- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ابواسحاق ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان بن حکم، ملقب به مخلوع،[۱][۲][۳][۴][۵] سیزدهمین خلیفه اموی بود که به حکومت رسید. خلافت ابراهیم که مقارن با نابسامانی ها و آغاز فروپاشی امویان بود،[۶][۷] از سوی مورخان چندان با اهمیت تلقی نشده است؛ به طوری که حتی برخی از مورخان از او و برادرش یزید، در یک جا سخن رانده، مستقلاً از او به عنوان خلیفه نامی نبردهاند.
ولایتعهدی ابراهیم بن ولید
در منابع از سال تولد او سخنی به میان نیامده است، تنها میدانیم که او از کنیزی به نام سعار[۸] یا سریه[۹] متولد شده است. در کتب کهن تاریخ، اولین بار از او، در روزگار خلافت برادرش یزید بن ولید، معروف به «ناقص»، یاد شده است؛ نقل است که او پس از به خلافت رسیدن یزید بن ولید، از سوی او به امارت اردن برگزیده شد.[۱۰][۱۱][۱۲] مدتی بعد، یزید برای او و سپس عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک به عنوان ولیعهد دوم از مردم بیعت گرفت.[۱۳]
برخی از مورخان بر این باورند که این بیعت به سبب فشار «قدریه» معتقدین به قضا و قدر؛ معتزله. که یزید از معتقدین به این فرقه بود، صورت گرفته است.[۱۴][۱۵][۱۶]
خلافت ابراهیم بن ولید
پس از مرگ برادرش در ذی الحجه سال ۱۲۶هجری،[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] ابراهیم بن ولید به خلافت نشست؛ اما حکومتش دولتی مستعجل بود و کارش به سامان نرسید؛ چرا که از بیعت بخشی از مردم شام که ابنطقطقی آن را بیعتی بی اهمیت خوانده است،[۲۳] برخوردار بود. گفته شده در این مدت گروهی از مردم به عنوان خلافت بر او سلام میدادند و گروهی وی را امیر می خواندند و بعضی هم او را به هیچ یک از این عناوین نمی خواندند.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]
یکی از مردم آن روزگار در وصف این ایام، شعری سروده بدین مضمون: «نبایع ابراهیم فی کل جمعه الا ان امراً انت و الیه ضائع؛ هر جمعه با ابراهیم بیعت میکنیم ولی کاری که تو علمدار آن باشی سامان ندارد.» [۳۰][۳۱][۳۲] کار ابراهیم در امر حکومت، همچنان آشفته و نابسامان بود تا این که مروان بن محمد بن حکم بر او شورید و او را از سلطنت خلع کرد.[۳۳]
طریقه به خلافت رسیدن
در منابع تاریخی نخستین بار از ابراهیم در روزگار خلافت برادرش یزید بن ولید بن یزید معروف به ناقص، یاد شده است. گفته اند که یزید ۳ روز پس از آغاز خلافت، زیر فشار قَدَریه که خود به آنان گرایش داشت.
ابراهیم را به جانشینی خود برگزید [۳۴][۳۵][۳۶] و وی را به حکومت اردن گماشت. [۳۷][۳۸] اگرچه طبری [۳۹] و به تبع او ابن اثیر [۴۰] نیز اشاره کردهاند که یزید در بستر بیماری و به تشویق قدریه برادر خود را به جانشینی برگزید. ولی خلیفه بن خیاط بر اساس روایتی از علاء بن بُرد بن سنان نوشته است که قَطَن غلام یزید، هنگامی که خلیفۀ بیمار در بیهوشی بود به رغم مخالفت او، ولایتعهدنامه ابراهیم را از سوی او جعل کرد.
