- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
دوران کودکی و نوجوانی بهترین و مناسب ترین زمانی است که پدر و مادر می توانند فرزند خود را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا سازند؛ زیرا دراین دوره، کودک فقط پدر و مادر و محیط خانواده را می شناسد و به اصطلاح گوش و چشم او بسته است و تنها تحت پوشش شخصیتی خود تغذیه ی روحی و فکری می شود.
در این برهه، روح کودک بسیار حساس و اثرپذیر است و همانند دوربین فیلمبرداری همه ی رفتارها را در خود ضبط می کند و به تدریج در دراز مدت آنچه را که دیده انجام می دهد. اگر پدر و مادر در این دوره نسبت به تربیت فرزندان بی توجه باشند و خود عملاً الگوی تربیتی شایسته ای برای آنان نباشند و تنها به امر و نهی های خشک و خالی اکتفا کنند، کودکان و نوجوانان، بی تأثیر از چنین توصیه های توخالی، به رفتارها و خلقیات نامطلوب گرایش پیدا می کنند و به الگوهای منفی اخلاقی بیرون از خانه اقبال و اثرپذیری بیشتری نشان می دهند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ضمن سفارش به فرزند خود امام حسن مجتبی (علیه السلام) به زمینه ی بسیار مستعد روح نوجوانان برای رشد و تکامل اشاره کرده، می فرماید: و إِنّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیه ما أُلقِی فِیها مِن شَی ءٍ قَبِلَتهُ فَبادَرتُکَ بِا لأدَبِ قَبلَ أن یقسُوَ قَلبَکَ و یشتَغِلَ لُبُکَ؛(۱۶) بی تردید دل نوجوان چون زمین آماده و بدون کشت است و آماده ی پذیرش هر بذری است که در آن افکنده شود، پس به تربیت تو شتافتم پیش از آن که دلت سخت شود و خاطرت به چیزی مشغول شود.
بخش عمده ای از پیروزی ها، موفقیت ها و احیاناً شکست ها و نابسامانی های دوره ی بزرگسالی ریشه در کمال تربیت یا سوء تربیت در دوره ی کودکی و نوجوانی دارد.
سعدی گوید:
هر که در خـردی اش ادب نکنند
در بـــــــزرگی فلاح ازو برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست
لقمان به فرزندش فرمود: فَاتَّخِذهُ [الادب] عادَهً فإِنَّکَ تُخلِفُ فِی سَلَفِکَ وَ تَنفَعُ بِهِ مِن خَلفَکَ وَ یَرتَجیِکَ فیه راغِب وَ یَخشی صُولَتِکَ راهِبٌ؛(۱۷) فرزندم! تربیت را خُلق و عادت همیشگی خود قرار بده؛ زیرا تو جانشین گذشتگان و الگوی آیندگان هستی که از ادب تو بهره مند خواهند شد. راغبان چشم امید به ادب تو دارند و خائفان از صولت وحشمت تو هراسانند.
سفیان ثوری گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ای سفیان! پدرم سه چیز را به من تعلیم داد و از سه چیز نهی کرد؛ اما آن سه که مرا به آن تعلیم نمود، این بود که به من فرمود: پسرجانم! هرکه با یار بد هم نشین شود، سلامت و ایمن نماند. هر کس کلامی را که بر زبان جاری می کند، مهار نکند پشیمان گردد. و هر کس در آستانه ی جاهای بد قرار گیرد، متهم گردد. گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن سه چیزی که شما را از آنها نهی فرمود کدام اند؛ فرمود: مرا از هم نشینی با سه گروه منع کرد: کسانی که بر بنده ای که خدا به او نعمت داده حسادت ورزند؛ کسانی که بر مصیبت دیده سرکوفت زنند و فرد سخن چین.(۱۸)
روش تربیتی نوجوانان و خردسالان از دیدگاه امام علی (علیه السلام) را می توان به طور خلاصه در چند مسئله بیان نمود:
۱- واقع بینانه و دور از تعصبات قبیلگی و خانوادگی:
لا تَقسِرؤُا أولَادَکُم عَلی آدابِکُم فَإنَّهُم مخلوُقوُنَ لِزَمَانٍ غَیرَ زَمانِکُم؛(۱۹) فرزندان خود را برآداب و رسوم خود مجبور نسازید، زیرا آنان بر روزگاری غیر از روزگار شما تعلق دارند.
۲. تربیت و رشد تفکر دینی در سنین متفاوت: چنان که خود ایشان فرزندانشان را در همان سنین آغازین زندگی با خداشناسی و توحید آشنا می ساختند.
لَمّا کانَ العَبّاسُ و زَینَبُ وَلَدِی علی (علیه السلام) صَغِرینَ، قَال عَلی (علیه السلام) لَلعَّباسِ: قُل واحِد. فَقَالَ واحِد. فَقالَ: قُل اثنَان. قَال: استَحیی ان اقُولَ بِاللسان اَّلذِی قُلتُ واحِد، اثنَان. فَقَبَّلَ عَلَی عَینَیِه ثُمَّ التَفَتَ الَی زِینَبَ وَ کانَت یسارِهِ وَ العَبَّاس عَلی یمیِنِه فَقَالَت یا ابَتاه اتُحبِنُّا؟ قَال: نَعَم یا بُنَّی اولادُنا اکبَادُنا. فَقَالَت: یا ابَتاه: حُبَّانِ لا یجتَمِعان فِی قَلبِ المُومِن، حُبُّ اللهِ و حُبُّ الاولَادِ وَ ان کَانَ لَابد لَنَا فَالشَّفَقَهُ لَنَا و الحُبُ لِلِه خَالِصاً فَازدادَ عَلی بِهِمَا حُبّاً؛(۲۰)
زمانی که عباس و زینب، دو فرزند علی (علیه السلام) در سنین کودکی بودند، روزی علی (علیه السلام) به فرزند خود عباس فرمود: فرزندم! بگو یک. عباس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عباس گفت: خجالت می کشم با زبانی که گفتم دو بگویم. امام علی (علیه السلام) از عقل و هوش و درایت فرزند خود بسیار مسرور شد و چشمان او را بوسید. آنگاه به زینب کبری که در طرف چپ قرار گرفته بود نگاه کرد. زینب پرسید: پدر جان آیا ما را دوست داری؟ امام علی فرمود: آری دخترم. فرزندان ما جگرگوشه های ما هستند. زینب گفت: پدرجان دو محبت که در دل مؤمن جمع نمی گردد: حبّ خدا و حب اولاد؛ و اگر از محبت ما گریزی نیست شفقت پس عواطف و شفقت از آن ما و محبت خالصانه از آن خداست. این سبب شد که مهر و عاطفه ی علی (علیه السلام) به آن دو بیش تر شود.
۳- تقویت حس اعتماد به نفس و شخصیت بخشی: امام علی (علیه السلام) فن خطابه و سخن رانی را به فرزندان خود می آموخت. روزی امام حسن (علیه السلام) را واداشت تا به منبر رود و برای مردم خطبه بخواند. بعد از منبر و خطابه، امام او را ستود.
در یکی از شب های عید امام علی (علیه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبی (علیه السلام) فرمود: برخیز و برای مادران، برادران و خواهرانت سخنرانی کن، اما امام مجتبی (علیه السلام) در حضور پدر خجالت می کشید. امام علی (علیه السلام) برای این که فرزندش آسوده خاطر خطابه اش را ایراد کند، از اتاق خارج شد و روبه روی در ورودی منزل ایستاد و سخنان او را زیر نظر گرفت.
امام مجتبی (علیه السلام) با حمد و ستایش سخن آغاز کرد و به جدش رسول خدا (علیه السلام) درود فرستاد و آنگاه با سخنان جالبی نظر همگان را به خود جلب کرد. درپایان سخن رانی امام علی (علیه السلام) وارد اتاق شد و امام حسن (علیه السلام) را در آغوش کشید و از خطابه ی زیبای او تشکر کرد.(۲۱)
امام علی (علیه السلام) ضمن نامه ی مفصلی روش عالمانه و نظر صائب خود را در طرز تربیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) جوان نوخاسته(نوجوان)خویش توضیح داده است:
و إن إبتَدَئِکَ بِتَعلیمِ کِتابِ اللهِ وَ تَأویلِهِ و شَرایعِ الإسلاَمِ و أحکَامِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ… وَ کانَ إحکَامٌ ذلِکَ لک عَلی مَاکَرَهتُ مِن تَنبِیِهِکَ لَهُ أحَبُّ إلَی مِن إسلَامِکَ إلَی أمرٍ لا آمَنَ عَلیکَ فِیهِ إلَی هَلَکَه…؛(۲۲) خواستم تربیت تورا به تعلیم کتاب خداوند وبیان آن ومقررات واحکام اسلام و حلال و حرام آ ن آغازکنم… اما محکم نمودن عقاید تو را، از تسلیم کردن و سپردن تو به دست شبهات، که تو را از فلاکت و تباهی در آن ایمن نیست، بهتر می دانم و امیدوارم که خداوند تو را در هدایت یافتن موفق بدارد و به راه راست راهنمایی فرماید.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) هم درسایه ی تربیت پذیری از چنین مربی ارزشمندی عوامل تربیتی را این گونه معرفی می نماید:
۱- خانواده؛
۲- پدر صالح؛
۳- مادر شایسته؛
۴- دوستان.(۲۳)
بی شک بهترین و لذت بخش ترین لحظات زندگی یک کودک و نوجوان دقایقی است که با دوستانش به سر می برد. حضرت مجتبی (علیه السلام) در تربیت فرزندخویش به نقش حساس دوست و هم بازی های او عنایت ویژه ای مبذول داشته و به فرزندش می فرماید:
یا بُنی لا تُواخٍ أحداً حتی تَعرفُ موارِدِه و مَصادِرِهِ فإذا إستَبَطت الخُبرَهُ و رَضِیت العشرَهُ فاخِهِ علی إقآلََه العَثَرَه و المُواسَاه فی العُسرَه؛(۲۴) فرزندم با هیچ کس دوستی مکن مگراین که از رفت و آمد (ویژگی های روحی واخلاقی و رفتاری) او آگاه گردی. هنگامی که دقیقاً بررسی و تحقیق گذشت و چشم پوشی از لغزش ها و یاری کردن در سختی ها، همراه باش.
