- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
۲- دستورات والدین
نهاد خانواده، یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر میرسد ارتباط کلامی است؛ زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولا در قالب گفتوگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا میشود.
دستورات والدین نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و آنها میتوانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایههای فکری او را به شکل کاملا مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر میرسد که ذیلا بدانها اشاره میشود:
الف – درست بودن دستورات والدین
از عوامل مؤثر در شکلگیری نظام فکری و دینی کودک، امر و نهیهای پدر و مادر و دیگر کسانی است که به او آموزش دینی میدهند. کودک تمامی فرمانهایی را که از ناحیه والدین و دیگر مربیان سبت به او صادر میشود، درست میپندارد و به آنها عمل میکند.
یکی از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینی او، درست بودن فرمانهایی است که به وی داده میشود.
اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگی مشکل دینی نخواهد داشت؛ زیرا یادگیری در دوره کودکی بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامی گیرد تا پایان زندگی از آن متاثر میشود.
بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایی کامل با احکام و مسائل دینی پیدا کنند، سپس آنها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند.
متاسفانه بسیاری از پدران و مادران با مسائل دینی آشنایی کافی ندارند و در این زمینه، مطالبی را به فرزندان ارائه میدهند که در واقع، خلاف احکام دینی است.
آموزشهای غلط والدین در محیط خانه موجب برداشتهای نادرست کودک از دین میشود که از پیامدهای سوء آن انحراف فکری فرزندان است. گناه و کیفر این گونه آموزشهای نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت میکند.
اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه(معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند(۳۲).
از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منکرهای دینی میطلبد.
در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.
ب – هماهنگ بودن دستورات والدین
از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است؛ یعنی: اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند.
اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آنها بشنود، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند راه درست را انتخاب کند.
این گونه کودکان همیشه سعی میکنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید(۳۳). اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آنها را بخواهند، کودک تحت تاثیر فرمانهای آنان، خود را ملزم به رعایت ارزشهای صحیح میداند.
به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قایل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تاکید ورزد، آن دختر مسلما خود را موظف به رعایت آن میداند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزشها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بیاعتمادی گرفتار شود(۳۴).
هر گونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزشهای دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک میشود و در نتیجه کودک قادر به تصمیمگیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج – قابل فهم بودن دستورات والدین
یکی از شروط لازم برای تاثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساسا شیوه تعلیمات انبیاء در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن میگفتند.
به همین دلیل، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «ما گروه پیامبران مامور شدهایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.»(۳۵) این روش در سیره ائمه معصوم(علیهم السلام) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت و گوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است.
بر این اساس، امام صادق(علیه السلام) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایین تری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند(۳۶). این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهرهگیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز میتوان استفاده کرد. خدای متعال به پیامبرش(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عدهای که اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما(۳۷).
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن میگفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیدهاند و مساله رعایت تفاوتهای فردی را مطرح میکنند؛ یعنی: هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوتها در تربیت کودک نقش اساسی دارد.
تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.
۳- مطابقت گفتار و رفتار والدین
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است؛ یعنی: آنچه مربی از کودک میخواهد و به انجام آن دستور میدهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد.
انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکلگیری منشها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفاند هر گاه کاری را از کودک میخواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند.
پدر و مادر، به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمیتواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان(علیهم السلام) رسیده است؛ از جمله، در این باره، امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبیها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید»(۳۸)؛ یعنی: آنچه را با زبان خوب یا بد میدانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان(علیهم السلام) نیز نشان میدهد که آنچه را آنان از دیگران میخواستند، پیش از همه، خود بدان عمل میکردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملا به آنان نشان میدادند.
در همین زمینه، از امام حسن مجتبی(علیه السلام) نقل شده است: «در یکی از شبهای جمعه، دیدم مادرم، زهرا(علیها السلام)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایهها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد.
پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی! الجار ثم الدار؛ فرزندم! اول همسایه، بعد اهل خانه.»(۳۹)
از این روایت، استفاده میشود که شیوه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.
۴- تایید رفتار نیک فرزند
عامل دیگری که در تربیت دینی کودک در محیط خانه بسیار موثر است، تایید رفتارهای مطلوب او به وسیله والدین است. کارهای درستی که از کودک مشاهده میشود – اگرچه غیر دینی و معمولی باشد – اگر با تایید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم مییابد.
تایید رفتار کودک از سوی والدین ممکن است به شیوههای زبانی یا عملی صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تاثیر فراوان دارد.
اگرچه تایید عملی از کارهای مثبت در تربیت او تاثیر دارد، ولی تایید کلامی از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیشتر مؤثر است؛ زیرا کودک در دوره کودکی، برای جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیشتر عمل میکند(۴۰).
اساسا یکی از شیوههای تربیتی قرآن مجید، ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقراری موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است؛ گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک میکند.
گاه از طریق تعلیمات عمیق دینی و اسلامی انسان را چنان صالح و متقی بار میآورد که خود به دنبال کارهای با ارزش میرود و جز به کسب رضایت خدا نمیاندیشد.
