- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
همه انسانها برای گذراندن زندگی خود، نیاز به تلاش و فعالیت دارند، نیازهای فردی و اجتماعی افراد در گروی کار و تلاش است و جامعه نیز برای گرداندن چرخ تولید در تمامی عرصهها به نیروی کار نیاز دارد. در واقع بدنه اجتماع از وجود هرگونه نقص در هر گوشهای از این پیکر، آسیب میبیند. بیکاری، یکی از بزرگترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم میریزد و باعث ایجاد بحرانهای متعدد در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی میشود.
بیکاری در واقع شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی است و حل آن، بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف میکند. تاثیرات سوء بیکاری را میتوان از دیدگاه جامعه شناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی و هر یک را طی مقالات مفصلی تشریح کرد؛ اما در این مطلب تلاش میکنیم با نگاهی گذرا آسیبهای بیکاری را از جنبههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم.
در اسلام و در کلام بزرگان دین، تاکید زیادی بر نقش کار و تلاش شده است. بیکاری تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. فرد بیکار، به علت این که تولید کار نمیکند، احساس بیارزشی میکند. ارزش هر انسانی به کاری است که عهده دار انجام آن است. به همین دلیل است که وقتی یک روز کار مفیدی انجام نمیدهیم، احساس بیارزشی و بیفایده بودن میکنیم.
از طرفی وقتی فردی کاری نمیکند، احساس نشاط و شادابی هم ندارد. انسان به هنگام کار شور و شوق و انگیزه و نشاط برای ادامه زندگی پیدا میکند و احساس مفید بودن و سازندگی دارد. در حالی که انسان بیکار احساس بیارزشی و حقارت پیدا میکند. کار باعث افزایش منزلت اجتماعی و ارزش فردی میشود.
فرد فعال در خانواده احساس رضایتمندی دارد و افراد خانواده نیز در کنار سرپرست خانوار احساس امنیت و آرامش میکنند. بیکاری در بیشتر موارد باعث بروز تنش در خانواده و برهم خوردن آرامش میشود و مشکلات اقتصادی و فشار مالی وارده بر خانواده اختلاف نظر بین زوجها را تشدید و جایگاه مرد خانواده بعد از، از دست دادن شغل تنزل پیدا میکند و توازن قدرت در خانواده به هم میریزد.
یک پدر بیکار نمیتواند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد و او پس از، از دست دادن عزت نفس، قدرت و اختیار کافی را برای اداره خانواده از دست میدهد، همه اینها در کنار هم رضایتمندی از زندگی را کاهش میدهد و زمینه بروز اختلالات روانی از جمله افسردگی را تشدید میکند میشود گفت بیکاری یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی است.
به همین دلیل است که در زندانهای بسیاری از کشورها، مشاغل مختلف برای گذراندن اوقات زندانیان در نظر گرفته میشود تا از بروز بسیاری از ناهنجاریها در زندان جلوگیری شود. کار، تحرک اجتماعی فرد را افزایش میدهد و زمینه پیشرفت او را فراهم میکند. در مقابل فرد بیکار در جامعه منزوی میشود و نمیتواند تواناییهای خود را در عرصههای اجتماعی به اثبات برساند، کار منزلت اجتماعی افراد را ارتقا میدهد.
فرد به علت دارا بودن زمینه فعالیت در رشته مورد علاقه خود به کسب سرمایه اجتماعی اقدام میکند و با افزایش سطح تحصیلات، درآمد، منزلت و موقعیت اجتماعی بهتری به دست میآورد. بیکاری مهمترین علت افزایش بزهکاریهای اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزه در جامعه مدتهاست که ثابت شده است.
کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریانهای اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ میبازد.
در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول میماند و او برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیلهای متوسل میشود. در جامعه متعادل که نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده میکنند اما بیکاری در جامعه خلاء بزرگی ایجاد میکند و توسعه شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبه رو میکند.
بدیهی است که اولین تاثیر بیکاری، کاهش درآمد است و کاهش درآمد نه فقط یک فرد و یک خانواده، بلکه کل جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. در جامعهای که عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادی به چشم نمیخورد و واسطهگری و دلالی و روی آوردن به مشاغل کاذب افزایش پیدا میکند. کاهش توسعه اقتصادی و کاهش رفاه اجتماعی از دیگر تبعات سوءبیکاری در عرصه اجتماع است و اقشار فقیر که نیازمند کمک رسانی از سوی نهادهای حمایتی هستند بیش از گذشته در تنگنا قرار میگیرند.
کار در واقع پاسخ به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و روانی فرد است و بیکاری از تمامی جهات، فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. از دست رفتن فرصت پیشرفت اقتصادی، به وجود آمدن خلاء در جامعه، حذف چرخه تولید و وابستگی به تولیدات خارجی با کاهش تولید از دیگر تبعات بیکاری در ابعاد اقتصادی است.
از سوی دیگر از آن جا که پدیده بیکاری، امرار معاش مردم و سرمایهگذاری روی اماکن تفریحی را با مشکل مواجه میکند، نیاز عاطفی و روانی مردم برای گذراندن اوقات خوش برآورده نمیشود.
افزایش اختلالات روانی، افزایش اختلافات خانوادگی، به وجود آمدن مشکلات مالی عدیده، کاهش رضایتمندی از زندگی مشترک، احتمال وجود اختلاف نظر برای اداره زندگی، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاش گرانه، احتمال ارتکاب به جرایم و مشاغل کاذب و واسطه گری، احتمال گرایش به انجام کارهای غیرقانونی و احساس حقارت از جمله تبعات منفی بیکاری در خانوادههای ایرانی است.
بدون تردید بسیاری از مردم و جوانان جامعه ما که تبعات منفی بیکاری را لمس کردهاند، نیازی به خواندن این مطلب ندارند. بر دولتمردان و سیاستمداران هر کشوری واجب است که با درک نیازهای واقعی مردم و جوانان جامعه خود، مسیر پیشرفت و توسعه اجتماعی و اقتصادی را هموار کنند و برای نیروی کار موجود در جامعه، زمینه مناسب حضور و تلاش را فراهم کنند. دستاورد نهایی این تلاش، به وجود آمدن جامعهای بانشاط و پویا و فعال در تمامی عرصه هاست که به یقین حق طبیعی جامعه ایرانی است.
منبع: روزنامه طلوع؛ سعید دژبخش