بدین سان ابراهیم پس از مرگ یزید به خلافت نشست ذی حجه ۱۲۶ق/سپتامبر ـ اکتبر ۷۴۴م.، ولی فقط از بیعت بخشی از شام که ابن طقطقی [۴۱][۴۲] آن را بیعتی بی اهمیت خوانده است، برخوردار شد [۴۳]
مخالفت مردم حمص
به گفتۀ طبری برخی او را نه به خلافت پذیرفتند و نه به امارت [۴۴] و حتی مردم حِمْص آشکارا به مخالفت با او برخاستند. ابراهیم نیز عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک پسرعمّ خود را که به ولایتعهدی برگزیده بود [۴۵] با لشکر شام به محاصرۀ حمص فرستاد. [۴۶]
از سوی دیگر مروان بن محمد ملقب به حِمار. والی ارمنستان و آذربایجان که در روزگار خلافت یزید بن ولید ظاهراً به خونخواهی ولید به حدود شام آمده و از مردم جزیره برای خود بیعت ستانده بود. پس از آگاهی از مرگ یزید و خلافت ابراهیم، باز سر به مخالفت برداشت و قصد هجوم به شام کرد. گرچه مروان ظاهراً به خونخواهی ولید [۴۷] و آزاد ساختن پسران او حَکَم و عثمان که در دمشق زندانی بودند از اطاعت دولت مرکزی سرپیچید، ولی آشکار است که وی خود داعیۀ خلافت داشت. [۴۸][۴۹]
از این رو با اعطای مال، برخی از قبایل عرب را با خود همراه و بیدرنگ آهنگ شام کرد. وی نخست به قِنَّسْرین و به روایتی به حلب [۵۰] که در دست بِشْر بن ولید برادر ابراهیم بود تاخت. [۵۱]
در آنجا یزید ابن عمر بن هُبَیره با بنی قیس به مهاجمان پیوست و بِشْر و برادر او مسرور را به مروان تسلیم کرد. [۵۲] آنگاه مروان با لشکر خویش به حمص که در محاصرۀ عبدالعزیز بن حجاج بود تاخت و چون به شهر نزدیک شد، عبدالعزیز از محاصره دست برداشت و عقب نشست. [۵۳]
مردم حمص با مروان بیعت کردند و به لشکر او پیوستند و مروان به سوی مرکز خلافت بیمناک شده بود، به عنوان آخرین راه چاره سلیمان بن هشام بن عبدالملک را با ۰۰۰ ۱۲۰ تن به مقابلۀ مروان فرستاد.
سلیمان در عینالجَرّ با لشکر ۰۰۰ ۸۰ نفری مروان نخست کوشید تا یاران سلیمان را از جنگ بازدارد و خواستار آزادی حَکَم و عثمان پسران ولید شد، ولی سرانجام در ۷ صفر ۱۲۷ق/۱۸ نوامبر ۷۴۴م کار به جنگی سخت کشید [۵۴] و سلیمان شکست خورد و به دمشق گریخت. [۵۵][۵۶]
تصمیم امرای شکست خورده
امرای شکست خورده ابراهیم در دمشق گرد آمدند و از بیم آن که حکم و عثمان، پسران ولید، پس از ازاد شدن به دست مروان، از امیرانی که در قتل پدرشان دست داشتند، انتقام خواهند گرفت، تصمیم به قتل آن دو گرفتند. این مأموریت به عهده یزید بن خالد بن عبداللـه القَسْری نهاده شد و او نیز ابوالاسد، مولای پدرش را مأمور ساخت تا پسران ولید را در زندان بکشد. [۵۷]
بر کنار شدن از خلافت
در این میان مروان به دیر العالیه رسید و مردم با او بیعت کردند [۵۸] و خبر ورود او به شهر، شایع شد. ابراهیم بن ولید که به گفتۀ خلیفه بن خیاط پیش از آن برای گردآوری نیرو و ادامۀ جنگ به باب الجابه رفته. ولی کسی به او نپیوسته بود، به تدمُر گریخت. سلیمان بن هشام نیز پس از غارت بیتالمال [۵۹] به او پیوست. عبدالعزیز بن حجاج نیز که مستقیماً در قتل ولید دست داشت [۶۰] به دست مردم خشمناک دمشق و به قولی به دست موالی ولید بن یزید افتاد و به قتل رسید. [۶۱]
به این ترتیب دوران کوتاه و نافرجام خلافت ابراهیم بن ولید که آن را از ۷۰ روز تا ۴ ماه دانسته اند، [۶۲][۶۳][۶۴] به سر آمد. گفته اند که ابراهیم پس از شکست سلیمان در دمشق، از خلافت کناره گرفت نیمۀ صفر ۱۲۷ق/۲۶ نوامبر ۷۴۴م. و به بیعت با مروان گردن نهاد. [۶۵][۶۶]
شورش مروان بن محمد
پس از کشته شدن ولید بن یزید به دست یزید بن ولید، مروان بن محمد والی ارمنستان و آذربایجان به سوی جزیره نام موصل و اطراف آن در زمانهای گذشته رفت و به بهانه خونخواهی ولید و آزادی پسران او ـ حکم و عثمان ـ سر به شورش نهاد و بر آنجا مسلط شد. او چنین وانمود کرد که به سبب قتل ولید شوریده و بر کشته شدن وی معترض است.[۶۷][۶۸]
