- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم): «الصلوه قربان کل تقی»؛ نماز وسیله نزدیکى با تقوایان به خداست.
“ تلقین ” از گذشتههاى دور تا عصر حاضر، از پر راز و رمزترین و شگفتى برانگیزترین پدیدههاى انسانى به شمار مىآمده است و از جمله مواردى است که منطق و دانش بشرى، حتی در عصر “ انفجار علوم ” هنوز به توجیه کامل علمى تعریف مىشود که سبب پذیرش از روى اعتقاد یک پیشنهاد مىشود، بدون آن که زمینه منطقى مناسب براى چنین پذیرشی موجود باشد ”.(۱)
تلقین به روشهای مختلف ممکن است، انجام پذیرد؛ مثلا ممکن است از طرف شخصى به شخص یا اشخاص دیگر و یا حتى گاهى به صورت خود به خود انجام بپذیرد.
در هر صورت در قاموس تلقین کلمه “ نه ” وجود ندارد و به وسیله آن تقریبا هر کار غیرممکنى، ممکن مینماید. گاه حتى بر اثر تلقین چنان آثار و نتایج شگفتانگیزى پدید مىآید که سبب مىشود برخى پدیدههای مربوط به آن به امور غیبى نسبت داده شود و این موضوع گهگاه مورد سوءاستفاده عدهاى سودجو و فرصتطلب قرار گرفته است تا به وسیله آن خود را اشخاصى مقدس و مرتبط با غیب و ماوراء الطبیعه معرفى نمایند. به عنوان مثال میتوان به جلسات عجیب و غریب احضار ارواح اشاره نمود که با کمال تاسف در سطح کشور اسلامى ما و حتى در بین قشر روشنفکر و مسلمان، طرفداران بسیارى پیدا کرده است. حال آن مسائلى که طرفداران این عملیات مسخره(که به وسیله حرکت یک استکان یا نعلبکی بر حروف درج شده روى یک میز چوبى صورت مىگیرد؟!) آن را جزو مسائل عجیب و خارقالعاده مربوط به احضار ارواح! مىدانند، از سادهترین و پیش پا افتادهترین مسائل قابل توجیه با پدیده تلقین است: هر یک از شرکتکنندگان در جلسه احضار ارواح به وسیله تلقین به خود و البته به صورت ناخودآگاه اطلاعاتى را ضمن حرکت استکان بر حروف روشن مىسازد که دیگران به کلى از آن بىاطلاع بودهاند در نتیجه شخص با این که بر اثر تلقین نمودن به خودش، شخصا “ و ناخودآگاه اطلاعات خصوصى خویش را افشا کرده است، این اثر را به روح نسبت مىدهد. در نتیجه این شخص به صحت موضوع احضار ارواح اعتقاد شدید پیدا مىکند تا جایی که همه پیشگوییهاى روح به اصطلاح حاضر شده! را در مورد آینده نیز باور مىکند و هیچ بعید نیست که مثلا “ اگر روح پیشگویى کند که: فردا پاى تو خواهد شکست! شخص چنان به خود حتمى بودن وقوع پیشگویی روح را تلقین نماید که در کمال تعجب اطرافیان، فرداى آن روز پایش بشکند؟! و در اثر این باز هم بازار تبلیغ براى قضیه و تلقین صحت آن گرمتر شود و معمولا در این جلسات یک آدم سودجو و شارلاتان هم پیدا مىشود که گهگاه خود را به عنوان “ مدیوم ” هم جا مىزند و ضمن این که ته دل به ریش بقیه حضار مىخندد و در مواقعى که نیاز به پیشگویى از آینده مىشود، یا تلقینهاى ایجاد شده در حاضرین به حدى نیست که منجر به حرکت استکان شود، شروع به حرکت دادن آن هر طور که خودش دلش بخواهد میکند.
علاوه بر این قبیل مثالها سودجویى از پدیده تلقین، در طیف گستردهاى از فعالیتهاى بشرى، از تلقین یک فرد و عقیده خاص گرفته، تا تبلیغات مختلف مثل تبلیغات تجارتى(که در همه اشکال خود فقط بر قدرت تلقین تکیه دارند)(۲) را در بر مىگیرد.