در زمینه پاداشهای اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات میگویند: «هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش میگیرد»(۴۱)، برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیره»(رم: ۳۰) دارد؛ یعنی: چندین برابر، برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بیحساب را ذکر میکنند.
این تفاوتها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین میشود؛ یعنی: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود.
بر این اساس، تایید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روشهایی است که از آیات و روایات استفاده میشود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند.
پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تایید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.
جمعبندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت الله»(بقره: ۲۴۵) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان میشود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد.
به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم میسازد. استفاده از شیوههای مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تاثیر فراوان دارد.
بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش به کار گیرند؛ از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیتهای دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تامین شرایط مساعد تربیتی صورت میگیرد.
به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملا فعال باشد.
پینوشتها
۱- رجب علی مظلومی، گامی به سوی تربیت، نشر آفاق، ۱۳۶۴، ص ۸۰
۲- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ۳/۲۸۱
۳- علی رضا اعرافی و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، قم دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۶، ص ۱۱۹
۴- ر. ک. به: علی شریعتمداری، روان شناسی تربیتی، امیر کبیر، ۱۳۷۴، ص ۱۹۱ – ۱۹۲
۵ و ۶- علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربیت» و «دین»
۷- محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۴۸ – ۴۹
۸- همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴، ص ۱۹۸ – ۲۰۰
۹- دفترهمکاری حوزه و دانشگاه،«اهداف تعلیم و تربیت در اسلام»(جزوه)
۱۰- عبدالعظیم کریمی، تربیت دینی، انتشارات قدیانی، ۱۳۷۴، ص ۱۶ – ۱۷
۱۱- جمعه: ۲: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه…»
۱۲- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام؛، دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۱۷۶
۱۳- ماهنامه تربیت، سال ۱۴، ش. ۹، ص ۶
۱۴- موریس دبی، مراحل تربیت، ترجمه کاردان، انتشارات دانشگاه، ۱۳۷۴، ص ۷۳
۱۵- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۶؛ ذیل آیه «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره.»
۱۶- همان، ص ۲۹۳؛ عن رسول الله ۹: «تامرهم بما امر الله و تنهاهم عمانها هم الله ان اطاعوک کنت قد وقیتهم و ان عصوک کنت قد قضیت ما علیک»
۱۷- ابراهیم امینی، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۱۳ – ۱۲
۱۸- نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۸؛ عن رسول الله ۹: «من کانت له ابنه فادبها و احسن ادبها و علمها و احسن تعلیمها و اوسع علیها من نعم التی اوسع علیه کانت له منعه و سترا من النار.»
۱۹- همان، ص ۱۵۷
۲۰- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۱۳، ص ۴۳۵ – ۴۴۲ / سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج ۱۴، ص ۴۲۲ – ۴۲۶
۲۱- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۵، ص ۲۷۹
۲۲- مصطفی عباسی، نقش اسوهها در تعلیم و تربیت، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۴۱ به بعد
۲۳- ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص ۱۰۱
۲۴- شعاری نژاد، روان شناسی رشد، ص ۱۴۸
۲۵- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۶، ص ۳۱۴ / کنزالعمال، ج ۴، ح. ۹۲۶۶؛ عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «من اکل لقمه من حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله و لم تستحب له دعوه اربعین صباحا و کل لحم نبت من الحرام فالنار اولی به.»
۲۶- علاءالدین هندی، پیشین، ج ۴، ح. ۹۲۷۲؛ عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «لا یدخل الجنه جسد غذی بحرام.»
۲۷- جواد قیومی، صحیفه الحسین(علیه السلام)، قم انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۲۹۲؛ عن الحسین(علیه السلام) «فقد ملئت بطونکم من الحرام.»
۲۸- مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۱۹۶؛ عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «اطعموا المراه فی شهرها الذی تلد فیه التمر فان ولدها یکون حلیما تقیا.»
۲۹- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۵؛ عن امیر المؤمنین(علیه السلام): «ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من لبن امه.»
۳۰- همان، ص ۱۸۸؛ عنه(علیه السلام): «تخیروا للرضاع کما تخیرون للنکاح فان الرضاع یغیر الطباع.»
۳۱- محمد باقر مجلسی، پیشین. ج ۱۰۳، ص ۳۳۳؛ عنه(علیه السلام): «توقوا علی اولادکم لبن البغی من النساء و المجنونه فان اللبن یعدی.»
۳۲- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۹، ص ۱۵۹
۳۳- محمد دشتی، مسئولیت تربیت، ص ۱۱۲
۳۴- همان، ص ۱۹۲
۳۵- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸؛ عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم.»
۳۶- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، ص ۲۳۹
۳۷- نحل: ۱۲۵: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.»
۳۸- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۵، ص ۱۹۸؛ عن ابی عبد الله(علیه السلام): «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم.»
۳۹- همان، ج ۴۳، ص ۸۱ – ۸۲
۴۰- محمد پارسا،روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن،۱۳۷۴،ص ۱۷۶ – ۴۱۱۸۶- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۶، ص ۵۵ – ۵۶؛ «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزی الا مثلها.»
منبع: فصلنامه معرفت، شماره ۳۲؛ نویسنده: محمد احسانی