مروان پس از آن که یزید بن ولید تمامی ولایات پدرش ـ محمد بن مروان – را بدو سپرد با یزید بیعت کرده بود؛[۶۹][۷۰] اما پس از آگاهی از مرگ یزید و خلافت ابراهیم، باز به مخالفت برخاست. او گرچه به بهانه خونخواهی ولید و آزادی پسران او – حکم و عثمان – سر به شورش نهاده بود؛ اما در واقع، خلافت را برای خویش می خواست[۷۱] و مردم را مخفیانه به خلافت خود می خواند.[۷۲][۷۳][۷۴][۷۵][۷۶]
او توانست با بذل و بخشش اموال بسیار، برخی از قبایل عرب جزیره را با خود همراه کند[۷۷] و به سوی شام حرکت کند. او ابتدا به قنسرین[۷۸][۷۹] یا حلب[۸۰] که توسط بشر بن ولید – برادر ابراهیم بن ولید – اداره می شد، حمله برد در آنجا یزید بن عمر بن هبیره به همراه بنیقیس به مروان پیوستند و بشر و برادرش مسرور را به مروان تسلیم کردند.[۸۱][۸۲][۸۳]
قصد جان ابراهیم بن ولید
مروان سپس به سوی حمص که چندان دل خوشی از یزید بن ولید و ابراهیم نداشتند، حرکت کرد. مردم حمص پس از مرگ یزید بن ولید، از بیعت با ابراهیم خودداری کرده، علناً با او به مخالفت برخاسته بودند.[۸۴] از این رو ابراهیم، پسر عموی خویش عبدالعزیز بن حجاج را که ولیعهد او نیز به حساب میآمد با لشکری روانه حمص کرد.[۸۵]
مردم شهر، همچنان به جهت سر بر تافتن از بیعت با خلیفه اموی از سوی لشکر اعزامی ابراهیم بن ولید، در محاصره بودند تا این که خبر یافتند مروان بن محمد جهت یاری آنها به حمص نزدیک شده است. پس حلقه محاصره را شکستند و خود را به مروان رساندند و با او بیعت کردند و سپس به همراه سپاه او راهی دمشق شدند.[۸۶][۸۷]
ابراهیم بن ولید، چون از این امر اطلاع یافت. لشکری صد و بیست هزار نفرهای را تدارک دیده به فرماندهی سلیمان بن هشام بن عبدالملک به مقابله با قوای هشتاد هزار نفری مروان فرستاد[۸۸][۸۹][۹۰] دو سپاه در عینالجر موضعی بین بعلبک و دمشق [۹۱] با هم روبرو شدند کار به جنگ کشید این جنگ که از ابتدای بر آمدن روز چهارشنبه هفتم صفر سال صد و بیست و هفت هجری[۹۲] تا غروب آن روز ادامه یافت به مدد نبوغ بالای نظامی مروان با شکست سپاه سلیمان بن هشام خاتمه یافت.[۹۳][۹۴][۹۵][۹۶]
تعداد زیادی از سپاهیان دو طرف کشته شدند. امرای شکست خورده ابراهیم در دمشق فراهم آمدند و از بیم آن که حکم و عثمان ـ پسران ولید ـ پس از آزادی از زندان از امیرانی که در قتل پدرشان دست داشتند، انتقام بگیرند تصمیم به قتل آن دو گرفتند و این ماموریت را به عهده یزید بن خالد بن عبدالله قسری سپردند او نیز ابوالاسود غلام پدرش را مامور این کار کرد.[۹۷][۹۸][۹۹]
خلع ابراهیم بن ولید از حکومت
ابراهیم نیز به روایتی پس از شکست سپاه سلیمان، در دمشق از خلافت کنارهگیری کرد و با مروان بیعت نمود[۱۰۰] و به نقلی دیگر فرار کرده، مخفی شد و اندکی پس از مراجعت مروان به جزیره، امان خواسته نزد او رفت و ضمن خلع خود از خلافت با او بیعت کرد.[۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵]
برخی از مورخان تاریخ این خلع را دوشنبه چهاردهم صفر سال صد و بیست و هفت هجری دانسته اند.[۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸] زین پس ابراهیم در سلک یاران وفادار مروان درآمد و در جنگ های خلیفه با دشمنان بنیامیه شرکت جست.[۱۰۹] از این پس تا سال صد و سی و دو هجری، از ابراهیم در منابع تاریخی ذکری به میان نیامده است. در این سال به نقلی ابراهیم بن ولید پس از شکست امویان از سپاه عباسیان در منطقه «زاب»، حین فرار، در آب رودخانه فرات غرق شد؛[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]
به روایتی دیگر پیش از آن روز مروان او را کشته و به دار آویخته بود؛[۱۱۵][۱۱۶] بنا به روایتی دیگر او زنده بود تا این که در آخرین کشتار امویان توسط دولت نو ظهور عباسی به دست عبدالله بن علی بن عباس در شام کشته شد.[۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹]
مدت حکومت ابراهیم بن ولید
از مدت دقیق حکومت ابراهیم بن ولید اطلاع دقیقی در دست نیست؛ منابع و کتب تاریخی در تعیین مدت حکومت او اختلاف کرده هر یک به قولی از اقوال تمسک جسته اند؛ چهل روز،[۱۲۰][۱۲۱] دو ماه،[۱۲۲] هفتاد روز،[۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷] سه ماه[۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰] و چهار ماه[۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵] حکومت، از جمله اقوالی است که به عنوان مدت زمان حکومت ابراهیم بن ولید، یاد شده است.
پی نوشت ها
۱. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۷.
۲. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقدالفرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۵، ص۲۰۹.
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۳۱۸.
۴. خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۹۸.
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۱۳.
۶.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
۷. ابنطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۹. گردیزی، ابوسعید عبدالحی، زین الاخبار، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۶.
۱۰. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۹۹.
۱۱. ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.
۱۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۶۸.
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۹۹.
۱۴.ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقدالفرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۵، ص۲۰۹-۲۱۰.
۱۵.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۱۸.
۱۶.بناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۰۸.
۱۷.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.
۱۸.ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۴۶.
۱۹. ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۹.
۲۰.خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۹۳.
۲۱.ابنقتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.
۲۲.ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷، ص۲۴۶.
۲۳.ابنطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
۲۴.ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷، ص۲۴۸.
۲۵.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۱.
۲۶.بن عبری، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۹.
۲۷.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۹۹.
۲۸.ابنطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
۲۹.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۱.
۳۰.ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷، ص۲۴۸.
۳۱.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ص۲۲۰.
۳۲.سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، تحقیق محیی الدین عبدالحمید، قم، شریف رضی، چاپ اول، ص۱۸۹-۱۹۰.
۳۳.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۹۹.
۳۴.احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۵، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۳۵.احمد بن محمد ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۴، ص۴۶۵، به کوشش احمد امن و دیگران، قاهره، ۱۹۴۸م.