در این مورد، سوءاستفاده از تلقین به خصوص در مورد مسائلى که ادعا مىشود جنبه غیر مادى و ماورائی دارند، همان طور که ذکر کردیم به کرات به چشم مىخورد و گاهى هم به صورت بازاری براى خالى کردن جیب افراد سادهاندیش در مىآید. مثلا یک جنبه مهم دیگر از تلقین که در آن مسائل مربوط به “ هیپنوتیزم ” مطرح است و گهگاه با تسخیر اراده افراد، سبب پردهدرىهاى شوم و افشاى رازهاى شخصى افراد مىشود و درست به همین دلیل است که این قبیل امور، مثل هیپنوتیزم از سوى بسیارى از فقهاى بزرگوار شیعه(جز در مواردى که ضروریات درمانى ایجاب مىکند) حرام اعلام شده است.
اما تلقین همان قدر که مىتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و مسبب ضرر رساندن به مردم به دلیل تحریف اذهان آنها از حقیقت یا کشف اسرار آنها و… گردد، مىتواند در موارد بسیارى به عنوان یک پدیده مفید، مورد استفاده و بهرهبردارى قرار بگیرد و این امر با توجه به آنچه که پیرامون قدرت شگرف تلقین در ممکن نمودن غیر ممکنها گفتیم، تحقق مىپذیرد و این قبیل تلقینها که در جهت شیرین کردن زندگى انسان و موفق نمودن او در کارهایش(مثلا در جهت اهدای سلامتى به او) به کار برده مىشوند را مىتوان “ تلقینهاى سازنده روانى ” نامید.
به عنوان مثال چنانچه فرد دائما به خود تلقین کند که آدم بیمار یا بدبختى است، دیرى نمىپایید که بدبختى و مرض، زندگى او را پر مىکند(تلقین مخرب روانى) اما اگر شخصى دائما به خود بگوید که من فرد سالم و نیرومند و خوشبختى هستم، دیرى نمىپاید که خود را خوشبختترین و سالمترین فرد روى زمین احساس مىکند.(۳) در این مورد گاهى حتى خود غربیان، پا را از دایره معقولات هم فراتر نهادهاند و حتى ادعا کردهاند که آدمى که در هفت آسمان، یک ستاره هم ندارد و حتى ته جیبش یک پول سیاه هم پیدا نمىشود! اگر چند روزى دائما به خود تلقین نماید که من پولدارترین و سرمایهترین آدم روى زمین هستم، دیرى نمىپاید که در گنجهاى آسمانها و زمین بر روى این آدم آسمان جل باز مىشود و در مدت کوتاهى تبدیل به یک کاپیتالیست تمام عیار مىشود؟!(۴)
توجیه علمى و پزشکى نیز در این قبیل موارد، بدین صورت بیان مىشود که تلقین دائمى و توجه مداوم به سلامت و خوشبختى و یا حتى ثروتمند شدن در یک شخص باعث مىشود که به زبان روانشناسى برخى استعدادهاى نهفته او(که در ضمیر ناخودآگاهش پنهان هستند) و به زبان پزشکى برخى ناقلهاى عصبى(۵) به خصوص، که غیر فعال بودهاند. بر اثر توجه و تلقین(اثر قشر مغز و اراده) پیدا و فعال شوند و آن شخص را به سمت سلامتى و خوشبختى هدایت کنند یا شم اقتصادى او را شکوفا سازند و مسبب موفقیت او در جهت ثروتمند شدن گردند.
با این اوصاف بدیهى است که هر چه شخص از درجه تلقینپذیرى بالاترى برخوردار باشد، انواع تلقین از جمله این قبیل تلقینهاى سازنده روانى که منجر به موفقیت او مىشوند به نحو موثرترى عمل مىکنند.
