چشمان خود را ببندید و سعی کنید اشیاء سبز رنگ را به خاطر آورید.
اگر قبلاٌ به موقعیت محل آشنایی داشته باشید این کار کمی دشوار است، اما اگر در محل نا آشنایی باشید به طور قطع بسیار دشوار خواھد بود! به خاطر آوردن اشیاء قھوهای، آسان است اما اشیاء سبز را نمیتوان به آسانی به خاطر آورد. برای این که به نتیجه برسید چشمان خود را باز کنید و بار دیگر اشیاء اطراف را از نظر بگذرانید. این بار بیشتر اشیاء سبز را خواھید دید! به خاطر داشته باشید، (ھر چه را بجویید ھمان را مییابید.) متوجه باشید که در جستجوی چه چیزی ھستید.
این که چه کاری را ممکن و چه کاری را غیر ممکن بدانیم، بسته به سؤالاتی است که از خود میکنیم. کلمات خاص و ترتیبی که از آنھا استفاده میشود باعث میشود که بعضی امکانات را در نظر نگیریم و یا بعضی از امکانات را کاملاٌ مسلم بپنداریم. مثلاٌ وقتی میپرسید چرا من ھمیشه کارھا را خراب میکنم؟ به طور ناخواسته فرضیهای را قبول کردهاید و آن این است که واقعاٌ کار را خراب میکنید، در حالی که ممکن است واقعاٌ چنین نباشد.
سعی کنید فرضیات را به نفع خود بنا کنید. برای تقویت باورھای تازه از خاطرات و اطلاعات خود کمک بگیرید. از خود بپرسید: (این تجربه چگونه مھارتھای مرا کامل میکند؟) یا (صحبتھایی که با ھم کردیم چگونه روابط ما را قویتر و محکمتر میسازد.) پرسش باعث میشود پاسخھایی که ظاھراٌ اصلاٌ وجود ندارد پیدا شود. در اوایل کارم یکی از ھمکاران من، مبالغ ھنگفتی از پولھای شرکت را اختلاس کرد.
مشاورانم بارھا به من گفتند که اعلام ورشکستگی کنم. اما من از خود پرسیدم: (چگونه میتوانم این کار را سر و سامان دھم؟ چگونه میتوانم کاری کنم که شرکت من حتی مؤثرتر از گذشته عمل کند؟ چگونه میتوانم حتی ھنگامی که خواب ھستم به مردم کمک کنم؟) این پرسشھا باعث شد بتوانم یک برنامه تلویزیونی بسیار موفق را طراحی کنم که تاکنون به زندگی میلیونھا نفر کمک کرده است.
اگر پاسخی را که انتظار دارید، دریافت نکنید آیا دلسرد میشوید؟ یا این که ھمچنان به پرسیدن ادامه میدھید تا به پاسخ مورد نیاز برسید؟
یک برنامه روزانه شبیه مراسم دعا یا عبادت برای خود در نظر بگیرید. سعی کنید ھر روز دو یا سه پاسخ به ھر یک از پرسشھای زیر بدھید و از نوری که در وجودتان ایجاد میشود لذت ببرید. اگر پاسخ دادن به این سؤالات برایتان دشوار است تغییر کوچکی در جملهبندی آنھا بدھید. مثلاٌ به جای (در حال حاضر، چه چیزی بیش از ھمه موجب رضایت و خوشبختی من است؟)، میتوانید بپرسید: (اگر بخواھم از چیزی در زندگی خود راضی باشم، آن چیز کدام است؟).
پرسشھای نیروبخش صبحگاھی
۱ – در حال حاضر در زندگی من چه چیزی باعث خوشحالی است؟ چه چیزی مرا راضی میکند؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
۲ – در حال حاضر چه چیزی در زندگی من مایه شور و ھیجان است. کدام جنبه آن مرا به ھیجان میآورد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
۳ – در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی افتخار میکنم؟ چه جنبهای از آن مایه افتخار است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
۴- در حال حاضر در زندگی خود، نسبت به چه چیزی شکرگزارم؟
۵ – در حال حاضر در زندگی خود از چه چیزی لذت میبرم؟ کدام جنبه آن لذتبخش است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
۶ – در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی پایبندم؟ کدام جنبه آن مرا متعھد میسازد؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
۷ – چه کسی را دوست دارم؟ چه کسی مرا دوست دارد؟ چه چیزی عشقآفرین است؟ نسبت به آن چه احساسی دارم؟
بعدھا یاد خواھید گرفت که چگونه دعای موفقیت روزانه را به شکل مؤثرتری انجام دھید. برای تکمیل پرسشھای نیروبخش صبحگاھی، سه پرسش نیروبخش شامگاھی را نیز پیشنھاد میکنیم، تا بتوانیم وقایع روز گذشته را به کمک آنھا مجسم و ارزیابی کنید. شما که در طول روز پرسشھای ثمربخشی از خود کردهاید خوب است با طرح پرسشھای شامگاھی روحیه بگیرید و آنگاه به بستر بروید.
ادامه دارد…
منبع: آنتونی رابینز؛ راز موفقیت؛ ص ۲۳-۲۶