۳۶.عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۶۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۳۷.طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۳۴، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۳۸.ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۱۰، ص۱۳، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
۳۹.طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۶۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۴۰. ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۰۸، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۴۱.محمد بن علی ابن طقطقی، تاریخ فخری، ج۱، ص۱۸۳، ترجمۀ وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۴۲.محمد بن علی ابن طقطقی، تاریخ فخری، ج۱، ص۱۸۴، ترجمۀ وحید گلپایگانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
۴۳.ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ج۱، ص۳۵۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۲م.
۴۴طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۴۵. ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ج۱، ص۳۵۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۲م.
۴۶. ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۲۱، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۴۷. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۵۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۴۸. عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۶۷، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.
۴۹. عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.
۵۰. احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۵۱. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۵۲. ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۲۱، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۵۳. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۵۴. احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۵۵. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۷، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۵۶.ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۳۲۲، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۵۷.طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۸-۱۸۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۵۸.احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۵۹.طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۶۰. احمد بن علی ابن بابه، رأس مال النّدیم، ج۱، ص۲۷۰، نسخۀ عکسی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، شم ۱۷۵.
۶۱. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۸۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۶۲. طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵-۱۸۸۹م.
۶۳. احمد بن علی ابن بابه، رأس مال النّدیم، ج۱، ص۲۷۱، نسخۀ عکسی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، شم ۱۷۵.
۶۴.احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۶۵.عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.
۶۶.احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۶۷.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۰.
۶۸. ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۶۹.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۰.
۷۰.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۷۱.مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبه الثقافه الدینیه، بیتا، ج۶، ص۵۳.
۷۲.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۱۹۹.
۷۳.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۷۴.سراج، منهاج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۰۱.
۷۵.ابنقتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.
۷۶.ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقدالفرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۵، ص۲۱۰.
۷۷.ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۸، ص۱۶.
۷۸.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۰.
۷۹. ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۸۰.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۸۱.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۱۹۹.
۸۲.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۰.
۸۳.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۸۴.خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۹۳.
۸۵.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۸۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۰.
۸۷.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.
۸۸.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۱.
۸۹.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۱-۲۲۲.
۹۰.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱-۳۲۲.
۹۱.یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۴، ص۱۷۷.
۹۲.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۹۳.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۹۴.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳.
۹۵.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۱.
۹۶.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱-۳۲۲.
۹۷.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۰۲.
۹۸.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۲.
۹۹.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۳.
۱۰۰.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۱۰۱.خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۹۸.
۱۰۲.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۲۰۱.
۱۰۳.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۱۱.
۱۰۴.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۲.
۱۰۵.مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۲۶.
۱۰۶.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۱۰۷.ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷، ص۲۴۸.
۱۰۸.سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، تحقیق محیی الدین عبدالحمید، قم، شریف رضی، چاپ اول، ص۱۸۹.
۱۰۹.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۱۱۰.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۱۱۱.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۳۱۸.
۱۱۲.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۳۴.
۱۱۳.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۴۲۰.
۱۱۴.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ص۲۴۵.
۱۱۵.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۳۱۸.
۱۱۶.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ص۲۴۵.
۱۱۷.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۳۳۱.
۱۱۸.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۴۴۳.
۱۱۹.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۴۲۰.
۱۲۰.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۲۰۱.
۱۲۱. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۷، ص۲۵۹.
۱۲۲.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ص۲۲۰.
۱۲۳.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۱.
۱۲۴.طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۹۹.
۱۲۵.مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبه الثقافه الدینیه، بیتا، ج۶، ص۵۴.
۱۲۶. ابنطقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
۱۲۷.ابنقتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۸.
۱۲۸.ابن قتیبهدینوری، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۲، ص۱۵۵.
۱۲۹. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۳، ص۱۴۰.
۱۳۰.بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۲۰۱.
۱۳۱.یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا، ج۲، ص۳۳۷.
۱۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۲۰۱.
۱۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک تاریخ الطبری.، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۲۹۹.
۱۳۴.ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۱.
۱۳۵. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