- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
بدبینى و منفىنگرى و سوءظن، یکى از رذایل اخلاقى و صفات روانى بد مىباشد و با اثر بدى که روى خود شخص و اطرافیانش مىگذارد، نه تنها از نظر اسلام گناه محسوب مىشود؛ بلکه زندگى را در کام انسان تلخ و غیر قابل تحمل مىکند.
ما در تعامل متقابل با دیگران هستیم؛ اگر خوب درباره آنها فکر کنیم، آنها نیز با ما خوب خواهند بود و اگر بد درباره آنها گمان کنیم، آنها نیز با ما بد خواهند بود. ما حتى حق نداریم درباره خداى مهربان، بدبین و منفىنگر باشیم و اگر غیر از آن باشد، هستى در برابر ما تیره و تار مىشود. افراد بدبین و منفىنگر حتى با خود نیز مشکل دارند و به زمین و زمان بد و بیرا مىگویند:
«دنیا با انسان معامله متقابل مىکند، اگر بخندید به روى شما مىخندد و اگر چین بر ابرو اندازید، او هم مقابل شما، ابرو در هم مىکشد. اگر مهربان و صمیمى باشید، در اطراف خود مردمى را مىبینید که همه شما را دوست مىدارند و در گنجینه دلها را به روى تان باز مىکنند».۱
نکاتى دیگر درباره بدبینى و منفىنگرى
۱ـ بدبینى، بدگمانى و منفىنگرى، همچون خوره بر جان انسان مىافتد و با مختل کردن سیستم روانى فرد او را به انواع بیمارىهاى روانى چون افسردگى و اضطراب مبتلا مىسازد. «افراد بدبین از همه چیز مىترسند و از همه کسى وحشت دارند، و نگرانى جانکاهى دائماً بر روح آنها مستولى است، نه مىتوانند یار و مونسى غم خوار پیدا کنند و نه شریک و همکارى براى فعالیتهاى اجتماعى، و نه یار و یاورى براى روز درماندگى». ۲
۲ـ این گونه افراد، چون داراى تفکر غلط و منفى هستند، ناگزیر در تعاملات اجتماعى و زناشویى از کلمات و الفاظ منفى، نادرست و زشت استفاده کرده و به طور ناصحیح و نابهنجار رفتار مىکنند؛ در نتیجه دوستىها را به دشمنىها تبدیل کرده و اطرافیانشان را از خود رنجانده و دور مىکنند. پس ریشه خیلى از صفات رذیله و بد مثل: غیبت کردن، مسخره کردن، تجسس کردن در زندگى دیگران، لقب زشت به دیگران دادن و… در همین صفت سوءظن مىباشد.۳
۳ـ پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: «بزرگترین گناه کبیره، سوءظن و بدبینى به خداوند است».۴ خداوند متعال در حدیث قدسى مىفرماید: «من بر طبق ظن بنده خود رفتار مىکنم؛ اگر حسن ظن داشته باشد، همان ظنش را محقق مىسازم، و اگر هم سوءظن داشته باشد، مطابق ظنش با او رفتار مىکنم».۵
درمان بدبینى و منفىنگرى
۱ـ آگاهى از مشکل اخلاقى خود و قابل تغییر بودن آن؛ کسى که از ریشه مشکلات خود خبر ندارد و نمىداند که منفىنگر و بدبین است، اصلاً به درمان آن اقدام نمىکند. چنان چه واقعیت را بپذیریم که شخصیت ما سازمانى باز و گشوده است و امکان تغییر و تحول در آن وجود دارد؛ در این صورت است که در ریشه کن شدن صفات شخصیتى و اخلاقى خویش تلاش خواهیم کرد. پس بدانید که اگر اراده کنید مىتوانید این مشکل خود را درمان کنید.
۲ـ بالا بردن سطح شناخت و معرفت؛ به هر میزان که شناخت آدمى از موضوعات، کاملتر و عمیقتر شود، موجب ایجاد بینشى واقع بینانه و شفافتر مىگردد. شناخت و معرفت خدا نیز موجب خوشبینى و حسن ظن به او خواهد شد.
۳ـ تمایز بین «حادثه» و «تفسیر حادثه» با رویکرد ما به زندگى، محصول و برآیند تجربیات گذشته ماست، ولى این اشتباه است که تجربیات تلخ و منفى گذشته مان را به رویدادهاى جدید همیشه تعمیم دهیم. باید میان «حادثه» و «تفسیر حادثه» تفاوت قائل شد؛ مثلاً حادثه مشابهى را دو شخص، به گونه متفاوتى تعبیر و تفسیر مىنمایند، یکى به لحاظ خوشبینى، برداشت مثبت و سازندهاى از مسأله دارد و دیگرى به حسب بدبینى، تلقى ناگوارى از همان واقعه دارد.
نویسندهاى حالات دو زندانى را شرح مىدهد که هر دو در یک زندان به سر مىبردند. و مدت محکومیتشان نیز یکسان بود، ولى یکى از زندانیان از پنجره زندان به بیرون و آسمان پرستاره در دل شب مىنگریست و امید و حرکت را با خود زمزمه مىکرد، و دیگرى از پنجره زندان به جوى آب و کوچهاى پر گل ولاى مىنگریست و به خویشتن، یأس و نا امیدى تلقین مىنمود.
۴ـ تزکیه نفس و پالایش فکر و ذهن؛ سیستم ذهنى فرد بدبین، به گونهاى است که خود را بد و گنهکار نمىبیند؛ بلکه دیگران را بد تحلیل مىکند. در حالى که مشکل در نفس سرکش و ذهن غلط اوست. امام على(علیه السلام) مىفرماید: «شخص بد، گمان خیر به کسى نمىبرد؛ زیرا کسى را نمىبیند، مگر به اوصاف خودش».۶
بنابراین اگر انسان نسبت به خداوند و خلق او نظر خیر و نیک ندارد، به این علّت است که در خود فضیلتى نمىبیند؛ از چنین انسانى گمان خیرى انتظار نمىرود مگر خود را اصلاح نماید و سیستم ذهنىاش را تغییر دهد. قبل از این که به دیگران شک کند، به دید و فکر خود شک کند.
۵ـ مقابله با آثار بدبینى؛ چنان که اشاره کردیم سوءظن خود باعث بروز برخى از رذایل اخلاقى مىشود. پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: «به درستى که ترس و بخل و حرص، غریزههاى واحدى مىباشند که آنها را سوءظن جمع کرده است».۷ پس اگر بتوانیم با خودسازى این صفات را از خود ریشه کن کنیم، به درمان بدبینى کمک خواهد کرد.
۶ـ خوددارى از تجسّس و تحقیق؛ کمتر کسى پیدا مىشود که فکر منفى و گمان به سراغش نرود؛ اما مهم، مدیریت آنها، نحوه برخورد و واکنش در مقابل آن است. امام على(علیه السلام) در این باره این گونه راهنمایى مىکند که: «هر گاه گمان نمودى، پیرامون آن جستجو و تحقیق نکنید».۸
۷ـ دورى از خودخواهى و تکبر؛ باید به خود تلقین کنیم که نه تنها دیگران بد نیستند، بلکه شاید روحیات عالىتر و برتر از ما نیز داشته باشند.
۸ـ توقعات خود را از دیگران کاهش دهید؛ و رضایت از زندگى، خود و دیگران را تمرین کنید.
۹ـ احتمالسازى و حمل بر صحت کردن اعمال و رفتار دیگران؛ از پیش داورى و زود قضاوت کردن بىحساب اجتناب کنید و رفتار و کردار آنها را حمل بر نیکى کنید. پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: «براى گفتار و کردارى که از برادرت سر مىزند، عذرى بجوى و اگر نیافتى، عذرى بتراش».۹
۱۰ـ با تمرین و تلقین به خود، افکار منفى را از خود دور کنید و سعى کنید فکرهاى مثبت به ذهنتان خطور کند؛ با الفاظ روحبخش با خود نجوا کنید و تلاش کنید همیشه خوبىها را ببینید، نه بدىها را!
۱۱ـ صبر و گذشت داشته باشید و از عیبها و خطاهاى دیگران چشم پوشى کنید و آنها را بپوشانید.
۱۲ـ امیدها را در دلهایتان زنده نگه دارید، چرا که فقدان احساس امید و اعتماد، انسان را در تاریکى و وحشت بدبینى قرار مىدهد؛ سرمایه امید، نشاط و شادابى، رضایت از زندگى مثبت اندیشى و آرامش است.
۱۳ـ از افراد منفىنگر و بدبین دورى کنید و با آنها همنشین نباشید؛ چرا که خواهى نخواهى ریشه بدبینى را در دلهایتان مىکارند؛ بلکه با افرادى که از شخصیت قوى و مطلوب و مثبت اندیشى برخوردارند، معاشرت کنید.
۱۴ـ توکل به خدا داشته باشید؛ نیتتان را در هر کارى خالص و خدایى کنید؛ و در این راه با ذکر و دعا از خدا یارى بطلبید و بخوانید: «الهى لم اسلّط على حسن ظنّى قنوط الایاس، و لا انقطع رجائى من جمیل کرمک؛ معبودا! نومیدى یأس را به خوش گمانیم مسلّط نساز، و امیدم از زیبایى کرمت نَبُرّد!»۱۰
تذکر: بدبینى در موارد شدت آن، از اختلافات روانى محسوب مىشود که براى درمان، به کار روانشناسى و روان درمانى نیاز است و باید به روان شناس بالینى مراجعه شود. اضطراب و افسردگى مىتوانند منشا بسیارى از بدبینىها باشند.
پینوشتها
۱- لوئى ماردن، پیروزى فکر، ترجمه سید حسینى، رضا، ص ۵۹، به نقل از «زیمرمان».
۲- جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج۲۲، ص ۱۸۷؛
۳- حجرات / ۱۲ ـ ۱۱؛
۴- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج۲، ص ۱۷۸۸؛
۵- کلینى، الکافى، ج۸، ص ۳۰۲؛
۶- میزان الحکمه، ج۲، ص ۱۷۸۶؛
۷- همان، شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۴۶؛
۸- تحف العقول، ص ۵۰؛
۹- بحار الانوارف ج۷۵، ص ۱۹۷، ح ۱۵؛
۱۰- شیخ عباس قمى، ، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
منبع: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه