- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 6 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 7:23 ق.ظ
- 4 نظر

اشاره:
اهل سنت یكی از فرقه های بزرگ اسلامی است كه امروز اكثریت مسلمانان را در جهان تشكیل می دهد. این مذهب معمولا در مقابل مذهب شیعه اثنا عشری قرار می گیرد. در این مقاله مطالبی برای شناخت این مذهب مطرح گردیده و بیان شده است که این مذهب چگونه به وجود آمده است.
دین اسلام به دلیل اینكه یك دین الهی(1) و مبتنی بر حقیقت و نیازهای مادی و معنوی بشر و همسو با فطرت ثابت انسان(2) است، هیچگونه تغییر و تبدیلی در حقیقت آن از طرف هیچ كس امكان پذیر نمی باشد. بنابراین با انشعاب و ایجاد فرقه های متعدد خود دین منشعب نگردیده بلكه این مسلمانان هستند كه راه های مختلفی را در پیش گرفته و هر كسی راه خود را دین اسلام تلقی نموده و آن را حق پنداشته است.
این مطلب مسلم است كه خدای متعال دین كاملی را توسط پیامبر خاتم (صلیالله علیه و آله) برای هدایت بشر فرستاده است.(3) در این راستا یكی از برنامه های مهم رسمی و الهی پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) بیان و تثبیت نعمت امامت و خلافت بعد از خودش بود(4) و پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) به خاطر حساس بودن مسأله امامت و نقش اساسی آن در رهبری امت اسلامی در ابعاد اعتقادی، دینی، علمی و سیاسی در طول مدت رسالت الهی خود تاكیدی زیادی بر آن داشته است و بارها در محافل و مكان های مختلف آن را به مسلمین بیان نمود تا بعد از او امتش در گمراهی بسر نبرند و راه حق را توسط رهبری امامان بر حق و جانشینان واقعی او پیروی نموده و به سعادت و قلّه كمال برسند. روایات و حوادث تاریخی متعددی از آن جمله حدیث ثقلین،(5) حدیث منزلت،(6) حدیث و واقعة تاریخی غدیر،(7) حدیث قلم و دوات(8) و… دلایل قطعی بر این مطلب می باشند،كه در كتاب های شیعه و سنی از پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) در رابطه با امامت و وصایت و جانشینی امام علی-علیه السلام- نقل شده است. اینك به طور خلاصه به برخی از آنها در اینجا اشاره می شود:
پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: اسلام پیوسته با دوازده امام عزیز خواهد بود.(9)و فرمود: من در بین شما دو چیز گرانبها به جا گذاشتم كه تا قیامت از هم دیگر جدا نمی شوند: یكی قرآن و دیگری عترت و اهل بیتم می باشد. اگر به آنها تمسك كنید هرگز گمراه نخواهید شد.(10) و نیز از پیامبر اسلام نقل شده است كه فرمود: یا علی منزلت تو به من مثل منزلت هارون به موسی است، با این فرق كه بعد از من پیامبری نخواهد بود.(11) و باز نقل شده است كه پیامبر اسلام وقتی كه از حجة الوداع برمی گشتند همة حجاج را در منطقه ای بنام غدیر متوقف نمودند و طی مراسم رسمی فرمودند: آگاه باشید هر كه من مولای او هستم این علی مولای او خو اهد بود.(12) و بالاخره آخرین تلاش و تأكید پیامبر اسلام در هنگام رحلت صورت گرفت. پیامبر (صلیالله علیه و آله) خواست كه در آخرین روز حیات خودش، بعضی از مزاحمین را به عنوان سریه تحت فرماندهی اسامة بن زید از مدینه دور كند و مسئله امامت را با نصب امام علی ـ علیه السّلام ـ در این مقام الهی تثبیت نماید، لكن عده ای از اصحاب از آن جمله عمر و ابوبكر از این دستور پیامبر (صلیالله علیه و آله) سر برتافتند و بر حضورشان در مدینه و خانه رسول خدا سماجت ورزیدند تا اینكه پیامبر (صلیالله علیه و آله) مجبور شد در حضور آنان مسئله را تمام كند و لذا فرمود:« كاغذ و دوات برایم بیاورید تا چیزی برای تان بنویسم كه هرگز بعد از آن گمراه نشوید» عمر بلافاصله گفت: درد بر رسول خدا غلبه كرده است(العیاذ بالله هذیان می گوید) و شما قرآن را دارید و قرآن ما را كفایت می كند. با این سخن عمر اختلاف و مشاجره بین اصحاب در گرفت تا اینكه پیامبر فرمود: از خانه من بیرون روید. و بدین سان نامه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نوشته نشد و ابن عباس همواره با چشم گریان می گفت: بالاترین مصیبت بر اسلام مصیبتی بود كه نگذاشتند پیامبر خدا نامه را بنویسد.»(13)
این قدر مسلّم است كه در زمان حیات پیامبر (صلیالله علیه و آله) هیچ نوع اختلاف اعتقادی و سیاسی در بین مسلمین لا اقل در ظاهر وجود نداشت و همة مسلمانان با یك پرچم و یك هدف و یك عقیده در تحت رهبری و رسالت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) امت واحد اسلامی را تشكیل می دادند. لكن بعد از رسول الله آنچه كه باعث تفرقه در بین مسلمین گردید اختلاف آنان در مسئله امامت و رهبری مسلمین بود. و این اختلاف با توجه به حدیث دوات و قلم، از روز وفات پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) بین پیامبر (صلیالله علیه و آله) و عمر آغاز گردید. و بر اساس همین واقعیت نویسنده مقدمه بر كتاب «صواعق المحرقه» وقتی كه این حدیث را از كتاب شرح مواقف تالیف یكی از متكلمین معروف اهل سنت نقل می كند می گوید این اختلاف بین رسول الله و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.(14)
بعد از رحلت رسول خدا (صلیالله علیه و آله) آثار جدی و شدید این اختلاف در بین جامعه اسلامی پدیدار شد. عبدالقاهر بغدادی از علمای برجسته اهل سنت در كتاب الفرق بین الفرق می گوید: اختلاف مسلمین برای بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشتند و قریش معتند بودند كه منصب امامت مخصوص آنهاست.(15)
و بر اساس اختلاف بر مسئله امامت عدة از اصحاب با توجه به آیات قرآن كریم سخنان و سفارشات رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را وحی الهی دانسته(16) و معتقد به وجوب پیروی از آن حضرت بودند،(17) از سخنان و دستورات آن حضرت در مسئلة امامت پیروی نمودند و بر اصل اسلام باقی ماندند و این روایات را سرلوحة هدایت خودشان قرار داده و بعد از پیامبر (صلیالله علیه و آله) اعتقاد به امامت امام علی ـ علیه السلام ـ و سایر اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را در حوزه دینی خودشان حفظ نمودند. این دسته از مسلمین توسط خود پیامبر (صلیالله علیه و آله) شیعه نامیده شدند(18) و بعد از رحلت آن حضرت بر همین نام تا امروز باقی ماندند.
اما عده ی دیگری به رهبری عمر و ابوبكر بلا فاصله بعد از رحلت پیامبر (صلیالله علیه و آله) فرصت را غنیمت شمرده و در سقیفه بنی ساعده كه در واقع یك نوع كودتا بر علیه امام علی ـ علیه السّلام ـ بود با چند نفر دیگر جمع شده و بعد از مشاجرات و مجادلات قبیله ای، ابوبكر با بیعت عمر به عنوان خلیفه و امام مسلمین انتخاب شد و زمام سیاسی مسلمین را به دست گرفت.(19)
از همین جا بنیاد اولین مذهب با انشعاب عمر و ابوبكر از مسیر اصلی اسلام و بر اساس مخالفت با سفارشات پیامبر بزرگ خدا (صلیالله علیه و آله) نهاده شد و به رهبری عمر و ابوبكر اولین مذهب در اسلام به وجود آمد كه بعدها به اهل سنت نامیده شد.
این دسته از مسلمین در ابتداء عنوان خاصی نداشتند بلكه به عنوان طرفداران عمر و ابوبكر معروف بودند و بنابر قول ابوحاتم رازی بعد از كشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به «عثمانیه» نامیده می شدند و شیعیان علی ـ علیه السلام ـ در این زمان به نام علویه معروف بودند تا اینكه در زمان عباسیان نام علویه و عثمانیه نسخ گردیدند و علویه بنام پیشین خود یعنی شیعه برگشتند و بر دیگران اسم اهل سنت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد.(20)
بعد از اینكه زمام امور مسلمین به دست امویان و عباسیان افتاد، سیاست حاكم در راستای تقویت و گسترش این مذهب بود و در این باره قدمهایی بزرگی برداشتند و تمام فعالیت های علمی، فرهنگی و سیاسی به نفع این مذهب بوده و برای توجیه عملكرد خلفای سه گانه و نیز خلفای اموی و عباسی برخی اصول و عقایدی را تاسیس نمودند.
اهل سنت از نظر كلامی به چندین فرقه تقسیم گردیده و همچنین از نظر فقهی دارای چهار مذهب است و فرقه وهابیت هیچ یکی از این فرقه های کلامی و فقهی را قبول ندارد.
پی نوشت:
- سورة آل عمران، آیة 19.
- سورة روم، آیة 30.
- سورة مائده، آیة 3.
- سورة مائده، آیة 67.
- نیشابوری، حاكم محمد بن عبدالله، المستدرك علی الصحیحین،بیروت، دارالمعرفه، بی تا. 3:110،
- نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفكر، بی تا. 7:120،
- ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، اسماعیلیان، بی تا. 5:205،
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری،بیروت، دارصعب، بی تا. 3.91،
- متقی هندی، كنز العمال، بیروت، موسسه الرسالة، بی تا. 12، 32، و ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، 13، 181، بیروت، دارالمعرفة للطباعة و النشر، دوم، و ابو داود ، مسند ابی داود، ص 105، بیروت، دارالحدیث، و عمر بن عاصم، ضحاك، كتاب السنة، ص 518، بیروت، المكتب الاسلامی سوم، 1413.
- امام احمد بن حنبل، مسند احمد، 3:14، 5:182 و 189، بیروت، دارصادر. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، 5:329، بیروت، دارالفكر، دوم 1403 ق و حاكم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرك حاكم، 3:110 بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و متقی هندی، كنزالعمال، 1:381، بیروت، مؤسسه الرسالة پنجم، 1401 ق.
- نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، 7:120 و 121 بیروت، دارالفكر، بی تا. و ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، 5:302، بیروت، دارالفكر، دوم، 1403 ق، و حاكم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرك حاكم، 2:337، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ق.
- ابن اثیر، اسد الغابة، 5:205، تهران، اسماعیلیان. و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 2:289 و 17:174 قم، دار احیاء الكتب العربیه، بی تا، و ابن النجار البغد ادی، ذیل تاریخ بغداد 3:10، بیروت، دارالكتب العلمیه، اول، 1417، و الخوارزمی، الموفق، مناقب خوارزمی، ص 7، قم، نشر اسلام، دوم، 1411 ق، و قندوزی حنفی، شیخ سلیمان، ینابیع المودة 1:107 و 2:249 دارالاسوة، اول 1416 ق.
- بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخاری، 3:91، بیروت، دارصعب، بی تا و نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، 5:76، بیروت، دارالمعرفة، بی تا.
- هیتمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، مقدمه، ص (هـ ) مصر، مكتبة القاهره، بی تا.
- ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص13، بیروت، دارالوفاق الجدیدة دوم، 1977 م.
- سورة نجم، آیة 3 و 4.
- سورة نساء، آیة95 و سورة حشر، آیة 7.
- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 16، بیروت، موسسه فقه الشیعه، اول 1411 ق و متقی هندی، كنز العمال، 13:156، حدیث 36483، بیروت، موسسه الرساله.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، 2:291، بیروت، دارصعب، بی تا و مبارك بن اثیر، جامع الاصول، 4:470، بیروت، احیاء التّراث العربی.
- ربانی گلپایگانی، علی ، فرق و مذاهب كلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی. ص 168،
منبع: برگرفته شده از نرم افزار پاسخ مرکز مطالعات حوزه.