- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 4 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 4:36 ب.ظ
- 4 نظر

اشاره:
فرقه اشاعره و اهل حدیث از فرقه های اهل سنت هستند. فرقه اشاعره به دلیل اینکه اصلاح شده فرقه اهل حدیث است، در بسیاری از مسائل اسلامی با هم اشتراک دارند. اما در عین حال تفاوتهایی هم بین آنها وجود دارند. این تفاوتها از سوی ابوالحسن اشعری مؤسس فرقه اشاعره در راستای اصلاح فرقه اهل حدیث ایجاد شده که در این نوشته به این موارد اشاره شده است.
در آغاز قرن چهارم هجری ابوالحسن اشعری كه متولد260 و متوفی324 یا330 قمری است در صدد ارائه طرحی برای اصلاح عقاید دینی اهل سنت از لغزشها و انحرافاتی كه بر پایه عقلگرایی بیش از حدّ معتزله و ظاهر گرائی اهل حدیث پیدا شده بود، برآمد. وی كه پدرش از طرفداران اهل حدیث بود توانست از كودكی با عقاید اهل حدیث آشنا شود ولی در جوانی به مكتب اعتزال گرایش پیدا نمود و تا چهل سالگی روش معتزله را دنبال كرد اما بعدها از مكتب اعتزال كنارهگیری كرده و خود، روش كلامی جدیدی را ابداع نموده و نوآوریهایی را به جامعة كلامی ارائه داد. مكتب اشعریه با به قدرت رسیدن سلجوقیان، در قرن پنجم هجری و به رسمیت شناخته شدن مذهب اشعریه به عنوان دین رسمی حكومت، توانست جایگاه خاصّی را در جامعه پیدا كند و از سوی دیگر حوزههای علمیه مورد حمایت حكومت موظّف بودند مبانی این مكتب را تدریس كنند از این روی، بدون هیچ محدودیتی عقاید اشعریه در جامعه رواج یافت و با مخالفتهایی كه در بعضی موارد با اهل حدیث دارد به عنوان یك فرقة جداگانه در بین اهل سنّت مطرح گردید. و وجه تمایز آن با اهل حدیث با بیان مطالب زیر روشن میشود:
1. صفات ازلی خداوند: خداوند متعال به صفاتی همچون: علم، قدرت، حیات و … وصف میگردد و در میان متكلمین بحث است كه آیا این صفات در عین اینكه ازلی و قدیمی هستند، عین ذات الهیاند؟ یا زاید بر ذات خدا هستند؟ معتزله میگویند: صفات ازلی خدا، عین ذات اویند. به این معنا كه آنان صفات ذاتی را از نفی میكنند. ولی اهل حدیث معتقدند كه این صفات عین ذات خدا نبوده بلكه زاید و مغایر با ذات میباشند. اما ابوالحسن اشعری گفت: هر چند صفات ازلی خداوند در واقع قائم به ذات هستند ولی نه عین ذات الهی میباشند و نه غیر ذات و زاید بر آن. یعنی در عین اینكه این صفات قیامشان با ذات خداست ولی عین ذات نیستند و در عین اینكه این صفات عین ذات نیستند زاید و مغایر با ذات نیز نیستند.(1)
2. صفات خبریه: در قرآن كریم صفاتی به خداوند سبحان نسبت داده شده است مانند: ید، وجه، استوا بر عرش، و…(2)
معتزله میگویند مراد، ظاهر آیات نیست بلكه باید این اسامی و صفات به تأویل برده شود. اما اهل حدیث گفتند: ما باید به ظاهر آیات معتقد باشیم، و قبول كنیم كه خداوند دست، صورت و… را دارد، برای همین اینها به مجسمه و مشبهه معروف گشتند. اشاعره گفتند: كه خداوند واقعاً دارای این صفات هست ولی هیچ كس حق ندارد بگوید منظور دست واقعی است یا اینكه آنها را تأویل كند. بلكه دربارة این آیات باید سكوت كرد.(3)
3. حدوث و قدم قرآن: اهل حدیث میگفتند: كه كلام الهی قدیم است و هر كس بگوید حادث است كافر شده و معتزله قرآن را حادث میدانستند ولی اشعری گفت: كلام الهی دارای دو منزلت و مرتبت است: یكی كلام نفسی و دیگری كلام لفظی. آن چه قدیم است كلام نفسی است كه در حقیقت كلام نبوده بلكه وسلیه اظهارو ابراز آن است و هیچ حرفی در آن نیست بلكه صرف وحی از پشت پرده و نفس كلام است و آن چه حادث است همین الفاظ قرآن میباشد.(4)
4. افعال بندگان: در نظر اهل حدیث، قدرت و اراده را خداوند در بشریت ایجاد نموده است و بندگان هیچ اختیاری ندارند و تمام افعال و اعمال انسان اعم از نیك و بد همه مخلوق خداست و انسان در انجام دادن آن مجبور است. و اشاعره هم همین راقبول دارند منتهی میگویند این قدرت و اراده خدا با عمل انسان نزدیك شده است و این نزدیكی را كسب مینامند یعنی كارهای انسان را كه خود هیچ قدرتی بر انجام یا تركش ندارد با اراده خداوند مقارن شده است و این لطف خداوند است كه كار انسان را مقارن با ارادة خویش كرده است.