همچنین آن حضرت در بخشی از سخنانش که درآخرین روزهای زندگی با برکت خویش به جناده بن ابی امیه بیان فرمود به نشانه ها و علائم دوست خوب اشاره نموده، می فرماید:
و إذَا نازَعتُک إلی صُحبَهٍ الرِجالِ حاجَه فأصحَب من إذا صحبته زانَکَ و إذا خدمته صَانَکَ وَ إذا أرَدت منه معَوُنهً أعَانَک و إن قُلتَ صَدَّقَ قولکَ و إن صُلتَ شدَّ صُُئولََتَک و إن مَدَدتَ یدک بفضلِ مَدِّها و إن بَدَت مِنکَ ثُلمَهٌ سََّدها و إن رأی منک حَسنهُ عَدَّها و إن سَألتَهُ أعطاکَ و إن سَکَتَّ عنهُ إبتِداک؛(۲۵)
ای جناده! اگر خواستی با شخصی رفاقت کنی و احتیاج به مونس، تو را به رفاقت واداشت، با کسی دوستی کن که رفاقت او زینت و آرایش برای شخصیت تو بوده و پاسدار خدمات تو باشد، هرگاه از او یاری طلبیدی یاری ات کند، هرگاه سخنی گفتی تو را تصدیق نماید، اگر به او نزدیک شدی تو را محترم شمرده و مقامت را گرامی دارد، اگر دست نیاز به سویش درازکردی دستت را رد نکند، اگر مشکلی داشتی و گرهی در کارت افتاد، آنرا بگشاید، اگر از تو نیکی و خوبی ببیند آن را فراموش نکند، اگر خواسته ای داشتی آن را برآورد، هرگاه خاموشی گزیدی او با تو سخن آغاز کند، اگر گرفتاری برای تو پیش آید با تو هم دردی نماید، از جانب وی به تو رنج و گزندی نرسد، هنگام سختی ها تو را بی یاور نگذارد و اگر در حال تقسیم با هم به اختلاف برخیزید تو را بر خود مقدم دارد.
پینوشتها
۱- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵
۲- سوره ی ق. آیه ی ۱۸
۳- سید ابن طاووس، کشف المحجه، ص ۹۱
۴- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۸۴
۵- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۰۸
۶- تمیمی آمدی، غررالحکم، ترجمه ی محمد علی انصاری، ج ۱، ص ۳۷۲
۷- بحارا لانوار، ج ۱۷، ص۴۹
۸- علی طبرسی، مشکوه الانوار، ص ۱۵۵.
۹- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۶۲۶
۱۰- کلینی، فروع کافی، ج ۶، ص ۵۰
۱۱- جمال الدین خوانساری، شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۳۵۷، ح۸۷۳۰
۱۲- نهج البلاغه، نامه ی۳۱
۱۳- جهت اطلاع بیشتر ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارا لانوار، ج۷۴و ۷۵ و مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۶۶
۱۴- لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص ۱۱۵
۱۵- محمدعلی سا دات، راهنمای پدران و مادران، ص ۳۵.
۱۶- نهج البلاغه، نامه ی۳۱
۱۷- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۳، ص۴۱۱
۱۸- ابن شعبه، تحف العقول، ص ۳۹۶.
۱۹- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۵۷
۲۰- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج ۱۵، ص ۲۱۵
۲۱- محمددشتی، امام علی (علیه السلام) ومباحث تربیتی، ص ۱۰۵
۲۲- نهج البلاغه، نامه ی ۳۱
۲۳- عبدالکریم پاک نیا، تربیت درسیره و سخن امام حسن مجتبی (علیه السلام)، ص ۲۰
۲۴- ابن شعبه، تحف العقول، ص ۲۳۳.
۲۵- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۱۱.
منبع: انبیایی، محمدجواد؛(۱۳۸۸)، نقش تفریح در تربیت جوانان و نوجوانان از دیدگاه قرآن و روایات، قم، انتشارات جامعه القرآن الکریم، چاپ اول.