از طرفى، علم و تجربه ثابت کردهاند که انسان در برخى حالات خود، از درجه تلقینپذیرى بالاتری برخوردار مىشود، به عنوان مثال در اوج فلسفه هیپنوتیزمى(سومنامبولیزم) انسان در شرایطى قرار مىگیرد که حتى اگر به او تلقین کنند که مثلا آتش سیگار دست تو را هرگز نخواهد سوزاند، این تلقین چنان مىکند که شخص هرگز متوجه سوختن شدید پوست و عضلات دست خود، نخواهد شد.(البته باید توجه داشت که این مثال، ربطى به تلقینهاى سازنده روانى ندارد)؛ اما باید دید که انسان در اوضاع معمولى در چه حالاتى مىتواند خود را بیشتر در معرض تلقینات روانی قرار دهد و در چه شرایطى، از درجه تلقینپذیرى بالاترى برخوردار است.
با توجه نمودن به شرایط وپژه نمازگزار، از نظر تکرار اقامه نماز در زمانهاى خاص، شرایط ویژه جسمانى مثل طهارت جسم، پاک بودن لباس، غصبى نبودن محل و…، الفاظ، اذکار و توجهات خاص در هر کدام از بخشهاى نماز. حرکات خاص و سمبلیک(مثل سجده)، همچنین نحوه قرارگرفتن همیشگى نمازگزار در مقابل قبله و در جریان میدانهاى الکترومغناطیسی زمین… و از طرف دیگر شناختهایى که نمازگزار از خداوند و اصول مذهب و دستورات آن(از جمله در مورد نماز) آموخته است یا به خصوص آنچه که نمازگزار در مورد نماز تجربه کرده است(مثلا حاجتهاى متعددى که بر سر سجاده نماز از خداوند طلب کرده و نتیجه گرفته است) و عوامل بسیار متعدد دیگر، همگى سبب مىشوند که فرد هنگام نماز در شرایط ویژهاى از تلقینپذیرى قرار بگیرد و بر اثر آن، آن چه به خاطر طلب آن از خدا، به نماز خود توجه مىکند و آن چه را که در حین نماز، در رابطه با آن به خود تلقین مىنماید، برایش حاصل مىشود.
چرا که تلقینها و توجهات در این شرایط خاص، منجر به فعال شدن ناقلهاى عصبى که فرد را در جهت طلب حاجت خود یارى مىنمایند، مىشود، یا به زبان سادهتر تلقین در این شرایط ویژه سبب مىشود که فرد استعدادهاى نهفته درونى خود را به کار اندازد و از آن در امور خود یارى بجوید. به عنوان مثال، معروف است که هرگاه حکیم ابن سینا، در مسائل علمى خود با مشکلى مواجه مىشده است، به اقامه دو رکعت نماز مىپرداخته است. توجیه معمولى و صد البته درست قضیه(صرفنظر از مسائل پزشکى) این است که ابن سینا براى حل مشکل فکرى خود، از درگاه خدا استمداد مىنموده است. اما توجیه علمی آن با توجه به ناقلهاى عصبى و مسائل مربوطه به آن(که تفکر را هم جریانى ناشى از برخى تغییرات در ناقلهاى عصبى دستگاه اعصاب مىداند) این است که ابن سینا، به خاطر آن که اعتقاد داشته است که مشکل فکریش با نماز حل مىشود(محتویات مطلوب حافظه) و اراده نموده است که مشکلش را به این طریق حل کند(استفاده از قشر مغز و تلقین) سرانجام موفق مىشده است که ناقلهاى عصبى که منجر به حل مشکل فکرى او میشوند یا همان استعدادهاى نهفته مانده ذهنى خویش را، در خود فعال نماید و از آن در حل مشکل فکریش، بهره ببرد.
به همین ترتیب عارف سترگى که اراده مىکند در نمازش، عشق الهى را تقویت نماید ناقلهاى عصبی مربوط به عشق الهى را در نماز خود تقویت مىکند و افزایش میدهد، یا دانش آموزى که اراده مىکند، اعتماد به نفس خود را به وسیله نماز افزایش بدهد، به مرور اعتماد به نفس را به خود تلقین مىکند و ناقلهاى عصبى مربوط به آن را فعال مىسازد. یا کشاورز عامى، که در نماز خود، طلب روزى حلال، از درگاه الهى مىکند، در واقع ناقلهاى عصبى حرکتدهنده در جهت کسب روزى حلال را در خود تقویت مىنماید.(مثلا راههایى براى برداشت محصول بهتر و بیشتر که تا آن روز به آن فکر نمىکرده یا متوجه آن نبوده است، به ذهنش مىرسد).
اما لازم به توجه موکد است که همه این مسائل، با توجه به دیدگاههاى پزشکى و روانشناسى و صرفنظر از آن بخش از قضا و قدر الهى است که مثلا کتاب “ اغراض مابعدالطبیعه ” را برای حل مشکل فکرى ابن سینا در مسیر او قرار مىدهد، یا باران رحمت الهى را پس از مدتها خشکسالى بر محصول آن کشاورز عامى، فرو مىآورد. بدین ترتیب واضح است که هر کس با توجه به تصویرى که در ذهن خود، از خوشبختى ترسیم نموده است، مىتواند با امداد از توجهات و تلقینات سازندهاى که در شرایط ویژه تلقینپذیرى، در حین نماز انجام مىدهد، ناقلهاى عصبى دستگاه مغز و اعصاب خویش را به سمت مطلوب خویش هدایت کند و اراده و اختیار خود را در آن جهت، تقویت نماید. و صد البته بالاترین و والاترین حد ممکن جایى است که انسان هدف خود را رسیدن به آخرین درجه کمال که همانا، قرب الهى در سایه تخلق به اخلاق الهى(که همان راه معصومین علیهم السلام است)، قرار دهد و به وسیله نماز، این امر را که همراه با خوشبختى دنیا و آخرت است، پیوسته تقویت بنماید. اما در مورد تلقینات و توجهات، این نکته هم قابل ذکر است که این مقولات، نه فقط در مواقع نمازهاى یومیه، بلکه در تمامى لحظات زندگى یک فرد میتوانند با او همراه باشند، اما بىشک در موقع نماز، شرایط ویژهاى پدید مىآید که موقعیت نمازگزار را ممتاز مىکند و سبب مىشود که تلقینهاى توأم با نماز، در سایر لحظات زندگى و دیگر جلوههاى آن نیز منشاء اثر باشند. از نقطه نظر پزشکى این شرایط ویژه مىتواند متاثر از سایر ویژگیهاى نماز(از جمله زمان نماز، مکان نمازگزار، طهارت، اذکار و الفاظ حین نماز، وضعیت جسمى و روانى نمازگزار و…) باشند.
پینوشتها
۱-روانپزشکى لینفورد ـ ریس، ترجمه زیر نظر مرحوم دکتر عظیم وهابزاده، صفحه ۳۸۸
۲- همان منبع صفحه ۳۸۹
۳- در این مورد ظاهرا بودا گفته است: “ خوشبختى چیزى نیست جز احساس خوشبختى، ضمنا برخى از امثال و حکم از جمله ضرب المثل مشهور ایرانى: “ بخند تا دنیا به رویت بخندد ”“ بر همین موضوع دلالت مىکنند.
۴-براى مطالعه بیشتر درباره این موضوع رجوع کنید به کتابهاى عجیب و بامزه خانم “ کاترین پاندر ”(کشیش آمریکایى) از جمله به خصوص در سرتاسر کتاب ؛ “ قانون توانگرى ” ترجمه خانم گیتى خوشدل.
۵- در ادامه این مجموعه مقالات بحثهایى پیرامون ناقلهای عصبى و تعادل آنها که به بهترین شکل توسط نماز این تعادل حاصل مىشود، خواهیم داشت، ضمنا پیشنهاد مىکنیم که براى فهم بهتر مقاله “ تاثیر نماز بر تلقینهای سازنده روانى ”، آن را یک بار دیگر پس از مطالعه نکته سى و هشتم از این مجموعه مقالات(تاثیر نماز بر تعادل ناقلهاى عصبى) مطالعه فرمایید.
منبع: موسسه جهانی سبطین(علیهما السلام)