عمدة وجوه تمایز اهل حدیث با اشاعره در این چهار مورد میباشد كه بیان گردید. البته مشتركاتی هم دارند كه چند نمونه را ذكر میكنیم:
1. افعال خدا: اهل حدیث و اشاعره هر دو منكر حسن و قبح عقلی هم در افعال خداوند میباشند و معتقدند كار خوب آن است كه خدا خوب بداند و كار ناپسند آن است كه خداوند نهی فرماید و خداوند چون اوامر و نواهیش بر غرضی مترتب نیست. میتواند مؤمن را به جهنّم و كافر را به بهشت ببرد.(5)
2. عصمت انبیاء: به اعتقاد دینی دو فرقه انبیای الهی قبل از بعثت معصوم نیستند و احتمال گناه كردنشان هست و بعد از بعثت هم فقط در رساندن پیام الهی و وحی نمیتوانند حكمی را به دروغ به خدا نسبت دهند ولی در امور زندگی خویش امكان ارتكاب گناهان صغیره و حتی كبیره در آنان داده میشود.(6)
3. اعتقاد به امكان رویت خداوند: با توجه به اینكه اهل حدیث و اشاعره ظاهر آیات را حجت میدانند برای همین به آیاتی كه ظاهرشان میگوید روز قیامت به خدا نگاه میكنند رؤیت خداوند امكان پذیر است.(7)
4. مرتكب گناهان كبیره را مؤمن فاسق میدانند. این دیدگاه در مقابل معتزله است كه گویند مرتكب گناهان كبیره بین ایمان و كفر است و از آن، منزلة بین المنزلین تعبیر میكنند.(8)
بنابراین مهمترین وجه تمایز اهل حدیث با اشاعره در صفات ازلی خداوند، صفات خبریه خداوند، و حدوث و قدم قرآن كریم و افعال بندگان، است. هر چند باید گفت در مواردی هم با هم وجه اشتراك دارند و در تحلیل برخی، این دو اختلاف چندانی با هم نداشته و فقط ابوالحسن اشعری با این كار خواست در مقابل معتزله، اصولی از خود بیاورد و به اتفاق اهل حدیث در بیشتر موارد بتواند، مكتب معتزله را كنار گذارد كه در مواردی موفقیتهایی بدست آورد. وگرنه مبانی اعتقادی اشاعره هم با آیات صریح قرآن مخالفتهای زیادی دارد.
پی نوشت:
- شهرستانی، محمد. ج1، ص 123، مترجم: مصطفی خالقداد هاشمی یا عباسی، شركت افست سهام عام، سوم، 1361 هـ . ش. و محمدی جمیلانی، محمد. حدیث الطلب و الاراده، ص 8، بیجا، مؤسسه العروج، اول،1421ق، و قاضی عضد الدین عبد الرحمن، شرح المواقف، ص 45، بیجا، بینا، بیتا.
- فتح: 10، بقره: 112 و 115، اعراف: 54.
- شهرستانی، محمد. الملل و النحل، ج1، ص 128، مترجم: مصطفی خالقداد هاشمی یا عباسی، شركت افست سهامی عام، سوم، 1361 هـ . ش.
- همان، ص124 و سقاف ، حسن، صحیح شرح العقیده الطحاویه، ص295، اردن، دارالامام النووی، اول، 1416هـ ق.
- همان، ص 200، صفائی، احمد. نبوت عامه، ص 18، قم، آفاق، دوم، 1404 هـ . ق.
- بیومی مهران، محمد الامامه و اهل البیت، ج1، ص 105، بیجا، مركز الغدیر للدراسات الاسلامیه، دوم، 1415 هـ . ق.
- سبحانی، جعفر، محاضرات فی الهیات، ص 131، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، بیتا، و قاضی عضد الدین عبد الرحمن، شرح المواقف، ص 264، بیجا، بیتا، بینا.
- سبحانی، جعفر: رسائل و مقالات، ص 289، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، بیتا.
منبع: نرم افزار پاسخ 2 مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم.